در این شکی نیست که جنگ و صلح افغانستان ریشه های داخلی دارد و اما این جنگ و صلح در مدت چهل سال چنان پیچیده و دشوار شده است که ریشه های داخلی آن در حال خشک شدن است. اکنون افغانستان به میدان جنگ نیابتی کشور های منطقه و جهان بدل شده است و به همان میزان جنگ و صلح آن نیز پیچیده و دشوار شده است. وضعیت کنونی این پرسش را در افکار عامه تداعی می کند که آیا برای حل جنگ و صلح افغانستان راهء حل افغانی یا داخلی پیدا کرد و یا راهء حل بیرونی و غیر افغانی. در این میان پیچیده گی جنگ و صلح افغانستان بیانگر این واقعیت است که جنگ و صلح افغانستان چنان پیچیده و استخباراتی شده است که جستجوی راهء حل داخلی در آن بعید به نظر می رسد. هرچند پیچیده گی این جنگ و صلح علل و عوامل زیادی دارد و اما یکی از علل مهم آن برمی گردد به اشتباهء زمامداران و سیاستگران افغانستان است که بخاطر عصبیت های قومی و اهداف سیاسی، بجای پرداختن به حل معضل تاریخی میان افغانستان و پاکستان؛ برعکس با شعار های غیرواقعی و غیر عملی به تنش ها میان دو کشور افزوده اند.
بزرک ترین اشتباۀ زمامداران و سیاست گران افغانستان این بوده که رهبران آنان تا حال جرات نکرده اند تا اصل معضل تاریخی میان افغانستان و پاکستان را به گونۀ مستقیم با یکدیگر مطرح کنند. این اشتباه افغانستان را از چهار دهه بدین سو به کام یک جنگ درازمدت نیا بتی و فرسایشی افگنده است. جنگ ویرانگری که فقط مافیا های سیاسی، اسلحه، قاچاق مواد مخدر و سایر مافیا های تباه کار از آن سود می برند؛ اما در آتش این جنگ مردم افغانستان می سوزند و تلفات هنگفت جانی و مالی را متحمل شده اند. این در حالی است که زمامداران افغانستان از گذشته تا حال می دانند که پاکستان چه اهداف راهبردی را از لحاظ ستراتیژیک و سیاسی و اقتصادی در افغانستان دنبال می کند. آنان بجای آن که حاضر شوند تا رک و راست و بدون دغدغه معضلۀ اساسی میان دو کشور را با یکدیگر مطرح و روی آن بحث کنند تا با تامین منافع ملی دو کشور صلح و ثبات در منطقه برقرار شود؛ برعکس با حاشیه روی و طفره رفتن ها دامن این منازعه را گسترده تر و زنده گی مردمان دو کشور را به آتش کشیده اند. هرگاه آنان چنین جرات می نمودند، در این صورت کشور های منطقه می توانستند، اکنون در فضای بهتر سیاسی با هم تعامل کنند و به توسعۀ عادلانۀ سیاسی و اقصادی نایل آیند. در صورتی که زمامداران منطقه بتوانند از منافع شخصی و حلقات نظامی و قومی و گروهی خود بخاطر منافع ملی کشور ها و مردم شان بگذرند. در این صورت امنیت و ثبات به منطقه باز می گردد و زمینۀ مداخلۀ کشور های بیرونی بویژه امریکا نیز در منطقه از میان می رفت. در آن حال حاکمان کشور های منطقه در کش و قوسی از خودخواهی ها و بلند پروازی ها و امتیاز طلبی های غیر عادلانه تندور جنگ را در منطقه داغ نمی کردند و امروز شاهد این چنین فاجعۀ هولناک در افغانستان نمی بودیم. بزرگ خواهی های ایده آلی و غیر واقعی زمامداران افغانستان سبب شده تا پاکستان برای رسیدن به اهدافش در افغانستان دست به تولید گروه های تروریستی و صدور آنان به این کشور بزند. قدرت های جهانی توانسته تا با استفاده از این خلا برای رسیدن به اهداف شوم شان وارد درگیری های کشور های منطقه شوند.
