آیا طالبان به خواست پاکستان لبیک خواهند گفت؟
سفیر پاکستان گفته است که طالبان افغانستان برای او اطمینان داده اند که در صورت ناکامی گفت و گو گو های حکومت پاکستان با طالبان پاکستان، آنان با طالبان پاکستان می جنگند. هرچند طالبان تا کنون در این مورد واکنش نشان نداده اند و اما اسلام آباد امید وار است تا از رابطهء نزدیک و نفوذ گسترده و عمیق آی اس آی بر شبکهء حقانی که بازوی ارتش پاکستان خوانده شده است؛ برای مهار طالبان خود سود بجوید. اما مقام های پاکستانی در این خواست شان فرنگشتاین طالبانی را دست کم گرفته اند که غیر قابل کنترل است و این مار های آستین دامنگیر پرورش دهندهء خود نیز می شود.
وی پس از آن این سخنان را گفت که رسانه ها از میانجیگری سراج الدین حقانی میان طالبان و حکومت پاکستان خبر دادند. فواد چودری، وزیر اطلاعات پاکستان در یک پیام توییتری اعلام کرده است که دولت این کشور با وساطت سراج حقانی، سرپرست وزارت داخله طالبان با گروه طالبان پاکستانی به یک آتش بس کامل یک ماهه، دست یافتهاند. پیشتر منابع دولتی پاکستان تایید کرده بودند که هیاتی برای گفتگو با رهبران طالبان پاکستانی به افغانستان رفته است. این توافق پس از گفتگوهای دو هفتهای در ولایت خوست افغانستان صورت گرفته است.
گزارش های ناتایید شده می گوید که طالبان افغانستان این خواست پاکستان را برطالبان پاکستانی قبولانده اند. هرچند تاکنون طالبان پاکستانی واکنش نشان نداده اند. پیش از آن حکومت پاکستان از طالبان افغانستان خواسته بود تا پیش از رسیدن به توافق با حکومت این کشور اعلام آتش بس کنند؛ اما این خواست از سوی طالبان پاکستان رد شده بود. مقام های پاکستانی پس از آن سخن از میانجیگری با طالبان این کشور زدند که پس از تسلیمی کابل بوسیلهء غنی به طالبان، طالبان پاکستان بر تحرکات شان در این کشور افزودند.
به دنبال این انکشافات امیر خان متقی سرپرست وزارت خارجۀ طالبان به اسلام آباد رفت و هرچند محور مذاکرات او با مقام های پاکستانی مشکل مرزی، چالش های ترانزیتی و مهاجران ذکر شد. اما این سفر اجندا های دیگری هم دارد که هنوزرسانه ای نشده است. همزمان به سفر متقی به اسلام آباد زمزمهء حکومت همه شمول در رسانه ها به راه افتاد و ممکن این نسخهء جدید آی اس آی باشد که بالای طالبان قبول شود. این حکومت که از آن حکومت اسلامی بجای امارت اسلامی یاد شده، دارای دو شورا؛ شورای علما و شورای تصمیم گیری خواهد بود که در راس آن متقی و رئیس الوزرا هم ملا غنی خواهد بود. این دو شورا و حکومت تحت فرمان ملا هیبت الله غایب کار خواهد کرد که در واقع سیمای امارت را در چهرهء حکومت نقاشی می کند. این حکومت همان خمیر امارت طالبانی است که با مشت دیگری تحت فشار کشور های منطقه و جامعهء جهانی ممکن به حکومت اسلامی بدل شود. قرار است قاری دین محمد و یاهم قاری فصیح الدین بحیث معاون اول و از میان سیدحسین عالمی بلخی و محمداکبری یکی شان به حیث معاون سوم رییس الوزرا تعیین شوند. مولوی عبدالسلام حنفی به نمایندگی از ترک تبارها بحیث معاون دوم باقی میماند.
