گروههای تروریستی و نظامیان پاکستان دو روی یک سکه
جهان نباید رابطۀ نظامیان پاکستان را با گروههای تروریستی دست کم بگیرد و حساب حکومت این کشور را از آنان جدا بپندارد. هر نوع اشتباه در این مورد معنای بزرگ ترین غفلت تاریخی را دارد. نیرو های صلح دوست و عدالت پسند جهان آگاه اند که چنین غفلتی نه تنها فاجعۀ یازدهم سپتمیر را به بار آورد؛ بلکه تروریسم را چنان تقویت کرد و گسترش داد وپی در پی تولد های جدیدی مانند داعش داد که امروز به مثابۀ خطری فراتر از القاعده امنیت و ثابت جهان را به خطر افگنده است. امروز شاهد هستیم که چگونه کشور هایی مانند عراق و سوریه و افغانستان و لیبیا در آتش فاجعۀ تروریسم می سوزند و تروریسم امنیت جهان را به خطر افگنده است. بدون تردید این غفلت تاریخی پی آمد های خطرناکی را در پی خواهد داشت که وقوع آن را هرگز با عنوان کردن اشتباۀ استراتیژیک نمی توان، توجیه کرد.
دراین تردیدی نیست که پیش از حادثۀ یازدهم سپتمبر دهها گروه تروریستی در پاکستان فعال بود و در جنگ های افغانستان و کشمیر و حتا عراق و شام از نظامیان پاکستان فرمان می بردند. در آن زمان بیش از هفتاد گروۀ تروریستی در پاکستان فعال بود که لشکر طیبه، سپاۀ صحابه، لشکر جنگوی، سپاۀ محمد و دهها گروۀ دیگر فعال بودند که در بستر جهاد افغانستان برضد شوروی پیشین با کمک های مالی عربستان وامریکا و انگلیس بوسیلۀ نظامیان پاکستان ساخته شدند. طالبان افغانستان در سال های 1369 به رهبری ملاعمر پیش از سرنگونی رژیم نجیب بوسیلۀ نظامیان پاکستان ساخته شدند که سخنان کرنیل امام و مشورۀ او با محمد نبی محمدی و معرفی پنجاه طالب برای او گواۀ آشکار بر این ادعا است. پس از آن طالبان پاکستان یا تی تی پی تشکیل گردید.
در دهه ۱۹۹۰ حافظ محمد سعید به کمک عبدالله عزام، از معلمان اسامه بن لادن، لشکر طیبه را تأسیس کرد. پس از پیروزی مجاهدین افغان، این گروهها فرصت ایجاد پایگاههای آموزشی در داخل افغانستان را به دست آوردند. لشکر طیبه همچنین زیر نظر ارتش و استخبارات پاکستان پایگاه خود را در منطقه مریدک نزدیک لاهور ایجاد کرده بود. بسیاری از گروههای کوچکتر دیگر هم قبلا تشکیل شده بودند، مانند گروه جیش محمد که توسط مولانا مسعود ازهر که اوایل سال ۲۰۰۰ در کراچی تشکیل شد بود اما در سال ۲۰۰۲ به دلیل فشارهای بین المللی دولت پاکستان این گروه را غیرقانونی اعلام کرد. این گروههای جهادی متحد القاعده پیش از حمله آمریکا به افغانستان به طالبان در افغانستان نیز کمک میکردند. در دسامبر سال ۲۰۰۷ سیزده گروه همفکر متحد شدند و “تحریک طالبان پاکستان” را اعلام کردند. بیتالله محسود به عنوان نخستین رهبر تحریک طالبان پاکستان انتخاب شد. وی در سال ۲۰۰۹ در یک حمله هوایی ارتش پاکستان کشته شد. حکیم الله محسود، که پس از بیتالله به قدرت رسید، نیز در جریان حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به وزیرستان شمالی در نوامبر ۲۰۱۳ کشته شد. رهبران طالبان پاکستان پس از کشته شدن حکیم الله محسود که به تندروی شهرت داشت، خان سعید الیاس سجنا را بحیث رهبر خود برگزیدند. وی در سال 2018 در منطقۀ وزیرستان بوسیلۀ طیاره بدون سرنشسن با معاونان خود کشده شد. بعد از آن تحریک طالبان پاکستان تحت رهبری نور ولی محسود که یک شخصیت مذهبی است تا یک مبارز، و از سال ۲۰۱۸ مسئولیت آن را بر عهده دارد، روابط نزدیک خود را با القاعده، حفظ کردهاست.
