افغانستان دستخوش بازی های جدید استخباراتی
در این روزها تلاش های گسترده ای در داخل و خارج برای با ثبات سازی افغانستان بحیث یک کشور عاری از خشونت به کمک کشور های گوناگون به را افگنده شده که به نحوی در حوادث افغانستان دخیل اند؛ اما در این راستا فعالیت های استخباراتی کشور های منطقه بویژه آی اس آی بیشتر محسوس است که با توجه به پیشینهء مداخله گرانه این شبکهء جهنمی برای مردم افغاستان نگران کننده است تا مبادا این روند را تخریب کند. زیرا پاکستان دشمن آشتی ناپذیر مردم افغانستان بوده و است. ورود رئیس پیشین آی اس آی و فرماندهء کنونی قول اردوی پشاور در آستانهء برگزاری نشست بزرگ یا لویه جرگه از سوی طالبان و سعی آنان برای جلب چهره های سیاسی مخالف در این نشست، تمایل آشتی جویانهء طالبان با آمریکا، نشست مخالفان سیاسی طالبان در ترکیه در خانهء دوستم، نشست طالبان پاکستانی با نماینده گان حکومت پاکستان در کابل، برای مردم افغانستان تشویش آور است.
بعید نیست که در موازات این تلاش ها یک سلسله فعالیت های مخفی بدور از دید رسانه ها نیز در جریان است.
حوادثی که در بالا به آن اشاره شد، همه بایکدیگر در پیوند و در واقع مکمل یکدیگر اند. در این میان سفر
جنرال فیض حمید، رئيس پیشین سازمان استخبارات ارتش پاکستان (آیاسآی) و فرماندهء کنونی قول اردوی ارتش پاکستان در پیشاور به حیث پالیسی ساز طالبان به کابل با توجه به نقش پدرسالارانهء آن در پیوند به افغانستان شاید مهم تر باشد. فیض حمید بحیث نخستین مقام ارشد پاکستانی است که در ۵ سپتمبر ۲۰۲۱ پس از به قدرت رسیدن طالبان وارد کابل شد. وی زمانی وارد کابل شد که قرار بود طالبان دولت خود را اعلام کنند و مقاومت برضد طالبان در پنجشیر آغاز شده بود. گفته شد وی در آن ز مان جنگ طالبان را در پنجشیر رهبری کرد. سفر او در آن زمان بیشتر از هر چیز دیگری یک سفر سمبولیک خوانده شد که پیروزی پاکستان را در رقابت باهند بر سر کنترل افغانستان وانمود کرد.
هرچند هدف اصلی سفر فیض حمید گفت و گو با رهبران طالبان پاکستان ذکر شده؛ اما او در حالی وارد کابل شده که درگیری ها در پنجشیر بالا گرفته و نیرو های مقاومت تلفات سنگینی بر طالبان وارد کرده اند و همه مهم تر اینکه طالبان سرگرم برگزاری یک نشست بزرگ یا لویه جرگه اند که نقشه راه را برای طالبان بخاطر تشکیل حکومت فراگیر ارائه خواهد کرد. طالبان مدعی اند که شماری سیاسیون افغانستان به شمول غنی فراری یار پیشین آنان در این نشست حضور خواهند داشت. از سویی هم خبر هایی از تقرر ملابرادر بجای ملاحسن به نشر رسیده است که این برای فیض حمید ناراحت کننده است. سفر آغازین او به کابل و مخالفت او با ملابرادر سبب درگیری طرفداران ملابرادر و حقانی شد که خبر جراحت برداشتن ملابرادر رسانه ای گردید. هرچند طالبان تا کنون در این مورد چیزی نگفته اند.
حالا سفر او پس از جنگ های زرگری میان طالبان و حکومت عمران خان بر سر دیورند و برگزاری یک نشست و احتمال تشکیل حکومت جدید صورت گرفته است. گفتنی است که حکومت جدید پاکستان تا حال در رابطه به موجودیت طالبان پاکستانی در افغانستان و عملیات های آنان در برابر نظامیان پاکستان سکوت اختیار کرده است و احتمال دارد که وی این سکوت را نیز بشکند. از سفر این جنرال پاکستانی به کابل فهمیده می شود که او هنوز رهبری طالبان را به نماینده گی از نظامیان پاکستان به عهده دارد.