این در حالی است که زمامداران و سیاستگران افغانستان می دانند که عامل اصلی جنگ در افغانستان نظامیان پاکستان است و از چهل سال بدین سو صدها پایگاۀ نظامی را برای تروریستان ایجاد کرده و بیش از ۳۰۰۰ مکتب را برای سربازگیری برای گروه های تروریستی در شهر های مختلف پاکستان بویژه در کراچی و پشاور کویته تاسیس کرده است. این درگیری ها پای امریکا را به کشور های منطقه رساند و این سربازگیری ها از سال ها پیش یدین سو پیش چشمان سی آی ای صورت می گیرد. هرچند بنیانگذار شبکهء جهنمی آی اس آی یک بریتانیایی بود و او شبکه ای را تاسیس کرده که در سطح منطقه نفوذ و حضور نیرومند استخباراتی دارد و افراد زیادی را در کشور های منطقه از کشور های جنوب آسیا تا آسیای میانه استخدام نموده است. دانشگاهء فیصل در اسلام آباد نقطهء اتصال تمامی افراد مربوط به شبکهء آی اس آی در سقف منطقه و حتا جهان است؛ اما این را نباید فراموش کرد که پس از تهاجم شوروی در افغانستان و سرازیر شدن اسلحه و پول های فراوان از کشور های غربی برای گروه های جهادی دست سی آی ای را تا شانه ها در داخل شبکهء آی اس آی دراز کرد. امریکایی ها توانسته تا از سست عنصری نظامیان پاکستان استفادۀ اعظمی نمایند. زیرا نظامیان پاکستان در برابر پول خیلی عاجز اند. این گفتهء یک قاضی امریکایی به حال پاکستانی ها صدق می کند که در جریان محاکمۀ ایمل کاسی گفت، با پاکستانی ها معاملۀ پولی نکنید، زیرا آنان حاضر اند تا در برابر پول حتا مادر شان را به آمریکا بفروشند. بدون تردید آنان زیر پا های دالر بار آمریکایی ها خیلی آرام و به ساده گی می خوابند و تسلیم می شوند. پس با این حال هیچ جای تردیدی باقی نمی ماند که نفوذ داشتن سی آی ای آمریکا را در درون آی اس آی به تردید بکشد. چنانکه پاکستان پس از یازدهم سپتمبر شماری تروریستان به شمول خالد شیخ را در بدل پول به امریکا تسلیم نمود. بنا بر این آنچه پاکستان پس از تهاجم شوروی در افغانستان انجام داده، به خوبی آگاه است.
هدف از اشاره به نکات بالا پرده بیرون کردن از بازی های مرموز آمریکا و پاکستان برسر افغانستان است و این کشور توانسته تا با استفاده از معضل تاریخی میان دو کشور استفادۀ سؤ نماید. با توجه با همین رابطه ها و زد و بند های پیدا و پنهان است که خلیل زاد در جریان ماموریتش بحیث نمایندهء خاص آمریکا در امور صلح افغانستان بیشترین سفر ها را به پاکستان داشت است و در هر سفرش به منطقه دیدار های مهمی با مقام های این کشور داشته است. چنانکه پس از هر سفر بصورت آشکارا از پاکستان بخاطر وعدهء این کشور برای کمک به صلح افغانستان ابراز تشکری و رضایت کرده است و اما در سیاست های جنگی و مداخله گرانهء آن در افغانستان کم ترین تغییری رونما نشده و حتا پیشتر از گذشته شده است. با این همه انعطاف ناپذیری پاکستان بازهم آمریکا به پاکستان بیش از ۳۴ میلیارد دالر کمک کرده و بیشترین امتیاز را در توافقنامهء دوحه به پاکستان داد. این در حالی بود که آمریکا در جریان گفت و گو های دوحه می دانست که ماموران آی اس آی نشست های طالبان با آمریکایی ها را مدیریت می کنند. مقام های امریکایی از روابط تنگاتنگ طالبان با پاکستان آگاه بود و دلیل سفر های فشردهء خلیل زاد به پاکستان هم همین بود.
به همګان آشکار است که رهبران طالبان زیر چتر شورا های پشاور و کویته در پاکستان فعال اند و هیئت قطر بار بار به پاکستان سفر کرده و پس از تبادل نظر و اخذ مشوره ها با رهبران شان و مقام های ملکی و نظامی پاکستان دوباره به قطر برگشته اند. چنان که چندی پیش گروهی از طالبان تحت ریاست ملابرادر عازم پاکستان شدند و با قریشی وزیر خارجه و عمران خان نخست وزیر و مقام های نظامی پاکستان دیدار و گفت و گو کردند. قریشی در این دیدار دو طرف را به آتش بس ترغیب نمود و گفت که خشونت ها در افغانستان افزایش یافته است.
