در بعضی از ممالک جهان، انستیتوت های تحقیقاتی به انجام حل منازعات در کشورهای شان تمایل داشته و به تبادل تجارب می پردازند و از نتایج آموزشی آن در امر استقرار عدالت عبوری سود می برند تا به جراحات روانی، اجتماعی و اقتصادی به وسیله ای آن در جوامع جنگ زده ای خویش، مرهم گذارند و روند بخشایش را سرعت بخشند. ناگفته پیداست که در معرفی گسترده و کاربُرد واژه های بخشایش، التیام، استمالت، دلجویی، سخاوت، جود و کرم همانگونه که منابع و مأخذ قابل اهمیت می باشد؛ به همان تناسب از نقش مطبوعات، انترنت، رسانه های صوتی و تصویری نیز به درجات متفاوتی نمی توان انکار کرد. از جانبی هم، چنین پروژه های پژوهشی تحت پوشش اصطلاحات بخشایش، تحمل، شکیبایی و التیام بستگی به صلاحیت علمی پژوهنده در راستای شناخت مشخص اخلاقی و هنجارهای اجتماعی دارد؛ بنابرآن در فرهنگ متعالی این سرزمین که دارای پیشینۀ تاریخی است عمدتاً زر، زمین و زن عوامل نزاع، شناسایی شده که به این مسایل کمتر در حین تصویب قوانین و لوایح در سیستم حقوقی کشور، برخورد گردیده که اینک به توضیح هریک به شکل مؤجز اقدام می شود.
اول: زر
تئوریسن های اقتصاد به این باور اند که زمین منبع ثروت می باشد و برمبنای آن و بالاثر بهره کشی دهاقین بی زمین و فقیر با تأدیه مالیات، شانههای شان بیش از پیش خم گردیده و در روند تکامل به سود اقشار تهی دست تحولی پدید نمی آید.
مالیات مستقیم کاهش یافته و مالیات غیرمستقیم افزایش کسب می کند. سیاست پولی دستخوش نوسانات و دست بازی هایی بازار سیاه گردیده، زر اندوزی موجبات فساد اداری، اختلاس، رشوه ستانی، احتکار، قحطی، قیمتی، تقلب، تذویر و تجاوز به حقوق و آزادی های مردم را فراهم می سازد.
همچنان انحرافات و کج رویهای اخلاقی، ناخرسندی های مردم را افزایش داده و در شرایط موجود زمینه را به مافیای قاچاق مواد مخدر با تحت فشار قراردادن محور شاهرگ های اقتصاد قادر می شوند که قوتهای نظامی را در مرکز و محلات، زیر نظارت گیرند و در بُعد اجتماعی نیز بر متنقذین محلی فشار وارد آورند تا در برابر ترافیک مواد مخدر سکوت اختیار نمایند.
دوم: زمین
بحران ملکیت، زمین و چراگاه ها در حد اکثر ولایت ها عامل بُروز حوادث دلخراش اجتماعی محسوب می شود. این امر زمینه های عدم دست رسی دهقانان را به توزیع عادلانه آب وضاحت می بخشد که به درگیری ها منتج شده که بیانگر طرز تولید زراعتی خوانده می شود.
پروفیسور خانم لی انگلیسی که تحقیقاتی در افغانستان انجام داده ـ او در ضمن پژوهش های خویش به نتایج زیر اشاره دارد که از بحران ملکیت به زمین ناشی می گردد.
طرُق حیات روستایی، عدم دسترسی به زمین، غضب زمین توسط زورگویان، گسترش کشت کوکنار، موجودیت موانع در برگشب مهاجران، وضع مالیات سنگین، حضور متنقذین و قوماندان های محلی، نبود ادارات ثبت ملکیت، عدم موجودیت شرایط و دفاتر مناسب به منظور حفظ چنین اسناد، خرید و فروش به وسیله ای قباله های عــُــرفی، تصرف زمین های وقفی و دولتی، تطبیق و یا عدم تطبیق فرامین دولت همه و همه شامل بحران ملکیت است.
