
یکی از دوستان دانشمند، نوشتۀ خانم مبارز و نویسندۀ کتاب «رها در باد» محترمه ثریا جان بهاء را که در آن نام من (عنایتالله شهرانی) ذکر شده بود فرستاد، چونکه با انترنت و فیسبوک ارتباط کم دارم و از موضوع بیخبر بودم.
بلی نوشتۀ بانو ثریا بهاء در مورد تاریخچۀ افکار فدرالیزم در افغانستان درست میباشد، بار اول مرحوم طاهر بدخشی رئیس حزب سازا و سپس مارشال دوستم هنگام تأسیس حزب جنبش ملی و بعداً مرحوم بابه مزاری فدرالی بودن افغانستان را نظر داده بودند.
راقم این سطور در سال (1994م) در اخبار مشهور پاکستان بنام «دان» مقالهای را زیر عنوان افغانستان باید فدرالی شود، بنام مستعار «احمد دانی» دوست پاکستانیام که پروفیسور مشهوری بود به نشر سپردم، بنام خودم بهجهتی نشر ننمودم که خطر جانی داشت، و آقای داکتر دانی بسیار خوشحال بود که بنامش موضوع افغانستان به نشر میرسد، چون پاکستانی بود امیران مجاهدین به آن دوست کشمیریالاصل عکسالعمل نشان ندادند. آن مقالۀ من یقیناً در آرشیف روزنامۀ «دان» موجود میباشد. در آن مقاله ولایات و جغرافیه افغانستان شرح داده شده بود و آن نوشتۀ آغاز فدرالیخواهی من بصورت غیر مستقیم بود، که تقریباً سی و یک سال قبل بچاپ رسیده بود.
در سال (1996م) که در امریکا بودم و دوست دیرینم جناب روشن وردک که از نوشتۀ فدرالخواهیام در پاکستان واقف بود، برایم فرمود تا یک مضمون در خصوص طرح فدرالیزم در افغانستان بنویسم و کاپی آنرا برایش بفرستم که یکتعداد دوستان امریکاییاش علاقمند آن اند که افغانستان باید یک کشور فدرالی شود و من آن کار را انجام دادم.
مدتی بعد آن نوشته را با علاوۀ نکات زیاد طی یک مقالۀ مطول به عنوان «نظام سیاسی آیندۀ افغانستان» با بیت: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم …. فلک را سقف بشگافیم و طرح نو در اندازیم؛ نوشتم و به جهت نشر در جریدۀ مشهور «امید» فرستادم. مدیر جریدۀ امید جناب محمد قوی کوشان فرمود؛ متوجه باشم که این مضمون فدرالسازی افغانستان جنجال برانگیز است، بهتر است طبع عاجل آنرا اندکی به تعویق باندازیم، بالاخره به اثر تقاضای مکرر در شمارۀ (556 و 557) بتاریخ 23 دسامبر (2002م) مطابق دوم جدی 1381 خورشیدی به نشر رسید.
در آن وقت جریدۀ «امید» در سرتاسر دنیا توسط مهاجرین افغانستان و نیز در داخل خوانده میشد که استقبال و عکسالعمل مردم غیر قابل باور بود و چه شور و غوغایی نبود که بلند نشده باشد، با اعتراف بر اینکه مفکورۀ فدرالیزم را من ابتکار نکرده بودم و قدامت آن چه در افغانستان طوریکه ذکر گردیده و چه در دنیا سالها پیش وجود داشت.
