“چو کفر از کعبه بر خیزد؛ کجا ماند مسلمانی؟!“
خبری خواندم که در نگاه نخست خیلی عادی و پیش پا افتاده جلوه کرد؛ ولی با اندکی تعمق در آن؛ مسایل کوه مانندی برابرم قد برافراشت؛ لطفاً شما هم مروری بر این خبر داشته باشید:
« مهمترین منبع تامین مالی طالبان را بشناسید!
سایت جنجالی ویکی لیکس که طی دو سال اخیر بارها و بارها با انتشار اسناد محرمانه، باعث شگفتی ملتها و دولتها شده، یکبار دیگر حقایقی را درباره دخالت نابجای برخی از کشورهای منطقه در افغانستان افشاء نمود. اسناد یاد شده جزو۲۵۰ هزار سندی است که مسوولان سایت میگویند از وزارت خارجه آمریکا به سرقت رفته و تمام مسائل را ازچشم ماموران یا دولتمردان آمریکایی روایت میکند و همین مساله ماهیت رفتار و اعمال دولتمردان آمریکایی را بیشتر در معرض قضاوت جهانیان میگذارد.
این بار ویکیلیکس با انتشار یک سند محرمانه دیگر اعلام کرد که وزیر خارجه آمریکا یعنی خانم هیلاری کلینتون اعتراف کرده که عربستان سعودی مهمترین منبع تامین مالی گروه های تروریستی در سراسر جهان می باشد.
بر اساس این سند، هیلاری کلینتون درباره اقدام سرمایه داران آل سعود در تامین مالی گروهک های تروریستی اقصاء نقاط جهان هشدار داده و از مقامات مسئول سعودی خواسته است تا این موضوع را حل و فصل کنند زیرا این امر دارای اولویتی راهبردی است و یک چالش دایمی و همیشگی می باشد.
وی تاکید کرده است که از مهمترین گروههای که از این کمکهای مالی سعودی بهره برده اند، القاعده، طالبان و سازمان نظامی “طیبة” است که با استفاده از کمک های مالی شاهزادگان آل سعود اقدام به انجام عملیاتهای تروریستی و حملات انتحاری می نمایند.
در تلگراف محرمانه ای که در دسامبر ۲۰۰۹ ارسال شده است، کلینتون از دیپلماتهای آمریکایی خواسته است تا تلاشهای خود برای توقف رسیدن پول به گروه های مسلحی که ثبات و امنیت را در پاکستان و افغانستان تهدید میکنند، مبذول دارند. بویژه اینکه این گروه ها نیروهای ناتو را هدف قرار میدهند.
اما این اسناد نشان میدهد با وجود تمام فشارهای آمریکا، ریاض اقدامات محدودی برای متوقف ساختن بودجه رسانی به گروه طالبان، لشکر طیبه در پاکستان و دیگر گروههای افراطی که در افغانستان و پاکستان و هند حملات تروریستی انجام میدهند، انجام داده است.
به هر حال بسیاری از دیپلماتهای آمریکایی معتقدند که مبالغ مالی زیادی از سوی عربستان سعودی در موسم حج به دست گروههای مسلح می رسد و از آنجایی که رهبران و مسئولان طالبان و القاعده و حتی لشکر طیبه ظاهری کاملا اسلامی دارند، در این دیدار و گفتگوهایی که به بهانه سفر بیت الله الحرام صورت میگیرد، هیچ کس شک نمی کند.
درباره اینکه حملات انتحاری در افغانستان ریشه در مدارس دینی پاکستان دارد هیچ شکی نیست. همان مدارسی که با کمک مالی آل سعود با اهداف خاصی تاسیس و اداره می شوند . این واقعیتی است که هم دولتمردان افغانستان می دانند، هم کاخ سفید نشینان غرب… افغان نیوز»
در عین حال؛ دوستانی تماس تلیفونی گرفته و نیز از طریق ایمیل متونی را ارسال داشتند؛ مبنی بر اینکه :
جنرال دوستم پس از سفر حج که همراه با 200 نفرصورت گرفته بوده؛ یکباره در مورد … (طالبان) و حتی شبکهء حقانی؛ تغییر موضع داده از آماده گی ی خود برای گل انداختن به گردن ملاعمر و دیگران سخن رانده که غیر منتظره است و یک چرخش 180 درجه ای را در او نشان میدهد!
