سکته مغزی جمهوریت فراری وفجایع تاریخی آن: دکتور علی احمد کریمی

هیچ کشوری درجهان مانند افغانستان سیستم های سیاسی گوناگون راتجربه نه نموده است. ظهور وسقوط انواع سیستم های سیاسی مانند سلطنتی، جمهوری، کمونیستی، جمهوریت اسلامی وامارات هیچیک قادر به تامین ثبات و وحدت ملی نه گردیدند تا افغانستان راه خودرا درکنار سایر کشور های جهان پیدا نماید.

 برخلاف هردوره جدید نسبت به گذشته  به رنجها و عذاب مردم افزوده است و هردوره رسواتر ازدوره گذشته بوده است و به‌جای اصلاحات وتغیرات قصدا عمراختلافات قومی رازیاد تر وطولانی ترگردانیده اند .افراط وتفریط در امور حکومت داری دو عامل زوال رژیم ها وادامه بحران ها،کینه ها و عداوت ها و مانع اتحاد ملت واحد گردیده است.. 

طالبان طالعمند اند. برگشت برق آسای  مجدد طالبان به گفته کلاسیک ها یک گام به پس و دوگام به پیش برای افعانستان و جهانیان تعجب انگیز بود اگرچه همه اتفاق نظر داشتند که  دولت تحملی امریکا با افزایش فساد، بی عدالتی های اجتماعی، هرج ومرج، شکار خبرنگاران، سربریدن ها، قتل های زنجیری، بیکاری، افزایش مرگ ومیر و بویژه در میان نوزادان، فقرعمومی وشیوع بیماری ها ازدرون گندیده  و در حال احتضار است

 اما سکته مغزی این بیمار درحال احتضار را  هیچ یک از سران جهان ازآن  جمله کاخ سفید واروپا تشخیص نکرده بودند 

و حتی  تصور هم نمی کردند که اردوی بیشتر از سه صد هزار آموزش یافته و مجهز باتجهیزات نظامی مدرن بدون مقاومت وحتی یک شلیک ذوب گردد و رئیس جمهورآن به امارات پناهگاه جدید سیاستمداران و دولتمردان دزد افعانستان فرار نماید..

 دو فرار  در جنگ بیست ساله افغانستان درتاریخ و حتی کتابهای درسی نسل های آینده جایگاه ویژه خواهد داشت. فرار بزدلانه غنی وفرار مخفیانه امریکا هردو منجر به تباهی میلونها خانواده افغان ورسوایی و بدنامی بزرگترین قدرت جهان گردید.. 

طالبان در این پیروزی بدون جنگ  خودرا نیروی رهبری کننده و اداره کننده کشور میدانند.  طالبان ظاهرا مخالف دولت فراگیر به اشتراک نمایندگان سایر اقوام وسازمانهای سیاسی نیستند، درصورتیکه  همه با نیروی رهبری کننده طالبان پیروی وهمکاری نمایند وحق انتقاد را به حزب یا گروه حاکم که نقش رهبری کننده را کسب نموده است نداشته باشند واز نظم آهنین طرفداری و اطاعت نمایند. 

 در آن صورت می توانند دردولت سهم داشته باشند. آزادی های سیاسی واجتماعی توسط گروه حاکم تعیین ،رهبری  ومشخص می گردد.طالبان می دانند که در افغانستان حزب سیاسی که از محبوبیت اکثریت برخوردار باشد وجود ندارد..   

احزاب فصلی همیشه به دنبال قدرت و حاکم می دوند و می چرخند وبه پابوسی وتملق ازهمدیگر سبقت می گیرند، کارمندان دولت به خاطر مجبوریت درطول بیست سال عادت نموده اند که خادم و خدمتگزار وطن و قانون نه باشند بلکه مانند اجیر به میل آمر ورئیس خود رفتار نمایند. مردم در مقابل مجاهدین چپاولگر که با پول های دزدی قصر های خودرا بروی استخوان‌های مردم بنا نموده نفرت دارند.                           طالبان شاید درجنگ با سرمایه داران سرکش وظبط اموال ودارایی های که قبله های آنان  اعتبار شرعی ندارد قدرت را  درچشم مردم معمولی محبوب بگردانند. طالبان شاید برای مدتی انتخابات را اجازه ندهند وبه مردم بگویند که درطول بیست سال کدام انتخابات آزاد ودموکراسی بوده است. 

افعانستان درشرایط کنونی نیاز به امنیت وثبات دارد . حاکمیت طالبان بیشتر دیکتاتوری خواهد بود.  دیکتاتور ها بعضا حکومت های کارآمد اند. در دیکتاتوری حاکم در همه امور دین، سیاست، اقتصاد وآزادی سیاسی واجتماعی وحتی فردی حق به جانب اند، به فرموده افلاطون حق باحاکم است ونه حاکم به حق. اما دیکتاتوری ها عمر کوتاه وسرنوشت غم انگیز دارند.                                                                               مداخله وفشار طالبان به حقوق زنان و تجسس در زندگی شخصی افراد برای آنان ازدرون چالش بر انگیز خواهد گردید. طالبان به هراندازه که متحجر وتمدن ستیز باشند به زندگی سایر کشور های جهان آشنایی دارند وفرزندان آنان نیز می خواهند مانند سایر جوانان از نعمت دانش و تمدن بر خوردار گردند.    

طالبان درشرایط کنونی به گروه انتحاری  وعده بهشت را به  دولت امارات داده اند، هراس دارند و نه می توانند آنان را دفعتا به تمدن شهری و احترام به انسانیت قانع بگردانند و این امر شاید به بروز اختلاف میان خود طالبان گردد.                                                                        درجهان نیز درباره حاکمیت طالبان و آینده افعانستان  پیشگویی های متضادوجود دارد، تعدادی خوشبین وامیدواراند که طالبان شاید تغیر کرده باشند وبرخی هم نگرانی دارند که افغانستان دوباره به مرکز افراطگرایی وتروریسم تبدیل گردد. اگر طالبان در روش خود تغیر بدهند،از تفکرات افراطگرایی پرهیز نمایند،به منافع وحقوق اقوام ساکن در افغانستان احترام بگذارند و از زور ، جبر و تجسس به زندگی شخصی مردم خودداری ورزند شاید روزنه های امید به صلح بروی مردم افغانستان باز گردد.

دکتور علی احمد کریمی تحلیلگر مسایل بین الملی- امریکا