به بهره برداری سپرده شد / بزرگداشت به عمل آمد
______________________________________
– به بهره برداری سپرده شد
بسیاری از رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری در افغانستان به گونهی نمونه، این گونه مینویسند و میخوانند: “چند پروژه ( دو، پنج، هفت و… ) در ولایت کابل به بهره برداری سپرده شد”که نادرست است؛ زیرا “بهره برداری” کسی یا فردی نیست که این پروژهها به وی سپرده شود.
بهتر است به جای این کاربردِ نادرست، گفته و نوشته شود: از چند پروژه ( دو، پنج، هفت و… ) بهره برداری شد. ( یا از آن بهره برداری شده است ) چند پروژه مورد استفاده قرار گرفت ( یا قرار گرفتهاست ) یا هم چند پروژه به بهره برداری رسید. ( یا به بهره برداری رسیدهاست. )
– بزرگداشت به عمل آمد
بسیاری از رسانهها این روزها مینویسند :” از روز جهانی بهداشت، امروز بزرگداشت به عمل آمد”.
اگر منظور از “به عمل آمدن” عملی شدن هم باشد، تاجایی این گونه نگارش زیبا نیست؛ به جای بزرگداشت به عمل آمد”، بهتر است نوشته شود: ” از روز جهانی بهداشت امروز بزرگداشت شد “.
نویسا بمانید!
جاویدفرهاد
بَلی و بَله
_______
برخی از نویسندهگان که تازه به نوشتن رو آوردهاند، گاهی در کاربرد واژههای ” بلی ” و ” بله ” دچار تردید در نگارش میشوند.
” بلی ” و ” بله ” مأخوذ از عربی بوده، به معنای ” لفظی است که برای تصدیق کلام آید .” ( فرهنگ دهخدا و غیاثاللغات )
گونهی پارسی این واژه همان ” آری ” ( اَری هم در لهجهی قشنگ هزارهگی ) است.
در نگارش پارسی هردو گونهی آن ” بلی ” و ” بله ” کاربرد داشتهاست؛ افزون بر این که در زبان شفاهی و نگارش پارسی ” بلی ” بیشتر پُر کاربرد بودهاست؛ اما باید یاددهانی کرد که هردو گونهی آن اِشکالی در نگارش و تلفظ ندارد و در متنهای پارسی کاربرد آنها فراوان بودهاست.
نویسا بمانید!
جاویدفرهاد
·
برابرهای پارسی چند واژهی خارجی
______________________________
– نرس ( خارجی ) / پرستار ( پارسی )
– واکمن ( خارجی ) / پخشهمراه ( پارسی ) { شینِ پخش ساکن تلفظ میشود }
– وبسایت ( خارجی ) / تارنما ( پارسی )
– وبلاگ ( خارجی ) / تارنوشت ( پارسی )
– وبلاگر ( خارجی ) / تارنویس ( پارسی )
– نریشن ( خارجی ) / خوانشگری ( پارسی )
– مینیاتور ( خارجی ) / خُردهنگاری ( پارسی )
-مینیاتوریست ( خارجی ) / خُردهنگار و نگارگر ( پارسی )
– میکسر ( خارجی ) / همزن ( پارسی )
– مسنجر ( خارجی ) / پیامرسان ( پارسی )
– لینک ( خارجی ) / پیوند ( پارسی )
نویسا بمانید!
جاویدفرهاد
کاربردِ مصطلحهای ” زَنَکه ” و ” مَردَکه “
__________________________________
بسیاری از مردان در زبانِ شفاهی به بانوان – به ویژه همسران شان – بدون توجه به ارزشهای انسانی، ” زَنَکه ” میگویند که سخنیست سخت اهانت آمیز.
در ادبیات باستان، واژهی ” زنک ” ( که کاف تصغیرش به منظور خوار شمردن زنان و نیز کمتر از روی مهر کاربرد داشتهاست ) تا جایی در متون و نظم و نثر وجود دارد که بیشتر این کاربردها هم، زیر تأثیر نگرشِ مرد سالارانهی همان روزگار شکل گرفتهاست؛ اما اکنون کاربرد آن در زبانِ گفتار و محاوره، اهانت پنداشته میشود که باید از آن پرهیز شود.
