شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت دوم ) نوشته: موسی رادمنش

با درود و مهر سروران ویاران خجسته درین راه…

میخواهم از ان زمان ‌و اقلیم اموزش های مسلکی چه،چیزی يا اندکی که لازم است خاطر نشان سازم ..

مرا عهديست باشادی که شادی ان من باشد

مرا کویست با جانان که جانان جان من باشد.

مولوی.

بلی.

زیباترین نماد و نشانه تجلی هنر و فرهنگ، سینمای ما در تاریخ سینمای افغانستان

شخصیت وارسته ومهرجو و مهر پرور، نمونه کامل صداقت وعیاری، تجسم باشگوه نجابت ومهربانی که در زمان حیاتش دایما برایم ارشاد داشتند:

در دوره اموزش با دقت تمام همه اموزه ها و میتود های که تحت مطالعه ونگین پرورش ات است، شادمانه و عاشقانه انرا بپذیر و لبخند را مهمان سیما و ضمیرروشنت داشته باش، با جسارت،پیوسته در تحرک فکری جوانب انرا به ذهن ات جا بده وخستگی ناپذیر باگام های استوارپیش برو به محتوا وتولید فکر کن..

رهنمود شانرا به دیده و جان، اگاهانه پذیرفته با حرمت و اخلاص در کنار شان وافگار شان گام زنی کرده ومینمایم..

یاد ان وقتهاگرامی باد !

سروران، یاران ومشتاقان راه مان!

ان زمان همه چیز و اموزه ها بر افق مراد نبود .بقول شاعر..

چوشمح ازپی علم باید گداخت

که بی علم نتوان خدا راشناخت

یقینا ..رشته سینما علم است وکمال

چهره ها وشخصیت ها بمثابه عناصرمفید درروند تکامل و بهشد سینمای افغانستان باعملکرد های شان نقش ارزشمند داشتند، به موقف ورسالتمندی خود مسوولانه پابند بودند با وجود ان هم در برابر کارکردهای شان چالشها نیز گل میکرد، اگر نویسنده سناریو یا کارگردان، تصویر بردار، میکیاژور، آرت دایرکتر، هنرپیشه ( اکتور،اکتریس) ودیگر اعضای یونت بودند.

در ساختار یک اثرسینمای رکن اساسی سوژه ، داستان، سناریو با اهمیت دانسته شده است.

در اواخر دهه پنجاه و شصت خورشیدی قاعده این بود که انتخاب سوژه، داستان، اکمال سناریو، خیلی دقیق واراسته به موازین سینمایی طی مراحل میشد.

وقتی در قالب سناریو، موقعیت،موضوع، ادم ها( کرکترها) با روابط انها، با تیپ و زبان کرکتر و دراماتورگی، صحنه ارایی ‌بافت میافت به کمیته پاس سناریو ها محول میشد، هیات محترم که از جمله نخبه گان و اندیشوران بودند، سناریو را از فلتر یا برسی دید شان تائید میکردند، کارگردان انرا به دستور العمل ،شوتنگ اسکریپت ، دیکوپاژ مبدل میکردند پیوست بان شوتنگ کانفرانس گرفته به کاست، انتخاب چهره ها یا کرکترهای سناریو میپرداختند، وقتی کاستنگ انجام

میافت، ان زمان اکتوران واکتریس ها که خود نیز شخصیت های اگاه بودند به کرکترهای سپرده شده توجه وفکر میکردند، تا انرا دریابند و به شناسایی ‌ان جد وجهد میورزیدند.

درین قسمت میخواهم اندکی به شخصیت های هوشمند، باستعداد‌و توانمند که ذیرکانه وظریفانه دریافت نقش های سپرده شده در میان مردم ‌و اجتماع در تکاپو میشدند.

تا جایکه ذهنم یاری میکند یادهانی کنم که من نیزدر کنار شان هم مشاهد ات داشتم ‌‌وهم می اموختم، بالاثر انها با اجرای بی نظیرشان چه زیبا میدرخشیدند و به اثرجان می بخشیدند.

همین شخصیت های بی همتاوهنرافرین با نجابت و خلاقیت چنان در قالب نقش ظهور میکردند وسینمای شانرا در مسیربهشد زمانی قرار میدادند‌..

هنرپیشه گان نام اور، معر‌وف ما چون جناب محترم فقیر نبی – محترم محمد جان گورن – محبوب دلها سلام سنگی – محترم قادر فرخ – محترم فتح الله پرند – محترم اکرم خرمی – محترم ممنون مقصودی – محترم عبدالله صمدی – محترم عارف الدین – محترم ابراهیم طغیان – محترم معروف قیام – محترم حشمت فنایی – محترم عزیز فروغ – محترم عبادالله پتنگ – محترم ناصرعزیز – محترم حبیب ذلگی – محترم جوانشیر حیدری – محترم نصیر القاس – محترم زمان دلاور – محترم سیدحنیف همگام – محترم صفور اهنخیل – محترم مرتضی بایقرا و…

در قسمت بعدی دیگر اکتوران را که چگونه رمز موفقیت را دریافتند متذکر خواهیم شد.

اما این شخصت های گران ارج ما که در بالا ازایشان نام برده شد با خلوص نیت پاک و بسیار صاد قانه وعاشقانه سناریو که بد ست میاوردند فورا به Observation ( شناخت شخصیت ) میپرداختند – مطالعه مینمودند – حتی سن وسال انرا بامحیط که زندگی میکرد طرز وسلیقه لباس پوشیدن وحرف زدن یا اینکه از خود تیپ به سازوبرگ همان کرکتر خلق وایجاد گری میکردند – باصفای عشق و دوستی از دوستان انوقت صمیمیت – مرووت و یاری بود – با دیالوکهای به تمرین میپرداختند غفلت نداشتن.

