” توره‌ “؛ کاکه‌ای که به توپ بسته شد  : جاوید فرهاد

بی‌گمان هرکه شنونده‌ی جدی موسیقی شفاهی ( موسیقی محلی ) در افغانستان بوده، از گذشته‌های دور تا اکنون، با آهنگ قشنگ ” توره ” که چندین آوازخوان در فصل‌ها و دهه‌های گوناگون آن را همراه با موسیقی زیبای قطغن زمین ( قدغن زمین = سرزمین ممنوع ) خوانده‌اند، آشنا است.

– اما در واقع این ” توره ” که بود؟

” توره ” مردی از اهالی ” اشکمش ” تخار  بوده که در دلیری، سخاوت و کاکه‌گی در زمان خودش کم‌تر هم‌آورد داشته و در ایثارگری و جوان‌مردی مشهور بوده و همواره به نیازمندان کمک می‌کرده و در عیاری از سرآمدان روزگار بوده‌است.*

وی در برابر کارمندان و حاکمانِ وابسته به دربار که از مردمِ مستمند و دهقانان نادار، زیرِ نام ” پرداختِ مالیه  به سرکار یا سلطنت ” پول می‌گرفتند، ایستاده‌گی کرد و نه گفت.

روایت است که در زمان سلطنت شاه ” امان‌الله  ” و به روایت دیگر در زمانِ حاکمیت امیر ” عبدالرحمان “، حاکمانِ جبار و وابسته به سلطنت از آزاده‌گی و شبیخون‌هایی که این مردِ نام‌دار به سود نیازمندان انجام می‌داده‌است؛  ( به ویژه محمد نادرشاه پدر محمد ظاهر شاه که در زمان شاه امان‌الله رئیس تنظیمیه‌ی قطغن بوده‌است ) او را ” یاغی ” و ” قطاع‌الطریق ” لقب داده و به همین اتهام، وی و یارانش به ویژه ” سید غریب” را نخست بازداشت و سپس  به توپ پرانده‌است .

زنده‌یاد ” جمشید شعله ” درکتاب ” مجاهدین تورکستان ” در مورد هویت ” توره ” چنین آورده‌است:

” توره از اشکمش، سیدغریب از سنگ چهارکِ سرپل، عظیم از بغلان با چند رفیق دیگرشان مشهور به قطاع الطریق بودند. و نادرشاه خان آنها را دست‌گیر و کشته است. غالباَ شخصیت توره عیارگونه بوده که به داد مردم غریب می‌رسیده و به ظالمان صدمه می‌رسانیده‌است . توره را بعد از دست گیری به « دورۀ » خان آباد می‌برند و به دهن توپ قرار داده و توپ را انفجار میدهند .”

 اما باتوجه به ابیات شفاهی که مردم در ستایش از آزاده‌گی و کاکه‌گی ” توره ” سروده‌اند، و سپس این ابیات با دف، دنبوره، نی و زیر بغلی نواخته شده، روشن می‌شود که وی دزد و یاغی نبوده؛ بل آزاده‌مردِ قهرمانی بوده که دادِ مظلوم را از ظالمانِ عصر می‌ستانیده است.

پس از کشتن ” توره “، جباران آن زمان، سرِ ” توره ” را در ” چوکِ خان آباد ” برای چندین روز آویزان می‌کنند تا به تعبیر خودِ شان ” عبرتی برای دیگران ” شود.

ناگفته نماند نخستین آوازخوانی که به گونه‌ی رسمی آهنگ ” توره ” را در محافل و مجالس خوانده است، ” محمد سانچارکی ” معروف به ” مامد سانچارکی است. سپس آوازخوانان دیگری مانند: بنگیچه، امانی، رحیم تخاری، محمد عالم شوقی و… هم آن را زمزمه کرده‌اند.

بخشی از این ترانه‌ی قشنگِ محلی – که حسرتِ عجیبی در آن نهفته‌است – چنین است:

“به دشتکِ ارزنه(اِیزنه)، توره قدم می‌زنه

دوتا پیر بغلانی، قتیش سخن می‌زنه

سرِ پل مویبلا ( پلِ محب‌الله در خان آباد )، توره می‌گفت او خدا

دعا کنین جوانا، توره رفته دَه بلا

توره جانِ سبزینه، کُلِ کارایش مردینه

دعا کنین جوانا، مادر داغش نبینه

توره جانِ توره‌چی، یوسف دمبوره‌چی

میده میده می‌خانه، مامد سنگ چارکی

توره جان و سید غریب، مرگ تان گشته قریب

توره جانِ فراری، مادر نکو تو زاری

آخر به توپِ سرکاری، توره میشه چنواری

توره جان بادری، پیره‌دارت کابلی

آخرتوره می برن، سرتوپ قاطری

توپه بُردن به دوره، ماندن به نامِ توره

باتو میگم پالوان، بیابریم سیلِ توره

توپِ اول صداکد، توره ره ورخطا کد

توپ ِدوم صداکد، توره خداره یاد کد

توپِ سوم صدا کرد، توره ره سر جدا کرد

شیشته بودم به دربار، کله آمد پیکه دار

نائب به کوتوال می‌گفت، سر توره ره وردار

اِی سرِ دریا کلان، او سرِ دریا کلان

سرِ چوکِ خان آباد، سرِ توره آویزان

قوش‌خانه‌ی میانه، آورد جوره‌ی جوانه (که اشاره به جسدهای توره و سید غریب دارد)

خانه ره جارو کنین، می‌آره مُرده شانه”

*پانوشت:

“توره” اصلن از روستای “پمبک” ولسوالی “چال”( که در گذشته از توابع ولسوالی اِشکمشِ ولایت تخار به شمار می‌رفته) است. 

توره یک فرزند به‌نام “پادشاه خان” داشت که از او ۳ فرزند دیگر برجا مانده است و یکی از نوه‌هایش در دوره‌ی اول مقاومت در نبردها به شهادت رسید.

جاویدفرهاد