کاش، دریاها پریشانی نداشت : استاد جاوید فرهاد

کاش، دریاها پریشانی نداشت

موج‌ها یک روحِ توفانی نداشت

منتظر بودم؛ ولی از عمقِ ابر

آسمان آهنگِ بارانی نداشت

سال‌ها شد آه، “ابراهیمِ” عشق

هیچ “اسماعیلِ” قربانی نداشت

یک پرنده مُرد و دیدم یک قفس

در سکوتش هیچ زندانی نداشت

لحظه‌ها وحشی شد و در قلبِ خود

زنده‌گی احساسِ انسانی نداشت

هرچه گفتم: آب، اینک گُل؛ ولی

سبزه‌ها تصمیمِ مهمانی نداشت

جاوید فرهاد