طالبان پروژۀ استخباراتی و ابزاری در دست آی اس آی
موضوع انتقال طالبان پاکستانی از مرز های جنوبی به شمال افغانستان پس از اظهارات سخنگوی طالبان بیشتر رسانه ای شد که از انتقال و جابجایی پناه جویان پاکستانی از منطقۀ مرزی پاکستان به ولایت های دیگر افغانستان سخن گفت. به دنبال این اظهارات رانا ثناالله، وزیر داخلۀ پاکستان گفت، طالبان افغان گفته که اعضای طالبان پاکستانی را از مناطق مرزی میان کشور دور خواهند برد تا دسترسی آنها به پاکستان محدود شود. او همچنین گفته بود که طالبان افغانستان در کنترل طالبان پاکستان ضعیف عمل کردهاند. ذبیح الله مجاهد در واکنش به این اظهارات وزیر داخلۀ پاکستان گفت که حکومت طالبان متعهد است که از خاک افغانستان بر ضد هیچ کشور دیگری استفاده نشود و در این مورد «اقدامات لازم» صورت میگیرد.
از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱ اختلاف ها میان آنان و اسلام آباد بر سر فعالیتهای طالبان پاکستانی افزایش یافته است و مقام های پاکستان مدعی اند که حمله های تروریستی برضد کشورشان «۷۰ درصد» افزایش یافته است. به دنبال این پیشامد ها خبر هایی به نشر رسید که طالبان افغانستان میخواهند، قوش تیپه را به طالبان پاکستانی توزیع کنند، تا هم پاکستان را قناعت دهند و هم اهدف فاشیستی و قومی خود را اعمال کنند. هدف اصلی این پروژه بسر رساندن پروژۀ محمد گل مومند در زمان نادرشاه خوانده شده و هدف از سفر سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان به شمال افغانستان نیز در همین راستا ذکر شده است. در همین حال وزارت زراعت طالبان، جلسه توزیع زمینهای اطراف کانال قوش تیپه را برگزار و همزمان بحث منتقل شدن اعضای تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) و خانوادههای شان را در شهرهای دورتر از مرز پاکستان مطرح کرد. گزارش هایی نیز به نشر رسید که طالبان تصمیم دارند که در مسیر ۲۸۵ کیلومتری کانال قوش تیپه و دیگر مناطق شمال افغانستان، حدود سه میلیون پشتون پاکستانی را جابجا نمایند.
همزمان با نشر این خبرها تحریک طالبان پاکستانی گزارشها مبنی بر پیشنهاد این گروه برای مذاکره با اسلامآبا را رد کرده و گفتند که سلاح «زینت» آنان است و آن را بر زمین نمیگذارند. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در واکنش به این سخنان تی تی پی گفت: «پناهجویان خط دیورند» که تهدیدی برای پاکستان باشند را به سایر ولایتها انتقال میدهند. هدف اصلی این برنامه، از بین بردن بافت دیرینۀ جمعیتی این جغرافیا خوانده شده و در بیست ماه های گذشته شماری از روستاها در تخار، سرپل و فاریاب، از وجود ساکنان بومی تخلیه و به افرادی از مناطق پشتوننشین واگذار شده اند. این افراد با حمایت دادگاههای طالبان، ساکنان بومی را که اُزبکها، تاجکها، هزارهها و ایماقها را از روستاهایشان بیرون رانده اند و در شمار دیگری از روستاهای شمال نیز، تنش میان ناقلین و بومیها جریان دارد.
هدف اصلی این برنامه انتقال تروریستان از جنوب به شمال به مثابۀ یک پروژۀ پبچیدۀ استخباراتی منطقه ای و فرامنطقه ای است که هدف آن تبدیل کردن شمال افغانستان به وزیرستان جدید و صدور تروریسم و انتقال گروههای تروریستی به کشور های آسیای میانه و دامن زدن به جنگ های نیابتی در منطقه خوانده شده است. هرچند این روند در بحبوحۀ جنگ های لفظی میان طالبان و اسلام آباد ادامه دارد و اما سر نخ بازی هنوز در دست آی اس آی پاکستان است؛ زیرا اکنون هم اسکان قدرت طالبان زیر نام ملاهبت الله در دست جنرالان آی اس آی است؛ مثلی که در گذشته نصرالله بابر زیر نام ملاعمر بر طالبان فرمان راند. گفتنی است که شورای امنیت سازمان ملل در گزارش تازۀ خود گفته که افراد کلیدی طالبان درگیر قاچاق مواد مخدر هستند. افراد تی تی پی در کار قاچاق مواد مخدر نیز دست دارند که دست داشتن آنان سبب کاهش عایدات نظامیان پاکستانی می شود. شاخه هایی از نظامیان پاکستان با بازی زیرکانه با تی تی پی آنان را به کوچیدن به شمال افغانستان ترغیب کرده و آنان را راضی گردانیده اند.
