بازی های جدید استخباراتی و احتمال وقوع رخداد های زنجیره ای در منطقه
در این روز ها تنش ها میان دولت پاکستان و گروههای مخالف آنان از یک سو و از سویی هم تنش میان دولت پاکستان و تحریک طالبان پاکستان تشدید یافته است. این تنش ها با توجه به نقش تی تی پی در بحران سیاسی پاکستان، تقابل اسلام آباد با گروه ی طالبان افغانستان را وارد مرحله ی تازه کرده است. صدای آژیر خطر در منطقه زمانی بلندتر شد که فضلالرحمان رهبر جمعیت علمای پاکستان سه روز پیش در مجلس ملی پاکستان گفت طالبان، وزیرستان شمالی و جنوبی، دره اسماعیل، لکی مروت، بنو و دیگر مناطق را به دست خواهند گرفت و در سه تا چهار ماه دیگر «امارت اسلامی» بر خیبرپختونخوا حاکم میشود.
او به ادامه با انتقاد از عملیات «عزم استحکام»، تصمیم عملیات نظامی علیه شبهنظامیان، را حرکت به سوی بیثباتی پاکستان عنوان کرد. به باور این چهره ی نزدیک به طالبان این عملیات از سال ۲۰۱۰ بدین سو جنگ برضد تروریسم را نه تنها کم، بلکه افزایش داده است. او در حال حاضر با حزب تحریک انصاف متعلق به عمران خان متحد شده تا بر کابینه شهباز شریف فشار بیشتری وارد کند. حزب تحریک انصاف نیز با عملیات عزم استحکام که ارتش پاکستان علیه طالبان پاکستانی راه انداخته، مخالف است.
پیش از این مؤسسه ی پژوهش رسانهای خاورمیانه (MEMRI) تحت عنوان «نگاه به آینده در سال ۲۰۲۴ – عامل طالبان در منطقه، افغانستان و پاکستان» گزارشی را به نشر سپرده بود که تحریک طالبان پاکستانی قصد ایجاد یک «امارت کوچک» در ایالت خیبرپختونخوا این کشور را دارد. به گفته این نهاد، در پی حملات تیتیپی طی سال ۲۰۲۳ در پاکستان، دستکم ۴۴۶ نیروی نظامی آن کشور کشته و ۵۶۹ تن دیگرشان زخمی شدهاند.
در همین حال خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان از احتمال حمله کشورش به خاک افغانستان سخن میزند و میگوید از آنجایی که افغانستان زیر حاکمیت طالبان، «تروریسم» به پاکستان صادر میکند، هدف قرار دادن پناهگاههای امن ترویستان در این کشور، مخالفتی با قوانین بینالمللی ندارد. این سخنان وزیر دفاع کشوری که از چندین دهه بدین سو تروریسم به افغانستان صادر کرده و حالا خود اش در تور تروریسم دست ساخت خود اش گیر مانده، برای همگان و بویژه برای مردم افغانستان مسخره ترین حرف ها است. شگفت آور اینکه پاکستان هنوز هم برای رسیدن به اهداف راهبردی اش از بستر سازی تشنج برضد مردم افغانستان از هیچ تلاش مذبوحانه دست بردار نیست.
خبرهای تازه نیز حاکی از آن است که پاکستان از رهبران سیاسی و نظامی افغانستان خواسته که به این کشور بیایند و علیه طالبان یک جبهه قدرتمند را شکل دهند. گفته میشود این درخواست مورد پذیرش بسیاریها قرار گرفته و نگرانی شدید طالبان را نیز به همراه داشته است. تا کنون نظامیان پاکستان دیدار هایی با مخالفان طالبان در چندین کشور از جمله ترکیه و امارات متحده عربی صورت گرفته است.
گزارش هایی به نشر رسیده که دولت پاکستان به صورت علنی پایگاه های آموزشی در چترال و کویته برای آموزش نیروهای مخالف طالبان ایجاد نموده است. سازمان استخباراتی پاکستان در نظر دارد، جنگ علیه طالبان را در ولایت های نورستان، کنر، قندهار، هلمند و زابل سازمان دهی نماید. گفتنی است که منازعه و کشمکش میان طالبان و دولت پاکستان بر روابط دولت چین با طالبان تاثیری منفی خواهد گذاشت چراکه چین از متحد ین دیرینه ی پاکستان به شمار می رود.