با توجه به نقش تعیین کنندهء استخبارات پاکستان در رابطه به سرنوشت طالبان گفته می توان که فیض حمید به کابل آمده تا از نزدیک خط و نشان هایی تازه ای برای طالبان بکشد و نقشهء راه را برای آنان تعیین نماید. از سویی هم عملیات های طالبان و سایر گروه های تروریستی هم پیمان طالبان راهای در پنجشیر رهبری کند. گفته می توان که فیض حمید برای صلح و جنگ آمده است تا از یک سو اجندای نشست بزرگ آنان را ترتیب و جانشینی برای ملاحسن تعیین و برای تشکیل حکومت بعد از نشست بزرگ هط و نشان بکشد. از سویی هم بن بست جنگ طالبان را در پنجشیر بشکند. گزارش هایی وجود دارند که حاکی از نشست سری طالبان در قندهار بود. این نشست بیرابطه به سفر فیً حمید نیست و در ضمن نشان دهندهء اختلاف میان طالبان برسر تصمیمگیری جدید است.
قابل یادآوری است که هدف سفر فیض حمید در آغاز ورود طالبان به کابل به دعوت رهبران طالبان حل و فصل اختلاف ها میان سران گروهء طالبان بر سر تشکیل یک دولت جدید عنوان شد. حمید از جمله نظامیان پاکستان است که در زمان ماموریت خود جنگ طالبان را در برابر حکومت غنی رهبری می کرد و هم مذاکرات طالبان با آمریکا تحت مدیریت آن به پیش رفت. روزنامه فایننشال تایمز، در آن زمان نوشت، فیض حمید در عین حال طالبان را در ایجاد یک ساختار فرماندهی نظامی متمرکز، انسجام ارتش طالبان و جنگجویان قبایل در یک نیروی واحد کمک می کند. هرچند طالبان در آن زمان سفر او را به کابل پنهان نگهداشتند؛ اما روزنامههای پاکستانی از دیدار های او با ملا عبدالغنی برادر، سراجالدین حقانی و نجیبالله، مسئول استخبارات طالبان و هم چنان با گلبدین حکمتیار و حضرت عمر زاخیلوال، وزیر مالیه پیشین خبر دادند. در عین زمان روزنامه پاکستانی “اکپرس تربیون” از ملاقات های او با با شماری از نمایندگان کشورهای خارجی در کابل خبر دادند و از علاقمندی پاکستان در زمینهء سازماندهی مجدد ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان نیز سخن گفتند.
ممکن فیض حمید این بار نیز با همکاران پیشین جنگ نیابتی خود مانند حکمتیار و زاخیلوال و کسان دیگر ملاقات های آشکار و پنهانی داشته باشد و کمر آنان را برای حمایت از طالبان ببندد. این موضوع مهم ترین بخش سفر فیً حمید را تشکیل می دهد و او آمده تا به شکایت های حکمتیار از طالبان و وعده های ناتمام خود به او گوش بدهد؛ زیرا حکمتیار بررغم لابیگری ها و تملق های فراوان نتوانسته علاقمندی طالبان را جذب کند. دیده شود که او در این سفر چه گل های تازه را به آب خواهد داد و چه کسی را بر ارگ خواهد نشاند و چند نفر زیر تبغ حقانی ها زده و زخمی خواهد شد. بالاخره دست لابی های طالبان به قدرت خواهد رسید و یاخیر؛ اما آنچه مسلم است اینکه مقام های پاکستانی هر خط و نشانی که برای افغانستان بکشند؛ خط و نشان صلح و ثبات سراسری نیست؛ زیرا نظامیان و سیاستگران پاکستان ویرانی و تباهی افغانستان را در آبادی و شگوفایی پاکستان به تماشا نشسته اند. از این رو باور ها بر این است که آمدن جنرال فیض حمید به فراتر از مذاکره با طالبان پاکستانی؛ بلکه در مورد لویه جرگه ادعایی طالبان است. این سفر در واقع مداخله مستقیم در امور داخلی افغانستان است. هرگاه رهبران مستقل طالبان دراین رابطه بی توجهی کنند؛ بدون تردید سفر او بار دیگر افغانستان را به بحران عمیق تر خواهد برد. هرگاه مداخلهء او در سفر نخستین اش در کابل نبود، اکنون وضعیت افغانستان این قدر پیچیده و بحرانی نمیشد و شاید جنگ در پنجشیر نیز با گفت و گو حل و فصل می شد. بنا براین ورود او به کابل در آستانهء نشست بزرگ نمایانگر یو توطیهء بزرگ تر برضد مردم افغانستان است. مداخلهء آشکار و ضد انسانی و ضد اسلامی از چهل سال بدین سو افغانستان را به خاک و خون کشانده است.
