آیین شب یلدا بهتنهایی گواهی بر این مدعاست که در روزگاران گذشته در نیمی از دنیای کهن که از شبهقاره هند آغاز میشود، از اروپا میگذرد و به آفریقا میرسد، این جشن به شیوههای مختلف برگزار میشده و حتی مصریان باستان هم برای میلاد دوباره خورشید آیین برگزار میکردهاند. بنابراین میتوان گفت آنچه امروزه در کشورهای ایران، افغانستان، آذربایجان، تاجیکستان و ترکیه با نام شب یلدا و آنچه در کشورهای کاتولیک با نام کریسمس برگزار میشود، تلفیقی از فرهنگهای مختلفی است که در طول هزاران سال تاریخ تمدن در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا دست به دست چرخیده است.
شباهتهای فرهنگی انکارناپذیری که در این نمونه ساده از برگزاری مراسمی آیینی وجود دارد نشان میدهد که زمانی دور از مرزهای امروزی، این کشورها تعاملات میانفرهنگی بسیار گستردهای با هم داشتهاند. تعاملی که شاید سیاست امروز جهان سبب رنگباختگی آن شده باشد اما آثارش را میتوان همچنان آشکارا در زندگی مردم تمام این نواحی دید. جشنی که پیامآور صلح و نوید روشنایی است.
یلدا از کجا آغاز میشود؟
یلدا نام طولانیترین و تاریکترین شب سال است که نخستین شب از چله بزرگ یا دوره چهل روزه اول سه ماهه زمستان است و بههمینعلت با عنوان شب چله هم شناخته میشود. دوره چله بزرگ از اول دی (۲۲ دسامبر) آغاز میشود و تا ۱۱ بهمن (۳۱ ژانویه) بهطول میانجامد و اینگونه ۴۰ روز کامل را میسازد. دوره چله کوچک از ۱۰ بهمن (۳۰ ژانویه) آغاز میشود و تا ۳۰ بهمن (۱۹ فوریه) ادامه مییابد و ۲۰ روز و ۲۰ شب و درمجموع ۴۰ روز و شب را تشکیل میدهد. همچنین یلدا یا شب چله، مقارن با انقلاب زمستانی در نیمکره شمالی زمین و شب میان آخرین روز پاییز و اولین روز زمستان است.
براساس آیین مهرپرستی (میتراییسم) شب انقلاب زمستانی مقارن با تولد مهر (میترا) یا خورشید است. هرچند براساس یافتههای باستانشناختی این جشن از ۷هزار سال پیش در ایران باستان برگزار میشد و در زمان پادشاهی داریوش اول وارد تقویم رسمی ایرانیان شد، اما تا پیشاز قرن اول میلادی با نام یلدا شناخته نمیشد و یلدا در واقع برگرفته از واژهای به زبان سریانی است که مسیحیان ساکن نواحی تحت حاکمیت اشکانیان و ساسانیان بدان سخن میگفتند. مردم این شاخه از مسیحیت، شب انقلاب زمستانی را جشن میگرفتند و به آن یلدا بهمعنی «تولد» میگفتند. بهتدریج در اثر ارتباط با مردم غیرمسیحی، این واژه از سریانی وارد زبانهای پارتی و فارسیمیانه شد.
تولد میترا؛ آیین مهرپرستی
میترا واژهای برآمده از زبان نیاهندوایرانی است که بعدها در مجموعه اشعار سانسکریتی ریگودا بهصورت میترَ و در اوستا بهصورت میثرا بیان شد و در زبانهای ایرانیمیانه اشکال مختلفی گرفت. بهطوریکه در زبان سغدی بهصورت میسی، در زبان فارسیمیانه و پارتی بهصورت میهر و در زبان باختری بهصورت میهرو تلفظ میشد. از آنجاکه فارسی امروزی تکامل مستقیم فارسیمیانه است در نتیجه امروزه، واژه میهر به مهر تبدیل شده است.
