علامه استاد عبدالحی حبیبی ازقلم نویسای پروفیسور داکترعنایت الله شهرانی (۱۹۱۰- ۱۹۸۴م) 

 استاد عبدالحی حبیبی در سال (۱۹۱۰م) در یک خانوادۀ مشهور قندهار بدنیا آمد، پدرش آخوندزاده عبدالحق از اولادۀ حبیب‌الله آخوندزاده مشهور به «حبو آخوند» می‌باشد. استاد حبیبی تحصیلات ابتدائیه را در مکتب خرقۀ مبارکه در قندهار و پس از فراغت به تشویق عبدالعزیز خان مشهور به بابا که در آنوقت مدیر جریدۀ طلوع افغان بود در سال (1927م) در قطار کارکنان جریدۀ مذکور شامل گردید. سپس مدیر جریده در قندهار و بعداً مدیر عمومی پشتو تولنه، معاون ریاست مستقل مطبوعات، رئیس معارف قندهار و وکیل تجار در چمن

ایفای وظیفه نمود.

دودمان استاد عبدالحی حبیبی:

همـــه قبیلۀ من عالمان دین بودند

مرا معلم عشق تو شاعری آموخت

در یک فوتو کاپی سه صفحه‌یی که دو صفحۀ کتاب در یک صفحۀ مستند کاپی شده و از صفحۀ «314» تا «319» در آن موجود است تحت عنوان «اوضاع فکری و اجتماعی » در بارۀ خاندان های مشهور علمی و روحانی افغانستان ذکر ها رفته است و در صفحۀ «315» آن نسخه بدون ابتدا و انتها و نشانی که به گفته جناب استاد راشد سلجوقی غالباً مجلۀ «هرات» باشد. در بارۀ دود مان علمی استاد عبدالحی حبیبی سخنان بسیار مؤثق آورده شده است. این یک پراگراف از آن نسخه آورده

شده است: «دودمان علمی ملا بابر موسی خیل از عصر هوتکیان در قندهار بود که فرزندش مولوی فیض‌الله در عصر احمد شاهی استاد خانوادۀ شاه‌ولی خان اشرف‌الوزاء مؤلف رسالۀ تدریس در منطق است و بعد از این مولوی حبیب‌الله مشهور به محقق قندهاری بن فیض الله در اواخر عصر سدوزایی در قندهار زندگانی داشت (1213ـ 1263 هـ) که مؤلف سی و سه جلد کتاب در معقول و منقول به زبان‌های عربی، دری و پشتو است و آثار بکر و تازۀ انتقادی را در ریاضی و منطق و اصول فقه و دیگر علوم مروجۀ اسلامى نوشته است. بعد از وی مولوی عبدالرحیم پسرش و مولوی عبدالروف نواسه و مولوی عبدالواسع و مولوی عبدالرب پسران مولوی عبدالروف از مشاهیر علمی دوره‌های ما بعد مذکور در ساحات معارف و ترتیب قوانین عدلیه خدمات شایانی نموده اند»، «این نسخه فوتوکاپی که از آن پاراگراف گرفته شد چاپ پخته و در افغانستان به فارسی دری افغانستان نوشته و چاپ شده است. شاید همین نسخه همان مقالۀ خود استاد دربارۀ جدش ملا حبو آخوند باشد». مولوی حبیب‌الله معروف به محقق قندهاری که از شهرت زیاد در میان علما و دانشمندان برخوردار بود با آنکه از پدرش مولوی فیض‌الله و از پدر کلانش آخوند ملا بابر و مقام علمی آنها ذکری به میان آمد، اما در حقیقت مولوی حبیب‌الله مىتواند سر سلسله خاندان آخوندزادگان قندهاری به شمار برود و چنانچه تخلص «حبیبی» هم از نام این دانشمند مأخوذ گشته است و گرنه مىتوانست بنام ابوالآبای این آخوندزادگان قندهاری یعنی ملا بابر «بابری» گذاشته شود. مولوی حبیب‌الله محقق قندهاری که گاهی او را «ملاحبو» هم گفته اند صاحب تألیفات زیادی می‌باشد که در جمله یکی از کتاب‌های میرزا الوغ بیک یا خاقان تیموری را بنام «زیچ الوغ بیکی» ترجمه کرده است. و از آن دانسته می‌شود که ملا حبیب‌الله آخوند زبان ترکی می‌دانسته است.

