زنان در جدال همیشه گی برای برقراری صلح : بهزاد برمک

با وجود آنکه زن مانند مرد، مکلفیت‌هایی برای رسیدن به مدارج کمال به عهده دارد، واجد حقوقی نیز است که باید متناسب با کرامت انسانی، در عرصه‌های اداره، رهبری، امور اجتماعی، سیاسی، فعالیت‌های اقتصادی، خانوادگی و سهم‌گیری در بهبود و توسعۀ زندگی وی در نظر گرفته شود.

در افغانستان شاهد تمایل و خواست‌ زنان برای گذشتن از مرزها، سازمان‌دهی حرکت‌ها در حمایت از گفتگو و مذاکره بوده‌ایم. نباید صرف به شهامت و شجاعت زنان تکیه نماییم؛ بل سیستم‌های ضروری و میکانیزم عملی در زمینه به‌وجود آوریم؛ چرا که دست‌یابی به صلح پایدار، نیازمند تحقق عدالت واقعی برای زنان مطابق استانداردهای جهانی حقوق بشر است.

این امر بدان معناست که باید کلیه قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان لغو گردد و معیارهای نوین براساس برابری جنسیتی تدوین شود. نهادهای حقوقی تقویت گردد و زنان امکان دسترسی به این نهادها را داشته باشند. اگر ما خواهان تضمین عدالت و صلح هستیم باید در زمینۀ تامین آموزش همان حقوقی و خدمات صحی و جبران خسارات ناشی از خشونت خانوادگی و خشونت اداری تلاش نماییم. نقش زنان در تحکیم صلح در شرایط امروزی اهمیت فوق‌العاده داشته و زمینه‌ رفع درگیری و جنگ‌ها را فراهم می‌‌سازد.

سازمان ملل متحد با تشکیل کمیسیون صلح و تقویت ساختارهای تامین امنیت، صلح، افزایش میزان انسجام، همبستگی و هماهنگی در فعالیت‌های آن‌ها به اهداف مطروحه در زمینه گسترش صلح و امنیت، کوشش‌های فراوان مبذول داشته و این مساعی توسط کشورهای بزرگ مورد حمایت قرار گرفته است؛ ولی در نبود همکاری نصف نفوس افغانستان، به اهداف مورد نظر و مقاصد مطروحه موفقیت لازم به‌دست نیامده است.

در سال جاری ما شاهد بودیم چگونه پروسه تامین صلح و امنیت در نبود زنان به ناکامی مواجه گردید. امروز در افغانستان زمان آن فرا رسیده است که در زمینه تحکیم صلح و امنیت، کوشش همه جانبه نماییم و دریابیم که چگونه قطع‌نامه سازمان ملل متحد در راستای دست‌یابی به عدالت و صلح پایدار در جهان می‌ تواند تحقق یابد.

روندهای ایجاد صلح باید تضمین‌کننده امنیت، مصونیت و رفاه اقتصادی زنان باشد. در روندهای ایجاد صلح معمولا توجه به مسایل مبرم حیاتی و عاجل؛ موجب فاصله گرفتن و یا فراموش کردن بسیاری از مسایل پُراهمیت می‌باشد. توقف جنگ به‌عنوان یک امر عاجل و مبرم در دستور روز قرار دارد.

زنان منابع حیاتی روندهای تحکیم صلح و امنیت در کشورها می‌‌باشند. هرگاه زنان در این روندها حضور فعال یابند، توافق‌نامه‌های صلح و فعالیت‌های مقدماتی در زمینه رفع آثار جنگ، به شکل بهتر انجام می‌گیرد. زنان به سبب داشتن راه‌های بیرون‌رفت در تامین صلح و امنیت، توجه نمودن و محتاط بودن به مسایل اجتماعی و اقتصادی به عنوان منابع اصلی دست‌یابی به صلح پایدار، نقش مهم در روندهای ایجاد صلح ایفا میکنند؛ زیرا آنان پیام‌آوران صلح استند.

زنان در خونریزیها، شعله‌ور ساختن جنگها و نابود ساختن شیرازۀ مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نقش نداشته و در جنگ‌های چهل ساله اخیر به خصوص ویرانی شهرها، قصبات، روستاها و در تخریب مؤسسات عام‌المنفعه، مؤسسات علمی و فرهنگی کوچک‌ترین سهم نداشته و همواره مورد خشونت، زورگویی و تجاوز قانون شکنان قرار گرفته‌اند.

