
منطق زمان با برگشت حکمتیار از بازماندهگان دکترین برژنسکی در افغانستان سازگار نیست.
ـ حکمتیار دیگر یک ایدیالوگ نیست. ایدیالوژی ویرا طالبان در سالهای ۹۰ ربودند و حکمتیار از داشتن فکر برای افغانستان تهی شد. از اینرو جایگاه فکریاش در جامعهء افغانستان فرسوده و تکراری است. «زنان چادر بپوشند و مردان ریش گذارند» نمیتواند یک فکر سیاسی در جامعهء امروز ما باشد.
ـ حزب اسلامی به عنوان یک حزب ارگانیک از هم گسیخته است و به شاخههای یاغی تبدیل شده است که از ساحهء تاثیر حکمتیار گریخته اند. نسل جوان این حزب بهکلی نا شناخته هستند. اگر این حزب را با حریفهای دیرینهاش بهسان جمعیت اسلامی، وحدت اسلامی و اتحاد اسلامی مقایسه کنیم، نسل جوان این گروهها با گرایشهای تازه رو آورده اند و به نقد باورمندتر هستند. در حالیکه نسل جوان حزب اسلامی بهسان رهبرش کهنهاندیشانه و خیلی آهسته میجنبد.
ـ مهرههای اساسی حزب اسلامی، قدرتمدار شدهاند تا شخصیت محور. آنها به منابع سیاسی قدرت چشم دوختهاند و در کنار و به دور ارگ و سایر گروههای فعال سیاسی میچرخند تا حاشیهء رهبر فرسودهء خود. آنها به دسپلین و قدرت رهبری حکمتیار کمباور شدهاند.
ـ مردم اعتماد خود را نسبت به شعار «جهادیزم» که برگرفته از تاکتیکهای دوران جنگ سرد است از دست دادهاند. از سوی دیگر این روش را جهادیان داعش و طالب به بدنامترین تاکتیک در جهان تبدیل کرده اند. این اصل مشروعیت حضور حکمتیار را در برگشت به صفر ضرب میزند.
ـ بازیگران اصلی جامعهء جهانی، امریکا، اروپا و روسیه از حکمتیار دل خوشی ندارند. از اینرو به او به عنوان شخصیت آیندهساز نگاه نخواهند کرد. جامعهء افغانستان که سخت وابسته به جامعهء جهانی است به فعالیتهای حکمتیار جواب نخواهد داد و وی به عنوان سیاستمدار منزوی و منفعل حفظ خواهد شد.
۶. پاکستان، ایران و هند نیز حکمتیار را مهرهء بهدردخور نمیپندارند. گسست رابطه با ایران، همآهنگی آتشین پاکستان با طالبان و نفرت هند از اسلامیزم سیاسی این شانس را از حکمتیار ربوده است. حکمتیار بدون اسلام سیاسی که فلسفهء سیاسی او را میسازد، سقوط خواهد کرد.
ـ نبود شش مؤلفهء بالایی قدرت مانور را از حکمتیار گرفته است و برگشت وی هیچ تاثیر بر وضعیت سیاسی و امنیتی افغانستان بهبار نخواهد آورد.
به باور من برگشت حکمتیار را باید یک «شکست» تلقی کرد. من با این تحلیلم همیشه با رهبران و سخنگویان حزب اسلامی مشکل داشتهام. آنها در بحثهاییکه در رسانهها داشتهایم میپندارند که با برگشت «رهبر» ملیونها شهروند بهجادههامیریزند، امنیت تحکیم میشود و برندهء انتخابات میشوند. اما من با این ادعا بهشدت مشکوک هستیم.