وقتیکه آوازۀ مقالۀ من بگوش آقای حامد کرزی رسید، چنین عکسالعمل نشان داد: «اگر افغانستان فدرالی شود از وظیفۀ ریاستجمهوریاش استعفی خواهد داد»، من فکر میکردم که وی شخص ترقیخواه و با احساس به افغانستان است خیلیها گفتهاش بر من اثر کرد، بالاخره ناگزیر نوشتم که «او طفل نازدانۀ امریکاست» و در آن وقت همه دانستند که او چه میخواهد و خصوصاً در این اواخر برهمه آشکار شد که او چه میخواسته؟
کسانیکه به آیندۀ خوب مردم افغانستان از طریق یک نظام سیاسی فدرالی علاقمند بودند، با استقبال گرم مقالات متعدد نوشتند اولین مقالۀ استقبالیه بقلم شادروان پوهاند قاسم هاشمی و همینطور استاد غلام علی آئین و دهها مقاله و شعر را به پیاده ساختن نظام فدرالی در اخبار مختلف به نشر رسانیدند، جناب آقای سلطان علی کشتمند در اروپا از فدرالیزم و مفکورۀ آن قدردانی و نوشتۀ بسیار عالی را به نشر سپردند، باری هم زمانیکه با دوست دانشمند و محترم آقای لطیف پدرام که در فرانسه تشریف داشتند گفتم تا چیزی بنویسند، نوشتند و فرستادند و فرمودند که اگر آن را به انگلیسی برگردانم. و حال که جناب پدرام ناقرارانه به پیاده ساختن نظام فدرالی در افغانستان فعالیت میکنند حق با آنهاست و باید بهجهت آیندۀ خوب افغانستان با ایشان همنوا بود.
مقالۀ من در خصوص فدرالیزم به بسیار زودی شکل جهانی را بخود گرفت و آنهاییکه منفعت خودرا در آن نظام نمیدیدند هر ساعت، هر روز و هر هفته و ماه در نشرات برعلیه من ویا مفکورۀ فدرالیزم مینوشتند و حتی در داخل افغانستان تا قصرنشینان پارلمان و حکومت، ضدیت نشان میدادند بنابر گفتۀ آقای مایار یکی از وکلای کوچیها شعری را بر علیه من در پارلمان قرائت کرد.
مجلهای بنام «دعوت» که در اروپا به نشر میرسید یک جلد آنرا سراپا برعلیه من و مفکورۀ من در خصوص فدرالیزم بطبع رسیده بود، جریدهای بنام «افغانی تولنه» مضامین زیادی را برعلیۀ من به نشر میرسانید، در یک جریده در کانادا کارتون مرا شخصی بنام عتیقالله شاهد ترسیم و بدستم کارد را نشان میداد که از آن خون میچکید گویا منظورش جنگطلب ویا تجزیهخواه بود در مجلۀ «درد دل افغان» مرا متهم کرده بودند که به تالقان رفتهام با پول هنگفت امریکا و سمیناری را ترتیب کرده از آن پشتونها را بیرون کردهام و دهها پروپاگندهای دروغین و نامردانه. یک شخص بنام داکتر محمد نادر عمر که اورا در پوهنتون کابل میشناختم و کسی دیگری بنام حبیب مایار در نهایت درجه برعلیه من فعالیت میکردند و یک ترور آقای حبیب مایار برعلیه من در هوتل سپینزر در کابل ناکام ماند همچنان یک دور دیگر در مزار شریف.
باری هم در کابل مقالۀ خودرا به آقایون وزیر خارجۀ وقت، وزیر معارف، وزیر تحصیلات عالی، وزارت اطلاعات و فرهنگ و اعضای پارلمان و بسی از بزرگان توزیع و با ایشان صحبت کردم که موافقان زیاد بودند.
در سفرهایی که بداخل انجام دادم در سمنگان، جوزجان، بلخ، میمنه و مناطق دیگر رفته مردم را جمع و بیانیههای فدرالیزم را انجام دادم، اکثر علمای دینی با نظام فدرالیزم که در اسلام بسیار نزدیک است موافق بودند.
یکی از مهمترین فعالیتهای من در قسمت فدرالی شدن افغانستان عبارت از ترتیب یک سمینار به عنوان «نظام فدرالی در افغانستان» بود، این سمینار در هوتل مزارشریف در شهر مذکور صورت گرفت و شکل بینالمللی را داشت، چونکه از شخصیتهای بینالمللی مقیم مزارشریف دعوت شده بود و تنها از خارج یک نماینده از کانادا و دو شخصیت دیگر از اروپا و دیگران که در صفحات شمال مصروف وظایف بودند.
در سمینار مذکور از اقوام افغانستان هزارهها، تاجیکها، پشتونها، تورکها و بعضی دیگر از اقوام نجیب مان تشریف داشتند، درین سمینار جنابان محمد اکبر کارگر اندخویی از امریکا، محمد ایوب ساعی از کانادا، با یکنفر کانادایی به جهت سمینار فدرالی مرا همراهی کرده بودند.