پاکستان طی 20 سال گذشته طالبان افغانستان را برای مبارزه با نیرو های حکومت پیشین در افغانستان آموزش داد و تجهیز و تمویل نمود، اما “اکنون اسلامآباد به این نتیجه رسیده است که زمان آن فرا رسیده تا در باره ی گزینههای دیگر فکر کند که جنگ برضد طالبان را آغاز و آجندای خاص مورد نظر پاکستان را به پیش ببرد. پاکستان در سه سال گذشته با نا امنیهای گسترده از سوی تحریک طالبان پاکستانی روبرو است و دامنه ی تنشها در مرزهای دو کشور افزایش یافته و با برگشت طالبان که سالها مورد مهر، شفقت و لطف و همکاری پاکستان بودند، سرمایه های استراتیژیک اسلام آباد برخلاف توقع های حلقه های رسمی و غیر رسمی این کشور، به درد سر استراتژیک این کشور بدل شده است. افغانستان تحت حاکمیت طالبان منافع استراتژیک پاکستان را تامین نکرد و در عین حال درگیریها در مرزها و حمایت قوی طالبان از تی تی پی، اوضاع امنیتی و اقتصادی این کشور را به شدت صدمه زده است. حالا بحث های جدی در پاکستان در جریان است تا اسلام آباد در مورد طالبان افغانستان و شیوه های برخورد با این گروه را مورد تجدید نظر قرار بدهد.
از نگرانیهای پاکستان در قبال فعالیت تحریک طالبان پاکستان و حمایت حکومت طالبان از این گروه، فهمیده می شود که از نظر استراتژیست های پاکستان، طالبان این کشور در حال تبدیل شدن به قدرت نیرومند و چالش آفرین در برابر اسلام آباد اند. چنانکه همزمان به سخنان مولانا گزارش هایی به نشر رسید که بیش از صد جنگجوی تی تی پی از پنجشیر وارد دیورند شد.
استراتژیست های پاکستان دریافته اند که اعلان امارت از سوی طالبان پاکستان در آنسوی دیورند درد سر های بزرگتری را نه تنها برای پاکستان؛ بلکه برای کشور های منطقه در بر دارد؛ زیرا به غیر از دیورند، نقاط دیگر بحران آفرین در منطقه چون؛ کشمیر میان هند و پاکستان؛ تبت میان هند و چین؛ کردستان میان سوریه و عراق، عراق و ایران بازمانده از دوران استعمار انگلیس موجود اند که منازعه های بزرگ تاریخی را میان کشور های یاد شده برجا مانده است. هر چند موضوع مرزی دیورند پس از امضای دوازده گانه امیران و شاهان افغانستان با انگلیس به تاریخ پیوسته است؛ اما باز هم تشکیل امارت طالبان در آنسوی دیورند در واقع آغاز بالکنیزیشن در جنوب آسیا است. در این ميان تشکیل امارات در آنسوی دیورند بیشر از همه سنگین تر و خطرناک تر بر پاکستان تمام می شود؛ زیرا این به معنای آغاز تجزیه ی پاکستان و تقسیم شدن آن به کشور های پنج آبستان، بلوچستان، پشتونستان و سندستان خواهد بود. در این صورت سرنوشت یک کشور دارای اتوم به ابهام رفته و شاید هم سلاح اتومی بدست تروریستان بیفتد. این وضعیت برای امریکا تحمل ناپذیر نیست.
