بزرگ ترین جنایت تاریخی و انتقامجویی از مردم افغانستان
اکنون از سناریوی توطیه بار و توهم آمیز یازدهم سپتمبر که از آن به عنوان بزرگ ترین دروغ تاریخ معاصر یاد شده است، بیش از بیست سال می گذرد.
این حادثه که در اصل ماجراجویی جهانی صهیونیسم جهانی و توطیهء مشترک اسرائیل و آمریکا برای لشکرکشی ها و اشغال کشور ها و عملی شدن طرح خاورمیانهء بزرگ بود. در حالیکه که عاملان این حادثهء وحشتناک و فاجعه بار شهروندان عربی و بیشتر آنان از عربستان سعودی بود؛ اما نخستین قربانی این توطیه مردم افغانستان گردید. پس از آنکه ملاعمر به خواست آمریکا نه گفت و از تسلیمی اسامه به این کشور انکار کرد. آمریکا افغانستان را مورد تهاجم قرار داد و مردم این کشور بیست سال تمام هر روز شاهد رخداد یازدهم سپتمبر بودند و تکانه های آن هنوز هم ادامه دارد. آمریکا و عمالش پس از بیست سال خونین بار دیگر افغانستان و مردم مظلوم آن را زیر شلاق و کیبل طالبان رها کرد و شتاب زده افغانستان را ترک کرد.
در حالی که زخم های تهاجم آمریکا هنوز بر پشت و پهلوی مردم افغانستان سنگینی می کند؛ اما جوبایدن رئیس جمهور آمریکا در یک تصمیم شتاب زده و خلاف اصول و پرنسیب های جهانی فرمان داد تا ۳.۵ میلیارد دالر پول های امانت مردم افغانستان را به قربانیان حادثهء یازدهم سپتمبر بدهد.
جوبایدن در حالی این تصمیم را گرفته که از یک طرف حکومت طالبان نه در داخل و نه در بیرون مشروعيت دارد و از سویی هم این پول ها نه برای غرامت و نه برای مصارف؛ بلکه این پول پشتوانهء مالی مردم افغانستان است.
۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱ نقطه عطفی در سیاست خارجی آمریکا و تاریخ معاصر منطقهء جنوب آسیا و خاورمیانه بود. کاخ سفید، رخداد یازدهم سپتمبر را بزرگترین حمله تروریستی در تاریخ آمریکا خواند. در این حادثه هواپیماربایان، نخست دو هواپیما را به فاصله چند دقیقه به برجهای مرکز تجارت جهانی در نیویورک زدند. هواپیمای سوم به ساختمان پنتاگون برخورد کرد و هواپیمای چهارم در منطقه “شنکسویل” در ایالت پنسیلوانیا، سقوط کرد. هیچکدام از مسافران چهار پرواز زنده نماندند. در این حادثه ۳۰۱۲ تن به شمول ۱۹ هواپیماربا کشتهشدند. گفته می شود که در همان روز هیچ کارمند یهودی در مرکز تجارتی جهان حضور نداشتند. این حادثه نظر به ادعای آمریکا به رهبری اسامه بن لادن با برنامهریزی خالد شیخ محمد و به اجرای محمد عطا، زیاد جراح، رمزی بن الشیبه و چندین تن دیگر انجام شد.
شماری این رخداد را با حادثه حملهء ژاپن به بندر “پرل هاربر” و باز شدن پای آمریکا به جنگ جهانی دوم مقایسه میکنند. این حادثه نقطه آغاز تمام تلاشهای دولت آمریکا برای دستیابی به هژمونی و گسترش امپریالیسم به تمام جهان و به طور خاص، منطقهء خاورمیانه و جنوب آسیا به هدف رسیدن به مرز های شوروی و پیش گیری از برتری جویی های اقتصادی چین و امتیاز طلبی های تسلیحاتی شوروی بود. “جیمز فتزر” بنیانگذار گروه “پژوهشگران حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر” درباره این نقطه عطف در تاریخ آمریکا میگوید: “سیاست خارجی آمریکا تا پیش از ۱۱ سپتمبر، به طور رسمی این بود که “آمریکا به هیچ کشوری حمله نمیکند، مگر آنکه آن کشور، اول به آمریکا حمله کند.” بعد از ۱۱ سپتمبر این سیاست تغییر کرد و آمریکا بلافاصله به افغانستان، سه سال بعد به عراق و در ادامه به شش کشور دیگر حمله کرد.”