هدف اصلی سفر حمیدفیض به کابل نابود کردن آخرین فرصت ها برای رسیدن به یک افغانستان عاری از خشونت است؛ زیرا جنرالان پاکستانی بقای خود را در تروریست پروری و صدور تروریزم و قاچاق مواد مخدر می بینند. از این رو ثبات زدایی در افغانستان به سیاست راهبردی جنرالان پاکستان بدل شده است. بعید نیست که سخنان آشتی جویانهء سراج الدین حقانی نور چشمی آی اس آی نسبت به آمریکا که گویا “به امریکاییها بهعنوان دشمن نگاه نمیکنیم”؛ از تلقین های فیض حمید است و وی در ضمن در گفت و گو با شبکهء تلویزیونی سی ان ان امریکا از بازگشایی مکتب های دخترانه نیز سخن گفت. او تاکید کرده که از خاک افغانستان هیچ تهدید علیه امریکا متوجه نخواهد شد.
این سخنان شاید بیش از آنکه شیفتگی حقانی را نسبت به آمریکا بازتاب دهد. وی تلاش دارد، بدستور حمیدفیض هر طور شده امریکا به طالبان نیم نگاهی بیندازد. یا اینکه این خلیفهء ۱۵۰۰ انتحاری بوسیلهء فیض حمید تشویق شده تا امریکا را وادار به وعده های آشکار و پنهانی دوحه پس از بیست سال کشتار بیرحمانهء مردم افغانستان نماید. چنانکه گزارشهایی حاکی از توافق امریکا با طالبان به ویژه شبکه حقانی روی ترانزیت تروریزم به شمال افغانستان به کشور های آسیای میانه است که فابریکهء تولید تروریست در پاکستان را پررونق می سازد. هرگاه چنین باشد، در آن صورت به زودی سفارت امریکا هم در کابل باز خواهد شد و واشنگتن حاکمیت طالبان را هم به رسمیت خواهد شناخت. در این بازی ممکن رویای دیرینهء مقام های کاخ سفید نیز برآورده شود و اما طالبان از شورش و قیام مردم جان به سلامت نخواهند برد.
بعید نیست که سفر حمیدگل چهره های سیاسی شکست خورده و مهره های سوخته و منزوی شدهء افغانستان چون؛ محقق، استاد سیاف، فرمانده حضرت علی، عطامحمد نور، میررحمن رحمانی رییس پارلمان، فرمانده الماس، نمایندۀ محمداسماعیل خان، نماینده های صلاح الدین ربانی، خانم زینب مزاری، خانم راحله دوستم، خانم معصومه خاوری، نمایندۀ عبدالهادی ارغندیوال رهبر حزب اسلامی افغانستان و وزیر پیشین مالیه، پدرام و ديگران را به گونۀ حضوری و قانونی و احمدضیا مسعود را به گونۀ آنلاین واداشته تا در خانهء دوستم در ترکیه جمع شده و در جست و جوی کشت توفان زدهء خود شوند و توجه جهانیان و بویژه پاکستان را به خود جلب کنند. احمد ولی مسعود در رأس هیأت جبهه مقاومت ملی در این نشست شرکت ورزیده بود. شرکت کننده گان پس از محکومیت «اشرف غنی و حلقۀ غدارش» با شدیدترین الفاظ تصمیم گرفت تا شورای عالی مقاومت ملی که متشکل از ۲۵۰ نماینده از سرتاسر افغانستان باشد، تشکیل گردد. این شورا بعداً شورای رهبری مقاومت را که متشکل از ۲۵ تن خواهد بود، غرض هماهنگی فعالیت های سیاسی و نظامی برضد گروه طالبان، ایجاد خواهد کرد. در ضمن برای مدیریت بهتر امور، تصمیم تشکیل کمیته های دهگانه نیز گرفته شد.