یک احتمال دیگر هم اینکه: ممکن است ریشهی واژهی ” زنکه ” در زبان شفاهی ما از دو واژهی ترکیبی ” زن + اکه ” آمده باشد که به معنای ” زن برادر ” ( در اوزبیکی ینگه ) است و سپس الف واژهی ” اکه ” از تلفظ و نوشتار افتاده باشد. ( اما این یک تصور است و نه یک دریافت علمی در زمینهی واژهشناسی )
به همین قیاس به کارگیری مصطلحهای”مردکه” و”مردک”نیز در فرایند گفتار و نوشتار ( در صورتی که منظورِ ما مثبت باشد ) درست نیست.
به جای کاربرد واژههای”زَنَکه” و “مردکه”در زبان محاوره، بهتر است برای ارجگذاری بیشتر به بانوان، بگوییم: “زن” ، بانو، همسر، خانم و القاب محترم دیگر. برای جاگزینی واژههای “مردکه” و” مردک ” ( درصورتی که منظورِ ما از خوار شمردن مردی نباشد ) بهتر است گفته شود: مرد، آقا، همسر یا نامش گرفته شود.
” تلقین و درسِ اهلِ نظر یک اشارتست
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم ” ( رندِشیراز )
نویسا بمانید!
جاویدفرهاد
·
تلفظ و نگارشِ درستِ چند واژه
_________________________
– اُمید و اُمّید
نوشتنِ این واژه به تخفیف یا به تشدیدِ ” م “، هر دو درست است، و در متنهای مُعتبرِ پارسی به کار رفته است:
” مرا { اُمیدِ } وصالِ تو زنده میدارد
وگرنه هردمم از هجرِ توست بیمِ هِلاک ” (حافظ)
نمونهی دیگر:
” بستهام در خمِ گیسوی تو { اُمّیدِ } دراز
آن مبادا که کند دستِ طلب کوتاهم ” (حافظ)
– اندام
واژهی ” اندام ” هم به معنای ” تمامِ تن ” است و هم به مفهومِ ” عضوی از اعضای بدن “:
” تُنُک مپوش که { اندامهای } سیمینت
درونِ جامه پدید است چون گلاب از جام ” ( سعدی )
– اَنعام و اِنعام
این دو واژه در تلفظ و معنا متفاوت است.
” اَنعام ” به فتح اول، جمع نَعَم و به معنای ” چارپایان ” است؛ اما ” اِنعام ” به کسرِ اول به مفهومِ ” بخشش ” است.
” حافظ ” گفته است:
” ای گدایانِ خرابات، خدا یارِ شماست
چشمِ { اِنعام } مدارید ز { اَنعامی } چند “
– پذیرا و پذیره
این دو واژه از رهگذرِ مفهومی با هم فرق دارند؛ ” پذیرا ” به معنای ” پذیرنده و قبول کننده ” بوده و صفت است؛ اما پذیره اسم است ومعنایش” به استقبالِ کسی رفتن، یا آمدن یا هم فرستادن است، خواه به قصدِ ابرازِ دوستی یا هم دشمنی باشد “.
در ” کلیله و دمنه ” آمده است:
” چو مرد بر هنرِ خویش اِیمِنی دارد
شود { پذیره }ی دشمن به جُستنِ کار “
جاویدفرهاد
” مطبوع ” و ” متبوع “
___________________
شماری در هنگام نوشتن واژههای ” مطبوع ” و ” متبوع ” دچار تردید نگارشی و معنایی میشوند؛ در حالیکه ” مطبوع ” در معنای نخست به موارد “چاپ شده ” و در معنای دیگر به ” چیزی که باب طبع انسان باشد ” گفته میشود.
” متبوع ” هم معنایش ” از کسی یا چیزی پیروی ( متابعت، تبعیت ) کردن بوده و نیز به معنای ” پیروی شده” است.
نویسا بمانید!
جاویدفرهاد