. “مایک گراول” رقیب انتخاباتی اوباما (رئیسجمهوری که سال ۲۰۱۱ بخشهای کلیدی قانون میهنپرستی آمریکا را بار دیگر امضا کرد)، در این باره می گوید: “گزارشهای دولت آمریکا درباره حوادث ۱۱ سپتمبر، جعلی و ساختگی هستند.
نقاط مبهم زیادی در گزارشهای مربوط به رخداد سپتمبر وجود دارد و بدین باور اند که نه دولت آمریکا و نه گروههایی که از این حادثه منفعت میبرند، یعنی شرکت های بزرگ تسلیحاتی و نظامی و نفتی آمریکا، نمیخواهند حوادث ۱۱ سپتمبر بار دیگر مطرح و درباره آنها مطالعه شود. رسانهها هم تلاش میکنند افرادی را که به دنبال تحقیق مجدد درباره حوادث ۱۱ سپتامبر هستند، به حاشیه برانند تا مردم توجهی به آنها نکنند.”
نفوذ سه لابی بزرگ سیاسی و نفتی و تسلیحاتی آمریکا نخستین به رهبری کیسنجر، دومی به رهبری دیگ چنی و سومی به رهبری جوبایدن حتا در نخستین روز های حادثه مانع تحقیقات شدند و حتا به خبرنگاران و عکاسان اجازه داده نشد تا از محل های حادثه تصویربرداری شود. در این معرکۀ انسان کشی ها و غارتگری ها لابی های سیاسی مانند کیسنجر است که نظامیان را حیوانات گنگ و احمق می خواند و می گوید: “مردان نظامی حیوانات گنگ و احمقی هستند که به عنوان وسیلهیی در سیاست خارجی مورد استفاده قرار میگیرند.”
دلیل این همه پیشگیری ها جلوگیری از افشای دست کاری های مافیا های کلان نفتی و تسلیحاتی آمریکا بود. این رخداد را آمریکا چنان بزرگ نمایی کرد که متخصصان نظامی آمریکا حتا آن را تکذیب کردند. چنانکه “آلبرت استابلباین” فرمانده بازنشسته “مقر فرماندهی امنیتی و اطلاعاتی ارتش آمریکا”، احتمال اجرای چنین نقشه پیچیدهای در آمریکا را منتفی میداند و میگوید: “آن روز، هیچ هواپیمایی با پنتاگون برخورد نکرد. هیچ هواپیمایی در “شنکسویل” سقوط نکرد. هواپیماهایی هم که ادعا شده به برجهای مرکز تجارتی برخورد کردند، نوعی تصاویر ساختگی به روش هولوگرافی بودند که دولت آمریکا برای فریب مردم از آنها استفاده کرد. به باور او این یک تیوری توطیه و توهم و بزرگ نمایی دروغ بود. وی می گوید چگونه میشود هواپیماهایی که آن روز، پرواز نکرده بودند، با برج شمالی و پنتاگون برخورد کنند؟ و چگونه ممکن است هواپیماهایی که سال ۲۰۱۱ سقوط کرده بودند، ۴ سال بعد، دوباره پرواز کنند؟”پژوهشگران بدین باور اند که
بسیاری از آگاهان نظامی و جنرال های بازنشستهء آمریکا این حادثه را جاده صافکن تجاوز آمریکا به کشور های آسیایی می دانند. چنانکه “فتزر” میگوید: “وسلی کلارک” جنرال بازنشسته ارتش آمریکا و فرمانده کل ناتو بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰، اینگونه بیان میکند: وقتی مأموریتم در ناتو به پایان رسید و به پنتاگون برگشتم، از برنامه حمله به عراق خبردار شدم. پرسیدم: “آیا این حمله به خاطر ۱۱ سپتامبر است؟” گفتند: “نه. ربطی به ۱۱ سپتامبر ندارد.” چند ماه بعد دوباره پرسیدم: “آیا هنوز هم میخواهیم به عراق حمله کنیم؟” گفتند: “وضعیت، خیلی بدتر شده است. وزیر دفاع، دستور داده که باید تا ۵ سال آینده، به ۷ کشور حمله کنیم و دولتهایشان را از بین ببریم. اول عراق و لیبی هستند و بعدها به سراغ سوریه و ایران میرویم.”
آمریکا در حالی بیست سال جنگ را در قریه های افغانستان ادامه داد و با عملیات های وحشتناک هزاران تن را وادار به رفتن به جبههء طالبان کرد که تروریستان مراکز امن آموزش و تمویل در پاکستان داشتند و جبهه عقبی امن در اختیار داشتند. شگفت آور اینکه اسامه تا سال ۲۰۱۱ در هیبت آباد در نزدیک پایگاهء ارتش پاکستان بسر می برد. پس از حملهء آمریکا به مرکز اسامه و شایعهء کشته شدن او؛ حال گزراش هایی وجود دارد که اسامه حالا هم زنده است و تحت نظر سی آی ای زنده گی می کند.