بیشترین این طرز تکاپو و خلاقیت را جناب محترم محمد جان گورن – جناب محبوب دلها سلام سنگی – محترم قادر فرخ – محترم فقیرنبی – محترم ابراهیم طغیان – محترم ممنون مقصودی – محترم عبدالله صمدی – مشتاقانه بکار میبردند.

که ما شاهد موفقیت های با شگوه شان در فلم های سینمایی. گناه – غلام عشق – جنایت کاران – ارمان – اخترمسخره -حماسه عشق – اراده – و بسا فلم های دیگربودیم که همه افتخار افرینان زمان خود و سینمای ما اند که کسب وشهرت نیک میان مردم خود و به سطح ملی و بین المللی مطرح گردیدند.

البته در بخش بانوان چهره های سینمایی – ممتاز و محبوب – افتخارافرین در کنار اکتوران (ممثلين) ذکور نیز داریم که باهمین طرز و شیوه در حد خود شان دراجرای نقش به فلم های ازسینمای افغانی عالی وبا ظرافت هنری درخشیدند.

چون – خانم گرامی حبیبه عسکر- سایره اعظم – خورشید نور- حمیده عبدالله – میمونه غزال – محبوبه جباری وحید – ذکیه کهزاد – بصیره خاطره – عادله ادیم – یاسمین یارمل – صدیقه تمکین – تور پیکی حسنا – هما مستمندی که با حضور شان برای جذابیت وشگفت بر انگیزی فلم های که نقش داشتند همچنان با ظرافت های هنري باموفقیت میدرخشیدند.

_اکنون میپر دازیم به اینکه مرد فاضل – شاد روان توریالی شفق چگونه به سینما راه یافت.

این مطلب را از زبان خودش در گفت وشنود از الف – پ

در مجله هنر سال ۱۳۶۱خورشیدی گفته های در باره [ سینمای مترقی وسینمای تجاری]

پرسش: خوانندگان مجله هنر-علاقه دارند شما را بیشتر بیشناسند که چگونه به سینما رو اورده اید – تحصیلات دارید؟

پاسخ: گمان میکنم خواننده گان مجله وزین هنر عقاید مرا از لابلای اثارم دریافته باشند – اینکه چگونه به عالم سینما روی اوردم یک تصاوف کوچک سبب شد..

طور ایکه من دنبال کاری سرگردان بودم واتفاقا در یکی از محافل خصوصی دوستان و نزدیکانم با مرحوم اصفی که دران زمان متصدی عمومی عکاسی وفلمبرداری بود اشنا شدم – در اولین اشنایی و برخورد استعداد مرا درهنر سینما باز شناخت و باعث شد تا کورسهای کوتاه مدت شناخت تخنیک و پراکتیک سینما را تعقیب نمایم. ازمیان شاملین این کورسها به تعداد دوازده تن تحصیل شانرا موفقانه به پایان رسانیدند که من نیز شامل این دسته بودم – متعاقبا در سال ۱۳۴۳ خورشیدی به حیث معاون فلمبردار و سال بعد به حیث معاون مونتاژور تعین و پذیرفته شدم در واقع این نخستین ماموریت رسمی من بود – ‌سال بعد با استفاده از یک بورس تحصلی عازم فلم انستیتوت پونه هندوستان شدم و تحصل ام را در رشته مونتاژ فلم با بدست اوردن دیپلوم به پایان رسانیدم – دوباره بوطن بر گشتم.

در ان زمان تازه لابراتوار افغان فلم به کار اغاز کرده بود که با استفاده از ان در پهلویش مونتاژ فلم های اخباری وداکومنتری – وظیفه دایرکترکمکی و مونتاژ فلم سینمایی روزگارن – فلم اندرز مادر – معاون دایرکتر و مونتاژور فلم روزهای دشوار – دایرکت چند صحنه ومونتاژ فلم ( رابعه بلخی ) را نیز به دوش داشتم.

در اوخر ۱۳۵۳- همکاری ام را با افغان فلم قطع نموده در جریان سال بعد فلم هنری سینمایی مجسمه ها میخندد را مستقلانه دایرکت و تهیه نمودم و همچنان فلم سینمایی زیبای غلام عشق با فلمبر داری انجینیر لطف احمدی بین سالهای ۱۳۵۶ و۱۳۵۷ تکمیل و به روی اکران به نمایش در اوردیم، بلافاصله در پایزسال ۱۳۵۸ امتیاز موسسه سینمایی شفق فلم را بدست اوردم و نخستین اثر تولیدی این موسسه را بنام فلم زیبا وشگفت بر انگیز [ جنایت کاران] که هم سناریو وهم دایرکت انرا بدوش داشتم وپردیوسر ( پرودکشن) ان بدوش محترم حاجی فیض محمد بود، فلم را با مساعی مشترک اعضای یونت اکمال واقبال نمایش یافت – مردم هنر پرورما از ان با گرمی استقبال کردند/

پرسش: آیا شما گاه گاهی با فلم سازان خارجی که به انجام پاره امور هنری وعلمی به افغانستان میامدند – درهمکاری دوجانبه با مقامات افغان فلم – فلمهای تهیه میدیدند – کار مشترکت داشته اید؟

درقسمت سوم بخوانید..