عمران خان برای متقی گفت که پاکستان همیشه در کنار مردم افغانستان است. این سخن خان پیام واضح دارد؛ یعنی پاکستان برای نابودی و تباهی افغانستان همیشه در کنار طالبان است و خواهد بود. وی از حکومت موقت طالبان خواست که طالبان به تعامل سازنده با جامعه جهانی ادامه دهد. با تاسف که از سخنان متقی مبنی بر حکومت همه شمول پیدا است که هنوز طالبان با فرهنگ تعامل آشنایی ندارند. از نظر طالبان نصب چند نفر به گونۀ سمبولیک در مقام های ارشد دولتی است و طالبان هرگز حاضر به تقسیم قدرت واقعی برای اقوام کشور نیستند. طالبان به نظام پدرسالاری تحت رهبری مطلق ملاهیبت الله باور دارند. در حالیکه دولت فراگیر از نظر مردم افغانستان، تشکیل حکومتی که مرحلۀ گذار را مدیریت کند و نحوۀ نظام آینده و تغییرات در قانون اساسی را از مجرا های قانونی فراهم نماید. از سخنان مقام های طالبان فهمیده می شود که آنان هرگز چنین فکری ندارند.
متقی وزیر امور خارجه طالبان در نشست انستیتوت مطالعات استراتیژیک اسلام آباد، گفت که کابینۀ حکومت طالبان همه شمول است و از میزبانی ۴۰ ساله پاکستان ابراز امتنان کرد. از سخنان متقی فهمیده می شود که وی هنوز با مفهوم سیاسی حکومت همه شمول و فراگیر بیگانه است. متقی که در نشست ترویکا حضور نداشت. وی پس از پایان این نشست با نماینده گان کشور های شرکت کننده دیدار داشت و موضوع گفت و گو هایش از سرگیری کمک های بشردوستانه به افغانستان بود. قریشی گفت، دسترسی طالبان به سرمایه های منجمد شدۀ افغانستان نیز شامل این اقدام ها است. اما از لحن قطعنامۀ این نشست فهمیده می شود که طالبان هنوز برای به رسمیت شناختن راۀ درازی در پیش دارند.
در همین حال روزنامۀ « دان » پاکستان گزارش داد که این کشور سلاحهای به جا مانده از ارتش امریکا در افغانستان را میخرد تا بهدست تحریک طالبان پاکستان و دیگر گروههای تروریستی نیفتد. زیرا طالبان به پول نیاز دارند و پاکستان هر کاری لازم باشد برای خرید این سلاحها انجام میدهد. گزارش هایی به نشر رسیده است که سراج الدین حقانی وعدۀ فروش سلاح های امریکایی را به پاکستان داده و اما ملایعقوب فرزند ملاعمر با آن مخالفت کرده و گفته از جان خود حاضر است بگذرد واما سلاح را به پاکستان نمی فروشد. پس از واکنش ملایعقوب، سعید خوستی، سخنگوی وزارت امور داخلۀ حکومت طالبان خبر «دان» را رد کرد و آن را تبلیغات خواند. وی زمانی این خبر را رد کرد که تیر حقانی ها به هدف اصابت نکرد و شاخۀ طالبان قندهاری و بویژه فرزند ملاعمر با فروش سلاح به پاکستان مخالفت کرد. هرچند سراج الدین فرزند «مولوی کبال» از این معامله عقب نشینی کرد و میلیون ها دالر که از این معامله بدست می آورد، از دست اش رفت و ممکن در بازی دیگری از شاخۀ قندهاری ها انتقام بگیرد. این نشانه های آشکار اختلاف درونی طالبان است. مولوی حقانی پدر سراج الدین حقانی پس از فروش تانک ها و طیاره های روسی بعد از سرنگونی نجیب به پاکستان به نام مولوی « کبال» معروف شد.
ممکن این معاملۀ پاکستان با طالبان کمتراز معاملۀ آن با طالبان افغانستان برسر طالبان پاکستان نباشد. بنا براین گزارش ها در کنار مسایل دیگرفروش اسلحۀ امریکایی به پاکستان محور گفت و گفت های متقی با مقام های اسلام آباد بود. اسلام آباد که طالبان را « کلک افگار» یافته و می خواهد بدین بهانه آنان را خلع سلاح کند. آنچه در پشت این معامله نهفته است، بی باوری پاکستان به طالبان است وهراس دارد که از این سلاح طالبان پاکستان برضد این کشور استفاده نکنند. بازی های چند پهلوی سیاسی و اقتصادی پاکستان، طالبان را هم مایوس گردانیده است. چنانکه مجاهد گفت، پاکستان در بسیاری از زمینهها وعدۀ همکاری داده است؛ اما مشکل اینست که پاکستان به وعدههای خود عمل نمیکند. امیدواریم که با سفر هیئت افغانستان به اسلامآباد این مشکل حل شود. شاید اشارۀ مجاهد به وعده های میان تهی اسلام آباد و بسته ساختن بندر های غلام خان و تورخم و چمن در موقع حساس بود که تاجران و باغداران و دهقانان افغانستان سخت ضربه خورد. پاکستان در زمانی بندر های یاد شده را بر روی تاجران افغانستان بست که طالبان تازه به قدرت رسیده بودند. طالبان این حرکت پاکستان را نوعی ضربه زدن به حکومت شان تلقی می کنند.