آیین مهرپرستی از پیشاز ورود دین زرتشتی در ایران باستان رواج داشت و جشن تولد مهر در شب انقلاب زمستانی برگزار میشد. نماد مهر خورشید است و تولد مهر در طولانیترین و تاریکترین شب سال، فردایی روشن و امیدبخش را نوید میدهد. این آیین به دین زرتشتی هم وارد شد و یلدا با حکمت این دین درمورد پیروزی نور و روشنایی بر ظلمت و تاریکی درآمیخت. رُمیان باستان هم پساز آشنا شدن با آیین زرتشتی به مهرپرستی روی آوردند که از آن با نام «مهرپرستی اروپایی» یاد میشود. تا قبلاز قرن چهارم میلادی، تمام مسیحیان، ۶ ژانویه را بهعنوان تولد مسیح (کریسمس) جشن میگرفتند. اما از قرن چهارم و پس از بهرسمیتشناختن مذهب مسیحیت ازسوی امپراتوری رم و تشکیل کلیسای کاتولیک، دولت مرکزی رم جشنهای آیین مهرپرستی اروپایی، جشن زحل و جشن خورشیدایزد را با مسیحیت همسانسازی کرد.
تا پیشاز قرن اول میلادی، جشن میلاد مهر با نام یلدا شناخته نمیشد و یلدا در واقع برگرفته از واژهای به زبان سریانی است که مسیحیان ساکن نواحی تحت حاکمیت اشکانیان و ساسانیان بدان سخن میگفتند. مردم این شاخه از مسیحیت، شب انقلاب زمستانی را جشن میگرفتند و به آن یلدا بهمعنی «تولد» میگفتند. بهتدریج در اثر ارتباط با مردم غیرمسیحی، این واژه از سریانی وارد زبانهای پارتی و فارسیمیانه شد.
بهاینترتیب، در کلیسای غرب، تولد مسیح از ۶ ژانویه به ۲۵ دسامبر تغییر پیدا کرد که هم به شب ۲۲ دسامبر مصادف با تولد مهر (میترا) و ۲۳ دسامبر (جشن میلاد خورشیدایزد اسطورههای رمی و یونانی) نزدیک است و هم دقیقاً ۹ ماه پساز عید تبشیر برگزار میشود. تبشیر نام عید بشارت میلاد مسیح است و براساس تاریخ کاتولیک، منطبق با روزی است که مریم مقدس، مسیح را باردار میشود. پیروان کلسیای کاتولیک در ۲۵ مارس این روز را جشن میگیرند. بههمیندلیل، امروزه کشورهای کاتولیک و پیروان کلیسای غرب ۲۵ دسامبر را بهعنوان کریسمس میشناسند، اما کشورهای ارتدوکس و پیروان کلیسای شرق همچنان جشن میلاد مسیح را در ۶ ژانویه برگزار میکنند. باوجوداین، مردمان برخی نواحی شبهجزیره ایتالیا هنوز، ۶ ژانویه را بهطور سنتی تولد مسیح میدانند و جشنی سنتی و غیررسمی با عنوان «بِفانا» را برگزار میکنند.
ارتباط میان درخت کریسمس و شب چله
رُمیان باستان در بازه زمانی انقلاب زمستانی بین روزهای ۱۷ تا ۲۳ دسامبر جشنهایی بهنام «ساتورنالیا» یا «جشن زحل» و جشن «سُل اینویکتوس» را بهترتیب برای خدای کشاورزی زحل و برای خورشیدایزد برگزار میکردند و در مدت برگزاری این جشن، از روز زحل (۱۷ دسامبر) تا روز تولد خورشید شکستناپذیر (۲۳ دسامبر) در تعطیلات بودند و در بزرگداشت برداشت محصول در پاییز و امید برای برکت کشاورزی در سال آینده، شادمانی میکردند و کارناوال راه میانداختند.