هرچند فساد و غارت های پیشین این سیاستگران هرگز فراموش مردم افغانستان نمی شود و اینان را در اصل مسوءول حوادث فاجعه بار کنونی در افغانستان می دانند؛ اما بازهم برگزاری این نشست در کنار دستآورد های نظامی جبهه مقاومت ملی در طی هفته های اخیر، یک دستآورد بزرگ سیاسی در راستای ایجاد وحدت و هماهنگی میان نیرو های ضد طالبان تلقی شده است. در این میان باتوجه به پیشینهء ناکارایی ها و اختلاف ها و خودخواهی های فساد آلود سیاستگران یادشده گفته می توان که سوگند دادن دوستم هم از بسیج آنان عاجز است. پاکستان به سرعت از پی تخریب آن خواهد برآمد و فیض حمید و یارانش با تطمیع شماری از آنان دست به کار خواهد شد. فیض حمید در کابل مصروف رایزنی با طالبان است تا چگونه اهداف این نشست را به انحراف بکشاند و تیغ از دمار آنان بیرون کند. زیرا در صورت ایستاده گی اشتراک کننده گان احتمال دارد که شماری از کشور های منطقه و جهان سیاست های شان را در رابطه به افغانستان، مشخص کنند. برگزاری نشست انقره با حمایت ترکیه و شاید هم به حمایت ایران و قطر که که از وعده های فریب آلود طالبان به تنگ آمده اند، در واقع بیانگر لبریز شدن کاسهء صبر شماری کشور ها در پیوند به سیاست های مبهم و مرموز طالبان و از سویی هم بی اهمیت جلوه دادن نشست بزرگ طالبان است.
برگزاری نشست انقره باهمه تعلل ها و کاستی هایش نشاندهندۀ این نکته است که دست کم شمار زیادی از رهبران قومی و سیاسی افغانستان که در نشست انقره شرکت ورزیده و تعهد کردند که برای ایجاد نظام غیرمتمرکز پارلمانی در کشور تلاش های خود را هماهنگ خواهند ساخت. این به معنای به صدا درآمدن زنگ خطر برای طالبان است و هم اینکه آنان در نشست کابل شرکت نخواهد ورزید به منزوی شدن بیشتر طالبان خواهد انجامید.
طالبان بر خلاف ادعایی که دارند، به انحصارگری قومی و مذهبی خود ادامه داده و تاکنون هیچ طرف را در ساختار قدرت جای ندادهاند. در حالیکه افغانستان کشور رنگارنگ بوده اکثریت قومی در آن وجود ندارد. همه اقوام و پیروان مذاهب مختلف در آن به گونه اقلیتهای متکثر زنده گی کرده و در سراسر کشور و در کنارهم حضور دارند. افغانستان خانه مشترک باشنده گان این سرزمین است و حاکمیت قومی و مذهبی انحصار گرایانه نمیتواند بر تمام اقشار قومی و مذهبی این کشور اعمال شود. دور ماندن هر گروه و هر قوم از ساختار قدرت در واقع ثبات سیاسی و امنیت را در کشور خراب و امیدواری برای زنده گی را کاهش می دهد. طالبان نه تنها سایر اقوام را از قدرت کنار زده اند؛ بلکه وعده های فریبنده آلود آنان در پیوند به زنان و آموزش دختران به همگان آفتابی است.