مقام های پاکستانی به دنبال تشدید فعالیت های طالبان این کشور وحشت زده شده و از طالبان خواستند تا میانجیگرگری کنند. وحشت مقام های پاکستانی پس از آن افزایش یافت که حزب لبیک پاکستان دست به محاصرهء اسلام آباد زد. حال دیده شود که پس از پایان آتش بس اسلام آباد با طالبان پاکستان، آیا طالبان افغانستان که داد از امارت می زنند و عبور از دسانیر شریعت را خط سرخ برای خود خوانده اند. در برابر خواست پاکستان زانو خواهند زد و بروفق مراد آی اس آی جنگ در دو طرف دیورند را بیشتر شعله ور خواهد ساخت یا خیر؟ این در حالی است که طالبان می دانند، هر نوع درگیری آنان با طالبان پاکستان چه در سطح کوچک یا گسترده به معنای فرو رفتن منطقه در آشوب بزرگ و بالاخره سقوط زودهنگام آنان است. این به سود جنرالان پاکستانی است تا از این جنگ نفع مالی نصیب شان شود و منابع درآمد آنان از ناحیهء مواد مخدر و قاچاق اسلحه خشک نشود. به گزارش سازمان ملل از عاید بیش از هفتاد میلیاردی مواد مخدر افغانستان دست کم تا چهار میلیارد دالر آن به جیب نظامیان پاکستان می ریزد. گفتنی است که به گزارش سازمان ملل با افزایش بحران موجود در افغانستان برآورد اولیه نشان میدهد که در مجموع ۲۲۴ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی در ۲۲ ولایت افغانستان زیر کشت خشخاش رفته است که این افزایش کشت کوکنار را در این کشور نشان می دهد.
در همین حال پیش از این طالبان پاکستان هر نوع آتش بس با حکومت این کشور را رد کرده و خواهان تاسیس امارت اسلامی در پاکستان شده بودند. این خواست پاکستان طالبان افغانستان را در آزمون دشواری قرار داده است یا به بهای نفی شریعت و ادای دین به دولت پاکستان به خواست آی اس آی با طالبان پاکستان بجنگند و پناه گاه های آنان را در افغانستان به بهای خیانت به برادران دینی شان نابود کنند یا اینکه شریعت اسلامی را مقدس پنداشته و از هر نوع جنگ با طالبان پاکستان خود داری کنند. هدف از گفته های مقام های اسلام آباد مبنی بر اجازه ندادن طالبان از خاک افغانستان برضد پاکستان همین نکته است. پاکستان در حالی از طالبان چنین خواست را ارائه کرده که آنان را با دشواری های متعددی که دارند، انگشت افکار یافته است. طالبان شاید هدف اصلی لابی گری های پاکستان به سود آنان را در شرایطی می دانند که نیاز به به رسمیت شناختن بین المللی دارند. هرچند پاکستان طالبان را به رسمیت نشناخته است و اما سفارت افغانستان در پاکستان فعال است و مقام های پاکستانی به سود طالبان در سطح گسترده ای برای طالبان لابی گری می کنند. یکی از دلایلی که هنوز پاکستان دولت طالبان را به رسمیت نشناخته پایبندی آن به قوانین و تعهدات بین المللی است که هنوز طالبان به حقوق آموزش و کار زنان و آزادی های مدنی بی تفاوت بوده و از محترم شمردن حقوق اساسی شهروندان افغانستان سرپیچی کرده اند. با آمدن طالبان زنده گی دست اندرکاران رسانه ها و فعالان جامعهء مدنی احساس خطر کرده و هر روز به بهانه های مختلف شکار طالبان قرار می گیرند. فرار گزارش ها از کابل جوانان احساس ناامنی کرده و در هر محل مورد سوء ظن طالبان قرار می گیرند. افزون بردشواری های یادشده، پاکستان اهداف خاصی از پاکستان دارد که طالبان در کنار به رسمیت شناختن خط دیورند به پاکستان تعهد کنند که حداقل مانع فعالیت های طالبان پاکستان از خاک افغانستان می شوند.
