آیا این سازمان خیلی بی کفایت است یا مشکلات دیگری دامنگیر آن است.
به عقیده من نکات ذیل عامل ناکامی های سازمان ملل متحد در حل و فصل قضیه افغانستان شمرده میشود.
1. پیچیدگی داخلی افغانستان: افغانستان دارای تاریخ طولانی جنگها و اختلافات قومی، مذهبی، و سیاسی است. این مشکلات داخلی که ریشههای عمیق فرهنگی و تاریخی دارند، حل مسائل را بسیار دشوار میکنند.
2. مداخله قدرتهای خارجی: قدرتهای خارجی مانند ایالات متحده، روسیه، چین، و کشورهای منطقه همچون پاکستان و ایران، منافع مختلف و گاه متضادی در افغانستان دارند. این مداخلهها میتوانند تلاشهای سازمان ملل را تضعیف کنند یا حتی منجر به بیثباتی بیشتر شوند.
3. کمبود منابع و ظرفیت سازمان ملل: سازمان ملل از نظر مالی و نظامی محدودیتهای خاص خود را دارد. توانایی این سازمان برای اجرای ماموریتهای پیچیده، به خصوص در مناطقی که بحرانهای چندلایه وجود دارند، به تنهایی کافی نیست.
4. عدم توافق میان قدرتهای بینالمللی: سازمان ملل تنها زمانی میتواند موثر عمل کند که اعضای شورای امنیت و کشورهای بزرگ به توافق برسند. اما در مورد افغانستان، تضاد منافع میان کشورها، مانند چین، روسیه و آمریکا، مانع از ایجاد یک اجماع قوی میشود.
5. حاکمیت طالبان: طالبان به عنوان حاکمان فعلی افغانستان با ارزشها و استانداردهای بینالمللی سازمان ملل همخوانی ندارند. همکاری محدود طالبان با جامعه جهانی و امتناع از پذیرش معیارهای حقوق بشر و حکومتداری دموکراتیک، روند حل مشکلات را پیچیدهتر میکند.
6. فقدان اجماع ملی: گروههای مختلف در داخل افغانستان، اعم از گروههای قومی، مذهبی و سیاسی، برای تعیین آینده کشور خود به توافق نرسیدهاند، و این وضعیت، میانجیگری و اقدامات سازمان ملل را بیاثر میکند.
این عوامل باعث شدهاند که سازمان ملل تنها نقش محدودی در مدیریت بحران افغانستان داشته باشد و نتواند بهطور کامل و دائمی مشکل را حل کند.