ممکن طالبان هنوز این موضوع را خوب نفهمیده و یا اگر هم فهمیدهاند، به کمک سازمانهای استخباراتی بویژه آی اس آی سعی برای پنهان کردن آن دارند. بعید نیست که محور اصلی سفر کنونی فیض حمید به کابل را هم این موضوع تشکیل داده باشد. فیض حمید در واقع پیام آور نظامیان پاکستان است و نه حکومت ملکی این کشور. در طول چهار دهه نظامیان و حکومت ملکی پاکستان با افغانستان برخورد دوگانه داشته است. نظامیان آن تمامی تلاش های خود را صرف مداخله در افغانستان کرده و اما حکومت های ملکی آن داد از همکاری صادقانه زده اند. چگونه ممکن است، به کشوری اعتماد کرد که مقام های ملکی اش خواهان ثبات و دولت فراگیر در افغانستان است؛ اما رییس ستاد ارتش پیشین آن در جنگ پنجشیر کشته میشود.
در این اواخر صادق خان نماینده ویژه پاکستان برای افغانستان در اظهاراتی گفته که افغانستان به یک دولت فراگیر نیاز دارد. همچنان بلاول بوتو وزیر امور خارجه این کشور در سفر به امریکا گفته که پاکستان برای ایجاد ثبات در افغانستان با جامعه جهانی همکار و همرای است.
این در حالی آسا که دهها ویدئو از پاکستانیهایی به نشر رسیده که برای به اصطلاح «جهاد» برضد مردم افغانستان به پنجشیر رفتهاند. این نشان دهندهء آن است که نظامیان پاکستان در عمل در جنگ افغانستان نقش دارند؛ اما بی شرمانه آن را کتمان میکند.
بنا بر این، حرف و حدیث پاکستانی ها در مورد افغانستان مصداق روشن سخن در یک دست شمشیر و در دست دیگر قرآن است. مقام های ملکی آن میگویند دولت فراگیر در افغانستان نیاز است؛ اما نظامیان آن برای سرکوب همین مردم نیروی نظامی میفرستند و از تروریزم حمایت میکنند. باتاسف که پاکستان از آغاز تاسیس اش تا امروز به افغانستان نگاه خصمانه داشته و هیچگاه نخواسته که در این کشور صلح و امنیت و ثبات برقرار شود. شاید دلیلش اين باشد که پاکستان به گونهء اسراییل بر بنیاد دین ایجاد شده و همواره از اسلام به عنوان حربهای برای وحدت سرزمین خود بویژه در مقابله با هند استفاده کرده است. این کشور در عمل خواسته تا با تشکیل گروههای تروریستی افراطی افغانستان را ناآرام و بی ثبات بسازد و در این راستا موفق هم بوده است. دشمنی پاکستان با هند سبب شده تا این کشور برای بقای خود لشکر تروریستان را در آستین حفظ کند و همیشه برای بقای خود میزبان افراطیت در منطقه باشد.
پاکستان با دلایل آشکاری از طالبان حمایت کرده و حمایت می کند. پاکستان می داند که ️ماهیت اصلی طالبان، قبیله ای و سلفیگری و قشریگری مذهبی است و آنان را در عمل به دوران بدوی و جاهلی پیوند داده است؛ دورانی که ارزش های نوین در آن هیچ اهمیت و جایگاهی ندارد و در کل برای طالبان قابل درک و فهم نیست. زیرا طالبان جز به سلطه و نفوذ قبیلهء خود به چیز دیگری نمی اندیشند. تاکید طالبان بر ️امارت یا خلافت که در رأس آن فردی بنام امیرالمومنین قرار دارد؛ در واقع بیانگر ماهیت قبیله ای آنان زیر پوشش اسلام است. در حالی که در جهان کنونی محور مردم است و مردم باید از مجراهای قانونی و تعریف شده چون؛ قانون اساسی و انتخابات نسبت به سرنوشت خود مشارکت داشته باشند. شاید دلیلش این باشد که بقا و موجودیت رژیمها و گروههای ایدئولوژیک یا سیاسی مانند طالبان در تقابل و ستیزه جویی واقعی یا موهومی با دیگری وابسته است. طالبان هم فلسفهء بقای خود را در جنگ، دشمنی، ویرانی، توحش و رویارویی با دستآوردهای تمدنی بشر جستجو می کنند. دشمنی طالبان با ارزش های مردم سالاری و نهاد های مردم سالاری ریشه در در مدنیت سایزی آنان دارو. با تاسف که شماری اشخاص و گروههای اجتماعی و سیاسی و قومی کشور هنوز نسبت به طالبان احساس تعلق خاطر و همدردی دارند و میل ندارند تا ماهیت و کارکرد طالبان را با منطق واقعی مورد نقد قرار دهند، برعکس آنان سعی می کنتد به بهای محکومیت وجدان به بهانه تراشی و پرده پوشی کنند.
