جستجوی جایگاه ی مهندسان دیروزی حکومت طالبان در افغانستان
حکومتی که مهندسان و معماران اصلی آن مقام های استخباراتی پاکستان و قندهار هم بحیث مرکز اصلی قدرت زیر چتر ملاهبت الله مجری دستور های راولپندی باشد. در این صورت هرگونه مخالفت چنین حکومت با اسلام آباد باور نکردنی و چنین بازی ای جز بازی استخباراتی چیز دیگری تلقی شده نمی تواند. حرف بر سر این اختلاف خاطره ی سفر غیر منتظره و از پیش اعلام ناشده ی فیض حمید رئیس استخبارات وقت پاکستان را به کابل در افکار مردم جهان تداعی می کند که چگونه او با پشت پای زدن به رسم قبول شده ی سیاسی و حتا استخباراتی وارد پایتخت کشوری شد که از سوی حکومت متبوع اش بهرسمیت شناخته نشده بود.
هرچند فیض حمید در این سفر موفق به نصب ملابرادر بحیث نخست وزیر حکومت طالبان نشد و پس از گفت و گوی لفظی و حمله با پیاله و آب جوش، بالاخره بر سر تعیین ملاحسن بحیث رئیس وزیران حکومت طالبان توافق حاصل شد. این سفر نخست وزیر ساز در واقع ثابت کرد که کلید اصلی اداره ی کابل در دست جنرالان راولپندی است. اکنون که در ظاهر رابطه میان اسلام آباد و کابل بر سر طالبان پاکستان متشنج معلوم می شود. این پرسش در ذهن هر شخصی خطور می کند که آیا اختلاف میان طالبان و پاکستان جدی و واقعی است و یا اینکه این همه بازی های استخباراتی، اند و هدف آن پنهان کردن رد پای نظامیان پاکستان در عقب حکومت طالبان است.
این موضوع یک واقعیت آفتابی است که طالبان دست ساخت اداره ی آی اس آی پاکستان است و کرنیل امام و دگروال یوسف در کتاب های خود چند و چون این رابطه را افشا کرده اند. نه تنها این؛ بلکه سایر منابع نیز بر این حقیقت مهر تایید زده اند که نظامیان پاکستان از زمان ظهور تا سقوط دور اول این گروه و بعد از آن در جنگ با نیرو های امریکایی، تمامی فعالیت های سیاسی، نظامی و استخباراتی گروه ی طالبان را مدیریت کرده اند. تحویلی ارگ به شبکه ی حقانی هم بخشی از یک توطئه ی بزرگ منطقه ای و جهانی بر ضد مردم افغانستان بود که در نتیجه ی تردستی های آی اس آی، انجام یافت و غنی خاین با فرار افتضاح بار خود زمینه را برای ورود طالبان به ارگ کابل فراهم نمود. گمانه زنیها بر این است که فرار غنی و سقوط جمهوریت در 15 اگست در واقع در دیدار اشرف غنی با فرماندهان ارتش بریتانیا و پاکستان و رئیس سازمان استخبارات ارتش پاکستان فیصله شده بود. جنرال قمر جاوید باجوا، رئیس ستاد ارتش پاکستان و جنرال سر نیک کارتر رئیس ستاد ارتش بریتانیا در ماه ی می 2021 در سفر کابل با رئیس جمهور اشرف غنی دیدار کردند. در آن دیدار غنی از «نقش مثبت پاکستان در روند صلح افغانستان قدردانی کرده بود». ارگ کابل هدف این ديدار را ملاقاتها درباره «روند صلح، روابط افغانستان و پاکستان، و نقش پاکستان در پروسۀ صلح و ختم خشونتها در افغانستان، بحث و تبادل نظر» اعلان کرد. جنرال فیض حمید رئیس پیشین آی.اس.آی، نیز در این سفر آقای جاوید را همراهی کرد. غنی پس از این دیدار به راولپندی سفر کرد که چندان رسانه ای نشد و این دیدار غنی با قمر باجوه در مرکز فرماندهی ارتش پاکستان در واقع بازی های پشت پرده و پنهان از نظر رسانه ها و مردم برای تحویلی قدرت به طالبان بود که زیر پوشش گفت و گو های دوحه به پیش می رفت تا آنکه این برنامه ی سیاه در 15 اگست تحقق پیدا کرد.
