پرواز شماره ۲۰۲ هواپیمای آریانا : داکتر صبورالله سیاه سنگ

بامداد شنبه ۳۰ عقرب ۱۳۳۸ [21 نومبر 1959]

هواپیمای آریانا از بیروت رهسپار تهران و سپس رونده قندهار بود. در دقیقه دوم پرواز از فرازای نه‌چندان بلند سرنگون شد.  مژه برهم‌زدن، سرنشینان واژگونبخت در میان درختان خرما و زیتون دامان تپه عرمون کسروان (لبنان) افتادند. ستونهای سرگردان دود از زمین آتشگرفته راه آسمان را در پیش گرفتند. شاید میخواستند واپسین آه قربانیان را به درگاه خداوند رسانند.

در میان کشتگان و زخمیهای چندین کشور، آن روز افغانستان دو هستی بزرگ را از دست داد: محمدحیدر ژوبل و شاه‌محمد رشاد. خوشبختانه محمدنبی کهزاد با سوختگیهای فراوان، از دام مرگ رهید و تا 2012 نزدیک به صد سال زیست.

ژوبل در مارچ 1925 در کابل چشم به جهان کشوده‌بود. پس از فراگیری آموزش در لیسه نجات و دانشگاه کابل، در 1950 به تدریس ادبیات فارسی و تاریخ در همان لیسه پرداخت. در 1952 به پرنستن یونیورستی  (نیوجرسی/ ایالات متحده) رفت و با دیپلوم در رشته “زبان و فلسفه” برگشت. نخست گردانندگی مجله‌های “آریانا” و “عرفان” را به دوش گرفت و سپس از 1956 تا پایان زندگی در دانشکده ادبیات کابل، تاریخ ادب و پژوهش و بررسی متون فارسی درس میداد. نامبرده با پیریزی و دیدبانی گاهنامه “پوهنه” در چارچوب وزارت معارف، زمینه شگوفایی زبان پشتو را هم آماده ساخت.

حیدر ژوبل پس از سخنرانی در پیرامون “هنر افغانستان” در رادیو-تلویزن تاجکستان، کفیل مدیریت عمومی روابط فرهنگی ریاست مستقل مطبوعات گردید. او در اکتوبر 1959 با شماری از دست‌اندرکاران هنر  برای بازدید نهادهای فرهنگی جمهوریت متحد عربی، به مصر و لبنان رفت، ولی زنده برنگشت.

اندیشمندی که در کوتاهه ده سال (1949 تا 1959) با دستاوردهای گرانبهای زیرین ارزش به گنجینه فرهنگ افزود، سزاوار فراموشی نیست:

– یاد بیدل

– نردبان آسمان

– هنر در افغانستان

– تاریخ ادبیات فارسی 

– هنر تاجکستان شوروی

– روش تدریس نوین زبان فارسی

– نگاهی به ادبیات معاصر افغانستان

– آثار و افکار خواجه عبدالله انصاری

– ادبیات در خلال روانشناسی و تاریخ 

– فزون بر اینها، کمابیش هزار برگ نبشته روشنگرانه در رسانه‌هایی چون آریانا، عرفان، ادب، اصلاح  و انیس با دستنویسهایی که به گفته بازماندگانش گردآوری گردیده ولی چاپ نشده‌، رهاورد زیستار پربار اوست.

داستانهای کوتاه و میانه، مانند افسانه تاریخی “بی‌بی مهرو” – برنده جایزه بهترین داستان سال 1958 – از خامه او هنوز زبانزد خوانندگان اند.

بهترین شناسه ژوبل کارکردهای ماندگار اویند؛ گویی میدانست که تا سی‌وپنج سالگی نمیرسید. شیفتگی بیکران به فارسی، پابندی به بایدها و نبایدهای زبان گفتار و نوشتار، پاسداری کارشناسانه از فرهنگ باستان، پشتکار، سختکوشی و نستوهی وی را در برگ برگ یادگارهایش میتوان دید.