باتاسف که دنیای دموکراسی باوجود نشانههای واضح از ماهیت غیرانسانی طالبان و دشمنی آشکار آنان با فرهنگ و تمدن بشری، هنوز بر سکوی مصلحتهای سیاسی تکیه زده و برای این گروه عقب گرا فرصت میدهند. در حالی که با گذشت هر روز ماهیت آشتی ناپذیری طالبان با تمدن بشری در عرصههای گوناگون آشکارتر می شود. چنانکه زن ستیزی و آموزش ستیزی و فرهنگ ستیزی طالبان تکاندهتده است. در حالیکه فقر و تنگدستی و بیکاری در افغانستان بیداد می کند؛ طالبان بجای پرواختن به مشکل مردم برعکس ده ها نشست و فرمان برای محدودیت زنان صادر کرده اند و اما نشست مهمی برای فقر زدایی برگزار نکرده اند، شاید دلیلش این باشد که رئیس الوزرای طالبان رزق و روزی را به خدا حواله کرده است.
این رویکرد طالبان بر رویا هایی خط بطلان کشید با تسلط یافتن آنان صلح و ثبات سراسری را در افغانستان تصور می کردند.
این در حالی است که داده های سازمانها و نهادهای مستقل بینالمللی افغانستان را در حال حاضر خطرناکترین و ناامنترین کشور جهان می دانند. چنانکه سازمان جهانی «اس.او.اس» در گزارش سالانه خود که از طریق وبسایتهای «Travel Risk Map» و «lastsecond» منتشر شده، لیستی از خطرناکترین و امنترین کشورهای جهان برای سفر را ارايه کرده است. افغانستان در این لیست نه تنها در ردیف کشورهایی با خطر شدید قرار دارد؛ بلکه افغانستان در این فهرست اولین کشور خطرناک و ناامن ترین کشور های جهان ذکر شده است. شاید دلیلش این باشد که اکنون افغانستان به بهشت امن تمامی گروه های تروریستی مانند، القاعده و طالبان پاکستان و سایر گروه های تروریستی شده است. گروه های تروریستی در داخل افغانستان توانسته اند تا با استفاده از اختلاف های درونی طالبان به حیات شان در این کشور ادامه بدهند که این موضوع مایهء نگرانی بسیاری از کشور ها شده است. طالبان نه تنها دراین رابطه؛ بلکه در بسیاری مسایل به شمول آموزش و کار زنان و تشکیل حکومت فراگیر باهم اختلاف دارند. نظامیان پاکستان در طول چهل سال گذشته از این گونه اختلاف ها دیروز از اختلاف مجاهدین سود بردند و امروز هم از اختلاف طالبان نفع می برند.
پاکستان هر از گاهی با سیاست یک سکه در دو روی فریب و صداقت یعنی در یک دست شمشیر و در دست دیگر قرآن در برابر مردم افغانستان عمل کرده و هیچگاه برای این کشور صداقت نداشته است. مقام های پاکستانی با زبان سیاست سخن از ثبات افغانستان میزنند؛ اما در عمل تروریست به این کشور صادر میکنند. چیزی که از چشم هیچ کس پوشیده نیست و به همگان آفتابی است. سفر حمید فیض در شرایط حساس کنونی به افغانستان نشانهء همان شمشیر و مدارا است؛ اما شمشیر همیشه سلاح برندهء پاکستان در برابر مردم افغانستان بوده است. هنوز زود است که طالبان از زیر کوله بار های دشوار وابستگی پاکستان بیرون شوند و به سیاست های شفاف و امیدوار کننده روی آورند تا به یک افغانستان انسان سالار و مردم سالار چشم امید بست. زیرا طالبان در مدت ۸ ماه گذشته ثابت کروکردند که برنامه مشخصی برای حکومتداری در افغانستان ندارد و راهبرد اقتصادی و سیاسی آنان ناروشن است یاهو