ورود پیش از اعلام و بدون انتظار فیض حمید رئیس پیشین آی اس آی در 4 سپتمبر 2021 به کابل در واقع از پیشینه ی روابط غنی با آی اس آی و گوشه های پنهان رابطه ی آی اس آی را با طالبان افشا کرد. او در این سفر رئیس وزیران طالبان را تعیین و هم جنگ این گروه را در پنجشیر از هوتل سرینا مدیریت کرد. هدف این سفر معماری و مهندسی حکومت طالبان بود که تنش های داخلی میان طالبان را در ارگ به همراه داشت و رسانه ها از برخورد های فزیکی میان جناح های متخاصم و زخمی شدن ملابرادر و سفر او به قندهار سخن زدند. بعد ها گزارش هایی از پرتاب آب جوش به سوی ملابرادر نیز نشر گردید. هدف فیض حمید در این سفر نصب ملابرادر بحیث رئیس وزیران طالبان بود که با مخالفت جناح ملاهبت الله مواجه گردید و بالاخره او توانست تا با نصب ملا حسن بحیث رئیس نخست وزیر طالبان و سپردن مقام های کلیدی چون وزارت داخله و وزارت های ديگر به سراج الدین حقانی وکاکا هایش به تنش داخلی گروه ی طالبان پایان داد.
پاکستان در کنار اینکه به مهندسی حکومت طالبان پرداخت؛ عمران خان نخست وزیر وقت پاکستان گفت: ” طالبان زنجیر های اسارت را شکستند؛ قریشی وزیر خارجه ی پاکستان از بام تا شام در نقش سخن گوی طالبان برای شناسایی طالبان و حکومت آنان لابی گری می کرد. قریشی نه تنها در حضر؛ بلکه در همه سفر هایش شناسایی افغانستان و حکومت طالبان در راس آنها های گفت و گو های او قرار داشت. هرچند تمام دستگاه های ملکی و نظامی پاکستان به سود طالبان و توجیه ی حکومت آنان در نشست های داخلی و خارجی فعال بودند؛ اما نقش قریشی در این رابطه از همه برجسته تر بود. در عین زمان سفیران اسلام آباد در کابل نقش وایسرا را داشته و وزیران طالبان را به دفتر خود می خواست و برای آنان دستور می داد.
پاکستان از نخستین معدود کشورهایی بود که اجازه فعالیت سفارت طالبان را در خاکش داد و به نحوی وارد تعامل و دوستی با حکومت طالبان شد و در محافل بینالمللی از تعامل با حکومت طالبان و حتی رسمیت آن دفاع کرد. بیشتر سیاستمداران پاکستانی در پی تصرف مجدد قدرت از سوی طالبان افغانستان در 15 اگست سال 2021 در افغانستان این رویداد را به مثابه روی کارآمدن نظامی در افغانستان استقبال کردند که دیگر رقیب دیرینه این کشور هند جای پایی در آن نخواهد داشت. در نتیجه ی میانجیگری شبکه ی حقانی آتش بس سه ماهه میان اسلام آباد و تی تی پی برقرار شد و اما آتش بس به پایان رسید و حمله های تی تی پی بر نظامیان پاکستان پایان نیافت.
گفتنی است که گروه ی تحریک طالبان پاکستان تا سال 2014 در این کشور حضور داشت. اما بعد از این تاریخ؛ ارتش اسلامآباد پناهنگاههای این گروه را نابود کرد و بازماندگان از مرز به سوی افغانستان گریختند. آنان از سال 2021 و بعد از قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، حمله های خود را در خاک پاکستان افزایش دادند. پس از شکست گفت و گو ها میان اسلام آباد و تی تی پی حکومت پاکستان اعلان کرد که دیگر تصمیم ندارد تا با تی تی پی باب گفت و گو را باز کند. خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، گفت: «حکومت طالبان که آمدند آنها را ستودیم، بعد از جنگ دراز مدت آنها آمدند. ما خوشحال شدیم، تبریک دادیم، اما برای ما روشن نبود که برای دشمنان ما پناه میدهند و از پناهگاههای آنان محافظت میکنند.» با این هم پاکستان در ظرف دو سال توانست که در یک رشته عملیات برخی از رهبران ارشد طالبان پاکستانی را در داخل خاک افغانستان از بین ببرد. شیخ خالد حقانی یکی از این افراد بود که نقش کلیدی در شورای رهبری طالبان پاکستانی داشت و به عنوان معاون رهبر گروه طالبان پاکستانی کار میکرد.