****
کاملاً حقیقت دارد که : اسلام؛ در همان حال که نام دینی است؛ نام فرهنگ و تمدنی نیز می باشد که قسمت مهمی از تاریخ بشریت در قرون وسطی را به خود اختصاص داده است.
این بدان معنی است که نمیتوان تاریخ داشت و بشریت داشت ولی واقعیتی به نام و عنوان «اسلام فرهنگی و تمدنی» را از آن حذف نمود و یا در آن مغفول گذاشت و گذشت.آن آن
«اسلام» را در همه حالات و در همه زمانه ها؛ «طالب» دیدن، «القاعده» دیدن، «اخوان» دیدن، «سعودی» دیدن، «بازی شیطان(2)» یا «بازی شیطانی(3)» دیدن؛ مسلماً گمراهی وخیم و تباهکنی است؛ در همان حال که برای روزگار ما چنین ندیدن و پیرامون آن؛ اوهام و خیالات پا در هوا بافیدن و لافیدن؛ گمراهی ای حتی وخیم تر و تباهکن تر میباشد.
اینکه بنده درین هفته؛ چرا به این بحث کشانیده شدم؛ داستانی شور انگیز دیگری هم دارد؛ اجازه دهید مختصراً به آن بپردازم.
تماس؛ متفاوتی داشتم که تعیین کننده استقامت بحث قرار گرفت:
وقتی گوشی را برداشتم؛ تصور کردم؛ این همان عزیزی است که سه هفته پیش؛ از کانادا مرحمت کرده و نسبت به اینکه کتاب «گوهر اصیل آدمی» را به لطف دوستی از اروپا به دست آورده و خوانده اند؛ با من حرف و حدیثی داشتند.
همچنان که به آن عزیز پیشتر وعده داده بودم؛ در مورد اینکه چرا در کتاب گوهر اصیل آدمی از نماد های ایده الیستی چون «رب النوع» و «جادوگر» استفاده شده است؛ به ایشان و عزیزان مشابه توضیحی تفصیلی و انترنیتی خواهم داد؛ عرض کردم که این مأمول را جناب دکتور سید احمد جهش حتی به برترین وجه(4)؛ پاسخ داده اند. ولی دریافتم که مخاطب من فرهیختهء دیگری میباشند و گفتنی های متفاوتی دارند.
ایشان که بدواً ندانستم شوخی میکنند؛ فرمودند که:
اخطار میدهم که طرز سخن گفتن خود را مواظبت کنی؛ در مورد اندیشه های کبیر هرچه میگویی باید ایدئولوژی پیشروی عصر ما یعنی مارکسیزم – لنینزم مستثنی باشد!
بعد به حکایت پرداختند:
من پس از تردید ها و با بی انگیزه گی ی بسیار؛ بالاخره با آنچه جناب دکتور جهش رشته بودند؛ تصمیم گرفتم مانند یک دشمن؛ کتاب «گوهر اصیل آدمی» را بخوانم و هرچه را که در مورد آن تاکنون بافته شده؛ پنبه نمایم.
اما نتیجهء خوانش و گرفت و برداشت به عکس آمد؛ شاید هم به دلیل اینکه من سوابق ذهنی و امیال و عواطف مادر زادی و قبیله زادی ی جناب … ( یکی از رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان – جناح پرچم-5) را نداشتم.
آنچه من دریافتم؛ این است که خودت؛ “جهانی اندیش” شده ای و تمام عالم بشری و حتی هستی ی مادی؛ مانند موم در کفت؛ اینسو و آنسو میشود. ولی بخت بد این است که در کشور و سرزمین ما و مماثل ها؛ دید ها و بینش ها قومی، قبیلوی و مذهبی و به هر حال فوق العاده لوکال (محلی) است.
شاید در نسل جوان سی ساله و پایانتر کسانی پیدا شوند که نوشته های روزانه ات را درک نمایند و تحویل بگیرند؛ ولی در نسل های پیشتر؛ من؛ چنین موارد را استثنایی و ناچیز می بینم و دلیل آن هم واضح است؛ افق دید آن نسل ها؛ بسیار تنگ است؛ اگر این تنگنا ها را قوم و قبیله باعث نشده باشد؛ ایدئولوژي ها باعث شده اند.
