گر فارسیگویان و به صورتِ خاص تاجیکتباران مقاومت را پشتیبانی نه کنند و نخبههای شان با سکوتِ مرگبار نظارهگرِ به مه چی گوی باشند و یا محافظهکاری و عزلتگزینی نمایند، معنایش این است که آنان ارزش های خودشناسی را یا زیرِ پا میکنند یا نابخردانه و نامردانه جبر بر ملت را نادیده میگیرند. میدانیم که تاجیکها و همه فارسی گویان نه مانیفیستی دارند و نه برنامه یی و نه تصمیمی برای رهایی از یوغ پشتونیسم اقتدارگرا. اکثریت تاجیک ها درگیرِ بیماریهای خودهراسی، سکوتِ مرگبار بر استبداد و سیطرهی هژمونی پشتونِ اقتدارگرا و همیشه در کمینِبودن به پلههای سوم و چهارم. هزاره همین گونه، ازبیک همینگونه و همه پارسی گویان و غیرپشتونها همینگونه. چون اینان بارِخودگران شماری نه دارند.
سر افکندهگیهای هیئت غیر پشتون همراه طالب در ناروی را ببینید که حتا جرأت پوشیدن لباسِِ تنشان را ندارند تا دریشی بپوشند و خمی چشمانِ شان را دیدید که از زمین بلند نه میشدند. نوش جان چنان نظام تروریستی که تروریستان تازه داوطلب برای پیوستن به آنان در قطارها ایستاده اند و بیم دارند که از کاروان پس نمانند.
گروه دیگری زیرنامِ کارشناس و فیلسوف و پروفیسور تازه درس نظریهپردازی های کتابی به ما میدهند و الزامات و نیازهای تجزیه را توضیح میکنند و جغرافیای تجزیه را علمی در ممانعت برای حرکتهای رهایی بخش از سلطهی پشتونیسم اقتدارگرا و مانع تحققِ چنان یک اقدام میدانند. نه میشود که نام کشیدی و شناخته شدی هر چی گفتی راست است. چنین نیست، شما ها به شناوریهای امواج بپیوندید نه به تخریب آبگیرهایی که امواج را هدایت میکنند و مسیر میدهند و یا ذخیره میکنند تا فردای خروشانی داشته باشند.
بُردِ پشتونِ اقتدارگرا و استمرار عُمر حاکمیتِ قبیله اگر از یک سو بستهگی به تضرع و وابستهکی آنان در سازمان های جاسوسی دارد و هیچ پشتونِ با اقتدار سیاسی را از گذشتههای دور تا حال نه مییابد که عاملِ سازمان های استخباراتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و روس و چین و ایران و پاکستان و هندوستان و هر ستانِ دیگر نباشد. از سوی دیگر نخبههای ترسو، خودهراس، نظریهپردازِ های دروغین و معاملهگری خارج از غژدی های قبیله است که با گفتارها جبونانه در رسانهها و شبکه های اجتماعی فقط ممانعت از حقطلبی را پخش میکنند.
آقایان جهانِ رسته از بندِ استبداد به سادهگی تا اینجا نه رسیده است. همین حالا ساختارهای مختلف در اراضی مختلف سوق و سیال مختلف دارند. هیچ خصوصیتِ بومیهای جنوب با بومیهای شمال همخوانی ندارند و ساختارهای اتنیکی و جغرافیایی فقط موانعی اند که از تفالههای گفتار های شم ها ترشح میکنند. بگذارید برای صدسال آینده برای دوصدسال آینده راهی برای آیندههای ما ساخته شود، بگذارید اساسات آن از همین اکنون گذاشته شوند. شماها با گویا داشتن امتیاز شهرت هرکاره نیستید و حتا اگر هم باشید بذرگر تخم هراس نباشید. شما دستههایی از درختهای بارور پارسیگویان هستید که به تبرِ پشتونیسم اقتدارگرا قوت میدهید تا سپیدار های تنومند و یا در حالِ رشدِ هویتِ تان، تبارِ تان را از بیخ و بن قطع نمایند. محاسبات علمی جهانی تا مریخ و مشتری رسید و شماها همه را نادیده گرفته مانع همهگیری افکاری میشوید که آرامش فردا را در رهایی از یکجایی گلیمِغم با پشتونِ تمامیت خواه میدانند و مقاومت و مبارزه برای تجزیه را تنها راهِ آرامش فرزندان خود و حتا نسلهای فردای پشتون میبینند که بیچاره ها از نادانی مشرانِ شان بیشترین زجر ها را کشیده و از تمدن و تعالی بازمانده اند،