هرچند پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و تبدیل شدن این کشور به آشیانه ی امن تروریستان، پایه های وحدت ملی و مشارکت سیاسی در این کشور لغزیده است و تضاد های قومی و زبانی به اوج اش رسیده و زمینه های زنده گی مسالمت آمیز میان مردم از میان رفته است. این حالت زمینه را برای پروسه ی بالکنیزیشن فراهم ساخته است؛ اما هنوز هم از لحاظ سیاسی و تاریخی چنین شرایطی در منطقه پدید نیامده است؛ اما خواهی نخواهی تشکیل امارت در آنسوی دیورند درد سر هایی جدیدی را در منطقه بوجود می آورد. با اعلام امارت در آنسوی دیورند ممکن یک جغرافیای جدا بافته باقی بماند که از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نخواهد شد؛ اما بحیث یک معضل جدید تنش های تازه ایرا در منطقه ایجاد خواهد کرد که سبب اصطکاک بیشتر از یک سو میان پاکستان و افغانستان و از سویی هم هند و پاکستان شود. پاکستان مدعی است که هند تی تی پی را حمایت های مالی میکند. بنابراین غیر از منازعه ی دیورند، منازعه های دیگری مانند منافع سیاسی هند در افغانستان نیز بهعنوان کانون تنش میان پاکستان و افغانستان مطرح است. بدون تردید تشکیل امارت از سوی تی تی پی در آنسوی دیورند؛ تنش دوطرفه از یکسو میان اسلام آباد و دهلی و از سویی هم میان اسلام آباد و کابل را متشنج تر خواهد گردانید. این کانونهای منازعه، از یکسو اسلامآباد و کابل و از سویی هم دهلی و اسلام آباد را واداشته است که برای حفظ تعادل دو جانبه، اهرمهای فشار و قدرت بازدارندگی را برای خود آماده داشته باشند.
آنچه که حکومت طالبان را برای حفظ این اهرم فشار در مقابله با پاکستان مصمم می نماید؛ فلسفهی وجودی خود طالبان و تعهد های ایده ئولوژیک میان گروه های طالبان و سایر گروههای افراطی و تروریستی است. پاکستان از گذشته ها بدین سو، زمانی از گروههای جهادی و بعد هم از طالبان بهعنوان اهرم فشار علیه دولتهای افغانستان تا آنجا استفاده و از آنها حمایت کرد که منجر به فروپاشی نظام های سیاسی و ارتش افغانستان گردیده است. بدون تردید با تشکیل امارت در آنسوی مرز دیورند تنش ها میان اسلام آباد و کابل افزایش خواهد یافت که دو طرف از اهرم های فشار در دست داشته برضد یکدیگر استفاده کنند.
گزینه های فشار های پاکستان بر طالبان:
پاکستان گزینه هایی در اختیار دارد که با به کارگیری آنها می تواند، فشار های اقتصادی و سیاسی و نظامی را بر طالبان وارد کند. پاکستان با بسته ساختن گذرگاه ی تورخم به روی تاجران افغانستان، امارت طالبان را تحت فشار اقتصادی قرار بدهد.
همچنان پاکستان برای مقابله با طالبان، گزینه ی جنگ نیابتی را نیز در اختیار دارد و داعش خراسان را بهعنوان رقیب اصلی حکومت طالبان، میتواند، تقویت نماید. پیش از این گزارش هایی به نشر رسیده که حاکی از حمایت نظامیان پاکستان از داعش است. سیاستگران پاکستان تا حال از تیوری کلاسیک مبنی بر اینکه دشمنِ دشمنِ من، دوست من است، سود زیادی برده اند و پس از این هم در کنار حمایت داعش از تنگدستی های گروه های افغانستانی مخالف طالبان استفاده خواهد کند. با توجه به اینکه در سیاست دوست دایمی و دشمن دایمی وجود ندارد. این تیوری دولتها را متقاعد ساخته تا با گروههایی متحد شوند که میان آنها هیچ اشتراکات فکری و عقیدتی وجود نداشته است. بنابراین بعید نیست که پاکستان با حمایت قاطع از داعش، بدون آنکه نیرو هایش وارد افغانستان شود، طالبان را به چالش بکشد. پاکستان بار دیگر سیاستی را اتخاذ کند که در دهه ی هفتاد شمسی، کابل را به روسیه، چین و ایران، و پاکستان را به آمریکا نزدیکتر کرد.
گزینه ی دیگر اینکه پاکستان به سراغ رهبران گروههای جهادی مخالف طالبان و سیاستگران مخالف دوران جمهوریت برود. هر چند که رهبران و سیاستگران یادشده، به پاکستان اعتماد ندارند؛ اما بازهم این احتمال وجود دارد که آنان به نسبت تنگدستی ها از کمکها و حمایتهای نظامی، امنیتی و استخباراتی پاکستان استفاده نمایند؛ اما برمصداق این شعر:” رفتن به پای مردم بیگانه در بهشت – حقا که با عقوبت دوزخ برابر است”؛ بویژه حمایت های پاکستان که در نتیجه ی آن امروز افغانستان به کام تروریسم افتاده است.
