مردم افغانستان روز های سیاه و پر ادباری را می گذرانند.
خفاشان خون آشام از جنوب به کمک باد های خشن همسایه در این کشور هجوم آوردند و با سازشی که با همسونگران همخون کردند، تمام روزنه های نور وروشنایی را بستند ودرخت دموکراسی را از بیخ کشیدند.
همین اکنون نهاد تیر ای خود را آشکار کردند واستقرار سلطه ای خود را بر زمینه ای از نفی دموکراسی ، نفی تبار ها ، نفی فرهنگ زبان فارسی و نفی دست آورد های مدنیت و انسانیت تحکیم می بخشند.
این چنین دورانی به ناگزیر پایدار نخواهد ماند. جبر زمان و تاریخ بدون تردید این خفاشان وحشی را با لگد سنگین خود در هم خواهد کوبید. مگر نسل ما و نسل پسین در این کشاکش اندوهبار زیانمند خواهند شد که بی گمان سخت کمر شکن خواهد بود. زیرا چهره ای ستیهنده و پیورزگرای ددمنش حاکم هر اندیشه ای آزاد و دگر را دشمن می پندارد وپیروزی خود را در نابودی دیگران می جوید.
این دشمن پتیاره یی دانشگاه ، دانش و آموزش را مباح می داند و چشمه های دانش و آموزش را می خواهد بخشکاند.
ایدون وطن ومردم در آستانه ای توفان روبنده ای قرار دارند. بادهای سیاه با خیل ملخ هایی وحشی و خفاشان خون آشام ناله کنان به حرکت درآمده اند وغبار طاعونی از آفاق برخاسته است.
لازم است تا لحظه ای درنگ کرد و به دخمه های سکوت پناه برد ، زبان در کام و سر در گریبان فرو برد تا توفان بی امان بگذرد.
مگر رسالت تاریخی روشنفکران پناه جستن را تجویز نمی کند و آن را گناه می داند. فریاد باید کشید و گرد وغبار سیاهی را از حنجره ها و قلم ها زدود ، باید دلیری را از بانوان آموخت و در غریو وفریاد شان شریک شد. زیرا هر فریادی آگاه کننده است بایست از حنجره های خونین خویش فریاد بر کشیدو حدود و صغور توفان را آشکارا کرد.
سپاه کفن پوش انتحاری در جنگ نابرابر با مردم سرگردان به میدان آمده است ، بگذار صدمه ای که به مردم وارد می آید نشاندهنده از هجومی که تمام دست آورد های فرهنگی ، ومدنی خلق های ساکن این محدوده ای جغرافیایی را در معرض نابودی قرار داده است ، باشد.
این خیل خفاشان با دانش و دانشگاه دشمنی دارد و هردو را از این سرزمین دانشخواه می زدایند.
نگذارید تا این انتحاری های خفاشی و ملخی سرزمین تان را نابود کند.
خیزش و ایستادگی در برابر این خفاشان رسالت تاریخی شما است.
با نیرو های خیزشی بپیوندید وسنگر های مبارزه را گرمتر کنید
زنده باد آزادی !
وزنده باد دانش و آموزش!