بدرستی میدانم که این نوشته ی من زمانیکه به دسترس دوستان قرار گیرد عکس العمل های مثبت و منفی را با خود همراه خواهد داشت، اما من با پروردگار خود تعهد سپرده ام که غیر از حقیقت چیزی نمیگویم و چیزی نمی نویسم.
به عقیده من در اوایل جهاد افغانستان خیلی مقدس بود، مردم مسلمان افغانستان علیه خارجی ها خود جوش با وجود نداشتن سلاح مدرن و پیشرفته بخاطر وطن خود جنگ را آغاز کردند و قربانی دادند و هیچ کس نمیتواند از قدسیت روز های اول جهاد انکار کند.
اما با گذشت زمان بعد از اینکه تنظیم های هفت گانه و هشت گانه بوجود آمد و زمانیکه کشور های خارجی فهمیدند که در افغانستان بازی های سیاسی در جریان است مداخلات خود را آغاز کردند، بعد از آن جهاد از مسیر حقیقی حقوق خود منحرف گردید، روی این اصل باور دارم که
جنگ بجز از روز های اول در افغانستان هیچ وقت جهاد نبوده و حالا هم نیست.
اوضاع فعلی و چهل و پنچ سال گذشته تاریک وسیاه افغانستان نتیجه جنگ سرد بین دو اردوگاه شرق و غرب بوده است
.
افغانستان از نظر سوق الجیشی و ژئوپلیتیک کلید قاره آسیا است.
هردو اردوگاه علاقه مند حضور در افغانستان بودند و هستند تا بتوانند هم دیگر را کنترل و رصد سیاسی و نظامی و اقتصادی نمایند .
اردوگاه شرق به رهبری اتحاد جماهر شوروی بعد از کودتا هفت ثور ۱۳۵۷ و تله گذاری اردوگاه غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا در افغانستان وارد رقابت های منطقه ای گردیدند .
جنگ نیابتی هر دو ابر قدرت زمان توسط مردم گرسنه و بیکار و کم سواد افغانستان به رویارویی نظامی کشیده شد.
اردوگاه غرب به نیابت از خود پول واسلحه و موشک های استنگر را در اختیار نیابان و طرفداران خود قرار داد .
اردوگاه شرق هم ناچار گردید که در تاریخ ۱۳۵۸/۶/۱۰ به فرماندهی ژنرال روسیه شوروی بنام بورس گرینوف فرمانده زبر دست جنرال ارتش سرخ به کمک نیابان و طرفداران خود ؛ وارد افغانستان گردد.
اردوگاه غرب ، شوروی ها را در تله انداخته بود . و از این زیرکی خود ، به خود می بالیدند.
اردوگاه غرب نام این جنگ را جهاد نامیدند تا از مقدسات و ایین پاک و منزه و پاک و اعتقادات مردم افغانستان بهره وری سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و منطقه ای برخوردار گردند .
غریو جهاد بلند گردید و نعره تکبیر آلت دست اجنبیان شد .
اردوگاه غرب با پول ناچیزی مردم افغانستان را گروگان گرفتند .
شوروی ها متوجه شدند که در تله آمریکایی ها دست وپا میزنند ، فورا در تاریخ ۱۳۶۷/۱۱/۲۶ بعد از ۹ سال و پنجاه روز لشکر کشی و اشغال افغانستان از مرز حیرتان خارج گردیدند .
این موقع میخاییل گورباچف رئیس جمهور وقت روسیه شوروی با شعار( کلازنوس وپروستریکا ) تساهل و تسامح ؛ از رژیم استبدادی پا به مردم سالاری نوع روسی نهاده بود و ۱۷ جمهوریت اتحاد جماهیر شوروی استقلال نسبی خودرا اعاده نمودن
.
افغانستان مثل پهلوان پیروزی که حریف او در زیر لگد هایش مرده باشد در ویرانه های افغانستان ایستاده بود .
آمریکایی ها انتقام خودرا از شوروی ها گرفته بودند .
