چشم اندازی بر روابط گذشته و آیندۀ واشنگتن و اسلام آباد
رسانه های امریکایی در این روز ها با اشاره به انکار جوبایدن از صحبت تیلفونی با عمران خان نخست وزیر پاکستان روابط دو کشور را در حال تنش توصیف کرده اند.
شاید یکی از دلایلش سخنان خان باشد که در گفت و گو با پی پی اس گفته بود، “امریکا همه چیز را در افغانستان خراب کرد.” این در حالی است که پاکستان یک کشورمتحد استراتیژیک امریکا در منطقه بوده است. این موضوع پرسش هایی را در افکار عامه مطرح می کند که آیا امریکا تازه متوجه بازی های پاکستان شده است وبه این نتیجه رسیده که پاکستان مسؤول شکست امریکا در افغانستان است یا اینکه نیم رخی از بازی های دو پهلوی هردو کشور برضد افغانستان است.
در این صورت چقدر منطقی خواهد بود که گفته شود، پاکستان در طول ۴۳ سال و بویژه پس از حملۀ امریکا به افغانستان با بازی های دوپهلو امریکا را بخاطر رسیدن به اهداف خود فریب داده است. پاکستان دیروز زیر نام حمایت از جهاد افغانستان ملیارد ها دالر از امریکا بدست آورد و بعد از حملۀ امریکا به افغانستان زیر نام مبارزه با تروریزم بیشتز از ۳۴ میلیارد دالر امریکای بدست آورده است. یا این که بازی واشتنگتن با اسلام آباد هنوز در منطقه ادامه دارد و این جنگ های زرگری در واقع فرصت دهی های جدید برای پاکستان است و امریکا می خواهد در ظاهر با کنار کشیدن خود فرصت های تازۀ بازی پاکستان را با کشور های منطقه مانند چین و روسیه و ایران فراهم بسازد. چنان که پاکستان توانسته در این مدت روابط عمیق خود را با چین بررغم رقابت ها و اختلاف های واشنگتن با این کشور حفظ کند و چین را از خطر تروریزم درامان نگهدارد.
رابطۀ امریکا با افغانستان پس از تجاوز شوروی و آغاز جهاد مردم افغانستان برضد تهاجم این کشور وارد فصل تازه شد. امریکا بخاطر حمایت ضیاالحق از مجاهدین حاضر به معامله با پاکستان شد و این کشور امتیاز داشتن بمب اتومی را بدست آورد. در حالیکه هدف اصلی حمایت پاکستان از مجاهدین استفادۀ ابزاری از آنان بود که در زمان ذوالفقار علی بوتو آغاز شده بود. به گفتۀ کرنیل امام در کتاب ” آهن پوش” بوتو برای او گفت، شما از جوانان جهادی حمایت کنید تا از پیشرفت شوروی به پاکستان پیشگیری کنند. بعدها سخن بوتو تحقق یافت و کرنیل امام در کتاب خود می نویسد: ” کاش بوتو زنده می بود تا امروز می دید که چگونه یک کشور دشمنی مثل افغانستان با زحمت های خستگی ناپذیر افسران نظامی پاکستان به یک جغرافیایی نجات پاکستان بدل شده است.” مداخلۀ سازمانیافتهء نظامیان پاکستان در امور جهاد افغانستان بنابر تنگدستی های سیاسی و نظامی رهبران جهادی بود که کرنیل امام باجرات تمام جنرال ضیاالحق، نصیرالله بابر و جنرال حمیدگل را پدران معنوی رهبران جهادی و طالبان افغانستان خوانده است.
روابط امریکا و پاکستان پس از تهاجم شوروی به افغانستان رو به بهودی نهاد و پاکستان حیثیت یک کشور استراتیژیک را در منطقه از نظر امریکا پیدا کرد. پس از آن پاکستان بویژه بعد از انقلاب اسلامی ایران در محراق روابط امریکا در منطقه قرار گرفت. پاکستان توانست، بخاطر حمایتش از جهاد مردم افغانستان برضد شوروی پیشین بحیث یک کشور مطرح در منطقه شناخته شود و توانست از تمامی کمک های کشور های جهان به جهاد افغانستان سود ببرد و بخشی از کمک های مالی و تسلیحاتی مجاهدین را به خود اختصاص بدهد. چنانکه امریکا پس از سرنگونی حکومت داکتر نجیب در سال ۱۹۹۲ افغانستان را ترک کرد و بررغم توصیۀ رهبران شوروی پیشین به پاکستان سپرد و از منطقه بیرون شد. جنگ اشباح به نقل از گورباجوف نوشته است :” ارتش سرخ را از افغا نستان بیرون می کنم واین کشور دا را ی موقعیت حسا س وترکیب پیچیده ی قومی می با شد ؛ بنا برآن ، ازشما می خوا هم که کمک نما یید تا د راین کشوریک حکومت قا بل پذ یرش قوم های آن بسازیم. در غیرآن، د رآ ینده کشورشما هم د رآن زیا نمند می شود. ریگن به همتای شوروی خود گفته بود که این ما موریت پا کستان می با شد.” گوربا چوف از سخن ریگن غمگین شده بود ، به سراغ جورج بوش پد ر معا ون او رفت؛ اما پاسخ درست دریافت نکرد.”
