طالبان از زمان به قدرت رسیدن شان به گونه های مستقیم و غیر مستقیم از مردم باج می گیرند. این باج گیری ها در سطح بزرگ از شرکت های کلان و در سطح کوچک از خانواده ها ادامه دارد. بعید نیست که این پرسش در افکار مردم خلق شود که چگونه شده تا دو شرکت و شاید هم بیشتر شرکت های شخصی این چنین دست به سخاوت زده اند و اعاشهء تفنگداران طالب را به عهده گرفته اند تا چرخ های سست و بی بنیاد حکومت شان بر گلو های مردم در حرکت باشد.
بربنیاد گزارش ها شرکت الکوزی و رحمانی هزاران تفنگدار امارت طالبان را اعاشه می کنند و شاید بسیاری شرکت های دیگر که در غارت های گذشته دست داشته اند؛ به گونه های مختلف به طالبان باج دهی کنند تا بدین وسیله خود را از ضرب طالبان رها بسازند. در کنار این طالبان از خانه های مردم بیچاره و تهی دست افغانستان به زور نان می گیرند. باج گیری از مردمی که محتاج اند و در اسارت طالبان افتاده اند.
این باجگیری چند پهلو و چندین رخ طالبان برنگرانی های مردم افغانستان افزوده است و هراس از آن دارند که طالبان هزینه های جنگی شان را به زور بر مردم تحمیل خواهند کرد. از کابل اخباری به رسانه ها درز کرده که شرکت الکوزی روزانه ۳۶ هزار تفنگداران طالب و شرکت رحمانی روزانه هفت هزار نیرو های امنیتی طالبان را غذا می دهند. بدون تردید در پشت این بازی راز های ناگفته ای است که شرکت های یادشده را وادار به باج دهی به طالبان کرده است تا به خشم زودهنگام طالبان رو به رو نشوند.
قرار معلوم بزرگ ترین سهم دار شرکت الگوزی اشرف غنی دزد و خاین است. وی ده ها جریب زمین را به نرخ ” کاهء ماش” به الکوزی به فروش رساند و در زمان حاکمیت فاسد خود سهولت های زیادی برای غارت این شرکت فراهم کرد. این شرکت بخاطر رهایی از بازپرس طالبان خواسته تا با باج دادن به طالبان خود را از حسابدهی خلاص کند؛ اما الکوزی بداند که این باج دادن ها جلو بازرسی هایی را نمی گیرد که این شرکت امروز یا فردا از سوی طالبان مورد بازپرس قرار خواهد گرفت. از سویی هم رحمانی برادر جنرال بابه جان رشتهء درازی با آمریکایی ها دارد و تمامی قرارداد های آمریکاییان در بگرام به او اختصاص یافته بود. وی توانسته بود تا در زد و بند با نظامیان آمریکایی خود را سرقطار دزدان قرار دادی های امریکایی ها نماید. هدف این باج دهی خاک افگندن به چشم طالبان است؛ اما آنچه مسلم است این که باج دادن رحمانی در تصمیم طالبان مبنی بر مصادره کردن اموالش اثر گذار نخواهد بود. بدون تردید طالبان با دزدان و مفسدان که میلیون ها دالر را به بهانه های گوناگون از جیب امریکایی ها و مردم افغانستان دزدیده اند، با آنان محاسبه خواهد کرد. این دزدان منافع ملی مردم افغانستان یقین داشته باشند که در شریعت طالبانی حساب بخشش گیری به خروار و حساب گیری به مثقال است و زود است که به حساب دزدی های میلیون ها دالری رحمانی و الکوزی برسند. نخست طالبان باید پول دزدی ۱۶۹ میلیونی غنی را از الکوزی بگیرند
و در گام دوم حساب های او را بررسی و زمین هایی را که غنی با الکوزی معامله کرده، دوباره مسترد و یا دوباره قیمت گذاری کنند و به نرخ روز از وی پول بگیرند. در ضمن سهم غنی را از این شرکت به بیت المال بسپارند. به همین گونه دزدی های میلیون دالری رحمانی را زیر نام عقد قرارداد های میلیون ها دالری نیز بررسی نمایند و پول های دزدی شدهء او را به بیت المال بپردازند. نه تنها الکوزی و رحمانی؛ بلکه پول های به غارت برده شدهء ده ها دزد نامی دیگر را که در زیر چتر مقدس جهاد مردم افغانستان و در زیر چتر حکومت های فاسد کرزی