هر کجـــا مـــرز کشیدند، شمـــا پُل بزنید
حرف “تهران” و “سمرقند” و “سرپُل” بزنید
هرکه از جنگ سخن گفت، بخندید بر او
حرف از پنجـــره ی رو به تحمــل بزنید
نه بگویید، به بتهای سیاسی نه، نه!
روی گــور همه ی تفرقـــهها گُل بزنید
مشتی از خاک “بخارا” و گِل از “نیشابور”
با هم آرید و به مخروبــه ی “کابل” بزنید
دختران قفس افتاده ی “پامیــر” عزیز
گُلی از باغ خراسان به دوکاکل بزنید
جام از “بلخ” بیارید و شراب از “شیراز”
مستی هر دو جهـان را به تغزل بزنید
هرکجــــا مرز… -ببخشید که تکرار آمد
فرض بر این که- کشیدند، دوتا پُل بزنید
شعر: نجیب بارور