از نوشتهء میرزا الوغ بیک تیموری دانشمند دیگری که از ریاضی‌دانان معاصر الوغ بیک مى‌باشد به نام علاءالدین محمد سمرقندی معروف به قوشچی «زیچ الوغ بیکی» را تفسیر کرده است. و قوشچی که شاگرد قاضی‌زاده بود تفسیر زیچ الوغ بیکی را با قاضی زادۀ مذکور همکاری نموده است. دربارۀ فرزند مولوی حبیب‌الله از نوشته‌های پروفیسور عبدالحی حبیبی و سراج‌التواریخ چنین معلومات به دست می‌آید که مولوی عبدالرحیم شخص

معروفی بود است «در آرشیف ملی یک مکتوب بسیار فصیح عربی با خط بسیار زیبای نسخ در دو صفحه به خط قاضی طلا محمد پشاوری موجود است که بهنام عبدالرحیم بن مولوی حبیب‌الله محقق قندهاری نوشته شده». (ص 119 جنبش مشروطیت) 

استاد حبیبی در جای دیگری مولوی عبدالرحیم را چنین معرفی مى‌دارد که گویا این که فرزند مولوی عبدالرحیم همان مولوی عبدالروف مشهور است که بعد از قتل پدرش فراری و بعداً در جنبش‌های فکری سیاسی سهم فعال می‌گیرد. «این مولوی عبدالروف مؤسس انجمن، از مشاهیر علمای افغانی در اویل قرن بیستم است که در جنبش فکری عصر دست داشت. وی پسر عبدالرحیم کاکر قندهاری است «که در شوال (1298 ق) درون بنای

خرقۀ شریفۀ قندهار به دست خود امیر عبدالرحمن خان کشته شد»، بنگرید سراج‌التواریخ ج. س. ص 382 (ص 8 مشروطیت)

و دانسته می‌شود که مخالفت امیر عبدالرحمن خان با مولوی عبدالرحیم از موضوع طرفداری مولوی به سردار محمد ایوب خان می‌باشد که با او علیه لشکر انگلیس و عبدالرحمن یکجا شدند. و بعد از ختم جنگ علمایی که به جهاد بر علیه انگلیس و امیر عبدالرحمن خان که با انگلیس یکی بود، فتوی داده بودند، امیر عبدالرحمن همه را اعدام نمود. استاد حبیبی به معرفی مولوی عبدالرؤف یا اخلاف مولوی حبیب‌الله محقق قندهاری چنین مى‌آورد: «تولد مولوی عبدالرؤوف در شهر قندهار روز دوشنبه (پنج صفر 1267 ق) در خاندان مولوی حبیب‌الله معروف به محقق قندهاری‌ست که از پدرش علوم منقول و معقول فراگرفته و مدتی پس از قتل پدرش بر دست امیر از وطن در تبعید به سر برد». (ص9 مشروطیت) استاد حبیبی علاوه مى‌دارد که: «از اول اسنادی که در خانوادۀ نویسندۀ این سطور بوده و اکنون در آرشیف ملی در دوسیۀ خاص سراج‌الاخبار محفوظ است…» (ص 6 مشروطیت). مولوی عبدالرؤوف به دوران امیر حبیب‌الله خان به حیث رئیس انجمن دانشمندان مقرر می‌شود و نام مکمل او را چنین ذکر مى‌کردند: «ریس این انجمن مولوی عبدالرؤوف خان قندهاری متخلص به (خاکی) سر مدرس مدرسۀ شاهی و ملای حضور بود، مولوی خاکی در سه زبان عربی، فارسی، پشتو ادیب و نویسنده و شاعر بود». (ص 9 مشروطیت) استاد دو نفر پسران عالم متبحر مولوی عبدالرؤف آخوندزادۀ قندهاری را به نام‌های مولوی عبدالواسع آخوندزاده و مولوی عبدالرب آخوندزاده معرفی می‌نماید که هر یک دارای شخصیت‌های علمی و مشهور بودند و معلوم است که مولوی عبدالواسع صاحب تألیفات مى‌باشد و دربارۀ یکی از فضلای دیگر این خانواده به نام مولوی صالح محمد و ترجمۀ او یاد دهانی شده است که غالباً آن دانشمند عالیقدر یکی از عموهای مرحوم استاد حبیبی مى‌باشد. کتاب‌ها و آثار مولوی حبیب‌الله را در فاکولتۀ ادبیات خریداری نموده بودند. که معلوم نیست چند اثر مولوی مذکور در فاکولتۀ ادبیات خریداری شده باشد. خاندان ملا حبیب‌الله را «آخوندزاده» می‌گویند که استاد حبیبی به این خاندان ارتباط دارد و خودش نسبت خود را به صراحت در کدام جایی ذکر نکرده است. گفتند روزی استاد حبیبی را کسی «عبدالحی خان» خطاب کرد، استاد حبیبی فوراً فرمودند که «خان» نیستم ولی «آخوندزاده» هستم. از این دانسته می‌شود که استاد حبیبی بر لقب آخوندزاده علاقمند بوده اند و البته این آخوندزادگی به خاطر اسم مشهور ملاحبو آخوند یا مولوی حبیب‌الله محقق قندهاری مى‌باشد که آثار او در مسایل دینی، علمی، عرفانی و ریاضیات و هندسه مى‌باشد. مولوی فیض‌الله پدر آخوندزاده مولوی حبیب‌الله نیز از علمای جید روزگار بوده و رسالات زیادی را از جمله «منطق» به یادگار گذاشته است. در سراج‌التواریخ فیض محمد کاتب هزاره واقعه آخوندزاده عبدالرحیم خان کاکری را چنین مى‌آورد: «چون سردار محمد ایوب خان داخل قندهار شده، رایت تصرف بر افراخت به عزم این که مردم شهر و اطراف را روی دل جانب خود کرده، به مخالفت اعلیحظرت امیر عبدالرحمن خان، برانگیزد علمای شهر و اطراف را انجمن ساخته در باب معاونیت خویش و محاربت با امیر موصوف فتوی خواست و از جمله آخوندزاده عبدالرحیم خان کاکری که معلم شهزاده