بنابراین تا زمانی که پاکستان به اهداف مشخص خود در افغانستان نرسد. ممکن از به رسمیت شناختن طالبان طفره برود. سایر کشور های منطقه چون ایران و روسیه و چین هم دنبال منافع شان در افغانستان هستند و تا زمانی که منافع آنان تامین نشود، هرگز حاضر نخواهند شد تا طالبان را به رسمیت بشناسند. شاید یکی از مطالبات آنان تشکیل حکومت فراگیر برای تامین منافع آنان باشد. حکومت فراگیری که ساختار و محتوای آن معلوم نیست از جایگاهء امیرالمومنین غایب هم خبری نیست؛ اما در این میان پاکستان بحیث پدرخوانده به طالبان می نگرد و خواست هایش بیش از پنج چهار یک است. طالبان هم نمی توانند، این پدرخوانده را دست کم بگیرند. هنوز آشکار نیست که مشرب و کیش پدرسالاری طالبان چقدر با مشرب پدرخوانده سازگاری دارد.
پدرسالاری، نامی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ِ خود زنان را زیر سلطه دارد.[۲]؛ اما هرچه باشد، این را هم نمی توان نادیده گرفت که طالبان باوجود کله شقی های ایده ئولوژیکی و سیاسی و قومی زیر نام شریعت کمتر توان پای بیرون کردن از گلیم استخبارات پاکستان را دارند. سفر های هدفمند رئیس آی اس آی و وزیر خارجهء پاکستان به افغانستان و دستورالعمل ها و توصیه های آنان پیش از تشکیل حکومت طالبان نمی تواند، یک سفر سادهء استخباراتی و سیاسی باشد. هدف از این سفر ها درک نبض سیاسی طالبان بود. گفته می توان که این سفرها در واقع رابطهء پنهانی طالبان و پاکستان را رقم زده است. سرنخ اظهارات کنونی مقام های پاکستان در مورد تصمیم و سیاست طالبان افغانستان در قبال طالبان پاکستان در واقع در همان گفت و گو های پنهان نهفته است.
هرچند پاکستان مدعی است که بر طالبان کنترل چندانی ندارد. چنانکه موید یوسف مشاور امنیت ملی پاکستان به روزنامۀ دان گفت که پاکستان کنترل چندانی بر طالبان ندارد و افزود که طالبان در افغانستان به اندازۀ حکومت اشرف غنی با پاکستان مخالف نیست. وی همچنان گفت که طالبان پاکستان مورد حمایت هند و دولت پیشین افغانستان بودند. اما از لابی گری های مقام های پاکستانی در پیوند به جلب توجه جهان نسبت به طالبان و به رسمیت شناختن آنان معلوم می شود که پاکستان در واقع خود را پدرخواندۀ طالبان حساب می کند. این در حالی است که نشست امنیتی در هند از طالبان خواست که بخاطر زنده ماندن و حکومت کردن در افغانستان بند ناف خود را با پاکستان باید قطع کنند و بطور مستقل حکومت کنند. در غیراین صورت اسلام آباد غرق در دشواری های اقتصادی را با خود به هرج و مرج جهادی دیگر رو به رو خواهند کرد. اما بعید به نظر می رسد که این خواست ها چیزی از رابطۀ تنگاتنگ طالبان و پاکستان بکاهد. زیرا پاکستان بیش از بیست سال بالای طالبان سرمایه گذاری کرده و حال که آنان را ثمر رسانده، چگونه ممکن است تا دست از آنان کوتاه نماید. از سویی هم طالبان آنقدر در میان طالبان نفوذ دارد که مطمین است. سفر های پیهم رئیس استخبارات پاکستان به کابل نشاندهندۀ آن است که کابل گویا پایگاۀ اطلاعاتی دیگر پاکستان است و این آغاز خوبی برای طالبان نخواهد بود. اما با آنهم این سخنان ملابرادر شاید فراموش فیض حمید نشود که برایش گفت، اگر امارت اسلامی برای افغانستان بهتراست و برای پاکستان هم خوب خواهد بود. این نکته شاید برای حکومت ملکی پاکستان مهم نباشد واما نظامیان آن به اهمیت آن آگاه اند. از همین رو نظامیان پاکستان از همین اکنون نگران فرنگشتاین طالبان در دو طرف دیورند اند و دیر یا زود تروریزم دامنگیر پاکستان خواهند شد. حتا ترس آن می رود که گروه های تکفیری در سراسر دیورند که گسترش جهاد در سرزمین های اسلامی را از وظایف خود میدانند، دست به حمله به کشور های غربی بزنند و هرج