بالاخره افزایش حمله های خونبار شبه نظامیان «تحریک طالبان پاکستان» (تیتیپی)، درپی شکست مذاکرات صلح این گروه با اسلامآباد با میانجیگری حکومت طالبان در کابل، روابط کابل و اسلام آباد را به شدت پرتنش کرده است. بهدنبال تیره شدن روابط طالبان با حکومت پاکستان، اکسپرس تربیون در 18 عقرب سال روان نوشت که اسلامآباد سیاست خود را در قبال رژیم طالبان در افغانستان تغییر داده است و دیگر از «پرونده طالبان افغانستان» در سطح بینالمللی حمایت نمی کند؛ اما پس از یک رشته گفت و گو ها میان مقام های طالبان و اسلام آباد، ممتاز زهرا بلوچ، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان در 11 قوس سال روان اعلان کرد، طالبان افغانستان برای خنثاکردن تهدید طالبان پاکستانی (تیتیپی) تضمینهای معین دادهاند.
به دنبال آن پاکستان فهرستی از خواستهها، از جمله تحویل حافظ گل بهادر را که گروهش مسؤولیت حمله انتحاری ۲۶ نوامبر در بنو را بر عهده گرفت، ارایه کرد. چند روز بعد از سپردن فهرست از سوی پاکستان به طالبان، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان گفت موضع پاکستان روشن است که باید علیه این گروههای تروریستی اقدام مؤثر و معنادار صورت گیرد. پس از آن روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبون به نقل از یک منبع موثق خود گزارش داد که طالبان روز سهشنبه، 14 قوس، سه فرمانده و 16 ستیزهجوی تحریک طالبان پاکستان را در شهر مرزی کنر بازداشت کرده است. پیش از این نیز چند منبع به افغانستان اینترنشنال گفته بودند که طالبان تحت فشار پاکستان 25 عضو تحریک طالبان پاکستان را در افغانستان بازداشت کردهاست. هدف از این بازداشت ها تحت فشار قرار دادن تی تی پی ذکر شده تا حمله های خود را در پاکستان متوقف کند.
نکته های یادشده بیانگر رابطه ی طالبان با اسلام آباد است که در آغاز به شدت گرم و اکنون در ظاهر به تیره گی گراییده است؛ اما در در عمق این بازی دستان دیگری یدک می کشند که همانا نظامیان پاکستان است و با حضور در پشت پرده نه تنها روابط میان اسلام آباد و طالبان؛ بلکه روابط پنهانی میان تی تی پی و راولپندی و تی تی پی و طالبان افغانستان را نیز قلم می زنند. نظامیان پاکستان اند که بصورت منظم با طالبان افغانستان در ارتباط اند و هر روز دستور های تازه ای را از قندهار از آدرس ملاهبت الله صادر می کنند. بخشی از این رابطه را مولوی کبیر معاون سیاسی ملا حسن که از مدت زیادی بدین سو در پاکستان بسر می برد، حضوری تامین می کند. نظامیان پاکستان با بازی در چندین نقش می خواهند اوضاع پاکستان و افغانستان را مدیریت کنند. آنان برای پیشبرد و توجیه این مدیریت به یک طرف دستور صلح و به طرف دیگر دستور حمله می دهند و از دیگری هم می خواهند که خویشتن داری را از دست ندهد. هدف اصلی نظامیان تروریست پرور پاکستان ” گل آلود کردن آب است تا به سود خویش از آن ماهی بگیرند” نظامیان پاکستان از دست تنگی ها و وابستگی های خانواده گی و اقتصادی رهبران طالبان به پاکستان آگاهی دارند. این در حالی است که بیشتر رهبران طالبان پاسپورت پاکستانی دارند و خانواده ها و جایگاه ها و تجارت های شان در پاکستان است. گفته می توان که ارتش پاکستان از این امکانات رهبران طالبان استفاده ی سیاسی و استخباراتی و اقتصادی می کند و از آنان حمایت سیاسی و اقتصادی می نماید.