اردوگاه غرب شعار دهکده جهانی را سرودند و روسیه در جلد خود خزیده بود .
تتمه جهادی ها بنام القاعده به رهبری بن لادن عربستانی در افغانستان لانه گزیدند فرزند بن لادن از قندهار زن گرفت و برای سازندگان خود (اردوگاه غرب ) خط و نشان می کشیدند و خواهان خلافت اسلامی گردیدند آخرین بازی سرمستانه آن ها کوبیدن طیاره های مسافربری آمریکا به برج ها موسوم به دوقلو های تجاری وپنتاگن بود .
آمریکایی ها و اردوگاه غرب برای قلع وقمع وکنترل حامیان خود را سراسیمه به افغانستان لشکر کشی نمودند. روسیه شوروی به پوست خود نمی گنجید چراکه حریف با پای خود به میدان تله گذاری شده آمده بود .
بیست سال اشغال و لشکر کشی ناتو و ۲۸ کشور اروپایی به سردمداری ایالات متحده آمریکا طول کشید.
روس ها هر نیرنگی در چنته داشتند به خرج دادند .
چیچینی هارا ؛ نفوذی داخل بنیاد گرایان القاعده نمودند.
از ترکستانی های متعصب و تاجیک ها؛ ایغور ها چین(متحد منطقه ای استراتژیک) خود حد اکثر استفاده را ، نمودند .
آمریکا و متحدین وی با یک تریلیون دالر مصرف و ۲۰۰۰ کشته و مجروح وروانی و لنگ ولواش سر شکسته و
شبانه بعداز (مخارج هنگفت و کشتار سربازان) خود شبانه آخرین جنرال آنها وارد طیاره آمریکا گردید و خاک افغانستان را مثل شوروی ها در سال ۱۴۰۰ هجری شمسی با سر افکندگی ترک نمودند .
آنها در حضور خبرنگاران سر خود را پایین انداختند و گریه نمودند واز اوضاع پیچیده افغانستان به ستوه آمده بودند.
در افغانستان هیچ زمانی جنگ آزادی بخش و میهنی نبوده چرا که خروجی آن جنگ های خانه به خانه قبیله با قبیله، قوم با قوم، سمت با سمت، زبان با زبان مذهب با مذهب، چهار کلاه با چهار کلاه، مافیا با مافیا، تیکه دار با تیکه دار، قاچاق بر با قاچاچاقبر، جنگ نائب با نائب، جنگ قرائت با قرائت، جنگ خلافت با امارت، است .
همه اینها را بنام جهاد وبه پای جهاد انداختند .
از کلمات مقدس و نعره تکبیر استفاده ابزاری نمودند.
جهاد از نظر لغوی جهد وتلاش و کوشش و سعی را گویند که بنام جهاد اکبر و جهاد اصغر یاد میشوند که در راس آن جهاد با نفس اماره را جهاد اکبر گویند.
جهاد اکبر و اصغر را مجاهدان که با نفس اماره خود ستیزه نموده اند و افراد شایسته، فرهیخته و دانشمند و خرد ورز و با بصیرت شده اند ، انجام میدهند نه ، جاهلان ؛ خروجی جهاد ؛ ترقی و تعالی و پیشرفت و توسعه انسانی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است.
آیا مردم افغانستان به این امر دست یافته اند ؟
هرگز !
مردم افغانستان پنجاه سال به عقب برگشتند.
مردم افغانستان زمان پادشاهی محمد ظاهر شاه را میخواهند.
زمان جمهوریت سردار محمد داود خان را بهترین نوع حکومت داری بعد از دهه دمکراسی میدانند و خواهان آن نوع حکومت و نظام هستند.
نتیجه تمام جنگهای کور و نیابتی بد بختی است ؛ که فعلا دامن زن ومرد وکوچک و بزرگ افغانستان را گرفته و افغانستان عملا در سراشیبی سقوط و تجزیه قرار گرفته است .
راه بیرون رفت آن :
فقط افشا گری روشنگری اذهان عموم مردم است .
باحرمت سعیدی
امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.