مصارف و امنیت مارا جناب عالیقدر جنرال عبدالستار درزابی رئیس شاروالی مزارشریف بدوش داشت، ریاست مجلس را من شخصاً بدوش داشتم که درین عکس یکتعداد دانشمندان و بزرگان در اطرافم دیده میشوند.
در ختم سمینار بعد از سوال و جوابهای زیاد با نظر اکثریت آراء قطعنامهای را ترتیب داده یک کاپی آنرا بریاستجمهوری در کابل توسط شخص اعتمادی فرستادیم که توقع میرفت ریاستجمهوری اقلاً جوابیه مثبت ویا منفی خواهد داد، ولی هرگز این اتفاق نیفتاد.
در این اواخر جناب آقای سرور دانش که به وقت معاونیتش به سطح ریاستجمهوری آنرا دیده و خوانده بود هرگز در موضوع علاقه نشان نداد، ولی زمانیکه حکومت فرو پاشید و جمله اعضای آن بشمول آقای دانش فرار کردند، از زبان آقای دانش شنیده شد که قطعنامۀ مارا دربارۀ فدرالیزم در افغانستان بدست دارد و علاقمند به فدرالیسازی افغانستان میباشد و چه کنیم که آقای دانش و یارانش در آن زمان به سلامهای گرم ما وعلیک نگرفتند، و حالا بسیار دیر است.
چند سال پیش در اروپا بریاست شخص محترمی که غالباً داکتر طب بود بنام «فدرالیستهای افغانستان» سربلند کردنده و باری با من مصاحبه انجام داند، من از فعالیتها و کارکردهای خودم یادآور شده گفتم که از حرکات فدرالی یک کتاب ساختهام، گفتند که بفرستم تا بشکل یک کتاب چاپ خواهند کرد متأسفانه بعد از رسیدن مجموعۀ مقالات که بشکل کتاب تهیه شده بود، دیگر کسی نه نام فدرالیزم را گرفت و نه دربارۀ آن کتاب ذکری بعمل آمد، فکر میشود که آنها بمفکورۀ آن بودند که مبتکر موضوع میباشند ولی از آن ببعد موضوع خاموش ماند.
سوال و جوابها در اخبار و جراید در خصوص فدرالیزم زیاد شد و موضوع زیادهتر به من محول میشد، یکی از آنها این بود که تقریباً هفت ویا هشت سال پیش از امروز شخصیت محترمی بنام دکتور بشیر زکریا برایم تیلفون کرد و فرمود که وی رسالهای دربارۀ فدرالیشدن افغانستان نوشته و نقشههای افغانستان و سویس را در آن گنجانیده که میخواهد آنرا به افغانستان بفرستد، آن محترم فرزند فیض محمد خان زکریا عضو کابینههای محمد نادرشاه و محمد ظاهرشاه که زندگینامهاش را سالها پیش زمانیکه کتاب بیدلشناسان را مینوشتم درج کتاب کرده بودم چونکه وی از بیدلشناسان مشهور بود.
جناب داکتر زکریا مثال کشور سویس را که مشابهتهای زیاد به افغانستان دارد آورده بود چونکه در سویس اکنون چهار زبان رسمی، محاط به خشکه و سیستم حکومتی فدرالی شان از نمونههای درجهیک جهان بشمار میآید. رسالۀ جنابعالی را در چند صفحۀ محدود خلاصه کردم، جناب زکریا در فامیل سیاسی نمو یافته که بعداً باشندۀ امریکا شده و آنان یکی از فدرالیخواهان جدی به شمار میآیند.
طوریکه ذکر گردید سالها پیش بوقت مجاهدین در پاکستان (1994م) و در زمان بقدرت رسیدن آقای کرزی در سال (2002م) و پیش از آن فعال بودم و در سیمینار پرستون یونیورسیتی در امریکا به جهت فدرالسازی در افغانستان عضویت داشتم.