آگاهان هدف نهایی این سناریو را لشکرکشی به افغانستان و عراق و سوریه و یمن و سرکوب دو کشور قدرتمند و رقیب اسرائیل بود که جنگ آمریکا تمام هست و بود و قدرت نظامی و سیاسی و تمدنی و فرهنگی سوریه و عراق را نابود کرد؛ اما درگیری های سنگین آمریکا در کشور های یادشده سبب شد تا مجال حمله به ایران را پیدا نکند.
باتاسف که آمریکا در سازش وحشتناک با پرویز مشرف رئیسجمهور پاکستان به افغانستان حمله کرد و بجای نابودی تروریستان برعکس چندین هزار تروریست را بوسیلهء طیاره ها از کندز به شهر های کراچی و اسلام آباد و کویته منتقل نمود. آمریکا با این کار در واقع جبههء تروریزم را بخاطر ادامهء جنگ و رسیدن به اهداف استراتیژیک خود به بهای قربانی کردن مردم افغانستان تقویت کرد. با تاسف که این بازی وحشتناک گرگ و میش آمریکا در افغانستان ادامه دارد که هدف نهایی آن بجای انتقام گیری از تروریستان برعکس تقویت آنان و انتقام گیری از مردم افغانستان است. هرگاه آمریکا نیت سالم سیاسی و نظامی برای نابودی تروریسم و محو تروریستان می داشت؛ تروریستان حالا در افغانستان به قدرت نمی رسیدند. آمریکا در طول بیست سال گذشته به شیوه های مختلف به گونهء غیرمستقیم از طریق دادن میلیون ها دالر بوسیلهء کمپنی های امنیتی آمریکا و ترغیب دهقانان به کشت مواد مخدر، طالبان را تمویل کرد. افشاگری نشریهء تایمز لندن مبنی بر دادن ۶۰۰ میلیون دالر بوسیلهء کرزی گواهء آشکار این معاملهء پنهان است. در حالیکه آمریکا با بازی های گرگ و میش و به تعبیر گاه برسم و گاه بر نعل مردم افغانستان را در زیر شلاق و چماق طالبان رها کرد و شکست ذلت بار را بخاطر رسیدن به اهداف جدید و راه اندازی بازی تازه و شاخ و شانه کشی ها با روسیه و ناتو و داغ ساختن موضوع اوکراین پذیرفت.
امروز مردم افغانستان نه تنها امنیت فزیکی دارند که بیشتر از آن از داشتن امنیت روانی رنج می برند. نظر به گزارش ها زنان و مردان افغانستان شب ها تا صبح احساس خطر می کنند و هرلحظه فکر میکنند که تفنگداران طالب از دروازه و کلکین ها وارد خانه های شان می شود. این وحشت و دهشت در حالی هزاران خانواده را تهدید می کند که با شکم های گرسنه خواب های وحشتناک را تجربه می کنند. جامعهء افغانستان به گونه بی پیشینه ای در مدت حضور آمریکا آسیب دید و ارزش های بزرگی متلاشی گردید که در استحکام وحدت ملی و اقتدار ملی موثر بود. گفته می توان که فقر کشنده و از هم پاشیده گی های شدید اجتماعی و متلاشی شدن ساختار های گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرار مغز ها و مهاجرت های جمعی و ده ها مصیبت دیگر امروزی بازمانده از تهاجم آمریکا و خروج شتاب زده و سناریوی تخلیهءآن است که اکنون برشانه های نحیف مردم افغانستان بویژه زنان بیشتر سنگینی می کند. شگفت آور این است که بجای آنکه آمریکا غرامت کشتار های بیرحمانهء بیش از ۱۷۰ هزار ملکی و نظامی افغانستان را بپردازد و هزینهء تباهی ها را به مردم این کشور بدهد، برعکس از مردم افغانستان باج می گیرد. اگر بایدن میگفت که این پول را در بدل کمک های پیشین اش گرفته است. اما گرفتن این پول به عنوان خون بهای قربانیان حادثهٔ تروریستی یازدهم سپتمبر تحقیر و اهانت آشکار به مردم افغانستان است که اعتبار و حیثیت ملی افغانستان را هدف قرار داده است. در حالیکه هرگونه انتقام گیری از مردم افغانستان در شرایط کنونی برابر به جنایت بشری است.