به همین گونه نخست وزیر پاکستان عمرانخان نیز در دیدار با ملابرادر دربارۀ افزایش خشونتها در افغانستان ابراز نگرانی کرد و خواهان کاهش این خشونتها شد. وی تاکید کرد که جنگ افغانستان راۀ حل نظامی ندارد و وی مذاکرات صلح را فرصت خوب برای پایان جنگ خوانده است. دفتر نخست وزیر پاکستان طی اعلامیه ای از نقش مداخله گران در روند صلح افغانستان ابراز نگرانی کرده است. عمران خان در حالی این سخنان را ابراز کرده است که از دیدار های مخفی ملا برادربا مقام های نظامی پاکستان خبری به رسانه ها درز نکرده است تا میزان صداقت خان را در پیوند به صلح افغانستان درک کرد. زیرا تصمیم جنگ وصلح طالبان بدست نظامیان پاکستان است و نه در دست حکومت ملکی این کشور. پیش از این زلمی خلیل زاد با رئیس ارتش پاکستان در راولپندی گفت و گو کرد و محور ملاقات های شان صلح افغانستان بود. هدف از این دیدار خلیل زاد اعمال فشار از سوی نظامیان پاکستان بر طالبان بود تا آنان طالبان را وادار به آتش بس کنند.
یک روز پس از آن در ۱۷ دسمبر ۲۰۲۰ میلر فرماندۀ نیرو های امریکایی در افغانسان با طالبان در قطر با طالبان دیدار کرد و هم در همان روی با آقای غنی در کابل ملاقات کرد که محور ګفت و ګو های شان برقراری صلح در افغانستان و کاهش خشونت ها بود. پس از این دیدار ها، هیئت طالبان به ریاست ملابرادر عازم پاکستان شد. هرچند طالبان هد ف از این سفر رایزنی طالبان با رهبران شان در مورد اجندای دوحه ذکر شده است؛ اما بدور از احتمال نیست که نظامیان پاکستان پس از دیدار با خلیل زاد هیئت طالبان را از دوحه فراخواندند تا مشوره های جدید را برای آنان بدهند. زیرا طالبان در چنگال استخبارات پاکستان چونمار ها در آسیتن آنان خوابیده اند و جنگ و صلح آنان را مدیریت می کنند.
در این تردیدی نیست که طالبان محصول دستگاهء جهنمی پاکستان اند. این سخنان بی نظیر بوتو، در سال ۲۰۰۱ با روزنامۀ لوموند فرانسوی که گفت، طالبان بوسیلهء آمریکا و عربستان ساخته شد و پاکستان نقش اجرایی برنامهء شیطانی این دو کشور را داشته و دارد؛ گواهء آشکار بر این ادعا است. بنا بر همین قرارداد بود که به گفتهء احمد رشید روزنامه نگار پاکستانی امریکا از طریق وزارت خرانه داری پاکستان معاش مقام های ارشد طالبان را در زمان حکومت آنان پرداخت می کرد. احمد رشید هم چنان در یادداشت های خود می گوید که آقای کرزی می خواست بحیث نمایندهء طالبان در سازمان ملل تعیین شود؛ اما با مخالفت پاکستان رو برو شد. بنا بر همین تعلقات بود که به گفتهء نیویورک تایمز آقای کرزی در زمان ریاست جمهوری خود بیش از ششصد میلیون دالر برای طالبان داد. سخنان اسد درانی رئیس پیشین آی اس آی مبنی بر اینکه پاکستان بررغم فشار های جهانی از طالبان به سان مجاهدین حمایت کرده است. این اظهارات او در رابطه به پیوند تنگاتنگ طالبان با آی اس آی حیثیت برهان قاطع را دارد و هرگونه شک را در این رابطه مردود می شمارد.