حمایت تاریخی پاکستان از طالبان به این معنا نیست که درباره تسلط این گروه در کابل به گونه ی کامل راحت است. پاکستانیها در طول این سالها از دست گروههای تروریستی اسلام گرا بویژه تی تی پی که از مرزهای افغانستان حمله میکنند، متحمل آسیبهای شدیدی شده اند. پاکستان علاقمند است تا طالبان نه تنها مانع حمله های تی تی پی؛ بلکه مانع حمله های داعش شاخه ی خراسان و القاعده به این کشور شوند و در این زمینه قاطعانه عمل کنند.
این در حالی است که پاکستان همین اکنون میزبان دهها گروه ی تروریستی است. چنانکه ژنرال مک مستر، مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا، هفته ی گذشته در سیمینار سیاستگذاری گفت که اگر پاکستان حمایت خود از گروههای جهادی را متوقف نکند، باید با آن به عنوان یک “دولت وحشی” رفتار کرد. وی هر گونه ادعای شراکت با پاکستان را تظاهر خوانده و تاکید کرد که ” پاکستان با سازماندهی، آموزش و تجهیز این نیروها و با استفاده از سازمانهای تروریستی جهادی به عنوان بازوی سیاست خارجی خود به عنوان یک ملت دشمن علیه ما عمل کرده است.” اما این دیدگاه آمریکایی ها هنوز مانع ایستادن قدرتهای غربی پشت دروازه پاکستان نشده است. در روزهای اخیر وزرای خارجه بریتانیا، آلمان و ایتالیا از اسلام آباد دیدن کردند. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
حال بحث بر سر این است که با توجه به نکات بالا آیا اختلاف میان مهندسان حکومت طالبان و گروه ی طالبان واقعی است و یا اینکه جنگ های زرگری و فریب افکار عامه است؟ از همه مهمتر این پرسش مطرح می شود که حالا پاکستان چه جایگاهی در جکومت طالبان دارد؟ هرچند با توجه به پیچیده گی روابط طالبان و نظامیان پاکستان پاسخ گفتن به این پرسش ها چندان ساده نیست؛ اما زمانیکه در پشت این رابطه ها نقش نیرومند ارتش پاکستان مطرح می شود. در این صورت اظهارات مقام های ملکی پاکستان بر ضد طالبان اعتبار خود را از دست می دهد؛ زیرا در عقب نصب حکومت کابل و حکومت اسلام آباد دستان نظامیان پاکستان دخیل است و هر دو دست نشانده ی نظامیان پاکستان اند؛ فیض حمید در کابل با نصب ملاحسن و عاصم منیر رئیس ارتش پاکستان با نصب انورالحق کاکر افسار هر دو را در دست دارند و هر طوری که خواسته باشند؛ آنان را به سوی خود می کشانند. جنرالان پاکستانی با سیطره ی طالبان در افغانستان، عمق استراتیژی خود را فراتر از گوشه های شرقی افغانستان؛ بلکه اکنون در پشت دریای آمو احساس می کنند. پس با چنین حالی چگونه ممکن است تا آنان به زودی این نقد را به نصیه عوض کنند. این رابطه دو جانبه است و اکنون به همان اندازه که پاکستان به طالبان احتیاج دارند؛ طالبان بیشتر از آن به پاکستان نیاز دارند و طالبان هرگز نمی خواهند که این بزرگ ترین لابی منطقه ای و جهانی خود را از دست بدهند. از سویی هم پاکستان هرگز نمی خواهد تا وزنه ی رابطه ی طالبان به سوی هند بیشتر سنگینی کند و بزرگ ترین راه ی ترانزیت به کشور های آسیای میانه را از دست بدهد. به گفته ی نظامیان پاکستان، گروه ی طالبان زمانی ساخته شد که گروههای جهادی روابط وسیع تر با جهان پیدا کردند و پاکستان احتمال از دست دادن نفوذ مطلق خود را در میان این گروه ها پیش بین شد. بنابراین طالبان پروژه ی اعتماد به نفس نظامیان پاکستان است و زمامداران نظامی و ملکی این کشور قمار خویش را روی افغانستان و