چون آوازۀ فدرالخواهیام در افغانستان و بیرون از آن بلند شده بود از آنرو مرا در یونیورستی پرستون در یک سیمنار به نسبت نظام سیاسی آیندۀ افغانستان که باید فدرالی شود دعوت کردند و یونیورسیتی پرستون در پالیسیهای حکومت فدرالی اضلاع متحدۀ امریکا دخالتهای خاصی دارد.
ریاست سیمینار را آقای ولف گینگ بدست داشت، آقای چارلی سنتوز، از فعالین سیاسی امریکایی در امور افغانستان که آشنایی من و شادروان محمد اکبر اندخویی با وی در مزارشریف صورت یافته بود، جناب داکتر عبدالواحد سرابی وزیر پلان بدورۀ شاهی، آقای هلالالدین هلال معین وزارت داخله و جمله هفت نفر از افغانستان از اقوام مختلف، اعضای سمینار در قسمت فدرالیسازی افغانستان عضویت داشتیم و سمینار یک هفته دوام داشت.
در وقت سیمنار یک راز مهم در میان پالیسیسازان امریکا و اعلیحضرت محمد ظاهرشاه کشف شد و در آن هفتۀ سیمنار در یکی از روزها رئیس سابقه یونیورستی پرستون به عوض آقای ولف گینگ ریاست مجلس را بدست داشت یک شخص بنام پاول بوخارر در مجلس ما شرکت داشت و باشندۀ سویس بود در نوبت سخنرانی خود فرمود که با اعلیحضرت ظاهرشاه دوستی سیساله دارد و باهم شطرنجبازی میکردند، روزی از وی پرسیدم که چرا احمدشاه جان ولیعهد خودت را به ریاست در افغانستان نمیفرستی، اعلیحضرت گفت که نخیر، حامد کرزی را ترجیح میدهم از آنجا فهمیدیم که امریکاییها به مشورۀ خاص و خصوصی و پیشنهاد ظاهرشاه خان، کرزی را منحیث رئیس پذیرفته بودند و مجلس بن اصلاً بخاطر اغوای مردم تشکیل شده بود.
چون مجلس ما در پرستون یونیورسیتی مؤفقانه به پایان رسید، مجلس دوم را در یکی از کشورهای اروپایی غالباً در فرانسه ویا سویس برگزار و در آن نمایندۀ خاص حکومت را از آقای کرزی تقاضا کردند که بفرستد، وی محترم آقای معروفی را فرستاد و این نماینده در مجلس گفت که مردم و حکومت افغانستان از فدرالیشدن کشورشان نفرت دارند و سیمینار در آن وقت برهم خورد و صدای دیگر بلند نشد، اگر آقای کرزی به این مفکوره موافق میبود نامش تا ابد ورد زبان مردم و مجسمههای طلاییاش را میساختند، در یک سفر دیگر به جهت تبلیغ فدرالیشدن افغانستان به کابل رفتم، در یکی- دو جمعیت در خصوص فدرالیزم سخنها را بلند کردم.
من این مقاله را برعلیه هیچکس ننوشتهام، چون نوشتۀ محترمه بانو ثریا جان بهاء را کسی برایم فرستاد که نامم در آن ذکر شده بود و بیاد آوردم که در یکی از مفاهمههای تیلفونی داستان فدرالیسازی را برای شان شرح داده بود و بانو ثریا بهاء گفتههای مرا با افکار شخصی خودشان در فیسبوک چاپ کرده بودند.
در خاتمه به عرض میرسانم که سیستم فدرالیزم در افغانسان بهترین است و هر کسیکه این مفکوره را به جهت آرامش و ارتقای افغانستان در سر دارد من با او موافقت داشته و بطرف آنها میباشم، و البته مزایا و مفاد فدرالیزم نمیتواند در این مختصر آورده شود چونکه این مقاله شرح کارها و فعالیتها و سابقۀ کارهای من در خصوص فدرالیزم بود.
دکتور شهرانی
سمینار فدرالیزم بریاست شهرانی
شهر مزارشریف
سیمینار فدرالیزمسازی افغانستان، بدعوت دانشگاه پرستون امریکا
داکتر شهرانی، داکتر سرابی، هلالالدین هلال در عکس دیده میشود