بعد ها دریافتم که ایشان از تمامی این مقدمات؛ هدف والایی دارند؛ چنانکه فرمودند:
پیشنهاد میکنم که در مقالات یومیه یا هفته وار که به انترنیت یا به مطبوعات میدهی؛ وسعت دید در «گوهر اصیل آدمی» را کنار بگذاری یا کم از کم بسیار بارز نسازی و در دوایر محدود تر و فهماتر برای مخاطبان؛ مطلب بنویسی و الا تو در آسمان می مانی و دیگران در زمین؛ زمان میگذرد و برای اکنون چیزی حصول نمی گردد. آاینده را که؛ نه تو میدانی و نه من!
پرسیدم: میخواهید در چوکات بینش های قومی و قبیلوی یا مذهبی چیز بنویسم؟
فرمودند: میدانم برایت ممکن نیست؛ قومی و قبیلوی بنویسی… ولی در چوکات جهانبینی ی اسلامی اگر باشد؛ نوشته هایت به اذهان آشناتر بوده کم از کم سبب صرف نظر کردن خیلی از خواننده های بالقوه از نوشته هایت نخواهد شد.
رویهمرفته مدت درازی گفتگو کردیم.
این دوست فرهیخته ضمن دادن مثال ها از برخی نوشته های جاری در انترنیت که تخریش کننده و بیحد روشنفکرانه اند و حتی طوری مشکوک به نظر میرسند که بائیستی استخبارات جنایتکار خارجی در عقب قلمزنان آنها و ناشران قرار داشته باشد؛ علاوه کردند که در نوشته های خودت وسعت بینش در طول تاریخ و در اطلاعات آفاقی؛ تعداد خواننده گان و استفاده کنندگان را محدود میسازد؛ چرا که اکثریت نه به آنهمه اطلاعات تاریخی و باستانی آشنایی و انس دارند و نه به آنهمه اطلاعات آفاقی از جهان کنونی دسترسی دارند.
حتی کلمات و اصطلاحات مخصوص آن مباحث؛ خواننده گان مورد نظر را گنگس نموده و مطالب را پرطول و حجیم میسازد.
ایشان تصریح کردند که یکی از همین خواننده گان خودم بودم و صرف پس از خوانش خصمانهء کتاب گوهر اصیل آدمی؛ دریافتم که جهانبینی خودت فوق العاده دامنه دار و بکر و نو گردیده است؛ لهذا به کسانی که در وجود کتاب؛ به این جهانبینی تماس و آشنایی نیافته اند؛ نوشته هایت خالی از غرابت نمی باشد.
خلاصه پیشنهاد شان این بود که در موقع نگارش مقالات ارتجالی و مقطعی جهانبینی و قابلیت برداشت خواننده و مخاطب بیشتر لحاظ شود.
این صحبت پر از غنای جامعه شناسانه و روانشناسانه؛ مرا متوجه خیلی از باریکی هایی نمود که یا به آنها متوجه نبودم و یا کمتر متوجه بودم و منجمله معنای یک کامینت (نظر) را که در پای مقالهء حقایق کودتا علیه حضرت محمد… در رابطه به چند پرخاشگری قبلاً درج شده بود؛ بیشتر و بهتر دریافتم:
سلیمان کبیر نوری
دانشمند گرانقدر جناب محمد عالم افتخار سلام .شما در نوشته های خویش واقعا” با تمام انرژی و توانمندی به دفاع از پیغامبر اسلام پرداخته اید. اما آنچه برادران فوقا”تبصره نموده اند، تقصیری ندارند. زیرا قلم شما آنقدر بلند است که هضم و درک آن برای بسیاری از نخبگان مشکل مینماید. هرگاه این برادران مفهوم اصلی، دقیق و روشن از نبشته ی شما برمیداشتند؛ بدون شک به تمجید و تحسین شما میپرداختند. پیشنهاد من به جناب شما این است که در نگارش با اهتمام و تلاش زیاد، ” ساده نویسی” عطف توجه قرار گیرد.به حضرت پیامبر مسلمین درود میفرستم برای جناب شما سلامتی و موفقیت آرزو میبرم با عرض حرمت. نوری
چندین روز پیرامون چیزی به مصداق «جهانبینی اسلامی» اندیشه و مطالعه کردم؛ شک نیست که در قرآن و آثار کلاسیک دینی مبتنی بر فلسفه و عرفان اسلامی؛ نوعی جهانبینی وجود دارد ولی در فقاهت یا حقوق که بیشتر اسلام رسمی و عادتی و افواهی را چوکات کرده است؛ مصداق چندانی از جهانبینی نمیتوان یافت.