سوم: زن
تخطی به حقوق بشر از عناوین نهایت پُر جاذبه بوده که در برگیرنده ای حقوق و آزادی های مطرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر به شمار میاید که زنان را نیز زیر پوشش قرار داده است. در کشورهای درگیر جنگ چون آنها آسیب پذیر ترین افراد استند؛ بنابرآن در برنامههای تدوین شده به نقش زنان اولویت داده نشده از همین جاست که در معرفی هرچه بیشتر راز و رمز بخشایش باید تحقیقاتی انجام پذیرد و نهادهای کهن پدرسالار در معرفی ارزش ها و ضوابط به وسیله ای مردان تعیین و مشحص گردیده، بازتاب می یابد و با اینگونه برخورد سنتی، زنان از متن جامعه به حاشیه کشانیده می شوند که در عرصه های سیاسی نیز قادر نمی گردند حضور فعال شان را ظاهر سازند. حد اکثر زنانی که به نارسایی های بهداشتی مصاب استند اینگونه امراض شان ناشی از شرایط اجتماعی-اقتصادی بوده و از تحمل زنان در اطاعت، قبل از ازدواج شان از پدر، بعد از ازدواج شان از شوهر و بعد از مرگ شوهر، از فرزند می باشد.
هدف از نوشته و پژوهش حاضر، دریافت ویژه گی های عنعنوی جامعه ی افغانی تحت عنوان بخشایش و مساعدت به روند صلح و آشتی خلاصه می شود. با تدکر مطالب فوق به این نتایج دست میابیم که طریقه درمان و التیام فردی و اجتماعی از پیچیده گی لازم در جامعه ی ما برخوردار است و این گونه نهادها و مؤسسات را فرد، خانواده، قوم و جامعه استحکام می بخشد. موجودیت چنین کانون ها به ثبات اوضاع منجر شده و سنگ بنای اهداف خوانده می شود. تحت تاثیر محیط ماحول، ارزش های جامعه، رسوم و شرایط متعارف اجتماعی، همچو قضایا شکل می گیرد.
بخشایش مفهوم آشتی و صلح را می رساند. پروسه ی دلجویی یک روند طولانی بوده و به عقیدۀ مؤلف اثر “قدم های آشتی، منازعه و صلح” هریک به نوبه ی خود یک ثلث پدیده می باشد که در بُروز آن عادات و ارزش های اجتماعی اثرگذار اند.
مؤسسات و نهادهایی که به عذرخواهی رو می آورند همان گونه که قبلاً اشاره رفت تفاوت های میان عذرخواهی فردی، خانواده گی و قومی در جوامع موجود می باشند؛ بنابرآن باید به پیچیده گی و بغرنجی آن عطف توجه صورت گیرد و هر یک را جداگانه مورد ارزیابی قرار دهیم.
با وجودیکه عذرخواهی میان دو فرد نیز به شرایط متعارفی اجتماعی بستگی دارد؛ با آنهم خالی از دُشواری ها نمی باشد. عذرخواهی برای شهروندان کشور بغرنج تر از جنگ است؛ بنابرآن مستلزم آن است که در این روند بزرگان و دوستان پا در میانی کرده و هر دو شخص را وادار سازند که جانب مقابل خود را مورد عفو و بخشایش قرار دهد و به این شکل به میانجی شدن بزرگان و دوستان کشیده گی رفع و به خشونت نقطه پایان گذاشته می شود.
عذرخواهی میان فامیل ها در مقایسه با عذرخواهی میان افراد، کاریست دُشوار و برخورد محتاطانه را می طلبد. در زدودن کشیده گی میان خانواده ها نیز نقش موسپیدان، مصلحین و متنفذین برجسته جلوه می کند. به هدف این که عذرخواهی میان خانواده ها تحقق یابد، متنفذین و موسپیدان خود را موظف می دانند تا با ریشه یابی حقایق، به صحت و کذب قضایا، خویشتن را وارد کرده بعداً به عنوان میانجی پا در میانی کنند که پیامد اینگونه پیشامد در حل منازعات خانواده گی و اختلاف قومی مؤثر واقع می گردد و در سطح جامعه نیز قابل قبول می باشد.
در پیاده شدن پروسه ی صلح و آشتی موجودیت دلال یکی از عوامل تعیین کننده شناخته شده و در عدم موجودیت گروه های میانجی، رسیدن به پروسه ی بخشایش ممکن نمی باشد. در ساختارهای قومی و قبیلوی عدم درک سالم، موحب سؤتفاهم شده، بنابرآن بهتر آن است که از مؤلفه های قومی، قبیله یی، خیل و تبار، خویشتن را رهایی بخشیم و با مناسبات عقب مانده قومی و قبیلوی وداع کنیم و در عوض به تأمین ترقیات تکنالوژی معاصر به وجه احسن به نفع صلح و ثبات سود جوییم.