موضوع انتقال گروه های تروریستی از جنوب به شمال در زمان وزارت داخلۀ اتمر در زمان کرزی در تبانی با پاکستان آغاز شد و با انتقال تروریست ها از جنوب به شمال سنگ بنای این پروژۀ تروریستی و قومی را گذاشت و کار بجایی رسید که ظاهر قدیر گفت، اسنادی در دست دارد که اتمر رهبر داعش است؛ اما او این اسناد را افشا نکرد و پروژۀ اتمر در نتیجۀ فشار افکار عامه و مخالفت ها در درون حکومت کرزی ناتمام ماند. حالا طالبان فرصت یافته اند تا آن را احیا و عملی کنند.
تنش ظاهری میان طالبان افغانستان و طالبان پاکستانی از دو سال بدین سو ادامه دارد. مقامهای پاکستانی در نوامبر سال 2022 و فبروری سال 2023 به کابل سفر کردند و با مقامهای طالبان روی ضرورت سرکوب تیتیپی یا اخراج آن از خاک افغانستان به بحث و گفتوگو پرداختند؛ اما این گفتگو ها به نتیجۀ مطلوب نرسید؛ زیرا طالبان روابط و وابستگی هایی چون؛ جنگ در برابر نیرو های امریکایی، هدف واحد ایده ئولوژیک و اقامۀ امارت اسلامی در پاکستان و افغانستان که با تی تی پی دارند، نمی توانند، به ساده گی از تعهد های خود با آنان بگذرند؛ اما طالبان افغانستان در نتیجۀ فشار های بیرونی ناگزیر شده اند تا با گزینش گزینۀ سومی یعنی انتقال آنان تن بدهند.
این در حالی است که متقی وزیر خارجۀ طالبان پس از نشست میان پاکستان، چین و افغانستان در 16 ثور سال روان در سخنرانی خود در مرکز مطالعات راهبردی اسلامآباد مدعی شد که نهتنها از خاک افغانستان علیه سایر کشورها استفاده نمیشود، بلکه حتا یک گروه تروریستی در افغانستان حضور ندارد. در همین حال شورای امنیت سازمان ملل از رابطۀ تنگاتنگ تنگ طالبان با بیست گروۀ تروریستی سخن گفته و گروه بینالمللی بحران در آغاز سال جاری با نشر گزارشی مدعی شد که هسته اصلی تیتیپی در افغانستان است؛ اما سخنگوی طالبان دیده درایانه گفت که تیتیپی پایگاهی در خاک افغانستان ندارد و گروه بینالمللی بحران بهدنبال تخریب رابطه طالبان و پاکستان است. طرح کنونی طالبان بیانگر این است که آنان در صدد اغوای جهانیان هستند. طالبان با این تصمیم خود نوکری خود را به پاکستان ثابت ساختند و جنگ های زرگری مرزی میان طالبان و پاکستان 13 بار در سرحد یک بازی استخباراتی و جلب توجۀ هند بود که حسن عباس، نویسنده کتاب «بازگشت طالبان» آن را افشا کرد. وی نوشته که مقامهای طالبان برای تامین رابطه با هند در آغاز رضایت پاکستان را حاصل کردند.
از سویی هم از لحن وزیر داخله پاکستان بر میآید که تنشهای لفظی و درگیریهای سرحدی میان دو طرف بازی موش و پشک بوده است. طالبان در حالی به خواست پاکستان لبیک گفته اند که نگرانی سایر کشورهای منطقه در پیوند به سرکوب گروههای تروریستی را جدی نگرفتهاند. چنانکه ذبیحالله مجاهد در واکنش به ادعای وزیر دفاع روسیه مبنی بر افزایش فعالیت گروههای تروریستی در شمال افغانستان گفت که کشورهای منطقه اجازه ندهند تا تخریبکاران وارد افغانستان شوند.