در دین مسیحیت درخت نماد «دانش تشخیص خیر از شر» است و کاشیکاریهایی به نقش درخت که در کلیساهای نخستین استفاده میشد نماد «درخت حیات» است. معنی اول درخت در مسیحیت به شب یلدا (شب تولد خورشید یا مهر) و نماد پیروزی نور در برابر ظلمت و خیر در برابر شر در آیین مهرپرستی اشاره دارد و معنی دوم برآمده از جشن درخت است که از آیین بابلیان نشأت میگیرد. با تشکیل کلیسای غرب، درخت و مفهوم آن به مسیحیت کاتولیک هم راه یافت و در جشن ۲۵ دسامبر، مصادف با جشن میلاد مسیح، استفاده شد
جشن مشابه دیگری با نام «جشن درخت» بین مردم بابل وجود داشت که حتی امروز هم بین کلیمیان ایران در برخی نواحی برگزار میشود. زمان این جشن در بهمن (فوریه) در دوره زمانی چله کوچک است. در این روز مردم درخت را بهعنوان نمادی از حیات اکرام میکنند. بهدلیل تعامل و همزیستی ایرانیان و بابلیان، جشن درخت در زمان ساسانیان به اسپندارمذگان، جشن اسفند افزوده شد. بهاینترتیب، در اسپندارمذگان (روز زایش و مادینگی) که براساس تقویم امروزی با ۲۹ بهمن (۱۸ فوریه) منطبق است، مردم با کاشتن نهال بهعنوان نمادی از زایش و رویش، جشن درخت را برگزار میکردند.
از سوی دیگر، بسیاری از آیینهای مردمان بابل به مسیحیت هم راه یافت بهطوریکه پیروان کلیسای شرق که قدمتش بیش از کلیسای کاتولیک است، در جشن میلاد مسیح (۶ ژانویه) که در بازه زمانی چله بزرگ قرار دارد از درختی تزیینشده استفاده میکردند. در دین مسیحیت درخت نماد «دانش تشخیص خیر از شر» است و کاشیکاریهایی به نقش درخت که در کلیساهای نخستین استفاده میشد نماد «درخت حیات» است. معنی اول درخت در مسیحیت به شب یلدا (شب تولد خورشید یا مهر) و نماد پیروزی نور در برابر ظلمت و خیر دربرابر شر در آیین مهرپرستی اشاره دارد و معنی دوم برآمده از جشن درخت است که از آیین بابلیان نشأت میگیرد. با تشکیل کلیسای غرب، درخت و مفهوم آن به مسیحیت کاتولیک هم راه یافت و در جشن ۲۵ دسامبر، مصادف با جشن میلاد مسیح، استفاده شد.
یلدا پس از اسلام
اشاره مستقیم به عبارت «شب یلدا» در اشعار شاعرانی چون سعدی (قرن هفتم ه. ق)، خواجوی کرمانی (قرنهای هفتم و هشتم ه. ق)، اوحدی مراغهای (قرنهای هفتم و هشتم ه. ق)، امیر خسرو دهلوی (قرنهای هفتم و هشتم ه. ق)، حافظ (قرن هشتم ه. ق)، عبید زاکانی (قرن هشتم ه. ق)، سلمان ساوجی (قرن هشتم ه. ق)، وحشی بافقی (قرن دهم ه. ق)، عرفی شیرازی (قرن دهم ه. ق)، ملا محمدمحسن فیض کاشانی (قرن یازدهم ه. ق)، قاآنی شیرازی (قرن سیزدهم ه. ق) و فروغی بسطامی (قرن سیزدهم ه. ق) و همچنین نامیدن یلدا به نام «میلاد اکبر» بهمعنی «میلاد خورشید» از سوی ابوریحان بیرونی (قرنهای چهارم و پنجم ه. ق) حکایت از آن دارد که آیین یلدا پساز ورود اسلام به خراسان بیوقفه دنبال شده است و تا امروز همچنان ادامه دارد.