گفتنی است که موازی با این حرکت تی تی پی مولانا صوفی محمد گروهی را در سال ۱۹۹۲ به نام “نفاذ شریعت محمدی” در منطقۀ سواد بوجود آمد که هدف آن او تاسیس نظام شرعی در منطقه های قبایلی باجور سوات و در دیر پاکستان بود. در حمایت از گسترش آنها یک شورش مسلحانه به وجود آمد که آن را “جنگ سیاه” نامیدند. نظامیان پاکستان به سرعت وارد عمل شد، و پرویز مشرف، رئیس جمهور وقت پاکستان فعالیت این گروه را در سال ۲۰۰۲ ممنوع اعلام کرد. این گروه نیز بعد ها فعالیت های خود را برضد حکومت پاکستان با گروۀ تی تی پی هماهنگ نمود. پس از یک رشته بم گذاری ها و حمله به چینایی ها و حالا هم حمله به نیرو های نظامی پاکستان رابطه میان تی تی پی و حکومت پاکستان را به تشنج بی پیشینه بدل کرده است.
افزایش اخیر حملات تروریستی در پاکستان نشان میدهد که حکومت و نهادهای امنیتی این کشور در محاسبه ای پیامدهای حمایت مستقیم یا غیرمستقیم خود از طالبان افغانستان ناکام مانده اند. این تهدیدها پس از آن تشدید یافته که تحریک طالبان پاکستان (تی تی پی) در نوامبر ۲۰۲۱ پایان آتشبس توافق شده با اسلام آباد را اعلام کرد. این در حالی است که گروههای تروریسی توانسته اند تا در سرتاسر جهان ارتباطات برقرار کنند و حمایتهای فراملی برای بقای وخود بدست آورند. تحریک طالبان پاکستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حکومت پاکستان بررغم توصیه های داخلی و خارجی با حمایت از طالبان مرتکب اشتباۀ استراتیژیک شد. پاکستان با حمایت از طالبان برکناری اشرف غنی را جشن گرفت؛ اما این ماۀ عسل زودهنگام بود و طالبان پس از بازگشت به قدرت بنا بر اختلاف های درونی به خواست پاکستان پاسخ مثبت گفته نتوانستند. حال پاکستان آموخته که با تی تی پی چگونه سخت و دشوار مبارزه کند.
باید خاطر نشان کرد که سخت گیری پاکستان با تی تی پی معنای مبارزۀ نظامیان این کشور را با گروههای تروریستی ندارد؛ زیرا رابطۀ گروههای تروریستی با نظامیان پاکستان موضوعی جدا بافته از حکومت پاکستان است که در این روز ها با تورم و افلاس بی پیشینه رو برو است و سیلاب های سال گذشته بیش از 33 درصد به زراعت این کشور آسیب رسانده است. ذخایر ارزی پاکستان به چهارنیم میلیارد دالر تقلیل یافته است. در این اواخر در کنفرانس ژنیو ده میلیارد دالر قرضه بدست آورده که پاسخگوی دشواری های مالی این کشور نیست. پاکستان در طول تاریخ خود به نحوی با این دشواری ها روبرو بوده است؛ اما نظامیان پاکستان بی توجه به این دشواری های حکومت پاکستان در هر زمانی مصروف برنامه ریزی های تروریست پروری خود بوده و است؛ زیرا حکومت های پاکستان هر از گاهی از نظامیان این کشور کسب صلاحیت می کنند. از همین رواست که حکومت های ملکی پاکستان دست بین نظامیان این کشور اند و این لرزنده گی ثبات سیاسی حکومت های پاکستان را پس از تشکیل این کشور از بین برده است.
این موضوع برای جهانیان آفتابی شده است که پیشینۀ نظامیان پاکستان حکایت آشکار از تروریست پروری دارد و دهها گروۀ تروریستی را برای رسیدن به اهداف گوناگون از جمله رقابت با هند در پاکستان هسته گذاری کنند و برای آن از مدرسه های این کشور سربازگیری نمایند. نظامیان پاکستان از تروریست پروری استفادۀ ابزاری کرده اند میلیون ها دالر از این بازی بدست آورده اند. بنابراین بعید به نظر می رسد که جنرالان پاکستان به بهانۀ دشمنی با تی تی پی به تروریست پروری خود پایان بدهند. هرچند پاکستان به فرنگشتاین طالبانی بدل شده و با عصیان تی تی پی دچار شده است. تبل مبارزه با تروریسم را سر داده است تا جیب امریکا را خالی کند. در حالیکه اکنون دهها گروۀ تروریستی در پاکستان بوسیلۀ جنرالان پاکستان پشتیبانی می شوند. بعید نیست که دست نظامیان پاکستان هنوز و هم در پشت تی تی پی است و هیاهوی حکومت ملکی آن پرده کشیدن بر رویکرد های تروریست پرورانۀ نظامیان آن است. دلایل زیادی وجود دارد که نظامیان پاکستان قصد لشکر کشی با تی تی پی را ندارد که به گونۀ مختصر به آن اشاره می شود.
نظامیان پاکستان با داشتن تجارب مسلکی در پیشبرد جنگهای غیرمتعارف، باید یک گروه تروریستی را شکست دهند؛ اما تا حال این کار نشده و سؤ اقدام ها در سطوح تاکتیکی و استراتژیک به تقویت دشمنان کمک کرده است. هرچند پیروزی طالبان برای نظامیان پاکستان یک محاسبه سؤ استراتژیک و توهم باشد؛ زیرا آنان به پیروزی زود هنگام طالبان باورمند نبودند. بدون تردید موضعگیری جناحی از طالبان برضد پاکستان و حمایت آنان از تی تی پی نظامیان پاکستان را عصبانی کرده است که چگونه دست پرورده های آنان دست به بغاوت زده اند. اما این معنای اعلام جنگ از سوی جنرالان برضد تی تی پی را ندارد.