هرچند طالبان به گونۀ مشخص نگفته اند که تی تی پی را در شمال افغانستان جابجا می کنند؛ اما افغانستان تنها در مرز های شمالی خود با پاکستان سرحد مشترک ندارد. آشکار است که طالبان برای دلخوشی و رضایت پاکستان این تصمیم را گرفته اند؛ اما این تصمیم پس از دیدار های استخباراتی و سیاسی آشکار و پنهان مقام های طالبان در قطر با مقام های آمریکایی نیز در میان گذاشته شده و آمریکا بصورت قطع از آن حمایت می کند؛ زیرا این داعیۀ پیشین استخباراتی آمریکا است که اتمر زیر چتر انتقال داعش به شمال در تبانی با پاکستان آغازگر آن بود. حال طالبان به راحتی به تعهد های پنهان خود به امریکا پاسخ مثبت گفته می توانند و این تصمیم حیثیت نشان دادن چراغ سبز به ِغرب را دارد که گویا بسته های پولی چهل میلیون دالری آنان به هدر نرفته است. هدف اصلی حاکم ساختن طالبان پیشبرد برنامه های راهبردی استخباراتی منطقه ای و فرامنطقه ای است که به تدریج بوسیلۀ آنان عملی می شود. این پروژه خیلی دقیق طرح ریزی شده و هدف آن تنها جابجایی تی تی پی نه بلکه؛ پیش از این مرکز های فرماندهی گروههای تروریستی مانند، داعش، حزب اسلامی ازبکستان و تاجکستان و ایغور های ترکستان شرقی در ولایت های بدخشان، کندز و فاریاب منتقل شده اند. این جابجایی ها بخشی از تعهد های پنهانی طالبان با غرب بویژه با آمریکا است که دامنۀ بدامنی ها و تشنج در شمال است تا از آنجا به کشور های آسیای میانه سرایت کند. این جابجایی از سیمای اصلی سیاست های تروریست پرورانۀ طالبان در تبانی با جنرالان پاکستانی پرده بر می دارد و به صدا درآمدن زنگ خطر برای چین، ایران و روسیه است که تا کنون فریب بازی های موش و پشک رهبران طالبان را خورده اند.
این جابجایی ها که قرن ها پیش از زمان احمد شاۀ درانی آغاز شده و پس از یک دوره وقفه دوباره بوسیلۀ هم تباران او آغاز شده است. احمدشاه درانی دو بار به ترکستان در سالهای 1749 و 1768 لشکرکشی کرد و یکدسته از قشون پشتون را بهنام «کهنهلشکر» در آنجا مستقر نمود؛ اما بررغم تلاش های او حاکمیت دولت او در این مناطق بهصورت کامل تأمین نگردید. شکست های پیهم او در شمال سبب شد که او در هنگام مرگ به فرزندانش وصیت کرد که «به ازبکان نتازند. (3)
در زمان جنگ میان جانشینهای احمدشاه درانی و پسران تیمورشاه بر سر قدرت ترکستان توسط خوانین محلی بهصورت مستقلانه اداره میشد و این حالت تا امارت دوم امیر دوستمحمدخان ادامه داشت. امیر دوستمحمدخان با حمایت انگلیسها به ترکستان لشکرکشی نمود. هدف انگلیس ها از این حمایت جلوگیری از نفوذ روسها و منحرف ساختن توجۀ امیر از پشاور به طرف ترکستان خوانده شده است. دوستمحمدخان هم با تاسیس قرارگاه های نظامی موفق به حاکمیت کامل در ترکستان نشد و مقاومت ها در شمال ادامه داشت. در همین زمان بریتانیایی ها ضمن حمایت از توسعه حاکمیت دولت افغان بر ترکستان، تلاش نمودند تا نام این جغرافیا به «ترکستان افغانی» تبدیل شود. «در سال 1869 سر هنری رالینسن در یادداشت خود دربارهی مرزهای افغانستان، این نام را به کار برد. (4)