و مرج جدید را در جهان ایجاد کنند. از همین رو وزیر خارجۀ پاکستان خواهان مبارزۀ فعال همه کشورهای منطقه و جهان با عناصر فعال تروریستی در افغانستان شد. در عین حال دبیر شورای امنیت ملی روسیه گفت که بیش از ۲۰ تشکیلات تروریستی در افغانستان فعال هستند که تعداد اجمالی آنها بیش از۲۳هزار تن است. موجودیت بیش از بیست گروۀ تروریستی افزون بر داعش در افغانستان نه تنها برای طالبان غیر قابل کنترل است و بر تمامی تصمیم های طالبان افغانستان تاثیر گذار اند؛ بلکه روابط طالبان را با کشور های دیگر نیز سبک و سنگین می سازد. تروریسم هنوز هم در راس لیست تهدیدات ناشی از وضعیت افغانستان است. |
ممکن پاکستان آخرین فشار را بالای طالبان وارد کند تا به خواست آن کشور پاسخ مثبت بگویند. در این صورت طالبان دو گزینه آری و یا نه دارند و اتخاذ تصمیم در مورد هر دو گزینه برای شان ساده نیست. اگر خواست پاکستان را بپذیرند و باید به تمامی خواست های او شامل دیورند و جنگ با طالبان و سایر امتیاز های استخراج منابع زیرزمینی افغانستان و راهء ترانزیت یک جانبه به آسیای میانه را بپذیرند. در این صورت مشروعیت شرعی و شریعت طالبان زیر پرسش می رود و اختلاف میان آنان نیز افزایش می یابد؛ البته به علت آنکه سایر شاخه های طالبان به استثنای شبکهء حقانی خود را زیاد وابسته به آی اس آی نمی دانند. رابطۀ شبکۀ حقانی به مثابۀ بازوی ارتش پاکستان به همگان آشکار است و قرار گزارش سفارت ها و قنسلگری های طالبان در پاکستان به مرکز فعالیت آی اس آی بدل شده اند و آی اس آی افراد مورد نظر خود را در در دفتر های یادشده بازداشت می کند.
در صورت درگیری طالبان افغانستان با طالبان پاکستان مشروعیت شکنندۀ آنان شکننده تر شده و بیشتر زیر پرسش کشور های جهان رفته و هرچه بیشتر مشروعیت بین المللی آنان به تعویق می افتد. چنانکه نشست امنیتی کشور های همسایه در هند از طالبان خواستند تا بند ناف خود را با پاکستان قطع کنند. هند نگران است که مبادا طالبان عامل جنگ نیابتی پاکستان برضد هند زیر نام جنگ با طالبان پاکستان شوند. در عین حال طالبان با دشوار های زیاد داخلی در بخش های سیاسی، امنیتی و اقتصادی روبرو اند که توانایی جنگ با طالبان پاکستان را ندارند؛ زیرا طالبان از یک طرف در برابر نبرد رو به گسترش جبههء مقاومت ملی و از سویی هم در برابر حمله های در حال توسعهء داعش در داخل افغانستان قرار دارند. افزون بر آن شاخه های از طالبان مانند گروهء ملارسول و ملامنان نیازی به امارت هیبت الله باور ندارند که اختلاف آنان خود برای گروهء هیبت الله چالش آفرین است. اینکه افشای مرگ ملاهیبت الله چه قیامتی را میان طالبان برپا می کند، این ماجرای خفته در میان طالبان است و از همین رو آی اس آی مرگ او را پنهان کرده است. بنابراین هرنوع درگیری طالبان افغانستان با طالبان پاکستان خطر های زیادی را متوجه طالبان افغانستان می سازد. این درگیری به تدریج پای نیرو های پاکستان را به جنگ در داخل افغانستان می کشاند. زیرا این جنگ برای پاکستان بهانه می دهد تا برای سرکوب طالبان پاکستان وارد افغانستان شود و ممکن نیرو های هوایی آن به بمباران مواضع طالبان پاکستان بپردازد و حتا احتمال دارد که بدین بهانه مواضع مخالفان داخلی طالبان را هم بمباران کنند. در این صورت حکومت طالبان نزد جامعۀ جهانی بیشتر بی اعتبار شده به کلی فرو خواهد پاشید. همزمان احساسات ضد طالبان و ضد پاکستان در افغانستان بیشتر تحریک خواهد شد و از سویی هم چنگ طالبان افغانستان برضد طالبان پاکستان بالاخره احساسات قبایلی ها و حتا احساسات سایر اقوام پاکستان را برضد طالبان افغانستان تحریک خواهد کرد که رویارویی های خطرناک را در پی خواهد داشت.