کارگزاران امنیتی پاکستان همواره از مذاکره با رهبران جنبش حفاظت از پشتونها که هیچگاهی دست به سلاح نبرده، خودداری کرده و رهبران آن را مورد بدرفتاری قرار داده و علی وزیر را زندانی کردهاند؛ اما مقامهای نظامی در سوات، شهروندان عادیای که در برابر حمله تحریک طالبان بالای یک موتر حامل دانشآموزان مکتب، اعتراض کرده بودند را مجازات کردند. از سویی هم ارتش بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ صدها سرباز شجاع را از دست داد، اما مولانا فضلالله فراموش شد.
هنوز این پرسش ها پاسخ نیافته اند که آیا دستور ها و فرمان های حکومت در سطح های پایین مورد پیروی قرار میگیرد و آیا افسران و نظامیان و رهبران سیاسی در یک صفحه قرار دارند؟ در این میان پرسش اصلی بوسیلۀ رهبران ملی، جنرالها، تحلیلگران و روزنامهنگاران مطرح نشده و آن این است که چرا پاکستان با تحریک طالبان پاکستانی بجنگد؟
از سویی هم شماری خواست های تی تی پی با خواست نظامیان پاکستان همخوانی دارد. یکی از خواستهای این تحریک این است که از ادعای ارضی پاکستان به بعضی مناطق همجوار با افغانستان مشروعیتزدایی نماید و این به معنای برگشتاندن مجدد منطقه های قبایلی به وضعیت قبلی و نیمهحکمروایی دولتی بوده و از بین بردن حصارکشی مرزی مورد حمایت کامل طالبان افغانستان نیز میباشد. ادعای ارضی خواستی است که نظامیان پاکستان بر آن تاکید دارند و حال تی تی پی با برنامۀ تازه خواهان وصل کردن بخش دیگری از این سوی خط بدان سو است که مورد پذیرش نظامیان پاکستان است.
گزارش هایی وجود دارد که رهبران ارشد نظامی پاکستان به صورت مصؤون از ساحه جنگی و مقاومت صدها جنگجو و تروریست خارجی بیرون کشیده شدند. این عمل از مورال سربازان عادی کاسته شد و این باور را در سربازان پاکستانی تقویت کرد که چرا به هماندیشان ایدیولوژیکشان که طالبان و سایر گروههای اسلامی میباشند، حمله کنند و به همین دلیل، تعدادی تسلیم شدند.
حمایت ظاهری نظامیان از حکومت ملکی پاکستان مبنی بر حمله بر تی تی پی بیشتر معنای به فریب کشاندن افکار ارتشیان پایین رتبۀ این کشور را دارد. دانشگاههای دفاعی گزاش هایی را ارایه کرده اند که نظامیان پاکستان، بویژه نظامیان هند محور این کشور از نظر فکری و ذهنی برای جنگهای بهمراتب مرگبار آمادهگی ندارند. از همه مهمتر اینکه ارتشی که از نظر ایدیولوژیک گیج به نظر برسد، نمیتواند برندۀ چنین جنگ باشد. این در حالی است که روحیۀ جنگی در میان نظامیان پاکستان شکل نگرفته است. بنا براین نظامیان پاکستان هرگز ارادۀ جنگ با تی تی پی را ندارد.
از اشاره به نکته های بالا برمی آید که لشکرکشی بر تی تی پی هیاهوی تبلیغاتی و به فریب کشاندن افکار جهانیان است. جهانیان باید آگاه باشند که پاکستان اسیر در چنگال نظامیان این کشور هرگز با تروریست پروری پشت نمی کنند و هرگونه غفلت جهانی در این مورد خطای راهبردی و جبران ناپذیر است. هرگاه جهان این خطر را دست کم بگیرد. در این صورت آمادۀ خطر بزرگ تر از ناحیه تروریسم باشد که خطرناک تر از حادثۀ یازدهم سپتمبر خواهد بود. در این بازی شاید نظامیان پاکستان مثل گذشته به اهداف شان برسند و اما حامیان جهانی آنان از انگلیس تا امریکا در برابر این غفلت نه تنها به کمترین اهداف راهبردی شان در رقابت با روسیه و چین نخواهند رسید؛ بلکه مانند گذشته قربانی اهداف راهبردی نظامیان پاکستان خواهند شد. بویژه این که حالا روسیه، چین و ایران اندکی از سیاست های مرموز و تروریست پرورانۀ نظامیان پاکستان آگاهی یافته اند و دریافته اند که دهها گروۀ تروریستی در این سوی دریای آمو مصروف برنامه ریزی های خطرناک و ضد انسانی در منطقه هستند. یاهو