عدم پذیرش ارزش های فرهنگی به وسیله ای جوانان و پس پا زدن به هنجارهای اجتماعی، دُشواری های اجتماعی را می آفریند. همین نبود توازن عادلانه نژادی، لسانی و فرهنگی متنوع، زمینه ساز گسترش پدیده های غیرت و ننگ در جامعه ی افغانی گردیده که بالاثر آن شکنجه، اختناق و درگیری ها شدت می گیرد؛ بنابرآن به دست اندرکاران ارگان های حراست حقوق و قضا پیشنهاد می گردد که به غرض تأمین عدالت اجتماعی باید اربابان غنایم و مرتکبین شکنجه های دولتی در قدم نخست از طریق رسانه ها معرفی و بعداً مطابق قوانین نافذ به محاکمه کشانیده شوند.
تنوع گروهی در استقرار صلح، ثبات و آشتی با درنظرداشت ساختارهای اجتماعی نقش شان را می توانند به شایسته گی ایفا کنند. این مسئله چنین افاده می شود که انگیزه ها و ارزش های جنگ و صلح در گروه های قومی متفاوت بوده و زمانی صلح و آشتی جامه ی عمل می پوشد که در مورد، آماده گی واقعی موجود باشد؛ به این معنا که جوانب درگیر پیش زمینه های مساعد را در داد و ستد فراهم می آورند و بدون فهم اجزا و عناصر جنگ، پیاده شدن صلح کار سهل نیست.
سفارشات دست اندرکاران علوم پایه به تأمین عدالت عبوری و تحقق روند بخشایش و ثبات با توجه به میکانیزم آن، ضرور است که به همچو قضایا با تاکتیک های ویژه ای برخورد شود؛ حتی اینگونه آموزش ها و فراگیری برای دیگران نیز تبلیغ و ترویج گردد. علاوه بر آن به پیامدها و نتایج اثرگذار روند بخشایش در محورهای افقی و عمودی نیز باید توجه داشت. صلح و آشتی نوید دهنده ای رفاه همگانی بوده که به ارزش استقرار و آشتی مهر تائید می گذارد. وجود تفاهم جنگ قابل حل و درک می شود؛ بنابرآن دستیابی به آشتی، وقف و خودگذری فردی و اجتماعی را می طلبد و این امر مستلزم التیام روحیه اجتماعی می باشد.
جنگ و صلح کاستی های جامعه را آشکار کرده که میکانیزم آشتی و بخشایش به خصوصیات ممالک درگیر با جنگ و شیوه های عملکرد آن رابطه دارد؛ چنانچه آفریقای جنوبی، هسپانیه و اندونیزیا هر یک نمونه های خاص خود را دنبال و تعقیب کردند که در برخورد با آن مسایل فرهنگی از ارزش خاص برخوردار بود و ویژه گی عنعنوی آن کشورها را معرفی می داشت. در عدم موجودیت بخشایش روحی و روانی، تحقق بخشایش اجتماعی ممکن و مقدور نمی گردد. پروژه بخشایش عمدتاً دلچسپی ما را به بُعد اجتماعی موضوع بر می انگیزد که مقصود آن رهایی از جنگ و دستیابی به آشتی و ثبات می باشد.
در جامعه ی افغانستان پدیده های حُجب، ترس، خشونت، زن ستیزی و مردسالاری ـ هر یک واژه واحد و اصطلاحاتی است که به درجه رشد این کشور منزوی از سیاست های منطقوی و جهانی بستگی دارد. روان شناسان بدین باور اند که ترس، شرم، خشونت، زن ستیزی و سقوط به ارزش های زبانی، منطقوی، قومی، ایدیولوژیک و غیره ناشی از برخورد ناسالم با افراد جامعه بوده و اسباب پرخاشگری را موجب می شود که به گروه ها و کتله های بشری آسیب های فراموش ناشدنی را تحویل می دهد و عوامل بازدارنده در استقرار صلح و تداوم جنگ می گردد.
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.