وانگهی واقعیت این است که جوانان و باسوادان مربوط به تودهء مردم خاصتاً در جوامع ناهمگون درون افغانستان؛ سر رشته ای از جهانبینی ی اسلامی (چه فلسفی – عرفانی و چه فقاهتی ـ اعتزالی) ندارند.
مثلاً پرسیدنی است: آیا چه تعداد از آنان معنای قرآن را میدانند؟
آیا تاریخ های معتبر اسلام و خلافت ها و سلطنت های اسلامی را خوانده اند و به آنها دسترس دارند؟
آیا اوج ها و حضیض ها در سیر تاریخ حقیقی ی اسلام – یعنی نه فقط تاریخ حاکمان – را متوجه استند و اگر نه بالاتفاق؛ لااقل در اکثریت های نسبی؛ مفاهیم و برداشت های قرار دادی از آنها دارند؟؟!…
هرچه در این پرسش ها و مسأله ها بیشتر عمیق میشدم؛ حالت گیچی ی تلخ و یإس آلود و زجر دهنده بر من چیره تر میگردید. تا جاییکه به این نتیجه رسیدم که اگر بستری موسوم به جهانبینی ی اسلامی؛ بهتر میتواند من و مخاطبم را به هم برساند؛ این بستر نه تنها طورهموار و آماده وجود ندارد بلکه باید با تلاشی شاق و طاقت فرسا آنرا از نو در جامعه به وجود آورد و پهن کرد. درین گیر و دار فکری؛ به واقعیتی موسوم به «عصر طلایی اسلام» رسیدم.
به راستی “عصر طلایی اسلام” حقیقت است یا افسانه؟
اگر روزگاری به مصداق «دوران طلایی» در اسلام ممکن بوده و محقق شده؛ چرا و به کدامین علل و موجبات زوال یافته و منحط شده است . در مقایسه با عصر طلایی اسلام؛ امروزه چه عصری در اسلام میتوان سراغ کرد و نام گذاشت؟
****
کاملاً حقیقت دارد که : اسلام؛ در همان حال که نام دینی است؛ نام فرهنگ و تمدنی نیز می باشد که قسمت مهمی از تاریخ بشریت در قرون وسطی را به خود اختصاص داده است.
این بدان معنی است که نمیتوان تاریخ داشت و بشریت داشت ولی واقعیتی به نام و عنوان «اسلام فرهنگی و تمدنی» را از آن حذف نمود و یا در آن مغفول گذاشت و گذشت.آن آن
«اسلام» را در همه حالات و در همه زمانه ها؛ «طالب» دیدن، «القاعده» دیدن، «اخوان» دیدن، «سعودی» دیدن، «بازی شیطان» یا «بازی شیطانی» دیدن؛ مسلماً گمراهی وخیم و تباهکنی است؛ در همان حال که برای روزگار ما چنین ندیدن و پیرامون آن؛ اوهام و خیالات پا در هوا بافیدن و لافیدن؛ گمراهی ای حتی وخیم تر و تباهکن تر میباشد.
بدون هیچ پروایی از مغالطه و به اصطلاح «گناه» باید گفت که عصر کنونی برای اسلام؛ فقط عصر انحطاط نیست بلکه دقیقاً عصر «بازی شیطانی» با اسلام است؛ درست به همان مفاهیم و مصداق ها که منجمله در کتاب رابرت درایفوس به همین نام تدوین و تألیف و حلاجی و تثبیت و تسجیل گردیده است!
ولی نخست باید دید؛ عصر طلایی اسلام چه بوده است و با وجود پرابلم ها و مسایل هولناک آغاز تاریخ اسلام؛ چنین عصری چرا و چگونه و بر کدامین زمینه ها و محمل ها و مضمون ها و محرکه ها و انگیزه ها… واقعیت یافته است؛ امریکه با در نظر داشت واقعیت های سرسخت کنونی در عالم اسلام و پیرامون آن؛ باور نکردنی و افسانه ای به نظر میرسد.