جا بجایی پشتونها در ترکستان تا زمان امیر عبدالرحمانخان شامل نظامیان، مأمورین دولتی و تعداد معدود خانوادهها و قبایلی بود که بهدلایل سیاسی به آن مناطق تبعید میشدند؛ اما در زمان امارت عبدالرحمانخان روند انتقال داوطلبانهی قبایل پشتون به صفحات شمال با تعیین مشوقهای مالی آغاز شد. این تشویق ها سبب شد که جمعیت پشتونها در شمال طی سه سال هشت برابر افزایش یابد. یعنی از سال 1885 تا 1888 از سه هزار و ۵۰۰ خانواده به ۴۰ هزار خانواده رسید. در همین زمان عبدالرحمانخان طی یک فرمان برگشت ناقلین را از شمال به جنوب ممنوع اعلام کرد. پس از سرکوب شورش اسحاق خان در شمال بوسیله امیر آهنین، 12 هزار خانوادۀ ازبک به کابل و جلالآباد تبعید و ملکیتهای آنان به قبایل پشتون تعلق گرفت. ابن روند به علت دو انگیزه چون؛ پاسخی به مانور روسیه در آسیای مرکزی و پر کردن نواحی شمال با قبایل وفادار به امیر ادامه یافت.(5) این پروژه از حمایت سرچارلز یات افسر انگلیسی برخوردار بود. هدف پلان یاتی این بود که پشتونها بر زندگی سیاسی، اجتماعی و زراعتی ترکتباران مسلط شوند.(6)
این پروژه در زمان امیر حبیباللهخان و در محوریت محمود طرزی زیر چتر ایدئولوژی ناسیونالیسم افغانی هستهگذاری شد؛ اما این پروژه جنبۀ عملی پیدا نکرد تا آنکه روند انتقال قبایل پشتون بهسوی ترکستان یا شمال افغانستان در دوران سلطنت امیر اماناللهخان با وضع «نظامنامه ناقلین به سمت قطغن» در سال 1301 خورشیدی شکل قانونی به خود گرفت. این نظامنامۀ 12 ماده ای، بهخاطر تسهیل روند انتقال تدوین شده بود. به گونۀ مثال در بند ب مادۀ 7 آن آمده است که قیمت زمین مذکور از طرف ناقلین فی جریب زمین، یک شاهی به خزینهی دولت تسلیم میشود… نائبالحکومهی قطغن… قبالهی شرعی برای ناقلین میدهد. این قانون بعد از دوران امیر اماناللهخان در عصر نادر شاه و نیمۀ اول سلطنت محمدظاهر همچنان عملی شد و در چارچوب آن تعداد زیادی از خانوادههای پشتون به منطقه های شمال افغانستان منتقل گردیدند.
هدف این پروژه افغانیزهکردن جامعۀ ناهمگون افغانستان در محور ناسیونالیسم پشتون بود که به سیاست رسمی دولت های وقت تبدیل شده بود. سقوط نظام شاهی و وقوع کودتاهای نظامی، اشغال کشور توسط ارتش سرخ و بعد حملۀ آمریکا به افغانستان سبب شد تا پروژۀ انتقال ناقلین به سمت شمال متوقف گردد. حال طالبان تصمیم گرفته اند تا این پروژه را عملی بسازند. تلاش های گذشتۀ زمامداران پشتون تبار افغانستان از دوران احمد شاۀ ابدالی تا کنون برای پشتونیزه کردن شمال در تبانی با انگلیسی ها به نتیجه نرسیده است. هرچند این تلاش ها سبب خون ریزی های زیاد شده و اما نتیجه ای به بار نیاورده است. بعید به نظر می رسد که این بار تلاش های پاکستان محور طالبان در تبانی با غرب هم به نتیجه ای برسد؛ زیرا طالبان یک پروژۀ استخباراتی اند و پروژه های استخباراتی کمتر راهبردی و بیشتر مقطعی اند و روابط کشورهای متخاصم معادلۀ آن را تغییر می دهد. چنانکه در دوران بازی بزرگ اول انگلیس و روسیه هیچ کدام موفق به تصرف افغانستان نشدند تا آنکه انگلیس و تزار بر سر تشکیل زندانی به نام افغانستان بیطرف به توافق رسیدند. تلاش های انگلیس، روسیۀ تزاری و روسیۀ کنونی و آمریکا به شکست انجامید؛ بدون تردید تلاش های خصمانه و تبار ستیزانۀ طالبان زن ستیز و دانش ستیز در تبانی با پاکستان حامیان راهبردی آن نیز به نتیجه نخواهد رسید. تلاش های زمامداران تبارگرا بررغم فشار های زیاد در سیصد سال گذشته نتیجه نداده و اکنون که تودهها بویژه نسل جدید تاجک ها و ازبک ها هوشیار تر شده اند و از خوش باوری های سیاسی رهبران پیشین شان درس های خوبی گرفته اند. آنان در برابر این توطیه محکم تر از گذشته ایستاده گی خواهند کرد. بعید نیست که این بار هم این تلاش ها مانند گذشته قربانی های خونینی از مردم افغانستان بویژه باشنده گان شمال بگیرد و اما حاکمیت دولت های ظالم مزدور و وابسته پایدار نیست و به گونۀ غیر مترقبه سرنگون می شوند. مردم افغانستان بدین باور اند که طالبان همانگونه که آورده شده اند، به همان گونه از میان برده می شوند. یاهو