د افغان-انگلیس دوهمی جگړی سترملی مبارزغازی میر بچه خان کوهدامنی : داکتر ناصر اوریا

میر بچه خان کوهدامنی (میربهاالدین) در سال ۱۸۲۵م در ولسوالی میربچه کوت ولایت کابل چشم به جهان گشود. نام وی در زمرهٔ نیکنامترین مجاهدان و مبارزان ملی افغانستان در مبارزه مقابل تجاوز انگلیس ها ثبت است. غازی میر بچه خان در سال ۱۹۰۵م به سن ۸۰ سالگی چشم از جهان پوشید و در قریه آبایی اش در بابه قشقار میربچه کوت به خاک سپرده شد.

روح این قهرمان آزادی افغانستان شاد و بهشت برین مکانش باد. 

میر بچه خان کوهدامنی که اسم اصلی اش میربهاالدین است در سال ۱۸۲۵ میلادی در قریهٔ بابه قشقار ولسوالی میربچه کوت ولایت کابل چشم به جهان گشود.

پدرش میر درویش خان بود که ۹ فرزند داشت و جوانترین همه میر بچه خان (میر بهاالدین) بود.

میر بچه خان به کسبِ تعلیمات متداول آن زمان پرداخته و خواندن و نوشتن را فرا گرفت.

نام این رادمرد همراه با نام بزرگمردان و مبارزین ملی آن زمان در سروده ها و زمزمه های مردمی که از قلب مردم برخاسته اند (نه با تبلیغات اجانب و سوشل میدیا) چه زیبا و به جا ذکر گردیده بود که یک نمونهٔ آن در سرودهٔ ذیل دیده می شود:

محمد جان خان مرد میدان است

ایـوب خـــان، شــیـر غُــران است

میـر بچـه خــان، رس رسان است

مکناتن، لات کلان اس

بیا بچیم انگور بخور

با دقت و توجه به این سرودهٔ مردمی میتوان میزان وحدت ملی، ارزش دادن به مبارزین واقعی و صفات عالی دیگر مردم آنزمان، و نبود اژدهای خودخواهی و نبود پروپاگندهای “قهرمان سازی خیالی” را درک کرد.

انگلیس ها بعد از شکست مفتضحانهٔ‌ شان در جنگ اول افغان – انگلیس، بار دوم در زمان امیر شیرعلی خان به خاک افغانستان تجاوز مسلحانه نمودند. 

در این هنگام مردم شریف افغانستان به رهبری سران ملی، علما و روحانیون وطندوست علیه متجاوزین دست به اقدامات وسیع زده و مردم را علیه قوای متجاوز بسیج نمودند. 

بعد از جنگ اول افغان – انگلیس که انگریز با شکست فاحش و شرم آور روبرو شد، این بار انگلیس ها با درنظرداشت اینکه نه تنها اردوی مجهزتر با پیشرفته ترین سلاح های آنزمان در اختیار آنها بود، فعلاً‌ هندوستان را نیز در اشغال کامل خویش داشتند، و در پهلوی ارزش جغرافیای سیاسی (جیوپولتیک) افغانستان در آرزوی رسیدن به بازارهای آسیای میانه بود. چون انگلیس فکر استفادهٔ احتمالی از خاک فارس (ایران امروزی) را غرض نفوذ در آسیای میانه داشت، نمایندگان خود را به (ایران امروزی) فرستاده و آن ها همچنان خیال پلو و علاقه شاه فارس را برای اشغال هرات در نظر داشتند.

انگلیس ها از امیر افغانستان (شیر علی خان) تقاضای آتی را نمودند:

– موافقت با حضور دایمی نمایندگان ملکی و نظامی انگلیس در شهر های عمده افغانستان

– موافقت با ایجاد پایگاه های نظامی انگلیس در خاک افغانستان

که امیر شیر علی خان این تقاضا های انگلیس ها را به شدت رد نمود. 