درینجا توجه عزیزان را به فشرده اطلاعاتی که در ویکی پیدای فارسی وجود دارد؛ جلب میدارم و در مقالهء بعدی به تحلیل و تجزیهء این اطلاعات و مکمل های بیشتر خواهم پرداخت:
دوره طلایی اسلام یا عصر شکوفایی و ترقی اسلامی، بنا بر آثار برجای مانده و نوشتههای کهن، بین میانه قرن هشتم میلادی تا میانه قرن سیزدهم میلادی تعریف میشود.[۱] [۲] هنرمندان، صنعت گران، فیلسوفان، دانش پژوهان، شاعران، جغرافی دانان، مهندسان، نویسندگان، شیمیدانان، فیزیکدانان، پزشکان، بازرگانان و دیگر دانشمندان جهان اسلام، نقش به سزایی در رشد، پیشرفت و تکامل دانشها و فنونی از قبیل کشاورزی، هنر، اقتصاد، صنعت، حقوق، ادبیات، دریانوردی، فلسفه، شیمی، فیزیک، جامعه شناسی، پزشکی و غیره ایفا کردند. این دستاوردها علیرغم رعایت و حفظ فرهنگ و سنن گذشته با گسترش نوآوریها، ابتکارات و اختراعات دانشمندان ممالک اسلامی و بدون وابستگی و اتکاء به تحقیقات دیگران، صورت پذیرفت.[۳]
هووارد آر ترنر در این باره میگوید:[۳]
«هنرمندان، دانشمندان، پادشاهان و رعایای مسلمان دست به دست هم، فرهنگ و تمدن بی همتایی را به وجود آوردهاند، که تمام جوامع و انسانهای دیگر کشورها، به شکلی مستقیم و غیر مستقیم، تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند.» |
شالوده و دگرگونیهای آغازین
در خلال پیروزیهای مسلمانان در آغاز قرن هفتم و نهم میلادی، سپاه اسلام، امپراطوری یا خلافت اسلام را که یکی از بزرگترین امپراطوریهای تاریخ به شمار میرود، تأسیس کرد و آن را به تدریج گسترش داد. در قرن هشتم میلادی یعنی اوج حکومت خلفای عباسی، مرکز امپراطوری اسلامی از دمشق به شهر تازه تأسیس بغداد منتقل شد.
دانشگاههای بغداد آغازگر دوره طلایی اسلام میباشند. خلفای عباسی تحت تأثیر احکام قرآن و احادیث و گفتاوردهای اسلامی بودند. در طول این دوره طلایی، جهان اسلام تبدیل به قطب دانش، پژوهش و روشنفکری گردید و علوم و فنونی نظیر زراعت، هنر، اقتصاد، موسیقی، معماری، صنعت، حقوق، تاریخ، جامعه شناسی، زیست شناسی، ریاضیات، ادبیات، دریانوردی، فلسفه، شیمی، فیزیک، پزشکی، نجوم، علوم دینی، اخلاق، منطق و غیره گسترش داده شد. شهر بغداد در دوره هارون الرشید خلیفه عباسی، به اوج پیشرفت و شکوفایی خود رسد.
کتاب راهنمای گیاهان دارویی به زبان عربی مربوط به دوران طلایی اسلام است.
هارون الرشید علاوه بر دعوت از دانشمندان و محققین، به گردآوری و برگردان کتابهای خطی از زبان سریانی، یونانی و پهلوی به عربی فرمان داد. پس از هارون، پسرش مامون، بیتالحکمه (خانهٔ دانش) بغداد را بنیان نهاد و دستور ساخت رصدخانهای را صادر کرد. این اقدامات باعث مهاجرت دانشمندان از جایجای جهان به سوی بغداد و رونق آموزش و پژوهش شد.
این اقدام به جنبش و نهضت ترجمه نیز مشهور است. بسیاری از آثار عهد عتیق و روزگار باستان که به دست فراموشی سپرده شده بودند، به زبان عربی و بعدها به زبانهای فارسی، سندی، عبری، ترکی و لاتین ترجمه شدند. علوم گوناگون و عهد باستان میانرودان (بین النهرین)، روم، یونان، چین، هند، ایران زمین، مصر، شمال آفریقا و تمدن بیزانس در آمیخته شدند. در دوران خلافت امویان در آندولوس و حکمرانی فاطمیان در مصر، شهرهای کوردبا و قاهره به عنوان مراکز علمی و دانشگاهی در حوزه های متعدد فعالیت پژوهشی داشتند.[۴] برنارد لوئیس درباره این مراکز علمی و دانشجویان آنها میگوید:[۵]
«در دوران طلایی اسلام، خلیفه به عنوان شخص اول روشن بین و متمدن، برای نخستین بار، دانشجویان و محققین مختلف را از سرتاسر دنیا مثل چین، هند، خاورمیانه، شمال آفریقا، اروپا و آسیای میانه گرد هم جمع نمود.» |
یکی از بزرگ ترین ابداعات در این دوره مهم کاغذ بود. کالایی که رمز و راز تولید آن سالها در نزد چینیها پنهان مانده بود. فوت و فن صنعت کاغذ سازی را اسیران جنگ تالاس (۷۵۱ میلادی) به مسلمانان آموختند که بعداً این صنعت به سمرقند و بغداد روانه شد.
