درود و سلام استاد جلالِ گرامی
شما تندیس رزم و صلح در آوردگاه نابرابر هستید که با سلاح قلم و سخن و عقل و خرد و خردورزی به جنگ جاهلان رفتید و در کمین دامگهِ شان گیر افتادید. اینجا روح بزرگ شماست که بَرندهگی و بُرندهگی دارد. شما فریاد حماسه هاستید، شما یل خراسان برای انسان هستید شما نماد انسانیت برای آدم نماهاستید. فردا رها میشوید اما همیشه افسانهی دردهای تاریخ میشوید انشاءالله.
آزادهگان مرگ و محبوسیت نهدارند آزادگان در دلهای دلدارانِ وطن جا دارند،
استاد جلال عزیز!
میدانم که سخت نوشتم. از صاحبانِ بصیرت معذرت میخواهم، ولی زمانی که فریادها در گلوها خاموش ساخته میشوند و کسانی بر خلاف جریانِ موج شنا میکنند معنایش آن است که از موجسواران اصیل بریده اند. پس باید با آنها به زبان خودشان سخن گفت. حالا که ساعت دو بجهی صبح وقت محلی اروپا است و من و هزاران همچو من برای شما در دردِ زندانی شدنِ تان افتادهایم و می آنیم آن مبارزان و وطندوستان و آنانی که از چند ماه در اسارت طالبِ پشتون جنوبی و پاکستانی قرار دارند چیحالی میکشند. شبیخون زدنهای طالب کرزی غنی عبدالله بالای ملتِ ما در سراسرِ کشور فاجعهبار است. میبینیم که جهان با چشمِ کور و گوشِ کَر و ضمیر و وجدان خواببرده شاهد خرد شدن گوشت ملت ما در ماشین و چرخ کشتار طالبان شان قرار دارند. خواهران مبارز ما تاریخ حماسی آفریدند و بر طلسم ظلمت نه گفتند و مشقات را متحمل شدند.
سخن من برای من و تویی است که در بستر آرام اروپا و آمریکا و غرب خوابیدهایم، مسئولیت مهمتر از فریاد آزادی و رهایی از استبداد دگر چی است؟ در خانههای گرم در منازل و ویلاهای فیشنی در ناز و تنعم به سر میبریم و برخیها از این آرامش استفادهی مذبوحانه و نوکرمنشانه کرده با نکتایی های هفت رنگ و بادهپرستی و باده نوشی های شبانه از بیکاری برای طالبِ متحجر نسخه میدهند. قانون اساسی طرح مینمایند، پیشنهادهای مزدورانه میدهند و تضرع های جبونانه میکنند.
استاد جلالِ عزیز و همه مبارزانِ راه آزادی از اشغال و گروگان گیری قبیله سالارها شما ها تنها نیستید صدها هزار گلو صدای رسای شماست، صدها هزار سینهسخن، سخنگوی شماست، هزاران جان برای جان دادن در کنار شما برای آزادی شما و وطن است. روزهای دشوار میگذرند اما جبونی برخیها هرگز از دیدهها دور نه می شوند. شاید فردا یا شاید پسا سالها ولی اینان حسابِ جنایات طالب پرستی خود را خواهند داد. آزادهگان مرگ و محبوسیت نهدارند آزادگان در دلهای دلدارانِ وطن جا دارند. آزادیها بیقربانیها و قربانیها بیشهامتهای بانوان و مردانِ رزمگاههای آزادی به دست نه میآیند. اما حیف که در فردای درخشش آفتاب آزادی همین قماشِ طالب پرور باز هم پیش روی مان پرسه میزنند و ما رعایت اخلاق را با آنان سر مشق قرار میدهیم شاید بزرگی همین است؟