گورباچوف سلاح های پیشرفتۀ زمینی و هوایی را برای سرکوب مزدورن آی اس آی در اختیار نجیب قرار داد واز سویی هم هوابازان روسی را اجازه داد تا با طیاره های میک ۲۹ به سود نجیب در بمباران کنند. به این ترتیب موج نخست هجوم پاکستان به گفتۀ گورباچوف به عقب زده شد. از همین رو حکمتیار فرماندۀ مشعود را بخاطر بازگذاشتن شاهراۀ سالنگ خواست در پشاور سرزنش کند. ناکامی جنگ جلال آباد شماری فرماندهان را خشمگین ساخت وبه سفارت امریکا در اسلام آباد پیام داد ند که این گونه برنا مۀ جنگی پا کستان نه تنها سبب فروپا شی حکومت نجیب نمی شود؛ بلکه د ر صورت فروپا شی حکومت نجیب کمک به جنگ دا خلی می کند. پس از شکایت فرماندهان، جورج بوش پد ر به پاکستان هشدار داد. هشداری که با عث قطع کمک آن به جنگ ها توسط حکمتیار و د یگر قومندان های افغان شد.
بخش بزرگی از این کمک ها را نظامیان پاکستان دزدیدند. چنانکه نوسنده گان امریکایی بنام های، ستراب تا لبوت و ما یکل بیس چلاس، در کتاب ” قصه های درونی جنگ سرد در با لا ترین سطح ” نوشتند که ” از مجموعه ی کمک های امریکا به مجا هد ین ، تنها هفده در صد آن به آن ها پردا خت شده و83 در صد آن را نظا می های پا کستا نی به جیب زده اند.” ستیف کول در ” جنگ های اشباح ” نوشته است که :” امریکا وعربستان هر یک شش میلیارد دا لر که در مجموع دوازده میلیارد دا لر می شود ، از طریق نظا می های پا کستا نی به جهادی ها کمک کرده اند.” از همان کمک هنگفت ، هشتا د و سه د ر صد آن را فرما ند هی وقت ارتش پا کستان دزدیده است. ممکن نظامیان پاکستان بخشی از این دزدیده ها را برای ساختن بمب اتومی پاکستان به کار بردند. احمد رشید در کتاب ” طا لبان ” نوشته است که بود جه ی طا لبان در کا بل را هم امریکا پرداخت می کرد.”
از این گفتۀ احمد رشید فهمیده می شود که نظامیان پاکستان از کمک های امریکا به طالبان هم دزدیده اند که بعد ها این دزدی ها تنش و بی اعتمادی را میان امریکا و پاکستان بوجود آورد. جنرالان پاکستانی چنان کینه توزانه در جنگ سهم می گرفتند که حتا شماری از آنان مانند، جنرال اختر محمد خواهان به آتش کشیدن کابل بودند. چنانکه نویسندۀ کتاب ” تلک خرس ” نوشته است که جنرا ل اختر عبد الرحمن یوسفزای رئیس آی اِس آی در دورۀ حکومت نظا می جنرا ل ضیا ء الحق ، گفته بود :” کا بل با ید به آ تش کشیده شود.” هر دو جنرال در یک حادثۀ بمب گذاری در سفر هوایی راولپندی و ملتان کشته شدند؛ اما یاران او در تبانی با مزاری در جنگ با دولت استاد ربانی در به آتش کشیدن کابل سهم گرفتند. آی اس آی چندین هزار هزاره های کویته را وارد کابل کرد تا در رکاب مزاری برضد دولت استاد ربانی بجنگند. حالا هم میجر جنرال باکشی، جنرال سابقه دار اردوی هند در مصاحبه ای گفت: نظر به گزارش های استخبارات هند از منطقه، ده هزار ارتش پاکستانی در لباس طالب وارد افغانستان شده اند. گفتنی است که اردوی پاکستان در جنگ جلال آباد هم رهبری این جنگ را به عهده داشت و نجیب را هم نظامیان پاکستان اعدام کردند که طالبان تا کنون سیاه روی باقی مانده اند.