گزینه های متقابل طالبان برضد پاکستان:
یکی از این گزینه ها حمایت طالبان افغانستان از طالبان پاکستان است. این گزینه از تاثیر گذار ترین گزینه ها به شمار می رود؛ زیرا که تحریک طالبان پاکستان پیوند محکم ایده ئولوژیک با طالبان افغانستان داشته و با ملاهبتالله آخوندزاده رهبر طالبان، بیعت کرده است.
از سویی هم طالبان با استفاده از خطر داعش می تواند، تعامل امنیتی را با کشور های منطقه بوجود آورد. احتمال دارد که با محوریت کابل یک جبهه ی مشترک منطقه ای برضد داعش بوجود آید و طالبان میتوانند، از امکانات این جبهه برضد پاکستان استفاده کند.
یکی از گزینه های فشار بر پاکستان، ایجاد را های ترانزیتی بدیل در برابر بندر کراچی است. استفاده از بندر چابهار، بندرعباس، طرح ریلی خواف – هرات و همچنین کریدور آسیای مرکزی بدیل هایی اند از نیاز ترانزیتی افغانستان به بندر کراچی کم نماید.
یکی از گزینه ها که نه تنها اسفاده از آن برضد پاکستان خیلی موثر و حیاتی است؛ بلکه در سطح ملی می تواند، تاثیرات بنیادی داشته و وحدت ملی و اقتدار سیاسی را در داخل تقویت کند. این گزینه، همانا تشکیل دولت فراگیر است که انسجام ملی و مشارکت سیاسی عادلانه ی اقوام را در داخل بوجود می آورد. در این صورت مردم افغانستان به حقوق اساسی شان نایل آمده و زنان از حق کار و دختران از حق آموزش برخوردار می گردند. ایجاد و تقویت این گزینه در واقع مشت کوبنده در دهن نظامیان تروریست پرور پاکستان است. باتاسف که زمامداران و رهبران سیاسی افغانستان در این زمینه پیشینه ی خوب ندارد. آنان زمانی به اینگونه اقدام ها دست یازیده اند که فرصت ها از دست رفته است و برآورده شدن چنین توقعی از طالبان هم ناممکن است. با تاسف که مردم افغانستان بارها شاهد قربانی های همچو فرصت ها بوده اند. فرار غنی آخرین فرصتی بود که افغانستان به کام تروریسم افتاد.
از آنچه گفته آمد، تشکیل امارت در آنسوی دیورند بوسیله ی طالبان پاکستان معنای به صدا درآمدن آژیر خطر در منطقه را دارد که از یک سو به تنش ها میان اقوام در منطقه می افزاید و فکر تجزیه طلبی اقوام در منطقه را دامن می زند و از سویی هم بر شدت تنش میان کشور های منطقه؛ بویژه تنش میان افغانستان و پاکستان و پاکستان و هند می افزاید. بدون تردید وقوع چنین اتفاقی در آنسوی دیورند در واقع صدای ناهنجاری است که بشکن بشکن های خطرناک در منطقه را در پی دارد. هرچند شماری ها با توجه به بحران برخاسته از گسترش افراطیت در منطقه و بهم خوردن زنده گی مسالمت آمیز میان اقوام؛ ایجاد امارت در آنسوی دیورند را فال نیک تلقی می کنند و از آن به عنوان آغازی برای تجزیه ی کشور های منطقه به اقوام مستقل استقبال می کنند؛ اما با توجه به پیشینه ی بحران های تاریخی و ساختار های جیوپولیتیک کشور ها، از همه مهمتر بازی ها و مداخله های پیچیده ی استخباراتی کشور های منطقه و فرامنطقه بعید به نظر می رسد که بالکنیزیشن در منطقه نتیجه ی خوب بدهد. ترس آن می رود که این حرکت کشور های منطقه را دامنگیر یک بحران جدید و خطرناک تر و غیر قابل کنترول نماید. گفته می توان که بازی های جدید استخباراتی در منطقه در حال شکل گیری است و احتمال وقوع حوادث زنجیره ای در منطقه را افزایش داده است. یاهو 6 – 24