در این تردیدی نیست که بیشترین مسوولیت حوادث کنونی بدوش زمامداران فاسد و خاین چهاردهه و بویژه بیست سال اخیر و شرکای فاسد و غارتگر آنان از جهادی ها تا لیبرال ها و طالب ها هستند؛ اما حمایت آمریکا از این مفسدان و غارتگران در این مدت، دست آمریکا را به گونهء آشکارا در دست این مفسدان و غارتگران نشان می دهد و حوادث کنونی نیز سناریو جدید آمریکا در افغانستان است که زخم های آن برپشت و پهلوی انسان مظلوم این سرزمین سنگینی می کند. در حالی که مردم افغانستان اکنون هم در آتش بازی پسین آمریکا زیر نام مبارزه با تروریزم می سوزند. رئیس جمهور آمریکا که پیشینهء بدبینی نسبت به افغانستان دارد. وی در سال ۲۰۱۱ پاکستان را ده ها مرتبه بیشتر از افغانستان برای آمریکا پراهمیت خوانده بود. همچنان وی به دفاع از خروج نیروهای های آمریکایی از افغانستان گفت: برای آنچه در افغانستان انجام داده “عذرخواهی” نمیکند. به گفته او افغانستان “مستعد اتحاد نیست”، همین دلیل محکمی است که “گورستان امپراطوریها” شده است. وی به مخاطبان خود گفته بود، اگر فکر میکنید کسی میتواند افغانستان را در یک دولت واحد متحد کند، دستتان را بلند کنید. در حالیکه کمیتهء روابط خارجی سنای آمریکا عامل بزرگ سقوط نظام افغانستان را فیصله جو بایدن رئیس جمهور این کشور مبنی بر خروج غیرمسئولانه نیروهای آمریکایی از این کشور خوانده است. بایدن اکنون هم بجای مرهم
گذاری برزخم های مردم افغانستان، برعکس برزخم های آنان بیشتر نمک پاشی می کند.
چند روز پیش جوبایدن مبلغ 7 میلیارد دالر از ذخایر بانک مرکزی کشور را که در امریکا نگهداری میشد و پس از فرار غنی بوسیلهء کاخ سفید مسدود شده بود، وی با امضای یک فرمان اجرایی دزدید. رییس جمهور امریکا در فرمان اجراییاش دستور داده که 3.5 میلیارد دالر به قربانیان حمله های یازده سپتمبر و 3.5 میلیارد دیگر به دعاوی حقوقی آنان تعلق بگیرد. هرچند حرف آخر را در این مورد دادگاه عالی آمریکا می زند و به یقین که در این مورد تصمیم عادلانه می گیرد و تصمیمی نخواهد گرفت که به بهای سرافگنده گی مردم آمریکا از فرمان رئیس جمهور حمایت کند.
این تصمیم بایدن با انتقاد های شدید کشور ها و سازمان ها و شخصیت ها مواجه شده است. چنانکه اوماندسون رهبر گروه ” خانواده های ۱۱ سپتمبر برای فردای صلح” به «نیویورک تایمز» گفته که او نمیتواند به خیانتی بدتر از توقیف داراییعلیه مردم افغانستان و سپس دادن این پولها به خانوادههای قربانیان 11 سپتمبر فکر کنم. وی ابراز نگرانی کرده که در این صورت عدالت تامین نخواهد شد و تصرف این ذخایر را مجازات مردم افغانستان عنوان کرده است. مردم افغانستان مجبور نیستند تاوان سیاستهای نادرست ایالات متحده را بپردازند. این بر مقام های آمریکایی است تا هزینهء بازی های سیاسی خود را بپردازند و حق مردم آمریکا است تا رویکرد رهبران خود در افغانستان را زیر پرسش ببرند.
بسیاری سازمان ها و اتحادیه ها این تصمیم بایدن را محکوم کرده اند. چنانکه حسین ابراهیم طاها، منشی عمومی سازمان همکاری اسلامی گفته است که این نهاد با ۵۷ عضو و بانک توسعه اسلامی در حال مذاکره با طرفهای بینالمللی برای آزادسازی داراییهای افغانستان است. به همین گونه اتحادیۀ جهانی علمای مسلمان، تصمیم دولت آمریکا مبنی بر مصادرۀ ۷ میلیارد دالر ذخایر ارزی بانک مرکزی افغانستان را محکوم کردند و آن را انحراف از ارزشهای عدالت و رحمت و برعکس واقعیت دانست.