حادثۀ یازدهم سپتمبر بار دوم پای امریکا را به افغانستان کشاند و فصل دیگری از روابط میان اسلام آباد و واشنگتن بوجود آمد؛ اما این بار با تنش آغاز شد. بوش برای جنرال مشرف گفت که یا با امریکا و یا با تروریزم. مشرف در ظاهر مبارزه با ترویزم را پذیرفت و اما در عمل برضد آن گفتۀ خود عمل کرد. چنانکه نظامیان پاکستان در خفا به بسیج و تمویل و تجهیز طالبان پرداختند و آنان را در سال ۲۰۰۳ با استفاده از مصروفیت امریکا در جنگ عراق برای فعالیت های تروریستی به افغانستان صادر نمود؛ اما امریکایی ها بی توجه به اهداف راهبردی و عمق استراتیژی این کشور در افغانستان هرگر به پاکستان و موجودیت لانه های تروریستی و رهبران آن در این کشور نپرداختند. در حالی که این رویکرد پاکستان نخستین بازی دو پهلویش در برابر امریکا بود. هرچند بعدتر شماری مقام های نظامی و ملکی سفید شبکۀ حقانی را بازوی ارتش پاکستان خواندند و با این گفته ها میان طالبان و شبکۀ حقانی دیوار ابریشمین ایجاد کردند و اما کاخ سفید در عمل این حرف ها را جدی نگرفت.
هرچند روابط امریکا و پاکستان پس از حملۀ امریکا به افغانستان همواره با تنش هایی به همراه بود و اما یک بار این تنش در اثر کشته شدن ۲۴ سرباز پاکستانی بوسیلۀ بمبیاران امریکایی ها به تشنج کشیده شد، پاکستان راۀ اکمالاتی ناتو را مسدود نمود و امریکا و ناتو در حدود هفت ماه نیرو های شان را از طریق روسیه با هزینۀ بلند اکمال کردند. پاکستان این راه را در نومبر سال 2011 برای هفت ماه مسدود کرد. حدود سه چهارم محموله های تدارکاتی نیروهای بین المللی تحت رهبری آمریکا در افغانستان از طریق زمینی به بندر کراچی پاکستان منتقل و سپس به افغانستان فرستاده می شود. پیش از مسدود شدن این راه در در ۹ جون ۲۰۱۰ مردان مسلح در 10 کیلومتری اسلام آباد، پایتخت پاکستان، به کاروان نیروهای ناتو حمله کرده، حدود پنجاه خودروی آنها را به آتش کشیده و هفت تن را نیز کشته اند. باراک اوباما؛ رییس جمهور امریکا در سال ۲۰۱۴ به پاکستان هشدار داده که پناهگاه های امن تروریست ها را نابود سازد و آنهایی را که در حمله های سال ۲۰۰۸ بمبیی دست دارند محاکمه کند. وی گفت که پناهگاه های امن تروریست ها در آن کشور پذیرفتنی نیست. وی این موضوع را در آستانه سفرش به هند ابراز کرده است؛ اما پاکستان این مواضع آقای اوباما را محکوم کرد و سخنان او را آشفته آور خواند.
از اینکه جو بایدن در طول هشت سال فعالیت خود در مقام معاون رییسجمهوری و پیش از آن ریاست کمیته روابط خارجی همواره پاکستان را بهعنوان یک متحد راهبردی در منطقه می دید. رییسجمهوری وقت پاکستان در سال ۲۰۰۸ و در جریان سفر جو بایدن به اسلامآباد به پاس خدمات وی برای حمایت از توسعه روابط میان دو کشور، دومین نشان افتخار غیرنظامی پاکستان موسوم به «هلال پاکستان» را به بایدن تقدیم کرد. اسلام آباد با به قدرت رسیدن بایدن به بهبود مناسبات با امریکا خوش بین بود؛ اما با به قدرت ر سیدن بایدن ماهیت روابط واشنگتن و اسلامآباد تغییر چندانی پیدا نکرد؛ زیرا نوع روابط پاکستان با چهار همسایه اصلیاش یعنی افغانستان، ایران، هند، و چین ملاک اصلی سیاست پیشروی ادارۀ بایدن است. در همین حال مناسبات تیرۀ واشنگتن با بیجینگ، بهعنوان دوست و شریک راهبردی اسلامآباد و روابط نزدیک امریکا با هند بهعنوان رقیب دیرینه و سنتی پاکستان در شبهقاره در راستای تعمیق روابط واشنگتن با اسلامآباد چالش آفرین خوانده شده است؛ زیرا نزدیک شدن روابط امریکا و هند علاوه بر اینکه تهدیدی برای پاکستان است، فرصت مناسبی برای تامین امنیت و ثبات در افغانستان می باشد. بدون تردید این نزدیکی، پاکستان را در دو راهی قرار خواهد داد، یا بحران داخلی را بپذیرد و یا این که در روند صلح با افغانستان و امریکا همکار باشد. این در صورتی است که پاکستان به این نتیجه برسد که یک افغانستان با ثبات و همزمان متحد استراتیژیک هند هرگز برای پاکستان خطر نیست. از سویی هم پاکستان بپذیرد که زیان های پرورش تروریزم و تقویت آن بیشتر از مفاد آن است. این ذهنیت زمانی در اسلام آباد جان می گیرد که مطمین شود، هیچگاهی هند و امریکا و حتا افغانستان برضد پاکستان متحد نمی شوند.