طالبان چنان محکم زده اند که هیچگاهی از میدان بازی این کشور عقب نمی رود. زیرا در عقب این بازی خواب های کلانی در سر دارد که مفاد آن برایش ده ها بار بیشتر از زیان های تی تی پی است؛ زیرا در جهان امروز بازی های سیاسی و اقتصادی است که سیاست و اقتصاد را رقم می زند و از این رو سیاست دکانی برای دلالان قدرت و سیاست شده تا بدور از چشمان مردم و بر ضد منافع مردمان شان سود جویند. سیاستگران تروریست محور و نظامیان تروریست پرور پاکستان در همچو بازی ها تر دست تر اند. نظامیان پاکستان ملیون ها دالر از تروریست پروری بدست آورده اند. چنانکه احمد نورانی خبرنگار پاکستانی در ویب ساید “فکت فوکس” فساد مالی ملیارد ها کلداری جنرال قمر باجوه را نشر کرده است. این تنها یک مورد افشاگری است و جنرالانی چون اختر عبدالرحمان، حمیدگل و نصرالله بابر، ضیاالحق و … بیشتر از این را از بازی های استخباراتی و تروریست پروری دزدیده اند. خبر نگارانی چون، سلیم شهزاد و حامد میر بخاطر افشای فساد مالی جنرالان پاکستانی بوسیله ی آی اس آی کشته و بسیاری هم مانند نجم ستی و دیگران مورد تهدید قرار گرفته اند. بنا براین موضوع حمله های تی تی پی به پاکستان و روابط این گروه با طالبان و فشار بر طالبان همه سناریو هایی از پیش تعیین شده اند که در عقب آنها برنامه های بزرگ تر پاکستان قرار دارد. این سناریو ها روپوشی برای پنهان کردن اهداف اصلی نظامیان پاکستان است و حکومت ملکی این کشور تنها نقش گرداننده گی آن را دارد.
هرچند پاکستان نتوانست با به رسمیت شناختن طالبان توقع آنان را برآورده سازد و از سویی هم مانع پرواز های طیاره های بدون سرنشین امریکا و گشت زنی آنها در فضای افغانستان نشد. طالبان پس از کشته شدن اسامه متمایل به هند شدند و سفارت هند در کابل گشایش یافت که خبر خوشی به پاکستان نبود. از سویی هم پاکستانی ها نقش تسهیل کننده و میانجیگرانه ی قطر را رهایی طالبان از اسارت اسلام آباد تلقی کردند. در عین زمان طالبان نتوانستند تا با مانع شدن حمله های تی تی پی توقع پاکستان را برآورده سازند. برعکس بر رغم اعلان رهبر طالبان مبنی بر ناروایی جهاد در پاکستان حمله های تی تی پی بر این کشور افزایش یافت. هرچند شماری اخراج مهاجران افغانستان از پاکستان را برنامه ی مشترک طالبان و اسلام آباد تلقی می کنند؛ اما این می تواند، واکنش منفی پاکستان در برابر طالبان تلقی شود. با وجود این همه اختلاف ها هنوز اسلامآباد بیشترین نقش را در درون طالبان دارد. صدها تن از شهروندان پاکستانی در مقام های مهم در کابل و ولایات افغانستان سرگرم فعالیت هستند و با وجود این تنش ها هنوز دو طرف تمایل به تعامل و همکاری دارند. پاکستان در سطح بین المللی از حمایت طالبان دست برنداشته است. این ها همه نشانه هایی اند که دستان نظامیان پاکستانی این بازی را با قوت به پیش می برند؛ زیرا طالبان به پاکستان نیازمند هستند و پاکستان هم بدیلی برای طالبان در افغانستان ندارد. در آخرین تحلیل گفته می توان که روابط نظامیان پاکستان با طالبان آنقدر پیچیده، مرموز و چند لایه مهندسی شده است که شناسایی این رابطه چه که یافتن رد پا و جایگاه ی حکومت اسلام آباد در حکومت طالبان به مراتب دشوار تر و مبهم تر از آن است. بنا براین بر روی بازی های آشکار میان دو طرف نمی توان لایه های اصلی و واقعی آن را درک کرد و به داوری گرفت. یاهو