از آنچه گفته آمد، طالبان از یک سو از طرف هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده اند و از سویی هم در برابر خواست های بلند و بالای پاکستان قرار دارند که به انجام رساندن آن از سوی طالبان امری ساده نیست؛ زیرا طالبان با دشواری های زیادی مالی و اقتصادی و امنیتی روبرو هستند که خواست های پاکستان سنگین تر از آنها بر شانه های طالبان سنگینی می کند و حتا شاید به بهای سقوط آنان تمام شود. از سویی هم خواست های پاکستان از طالبان فراتر از توان و صلاحیت آنان است. اطالبان در موقعیتی نیستند که از لحاظ قانونی به خواست های پاکستان پاسخ مثبت بگویند. از طرف دیگر موجودیت اختلاف میان طالبان برای پاکستان چالش آفرین شده است. در عین آنکه شاخۀ حقانی رابطۀ تنگاتنگی با پاکستان دارد و در عین زمان نوعی فضای بی اعتمادی نیز در میان شان موجود است که در اظهارات مقام های طالبان و مقام های پاکستان قابل درک است. بنابراین طالبان قادر نخواهند بود تا به خواست پاکستان پاسخ قطعی بدهند؛ زیراجنگ طالبان افغانستان با طالبان پاکستان به بهای سقوط طالبان افغانستان تمام یی کمتر از سقوط طالبان افغانستان تمام می شود. از همین رو است که میان حکومت ملکی و نظامی پاکستان نوعی اختلاف نظر در پیوند به طالبان وجود دارد دیده شود که در بحبوحۀ اختلاف طالبان در کابل و اختلاف میان حکومت ملکی و نظامی پاکستان قرعۀ فال بالاخره به نام طالبان چگونه زده خواهد شد. یاهو
این در حالی است که وزیر خارجۀ پاکستان خواهان مبارزۀ فعال همه کشورهای منطقه و جهان با عناصر فعال تروریستی در افغانستان شد. در عین حال دبیر شورای امنیت ملی روسیه گفت که بیش از ۲۰ تشکیلات تروریستی در افغانستان فعال هستند که تعداد اجمالی آنها بیش از۲۳هزار تن است. موجودیت بیش از بیست گروۀ تروریستی در افغانستان نه تنها برای طالبان غیر قابل کنترل است و بر تمامی تصمیم های طالبان افغانستان تاثیر گذار اند؛ بلکه روابط طالبان را با کشور های دیگر نیز سبک و سنگین می سازد. تروریسم هنوز هم در راس لیست تهدیدات ناشی از وضعیت افغانستان است.
افغانستان همچنان بزرگترین تولید کننده تریاک در جهان است و ۹۰ درصد بازار جهانی را تامین میکند.
قریشی همچنین ابراز اطمینان کرد که تعامل «ترویکا پلاس» با حکومت جدید افغانستان به تحکیم صلح و ثبات، ارتقای توسعه اقتصادی پایدار و محدود کردن فضا برای گروههای تروریستی که از داخل افغانستان فعالیت میکنند، کمک خواهد کرد.