در این زمان هئیت روسیه به ریاست جنرال ستالینوف به کابل مواصلت نمود. انگلیس ها همچنان تقاضا نمودند که افغانستان اجازه دهد که سفارت انگریز در کابل شروع به کار نماید، که این تقاضا نیز از طرف مردم رد گردید. انگلیس ها به این بهانه در فکر راه اندازی جنگ دوم افغان – انگلیس شدند.

امیر شیر علی خان طی نامه ای به دولت بریتانیه اعمال نظامی انگلیس ها را در افغانستان تقبیح نموده و به آنها هشدار داد. ولی عساکر تجاوزگر انگلیس با تحمل تلفات سنگین از دست مبارزان ملی به طرف کابل در حرکت شدند. انگلیس ها در پهلوی تجاوز نظامی از رزالت و تکتیک همیشگی خود که تطمیع اقوام شریف افغانستان و تحریک آنها علیه همدیگر بود نیز پرداختند. این رزالت انگریز ها تا حدودی مؤثر واقع شد. در این هنگام تعدادی از خوانین خواهان انتقال قدرت به یعقوب خان شدند.‌ امیر شیر علی خان به طرف مزار رفت که در راه مریض و بعد از رسیدن به مزارشریف وفات یافت. امیر محمد یعقوب خان که موجود ضعیف النفس بود از مقابله در برابر انگلیس طرفه رفت و با امضای معاهده ننگین گندمک (پروتوکول) را امضا کرد. با ورود انگلیس ها به کابل، آنها علاوه بر کشتار وحشیانه و سرکوب بیرحمانهٔ مردم کابل، بالاحصار کابل را تخریب و خانه ها و منازل مردم را به آتش کشیده و مردم کابل آواره و سرگردان ساختند. (در سال ۱۹۹۲ عین سناریو را شاگردان تربیه شده انگلیس در پاکستان و ایران، بالای مردم شریف کابل تکرار نمودند). در این هنگام مردم مقاومت خویش را عمدتاً در غزنی متمرکز ساخته و محمد جان خان وردگ، که یکی از افسران سابق قطعهٔ توپخانهٔ امیر شیرعلی خان بود، به تربیه و بسیج ارودی جدید افغانستان پرداخت. در شمال افغانستان ۵ کندک اردوی سابق شیرعلی خان و عده ای از سپاهیان با اردوی جدید همراه شدند.

مبارزین ملی و قومی چون مردم کوهدامن، وردگ، اندر، ترکی، سلیمانخیل و دیگران به غزنی سرازیر شده و در لشکر محمد جان خان بسیج گردیدند. در این میان یکی از مبارزین ملی و متنفذین دینی به نام ملا دین محمد مشهور به ملا مشک عالم اندری، رول سازنده را در سازماندهی مبارزه و انسجام مقاومت برخلاف قوای متجاوز انگلیس بازی کرد. مردم کابل، کوهستان، لوگر، وردگ و سراسر افغانستان به رهبری سران ملی و علمای وطندوست چون غلام حیدر خان کابلی، محمد کریم خان افسر نظامی، میر بچه خان کوهدامنی، ملا دین محمد اندر (مشهور به ملا مشک عالم)، میر غلام قادر خان اوفیانی، غلام حیدر خان چرخی، ملا عبدالغفور خان لنگری، محمد حسن خان لوگری و صدها و هزاران افغان میهندوست و دارای غرور ملی در این قیام سراسری علیه انگلیس متجاوز دست وحدت، اخوت و برادری بهم داده و چون صف واحد مقابل دشمن مکار ایستادند.