او در “تحلیل انتقادی تدریس زبان و ادبیات دری” به بخشهایی چون درستی خوانش، نادرستی نگارش، لغزشها هنگام برگردان، بی‌پروایی در گزینش سرچشمه‌ها، درستی رویکردها، هنجارها و ناهنجاریهای فرهنگی، پراکندگی سوژه در یگانگی ساختاری و نابرابری سویه آموزگاران در برابر آموزه‌ها با دید انتقادی نگریسته و راههای برونرفت را نمایانده‌است.

دریغا! در درازنای شش دهه، تنها یک نقد و بررسی “ادبیات معاصر در افغانستان” او را – به خامه «ل.ن. کسیلوا» داریم و دگر هیچ. انگار این سرزمین هرگز فرزندی به نام محمدحیدر ژوبل نداشته‌است، چه رسد به وام گرفتن آگاهی از وی و بیدردانه افگندنش در چاه کنعان.

پردازهای ناب ژوبل در پیرامون فردوسی، مولانا جلال‌الدین و بیدل؛ بازگویی آفریده‌های سرودپردازان از حنظله بادغیسی تا خلیل‌الله خلیلی، شناسایی شماری از نویسندگان و تاریخ‌نگاران، به ویژه فیض محمد کاتب هزاره – در پوشش نام “میرزا فیض‌محمد غوری” تا مگر از گزند کرگسی سانسورچیان دستگاه همایونی در پناه ماند، همتا ندارند. 

در میان اندک کسانی که در دیباچه هر کتاب از یکایک کمک‌کنندگان – ولو نمایاندن تلفظ درست یک واژه – با پاس و سپاس یاد میکرد، نام محمد حیدر ژوبل خوشترین میدرخشد. این آیین نیکو که در افغانستان کمترین جای پا دارد، آهسته آهسته  میرود تا از ریشه بخشکد.

آنانی که سرمایه رایگان او را واژه واژه برمیدارند و به نام گرامی خویش در چشم رسانه‌ها و برگه‌ها می‌افشانند، باید بدانند که نبودن ژوبل در گوگل نمیتواند نبودن ژوبل در جهان باشد. جفا در برابر پژوهشگری که الگوی امانتداری و وفا بود؛ جور نیست، گناه نابخشودنی است.

به بیان برخی از دوستان و نزدیکان، ژوبل مهربان، آرام، خوش‌سیما، دارای اندیشه‌های جمهوری‌خواهانه، هوادار برابری اجتماعی و خواستار دگرگونی بنیادی در دستگاه آموزش و پرورش  افغانستان بود.

نامش ستوده باد و یادش انوشه …

آویزه‌ها

1

نویسنده در سربرگ دو کتابش از رهنمودهای مولوی عبدالحق رییس دارالعلوم شرعیات، عنایت‌الله حمید سراج رییس دارالتالیف و موریس وایت رهنمای زبان و ادبیات لیسه ابراهام لینکن [بروکلین/ نیویارک] یادآور میشود.

2

پس از تازه‌ترین بازخوانی “روش تدریس نوین زبان فارسی” دریافتم که در چهل‌وپنج سال گذشته برخی از ساده‌ترین تکه‌های ساختاری فارسی را نادرست مینوشتم. از خاکستر گرم حیدر ژوبل و نگاه پرده‌پوش خوانندگان خاموشم شرمسارانه پوزش میخواهم.

3

دست یافتن به یگانه نگاره و سالهای زیستنامه او را وامدار بایگانی کاغذی محمدنسیم نکهت سعیدی و پاسخهای همواره آماده  استاد واصف باختری هستم.

4

ماه آینده یادنامه دو سرنشین دیگر پرواز شماره 202 (شاه محمد رشاد و نبی کهزاد) را خواهم نوشت.

[][]

کانادا/ سی اگست 2018