و غنی به نام های گوناگون دزدیده اند؛ هرچه زودتر بررسی و به بیت المال بسپارند. این دزدان دریایی باید بدانند که در این حساب دهی آلکوزی و رحمانی تنها نیست؛ بلکه صدها غاصبان زمین و مفسدان و باند های کلان آدم ربایی نیز شامل اند که باید از سوی طالبان مورد پرسش قرار بگیرند و اصل از” کجا آورده ای” حضرت عمر را بر آنان تطبیق کنند. در واقع مسوءول بخشی از فاجعهء کنونی در افراد و گروه ها و باند های فاسد جنایتکار و مافیا های اقتصادی است که دزدی و غارت و چپاول و فساد را به فرهنگ تبدیل کردند. من یقین دارم که طالبان تنها فریب باج دهی های دلخواه الگوزی ها و رحمانی ها را نخواهند خورد و برعکس زود است که با تمام غارت گران منافع ملی مردم افغانستان بویژه آنانی که بیشتر مسوءول اند، محاسبه خواهند کرد. طالبان که داد از شریعت می زنند و به عدالت عمری باور دارند، بخاطر اثبات باور های شان و خوشنودی مردم افغانستان هرچه زودتر به حساب دزدی های خاینان به جهاد مردم افغانستان و مفسدان لیبرال و تکنوکرات مانند زاحیل وال ها و فاروق و وردک ها و محب ها و فضلی ها و حسین ها و فهیم ها گل حیدر ها و قانونی ها و اسماعیل ها و جرات ها و ده های دیگر برسند و به بهای جدا کردن شیر از آب با آنان محاسبه کنند تا باشد که به مردم افغانستان ثابت کنند که آنان شریعت محمدی را در دستور کار خود قرار داده اند. هرگاه طالبان چنین نکنند و در آن صورت داوری مردم نسبت به شریعت طالبانی کم شده و بدین باور می شوند که این رویکرد طالبان استخباراتی و سیاسی است و دست آی اس آی را در آن دخیل می دانند که طالبان را خواسته قربانی این بازی نماید. شاید این پرسش مطرح شود که طالبان هنوز نتوانسته اند، مشروعیت پیدا کنند و هنوز حکومت شان بار ملی ندارد و از سوی اکثریت مردم افغانستان قبول نشده است. چه بهتر خواهد بود که طالبان نخست به خواست مردم افغانستان تن داده و با ایجاد تغییر ساختاری حکومتی را بوجود آورند که مورد قبول اکثریت مردم باشد. در این صورت هر تصمیم آنان نه تنها از بار شریعت برخوردار می شود؛ بلکه از حمایت مردم نیز برخوردار می شوند. در این صورت طالبان حمایت میلیونی مردم افغانستان را با خود خواهند داشت. در غیر این صورت هرگونه تصمیم آنان حتا زیر نام شریعت پرسش برانگیز و از حمایت اکثریت مردم افغانستان برخوردار نخواهد بود. از سویی هم آنان متهم به استفادهء ابزاری از دین شده و هم رویکرد آنان برای استفاده از وسایل مقدس برای رسیدن به هدف پاک و مقدس شفافیت پیدا می کند. طالبان اگر به اصل استفاده از ابزار مقدس و حلال برای رسیدن به هدف مقدس و حلال باور دارند؛ هرنوع استفاده از پول های حرام غیرمشروع بوده و جواز شرعی ندارد.
[ ] اگر طالبان از اسلام سخن می گویند و
[ ] پس چرا از پول های حرام استفاده میکنند. در صورتی که اسلام نزد شان اصل است و نباید از پول های حرام الکوزی و رحمانی استفاده کنند؛ زیرا این پول ها حرام است. نخست بر اصل از کجا آورده اید، پول های الگوزی و رحمانی را سره و ناسره کنند و بعد از آن اگر الکوزی و رحمانی برای تفنگداران آنان غذا می دهند، می تواند جواز داشته باشد. در غیر این صورت این پول ها را بجای رشوت قبول کرده اند. این در حالی است که جای راشی و مرتشی جهنم است؛ زیرا طالبان می دانند که پول های آلکوزی و رحمانی بادآورده و دزدی است و هدف اصلی آنان از دادن این پول ها به طالبان فریب دادن افکار آنان است و پذیرش این چنین پول خود جفا در حق شریعت است و معنای انکار حقیقت را دارد و انکار حقیقت به نوبهء خود گناهء بزرگ است.