در این مبارزه علاوه بر شیر زنان با همت و باعزت افغان که در عقب جبهه برای فرزندان، برادران، پدران و همسران خود غذا و دیگر ضروریات را تهیه می نمودند،‌ ابرزنان افغان که تعداد آن ها به بیشتر از ۴۰۰ تن میرسید عملاً در محاذ ملی و جبهه جنگ علیه انگلیس ها حضور داشتند که بیشتر از ۸۰ تن این زنان مبارز در راه آزادی میهن جان های شیرین خویش را از دست داده و به درجه رفیع شهادت در راه آزادی میهن نائل آمدند، که یکی آن ها (بی بی مستوره) خواهر میر بچه خان بود.

البته رشادت و فداکاری های هریک از این مبارزان ملی چه مرد، چه زن، پیر و جوان، و در هر سطحی که بودند، در نزد ملت و تاریخ ارزش و جایگاه خویش را دارد. 

در این میان غازی میر بچه خان کوهدامنی بعد از آنکه پلان و نقشه جنگ را از سران ملی دریافت کرد، جوانان و بزرگان قوم را خواسته و پلان و نقشه جنگ را برای شان توضیح  و وظایف هر گروه مشخص گردید. زمان حمله صبح ملا آذان و قبل از برآمدن آفتاب تعیین شد. پلان طوری بود که تا شام باید قوای انگلیس در قرغه و نواحی اطراف آن محو و نابود گردیده و شیرپور (قرارگاه اصلی متجاوزین انگلیس) تحت محاصره قرار گیرد. همچنان مردم کابل و مناطق و نواحی دیگر به شمول شمال کابل اعم از مردم قره باغ، استالف، فرزه، گلدره، کلکان، سرای خواجه، قلعه مرادبیگ، حسین کوت، شکردره و دیگران از جانب لوگر، وردگ، غزنی و از هر‌طرف بالای انگلیس ها چون صاعقه آسمانی هجوم آورده و لشکر متجاوزین را تحت ضربات کوبندهٔ وطندوستان قرار دادند. باید گفت که قوای انگلیس که مجهز با سلاح های مدرن آنروزی بودند، آذوقه و البسه کافی نیز داشتند ولی مبارزین افغان در آن روزهای سرد ماه دسمبر، بدون غذا و البسه کافی ولی مجهز با نیروی ایمان و وحدت ملی به دشمن زبون و متجاوز حمله ور گردیدند.

میر بچه خان با دیگر مبارزین ملی بالای توپخانه دشمن حمله نموده و تلفات سنگینی به قوای دشمن وارد نمودند که انگلیس ها از کاریزمیر بطرف قشلهٔ شیرپور مجبور به فرار شدند. نبرد تا تاریکی شام دوام کرد و مبارزین افغان توانستند مقداری زیاد سلاح، مهمات و توپخانه دشمن را به غنیمت گرفته علیه خود آنها استعمال نمایند.

در روز دوم جنگ با وجود تلفات سنگین مبارزین ملی افغان، میر بچه خان با سپاهیانش به پیشروی ادامه داده و در منطقه افشار، قرغه و کاریزمیر قطعات پیاده و توپچی دشمن را محو و نابود ساخته و از راه ارغندی با مبارزین وردگ، میدان و غزنی، تپه های خورد و بزرگ  اطراف کابل و دیگر نقاط سوق الجیشی را بدست آوردند. آنها به دشمن زبون ضربات کوبنده وارد نموده و راه فرار دشمن را مسدود ساختند.

مبارزین افغان از کابل، لوگر، غزنی، وردگ و دیگر نقاط به رهبری سران ملی قلعه شیر پور را که قرارگاه اصلی انگلیس های متجاوز بود از چهار طرف مورد حمله قرار داده و محاصره را تنگ و تنگتر نمودند. سردی زمستان هم شدیدتر می شد و انگلیس ها درک کردند که اگر قلعه از طرف مبارزین تسخیر شود، احدی از قوای متجاوز زنده نخواهد ماند. قوماندان عمومی انگلیس جنرال رابرتس دست پاچه شده و خود و قوای متجاوزش را در معرض نابودی دید. 

