شخصیت والا گهر شاد روان استاد توريالي شفق، فاضل، آراسته بافضایل روشن، بینش مسلکی رشته سینما را، هنر ایکه جلوه گر حقایق، تحولات و اعمال زشت وزیباست، با افگار روشنگرانه وصمیمانه اش برای تمامی راهیان سینما که با ایشان در تماس بودند و اعضای پر تحرک شفق فلم و کورس آموزشی که درموسسه سینمایی شفق فلم ایجاد کرده بودند و مسوولیت آن بدوش من بود و در مجموع، خطاب به شاگردان اش تاکید میورزیدند، تاسعی بورزند که بکار وکمال شان ارزش قایل شوند.
بلی.. جناب استاد دقیق فرموده بودند،زیرا به ارزشها باید بی اندیشیم، چون ارزش یک قوه تحرک و تجلی فکریست، انسان را نیرومند میسازد.
ارزش در اصطلاع جامعه شناسی وفلسفه اخلاق، باورهایی است که افراد یا گروه های انسانی در مورد چیز های مطلوب و مناسب دارند، ارزشهای گوناگون، نمایانگر جنبه های اساسی تنوع در فرهنگ انسانی است.
ارزشها معمولا از عادت وهنجار سرچشمه میگیرند. بطور کلی به اموری که برای اعضای گروه اهمیت دارند و ارمان مشترک اعضا گروه وتیم تلقی میشوند، یکی ارزش های انسانی نیز محسوب میگردد .
همچنان ارزشهای یک جامعه به صورتی دو گانه در واقعیت وجود دارد، نخست به منزله ارمانی متجلی میشود که خواستار پیوستگی است ودعوت به احترام میکند، ثانی در اشیا یا رفتارهایی جلوه گرمیشود که آنرا به شیوه ای عینی یا دقیقا به شیوه سمبولیک ( نمادین) بیان میکند. [ روح اش شاد]
دلت آبی تر از دریا رفیقم
به کامت شادی دنیا رفیقم
الهی دایما چون گل بخندی
شب وروزت
خوش وزیبا رفیقم… مولانا
پیوسته بگذشته…
حال توجه شما یاران وعزیزان را به سلسله پاسخ دهی پیوست به گذشته شاد روان توریالی شفق معطوف میدارم.
قسمت سوم…
پاسخ – گمان میکنم سال ۱۳۵۰ بود که گروپ از فلم سازان جوان امریکایی به منظوری تهیه فلم در زمینه انسان شناسی ( انترپالوژی ) وارد کشور ما شدن و مرا به صفت مشاور و کمره مین این گروپ معرفی نمودند که مدت چهار ماه با این گروپ در علاقه داری اقکپروگ شولگره ولایت بلخ همکاری داشتم –
در سنبله همان سال به غرض تدوین این فلم به انگلستان دعوت شدم ، در مدت اقامتم در لندن علاوه بر تدوین یا منتاژ ، کورس های شناخت هنر سینما را نیز در ( نیشنل فلم اسکول اف لندن ) تقعیب نمودم .
همچنان در سال ۱۳۵۲ با فلم سازان کشور هند که فلم هنری ( پرهیزگار ) را در افغانستان فلمبرداری میکردند به سمت دایرکتر کمکی نیز همکار بودم .
پرسش – آیا گاهی فرصت استفاده از تجارب کار شناسان معروف سینمای جهان را که به افغانستان آمده اند آموزش وکسب داشته اید؟
پاسخ _ بلی ، خوش بختانه بار، بار این شانس به من دست داده است که با کار شناسان ، دایرکتران و هنر پیشه های معروف سینمای جهان آشنای یابم و ضمن تبادل نظر هایی از تجارب ایشان آموزه های مسلکی را مستفید شوم، ولی در میان این همه خاطره من با مشهورترین دایرکتر تیاترو سینمای جهان یعنی (پیتر بروک) در سال ۱۳۵۶ در فلم که بنام (ملاقات با مردان برجسته ) اثر گورجیوف تهیه میشد سهم و همکاری داشتم .
پرسش – جالب است، آیا شما در تهیه این فلم چی نوع همکاری داشتید ؟
پاسخ – من مدت سه ماه به حیث دایرکتر کاست که چهره های افغانی را بر میگذیدم وهمچنان در کنار دایرکتر از هدایات ورهنمودهای موثر شان تجربه حاصل و با این گروپ همکاری داشتم .
پرسش- چی چیزی از همه بیشتر شما را به کار فلم سازی و هنر سینما علاقمند ساخت؟
پاسخ – طوریکه قبلا اشاره کردم ، تصادفا من به عالم سینما روی آوردم ، ولی در زمان که در این راه بیشرفت حاصل کردم دریافتم که سینما واقعا به عنوان هنر هفتم، شش هنر دیگر را در خود جمع آورده است و سینما پدیده یست دوست داشتنی جالب که همه گونه احساس عاطفه و اندیشه انسان را در بر گرفته منعکس میسازد .
ولی زمان که من منتاژ نخستین فلم داکومنتری را که کار خلاقانه ای خودم بود آنرا تماشا کردم دریافتم که استعداد و توانایم مرا به ره مقصود میکشاند – همانا عشق و علاقم به این پدیده صد چندان شد ، چون بهترین وسیله ای بیان درد رنج، خواست مردم را یافته بودم و باور داشتم که تنها از این راه میتوان بر علیه ناباوری ها و مناسبات نا عادلانه خان سالاری ، زور زر سالاری که بار تحمل ناپزیر کار کمر شکن و یک نواختی را بر انسان جامعه ما تحمل میکرد ، خون عرق و اشک کودکان ، جوانان ما را به پول و کالا مبدل میساخت به مبارزه پرداخت .
پرسش – به نظر شما چی مشکلاتی سر راه هنر سینما کشور وجود دارد و با چی تدابیر میتوان بر این دشواری ها فایق آمد؟
پاسخ – مشکلات و پراپلم های گوناگونی اوجود دارد ، بزرگ ترین مشکل که هسته اساسی را تشکیل میدهد ، سرمایه است ، یعنی نداشتن پول کافی برای تولید یک فلم ، فقدان وسایل و سامان آلات تخنیکی ، مواد خام ، بازار یابی ، حمایت مسولین امور از ارزش های هنر وفرهنگی، فروش کاپی های فلم تولید شده نمایش آن در داخل و خارج کشور، جلوگیری از رقابت های منفی و مغرضانه عده ای در برابر آفرینشگران ،هنرمندان پر تلاش کشور که در اثر این رقابت های نادرست تعدادی از هنرمندان خوب ما مایوس شده هنر شان را رها نموده، فرصت برای عناصر استفاده جو مساعد میگردد. که راه ابتذال گرایی باز میشود.
عزیزان گران ارج ادامه بحث رادر قسمت چهارم توجه بفرماید…
بقول سعدی.
گاه گویم که بنالم زپریشانی حالم
بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم.
با مهر رادمنش.