گفتنی است که امریکا و پاکستان در دوران حکومت دونالد ترمپ در پیوند به روند صلح افغانستان در یک کشتی سوار بودند. خلیل زاد لابی تمام عیار اسلام آباد در زمان گفت و گو هایش با طالبان چنان با اعتماد به نفس به اسلام آباد سفر می کرد و در هر سفر پیهم از جنرالان پاکستان ابراز امتنان می کرد که گویی اسلام آباد را حلال مشکلات افغانستان یافته بود. این گرم مهری های او با نظامیان پاکستان پس از امضای توافقنامۀ دوحه آشکار شد که او چگونه در آن مداخلۀ نظامیان پاکستان را نادیده گرفت و لانه های تروریستی و موجودیت رهبران آنان را در پاکستان نادیده گرفت و به نحوی چشم پوشی نمود. وی در هر سفر نخست وارد اسلام آباد می شد و پس از اخذ مشوره های جدید مقام های پاکستان دور تازۀ گفت و گو های منطقه ای اش را به پایان می رساند. نقش تخریب کنندۀ خلیل زاد در روند صلح به همگان آشکار است که با بازی های فریب آلود توافقنامۀ دوحه را در غیاب حکومت و مردم افغانستان به سود طالبان و پاکستان امضا کرد و بودن هرگونه قید و شرط رهایی پنج هزار تروریست طالب را از زندان بردولت افغانستان تحمیل نمود که خشونت های کنونی طالبان نتیجۀ آن است.
با توجه به گفته های بالاُ، آیا امریکا تا کنون متوجه خنجر هایی شده است که از مدت ها بدین سو بوسیلۀ نظامیان پاکستانی بر پشت و پهلوی آن وارد شده است. پاکستان تا کنو بیش از۳۴ میلیارد دالر به پاکستان به گفتۀ ترامپ احمق پولی داده است. پاکستان نه تنها آنها را برای مهار تروریزم استفاده نکرد؛ بلکه برعکس ده ها گروۀ تروریستی را تقویت کرد. امریکا می داند که دلیل شکست آن در افغانستان حمایت های بدون قید و شرط نظامیان پاکستان از طالبان بوده است؛ نه تنها حمایت، بلکه سهمگیری مستقیم هزاران نظامی پاکستان در جنگ افغانستان و در بسیاری موارد فرماندهی این جنگ بوسیلۀ نظامیان پاکستان از مواردی اند که مقام های امریکایی از آنها آگاهی کامل دارند. در این شکی نیست که امریکا پس از جهاد افغانستان ازغارتگری ها و تروریست پروری های نظامیان پاکستان و حیف ومیل میلیون ها دالر و بازی های کجدار و مریز حکومت ملکی اسلام آباد آگاهی دارد؛ اما واشنگتن بنابر دست تنگی هایی که داشت، در برابر پاکستان تن به نوعی سازش داد. حال که امریکا به حضور نیرو هایش در افغانستان پایان داده و هند جاگزین خوب تر از پاکستان برای امریکا شده می تواند. دراین صورت درجۀ نیاز واشنگتن به اسلام آباد به صفر تقرب می کند. پاکستان هم دیگر حاضر نیست تا از تروریست پروری دست بکشد. آیا امریکا حاضر خواهد شد تا با یک چرخش سیاسی از پاکستان انتتقام بگیرد و تنش ها میان دو کشور بالا برود و بالاخره پاکستان قربانی تروریزم پروری و مار های آستین خود خواهد شد که انزوای پاکستان را به د دنبال دارد و در این حال هر چه بیشتر منزوی خواهد شد و با دشواری های کمرشکن اقتصادی رو به رو خواهد شد. در این صورت پاکستان قربانی فرنگشتاین طالبانی خواهد شد و با سرنوشت بدتر از افغانستان دچار خواهد شد. یا این که نه هر دو کشور با سناریو های جدید بازی های تازه را در افغانستان به راه خواهند افگند. یاهو