نظامیان پاکستان نهتنها جنگ و صلح طالبان را مدیریت می کنند؛ بلکه فرصت های کاری را نیز برای آنان فراهم کرده تا از لحاظ اقتصادی و مالی آنان خودکفا شوند و نگرانی های پاکستان از نظر مالی نسبت به آنان مرفوع گردد. چنانکه چند روز پیش اداره بررسی فدرال پاکستان ازتجارت کلان ملا منصور امیر قبلی طالبان پرده برداری کرد. این مرد مجهول الهویت روز21 ماه می 2016 دروقت بازگشت ازایران به بلوچستان پاکستان توسط هواپیمای بی سرنشین امریکای درخاک پاکستان کشته شد. براساس این گزارش ، ملا منصورامیرقبلی طالبان وهمکاران نزد یکش به قیمت 32 میلیون کلدارخا نه واپارتمان و…درشهرکراچی قبل ازکشتن شد نش درسال 2016 خر یداری کرده بود وبا کرایه های آن ها تروریسم را درافغانستان به پیش می برد. این افشاگری درباره هویت جعلی وتجارت این امیرمومنان خود خوا نده را اداره بررسی های فد رال پاکستان درشهرکراچی کرده وروزشنبه 12 دسامبر-22 ماه قوس فاش کرده است. بطورنمونه ، شنبه 22 ماه قوس-12 ماه دسامبر، شرکت ضامن زند گی این جعلکاربزرگ وهمکاران نزد یکش 350 هزار کلدارکه درروز24 سپتامبر توسط اداره بررسی فدرال پاکستان امرشده بود پرداخته است. ملکیت شخصی ملا منصور تنها درشهرکراچی پاکستان نه میلیون ودولک کلدار برآورد شده است واین که درپشاوروکویته چه اندازه سرما یه های منقول وغیرمنقول دارد، بررسی های بعد نهاد بررسی کنده پاکستان فا ش خواهد کرد. این رهبران گروه های تروریستی در حالی که میلیون ها گلدار دارند و بها هویت های جعلی تجارت می کنند و اما درداخل افغانستان بنام تطبیق شریعت ابوجهلی مسلمان ها را شلاق کاری وترورمی کنند.
باتوجه به درهم تنیده گی و پیچیده گی جنگ و صلح افغانستان؛ بویژه رابطهء گروه های تروریستی فعال در افغانستان و منطقه نه تنها با شبکهء آی اس آی؛ بلکه با سپاه ء پاسداران ایران و رابطهء سپاه با گروه های جلادی چون زینبیون و فاطمیون و رابطهء شماری گروه های تروریستی با روسیه و رابطهء تعدادی از گروه های تروریستی با عربستان سعودی و سایر کشور های خلیج، گفته می توان که منازعهء افغانستان بیشتر ابعاد منطقه ای و جهانی دارد و پای بیشتر کشور های جهان را به دنبال خود کشانده است. بنا بر این نمی توان باور کرد که جنگ و صلح افغانستان راۀ حل افغانی یا داخلی داشته باشد؛ زیرا گروه های مسلح که برضد حکومت افغانستان می جنگند، هرکدام وابسته به کشور های خارجی اند و آنان ماموریت دارند تا اهداف کشور های دیگر مانند، پاکستان، ایران، عربستان، روسیه و حتا سایر کشور ها را در افغانستان برآورده بسازند که دراین میان نقش آی اس آی در رابطه به تجهیز و آموزش و تمویل گروه های تروریستی برجسته تر از سایر کشور ها است. حال بر حکومت افغانستان است تا به گونۀ مستقیم با حکومت پاکستان در تماس شود و حکومت پاکستان را وادارد که خواست های خود را نه به گونۀ غیر مستقیم از طریق طالبان؛ بلکه از طریق طالبان به شکل مستقیم با حکومت افغانستان در میان بگذارد. ممکن این رویکرد کوتاه ترین راه برای پایان منازعۀ چهل ساله در افغانستان باشد. در غیر این صورت ممکن گفت و گو ها میان هیئت های حکومت و طالبان بدون نتیجه به درزا بکشد و اوضاع سیاسی و نظامی کشور در کش و قوس های جمهوریت خواهی نظام اسلامی خواهی بیشتر به وخامت گراید. زیرا دو طرف حاضر به انعطاف پذیری در مقابل یکدیگر نیستند و بنا براین پایان آن هم به بن بست می انجامد؛ اما گفت و گو های مستقیم با پاکستان و کنار آمدن با آن کوتاه ترین راه برای پایان منازعه در افغانستان است که به مسدود شدن پایگاه های تروریستی و به دام افتادن رهبران و هیمنه و طنطنۀ آنان می انجامد. یاهو