[ ] به همه گان آشکار است که در عقب طالبان آی اس آی قرار دارد و تمامی امر و نهی را از آن دستگاهء جهنمی میگیرند. طالبان باتوجه به وابستگی های دردبار با آی اس آی هیچ گونه تصمیمی را مستقل گرفته نمی توانند و هنوز هم نظامیان پاکستان طالبان را در عرصه های گوناگون سیاسی و نظامی و حتا اقتصادی مدیریت می کنند. آنان از مشکلات طالبان آگاهی کامل دارند و شاید هم اکنون آنان را از پول های اوپراتیفی خود محروم کرده باشند. به گفتهء احمد رشید روزنامه نگار پاکستانی معاش های طالبان را در اول حکومت طالبان آمریکا از طریق وزارت خزانه داری پاکستان می داد و حال اگر آمریکا چشمهء مالی را بسته اند. در این صورت طالبان با دشواری های زیاد اقتصادی مواجه هستند. شاید برای طالبان گفته باشد که بعد از این خرج خود را خود پیدا کنید. کساد مالی در دستگاهء حاکمهء طالبان سبب شده که بسیاری جنگجویان شان کابل و جا های دیگر را ترک کرده اند و احتمال زیاد می رود که امارت طالبان با سرنوشت حکومت مجاهدین پس از سقوط نجیب رو به رو خواهند شد.
[ ] تلاش های عمران خان و قریشی برای برداشتن تعزیرات از طالبان ناشی از نگرانی های شدید است که کیسهء طالبان خالی بوده و با دشواری های جدی مالی رو به رو هستند. پاکستان نسبت به طالبان بیشتر نگران است و هراس دارد که مبادا محصول نیم قرن مداخله اش شکست بخورد و گاو اش پیش از چوچه دادن بمیرد
[ ] از این رو طالبان تحت فشار قرار دارند و دست گدایی به هر سو دراز کرده اند و وارد بده و بستان با مافیا های بزرگ اقتصادی شده اند. این احتیاج دست طالبان را به کمک آلکوزی ها و رحمانی ها به بهای پل بستن و از آبرو گذشتن دراز کرده است. برمصداق این سخن ” پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش ” حالت کنونی به طالبان خواهد آموخت که بدست گرفتن ادارهء یک کشور آسان و اما ادارهء آن دشوار است و به مدیریت و مدارای زیادی نیاز دارد. بعید به نظر می رسد که طالبان چرخ امارت نام نهاد اسلامی خود را با پول های نامشروع به دوران نگهدارند. زیرا فشار اقتصادی کاسهء صبر مردم را لبریز خواهد کرد و مانند انقلاب فرانسه با شعار های ” نان نان” و “ما نان میخواهیم” هزاران هزار مرد و زن این کشور بی هراس از کیبل و شلاق طالبان به جاده ها خواهند برآمد و خواب های طلایی طالبان را به یاس بدل خواهند کرد.
گر بنا باشد برای سیاست، ملاک و معیار و هنجاری قایل باشیم، چیزی جز عدالت نخواهد بود
ظلم نه تنها باعث هلاکت مردم، بلکه باعث هلاکت قدرت حاکم نیز میشود:
«الظلم بوار الرعیة(12»). «الظلم یدمر الدیار(13»). «ظلم الظالم یقوده الی الهلاک(14»).
در عین حال باید توجه داشت که ظلم علت تامه برای هلاکت دولتها نیست. دولتهای ظالمی بودهاند که مدتی مدید دوام کردهاند؛ اما فقر مردم را زودتر به عدالت خواهی می کشاند. به گواهی تاریخ فقر و تنگدستی انقلاب های خونینی را در جهان برپا کرده است و نظام های مستبدی را سرنگون کرده است. حکومت ها شاید با ظلم و استبداد بقا داشته باشند و اما با فقر نمی توانند بقا پیدا کنند. فقر شمشیر آخته ای بر گلوی مستبدان است و هر لحظه طناب عمر شان را کوتاه می نماید. بنا براین بعید است که طالبان فقر جانکاه را بر مردم افغانستان تحمیل کنند و باستم روایی روزافزون برمردم بیدفاع افغانستان حکومت نمایند. پس بعید است که طالبان عمر درازی داشته باشند. هرگاه طالبان خود را یک گروهء اسلامی می خوانند و داد از شریعت محمدی می رنند؛ نخست از همه به وابستگی به پاکستان بدرود بگویند و بعد شریعت را از انحصار تفکر طالبانی بیرون کنند و دامن دین و اسلام را بگسترانند تا کالای دینی آنان زیر نام شریعت به اندام مردم افغانستان جور آید و مورد پذیرش جهانیان قرار بگیرد. با تاسف که تفسیر طالبانی آنان از دین لباس ناجوری را ماند که نه به اندام خود شان و نه به اندام مردم افغانستان جور می آید و نه هم مورد قبول جهانیان است. بنابراین طالبان بیشتر از همه به قرائت جدید از اسلام نیاز دارند تا جایگاهء واقعی دولت و دولت داری را در جهان معاصر درک کنند. در این صورت بر بسیاری از دشواری ها غلبه حاصل کرده و حکومت خود را به مافیا های بزرگ به حراج نمی گذاشتند و با باج گیری و باج دهی در یک بدهء و بستان مسخره آمیز با سرنوشت مردم افغانستان بازی نمی کردند. یاهو