انگلیس ها غرض نجات قوای انگریز به این راضی شدند که با عبدالرحمن خان که از شمال با قوایش داخل افغانستان شده بود به حیث امیر افغانستان وارد مذاکره شوند.

میر بچه خان از کابل به ننگرهار رفته و بالاخره در هرات به سردار محمد ایوب خان پیوست. میر بچه خان برای مدتی با سردار محمد ایوب خان در هندوستان بود. زمانی که امیر شهید حبیب الله خان تبعید شدگان زمان پدر و رهبران ملی را دوباره به افغانستان دعوت نمود، میر بچه خان کوهدامنی نیز از هندوستان به کابل آمده و در زادگاه اش در قریه بابه قشقار متوطن شد. گفته می شود که غازی میر بچه خان در سن ۸۰ سالگی چشم از جهان پوشید و در قریه آبایی اش به خاک سپرده شد.

مطلب قابل توجه: 

مبارزین ملی افغانستان چون میربچه خان کوهدامنی، نائب امین الله خان لوگری، میر مسجدی خان کوهستانی، سردار محمد ایوب خان، محمد جان خان وردگ، ملا مشک عالم، عبدالله خان اچکزایی، خان شیرین خان، جوانشیر خان چنداولی، محمد زمان خان و دیگر مبارزین ملی را به هیچوجهه نمیتوان با رهزنان و قاتلین ۱۰۰ سال قبل پروردهٔ انگلیس مقابل نهضت امان الله خان و یا محصولات اجنبی معاصر، که در زمان شهید محمد داود خان در فابریکه های استخبارات پاکستان تولید و به شهرت، ثروت و قدرت رسانیده شدند ارتباط داد. 

مبارزین ملی برخاسته از متن جامعهٔ افغانی اند و مبارزهٔ شان برای حفظ استقلال افغانستان، آزادی، تمامیت ارضی، حراست از نوامیس ملی، و دیگر ارزش های والای جامعه افغانستان بود، نه تخریب وطن،‌ چپاول دارایی های ملی و کشتار مردم افغانستان به امر بیگانه ها. 

مبارزین ملی نه در ملک بیگانه پرورده شده اند، نه اجیران دیگران اند و نه مقابل فروش وطن با اجنبی ها پروتوکول امضا نموده اند. 

ولی برخلاف بدکاران سابق (دشمنان تربیه شدهٔ انگلیس مقابل نهضت امانی) و یا سیه کاران و چپاولگران معاصر که خلق کردهٔ استخبارات و دستگاه های جاسوسی انگلیس (۱۰۰ سال قبل) و محصولات دستگاه های استخباراتی پاکستان، ایران، شوروی سابق، غرب و عرب و دیگران اند، کاری جز سرقت سرمایه های ملی، تخریب و ویرانی وطن و کشتار مردم افغانستان هیچ کارنامه ای مثبتی نداشته اند، نه دانش و فهم، و نه ظرفیت اندیشه و عمل ملی را داشته و یا دارند. 

این ها ساختهٔ فابریکه های استخبارات جهانی بوده که با پروتوکول و سپردن صلاحیت های کشوری و دادن اختیارات منابع مهم طبیعی افغانستان به همسایه ها و دیگر بیگانه ها، در خدمت اجانب بوده و دستگاه های تبلیغاتی اجانب از این بی هویتان قاتل و تخریبکار ناجی و قهرمان پوشالی تیار کرده است.

شاهد این مدعا: 

سرمایه های بادآوردهٔ رویایی، قصرها و قبر های میلیون دالری این سیه کاران بی آزرم در سراسر افغانستان است، که همهٔ ملت آنرا به چشم سر می بیند، بجز آنانی که چشم بصیرت شان کور است!

روح میر بچه خان کوهدامنی، این ابرمرد تاریخ شاد، بهشت برین مکانش و یاد کارنامه هایش جاودان باد.

ناصر اوریا * ۱۵ جنوری ۲۰۲۲ – تکزاس Naser Oria