زنان به مشکلات تلخ جنگ، خشونت‌های جنسی، آوارگی‌ها و مهاجرت‌های رنج‌آور روبهرو بوده، بار مشکلات اساسی ناشی از غربت و مسافرت را یکجا با کودکان خویش کشیده‌اند. بنابراین حضور زنان در مشارکت‌های سیاسی و اقتصادی مبتنی بر تحکیم صلح و تامین امنیت، یک امر پذیرفتنی پنداشته می‌شود.

عملکرد زنان در پروسه صلح بر مبنای نکات زیر می‌باشد:

  • زنان به‌حیث شهروندان کشور حق دارند در کلیه مذاکرات سیاسی که به صورت آشکار و پنهان در داخل و خارج افغانستان صورت می‌گیرد، مشارکت نمایند.
  • بدون سهم فعال زنان در پروسه صلح و تامین امنیت، به هیچ‌وجه صلح پایدار و امنیت سراسری در افغانستان ایجاد نخواهد شد.
  • از آن‌جا که خانواده رُکن اساسی جامعه را تشکیل می‌دهد و در خانواده نقش اساسی از آن مادر و دختر است؛ بنابراین اگر افکار زن با احساسات و عواطف زنانه، درآمیخته با عشق و محبت با شوهر، فرزند، برادر و پدر در میان گذاشته شود، به صورت تدریجی بالای افکار و اندیشه مرد، اثر گذاشته و سرانجام روحیه جنگ‌طلبی را در مردان کاهش می‌بخشد.
  • زنان بهترین میانجی میان طرفین متخاصم بوده و هیچ طرفی با زنان، عقده، نفرت، کدورت و دشمنی نمی‌کنند.
  • زنان سابقه تشنج‌آفرینی و پخش افکار جنگ‌طلبانه را نداشته، هیچ فرد و گروهی به وسیله آنان، متضرر نمی‌شوند.
  • افکار و نظریات زنان به نفع گروه، قوم، زبان، مذهب و نژاد خاص و معین نبوده؛ بل دربرگیرنده منافع تمام مردم است و جاه‌طلبی و جانب‌داری را زن‌ها مردود می‌شمارند.
  • طبیعت فزیکی، حالت روانی و روحی زنان برمبنای آشتی، مصالحه، تفاهم، دوستی و زیست باهمی استوار است که در روان‌شان، احساسات و عواطف بشردوستانه موج می‌زند.
  • زن‌ها همیشه تنفر خویش را نسبت به شکنجه، قتل، جرم، جنایت و استبداد بالای انسان ابراز داشته و می‌دارند.

برای تحقق صلح پایدار و امنیت باید زنان در مشوره، تفکر جمعی، رهبری و اداره کشور، سهم فعال داشته  باشند. اگر واقعا دولت ج.ا.ا و جامعۀ جهانی به تأمین صلح و امنیت باور راستین دارند، باید زنان را در اداره و رهبری کشور جای داده و به تبعیض جنسیتی خاتمه بخشند.

برای تأمین صلح پایدار و امنیت سراسری باید به نیروهای مخرب اجتماعی بیش از این پاداش داده نشود؛ بل به عناصر خدمت‌گزار مکافات در نظر گرفته شود و کسانی را که در تخریب کشور نقش داشتند، مورد مجازات قرار دهند. برای رسیدن به صلح دایمی، قانون به صورت یکسان بالای همه از صدر تا ذیل، تطبیق گردد.

به معافیت از مجازات قانونی پایان داده شود، قانون حاکم گردد و مجرمان تحت تعقیب ارگان‌های عدلی و قضایی قرار گیرند. هیچ‌کس بالاتر از قانون نبوده و قانون هیچ‌گونه استثنایی را در موارد تطبیق جزا به مجرمان و جنایت‌کاران نمی‌پذیرد. به عقاید و نظریاتی که نقش زنان را در پروسه امنیت و صلح ناچیز می‌شمارند، پایان داده، فکر منطقی را به جای اندیشه‌های خرافاتی، جایگزین سازیم تا یک جامعه سالم و قانونمند داشته باشیم.