عبدالله خان ولیعهد اعلیحضرت امیر شیر علی خان مرحوم بود با چندتن دیگر از علما که در علم و فضل، زبانزد روزگار و معتمد صغار و کبار بودند فتوی دادند

که یاری دادن سردار محمد ایوب خان معاونیت در دین است و پیکار و مصاف دادن با امیر عبدالرحمن خان و لشکر یانش حفظ شریعت سیدالمرسلین، زیرا که

او را انگلیسان امیر خوانده و سردار محمد ایوب خان احرام جهاد بربسته….

آخرالامر اختر طالع سردار مذکور «محمد ایوب خان» مذکور را وقت زوال رسیده …. و خود اعلیحضرت والا «عبدالرحمن خان»، در ماه شوال (1298 هـ ق) قرین فتح و پیروزی داخل شهر قندهار شده، ملا عبدالرحیم آخوندزاده کاکری و ملاعبدالاحد فوفل‌زایی که فتوای بر تکفیر سپاه کابل داده بودند به یاسا رسانید» (ص 382 سراج‌التواریخ)

در بارۀ والدۀ محترمۀ استاد حبیبی که بکدام نسبت مستقیماً به ملا حبو آخوند می‌پیوندند، نزد نگارنده مجهول می‌باشد، همچنان دربارۀ اولادۀ استاد حبیبی معلومات کم دارد، دو فرزندشان بنام‌های خوشحال حبیبی و انجینر میرویس حبیبی می‌باشند و صبیه‌یی داشتند باسم مرغلری حبیبی در سابق استاد شعبۀ انگلیسی فاکولتۀ تعلیم و تربیه. یک شخص بسیار مشهور دیگر از همین فامیل در مطبوعات افغانستان سال‌های زیادی ظاهر شد و آن عبارت از جناب محترم داکتر محمود حبیبی می‌باشد، بقرار نوشتۀ جناب کوشانی استاد حبیبی دارای سه فرزند پسر و یک دختر می‌باشند و اسم فرزند دیگرشان بدست نیامد.

نوت: نگارندۀ این سطور زمانیکه کتاب «شرح احوال و آثار استاد حبیبی» را می‌نوشتم، منظماً با محترم پوهاند میر حسین شاه در تماس بودم، باری هم در بارۀ شان در یکی از نشرات نوشته بودم «پوهاند میر حسین شاه خان»، پوهاند صاحب به مثل استاد حبیبی فرمودند که «خان» نیستند ولی «میر» هستند، پوهاند صاحب میر حسین شاه فرمودند که استاد حبیبی در زبان فارسی صاحب سبک خاص می‌باشد. و واقعاً فرمودۀ شان درست و قابل تأیید می‌باشد، زمانیکه کتاب «تاریخ مختصر افغانستان» تألیفی پوهاند حبیبی را می‌خواندم، در مقدمۀ کتاب آورده بودند که «برای قدامت دری در تلاش زبان مادری بود». (ص 7 کتاب مذکور)، گویا اینکه زبان مادری استاد حبیبی دری بود، پوهاند صاحب میر حسین شاه موضوع را تأیید کردند و فرمودند که زبان مادر شان دری بود و ملیت شان از مردم شریف هزاره می‌باشد. بعد از تعقیب موضوع واضح شد که والدۀ مغفورۀ استاد در نسب به تورکان هزاره می‌پیوندد. ناگفته نماند که پوهاند صاحب میر حسین شاه با استاد حبیبی رابطۀ نزدیک داشتند، پس استاد حبیبی به همه ملیت‌های افغانستان نسبت دارد.

دکتور عنایت‌الله شهرانی