هم چنین ایلهان عمر نماینده زن و مسلمان کنگره آمریکا در پی بلوکه کردن ۳/۵ میلیارد دالر از سرمایههای افغانستان برای پرداخت به قربانیان یازده سپتمبر را، تنبیه گرسنگان افغانستانی و بیشرفی خوانده است. وی میگوید، در حالی مردم افغانستان تنبیه می شوند که عاملان حمله یازده سپتامبر عربستانی و مصری بودند. روسیه و چین و سازمان ملل نیز تصمیم بایدن را نادرست و پوچ و غارت سرمایه های مردم افغانستان خواندند و آن را انتقام گیری از شکست سیستماتیک آمریکا در افغانستان عنوان کردند.
جمعی از افغانها در نامهای سرگشاده از دادگاه جهانی خواست تا غرامت غیرنظامیان کشته شده افغان توسط نظامیان آمریکایی را بگیرد. اينان خواهان عدالت شده و عدالتخواهی را حق ملتی خوانده اند که در سرزمین اش در اثر بمباران و باروت نیروهای خارجی و جنگهای داخلی گیاه و گندم نمیروید و فضا و هوایش خشک و طبیعت اش به جهنم تبدیل شده است.
سخن درست را در این باره کریس الکساندر، سفیر پیشین کانادا در افغانستان، گفته است، او در تویتی نگاشته است که دارایی های منجمد شده افغانستان توسط امریکا متعلق به افغان ها است و پاکستان باید به قربانیان حملات ۱۱ سپتمبر غرامت بپردازد. زیرا که حملات ۱۱ سپتمبر در کراچی برنامه ریزی شده بود و این کشور تا پنج سال به رهبر القاعده پناه داده بود، بنابراین نباید از افغان های مظلوم انتقام گرفت.
تنها سفیر پاکستان در ملل متحد از این تصمیم بایدن استقبال کرد و گفت که نیم نان بهتر از نبود آن است. پاکستان در طول پنج دهه تلاش کرده تا افغانستان به صوبهء پنجم آن بدل شود. از همین رو بوده که با یک دست به مردم افغانستان قول داده و با دست دیگر خنجر زده و برضد آنان شاخ و شانه کشیده است.
پاکستان از پنج دهه بدین سو زیر نام های گوناگون برضد مردم افغانستان سنگر گرفته و از بیست سال بدین سو به افغانستان تروریست فرستاده است. پاکستان در زیر ریش آمریکا از رهبران تروریستان مواضبط و حمایت کرده و نظامیان آن در ده ها پایگاه تروریستان را آموزش دادند و عامل بخش عظیمی از فاجعهء کنونی در افغانستان است. بنابراین مردم افغانستان از مقام های کشوری مانند پاکستان بیشتر از این انتظار ندارند.
مردم افغانستان بدین باور اند که آمریکا و پاکستان طی چهار دههء گذشته همدست برضد افغانستان عمل کرده اند. ریگن رئیس جمهور پیشین آمریکا باوجود توصیه و اصرار گورباچف مبنی بر عدم مداخله در افغانستان و دادن حق تعیین سرنوشت به مردم این کشور، برعکس عمل کرد و ریگن افغانستان را به پاکستان سپرد و پس از سرنگونی نجیب افغانستان کابل را به حمام خون بدل کرد.
بوش در یازدهم سپتمبر در سازش با پاکستان مانع به قدرت رسیدن جبههء شمال و تعیین کرزی بحیث رئیس ادارهء موقت شد.
این گزینش نامیمون و پر از فساد طالبان را در برضد جبههء شمال تقویت کرد و غنی با تسلیمی ارگ به طالبان ماموریت خود را به انجام رساند. غنی با این کار به بهای بازی با سرنوشت مردم افغانستان بایدن را سرافگنده گردانید و از او انتقام گرفت. حال بایدن می خواهد با دزدیدن خزانه ملی افغانستان انتقام شکست خود را بجای غنی از مردم این کشور بگیرد.
بایدن با این کار خواسته حملهء آمریکا به افغانستان را به بهای توهین آشکار به مردم این کشور برحق جلوه بدهد و از بار ناکامی سیاست های کاخ سفید پیرامون افغانستان اندکی کم کند. در حالی که عامل اصلی رخداد سپتمبر شهروندان عربستانی و مصری بود و اسامه هم یار گرمابه و گلستان نظامیان پاکستان و شریک بوش پدر بود. مگر گرسنگی و فقر و تنگدستی ایرا که مردم افغانستان تحت حاکمیت طالبان تحمل می کنند، برای آنان بسنده نیست که بایدن می خواهد با غارت دارایی های آنان رنج بیشتر را بر آنان تحمیل کند و بر زخم های آنان نمک بپاشد. یاهو