اعراب با گسترش شیوههای چینی و استفاده از پوست درخت توت این صنعت را کامل کردند. مسلمانان با استفاده از نشاسته و آهار کتاب ها را صحافی میکردند. حدود سال ۹۰۰ میلادی، صدها مغازه کتاب فروشی که کتابهایی با نسخ خطی میفروختند در بغداد وجود داشت. همچنین کتابخانههای عمومی، شامل کتب متنوعی در زمینههای گوناگون بودند. در قرن سیزدهم میلادی، حرفه کاغذ سازی از ممالک مسلمان به فز و از آنجا به آندولوس و اروپا گسترش پیدا کرد.[۶]
کتابی در مورد علم طب از محمد زکریای رازی در میانه دوم قرن سیزدهم میلادی به زبان ایتالیایی ترجمه شدهاست.
دانش نقشه برداری و مکان نگاری، کمک بسیاری در توسعه و پیشرفت مسلمانان ایفا کرد. حتی پیش از ظهور اسلام، شهر مکه به عنوان مرکز بازرگانی دنیای عرب محسوب میشد. رسم و سنت زیارت کعبه، این شهر را به مرکز تبادل افکار و کالا تبدیل کرده بود. بازرگانان مسلمان تأثیر شگرفی بر تجارت و شاه راه های بازرگانی عربی آفریقایی و عربی آسیایی گذاشتند. بر عکس مسیحیان، هندیان و چینیان که جوامع شان بر مزرعه داری خانوادگی و کشاورزی اجدادی پایه ریزی شده بود، در جهان اسلام، تاجران مسلمان با تجارت و بازاریابی در دوران طلایی اسلام، نقش اساسی را در تشکیل، رشد و گسترش مدنیت و تمدن اسلامی، بازی کردند. بازرگانان با آوردن کالا و انجام تجارت صادقانه، اعتماد چینیها، هندیها، مردم غرب آفریقا و جنوب شرق آسیا را به خود جلب کردند و در عوض ابداعات و اختراعات آنها را به سرزمینهای اسلامی به ارمغان آوردند. تجار مسلمان با سرمایه گذاری در صنعت نساجی و کشاورزی گامهای نخستین را در ایجاد دوران طلایی اسلام برداشتند. جدا از بازرگانان مسلمان، مبلغان مذهبی اسلام نیز نقش عمدهای را در ارسال پیام اسلام به نقاط متفاوت جهان بازی کردند. عمده ترین این سرزمینها، میان رودان باستان (بین النهرین)، ایران زمین، آسیای مرکزی و شمال آفریقا بودند. همچنین عارفین و سالکان مذهبی نفوذ قابل توجهای در قسمتهای متعددی از شرق آفریقا، آناتولی باستانی (ترکیه)، جنوب آسیا، جنوب شرق آسیا و شرق آسیا داشتند. [۷][۸]
اصول و مبنا
تعداد زیادی از اندیشمندان مسلمان علاوه بر اصول ارزشی دین خود، عقاید و دانش اخلاق متفکرین گذشته را که بر پایه اصول بشر دوستانه عقلانی و مباحثات علمی مستدل بنا شده بود، پی گیری کرده و آنها را مبنای پژوهش های خودشان قرار دادند. آثار زیادی از نوشته جات و کتابهای اسلامی از قرون میانه اسلامی (دوره طلایی اسلام) بر جای مانده است که به موضوعاتی نظیر شعر، عشق، تاریخ، فلسفه، ادبیات، خداشناسی و غیره پرداختهاند.
مروری بر این آثار، آزادی اندیشههای متفاوت را در آن عصر بازگو میکند.[۹][۱۰] وجود آزادی دینی، اگرچه که هنوز جوامع جهان اسلام در کنترل ارزشهای اسلامی بودند، کمک بزرگی در توسعه ارتباطات ادیان و اختلاط فرهنگ و خرد مسیحی، یهودی و اسلام کرد و این آغازگر یک دوره جدید فلسفی و فکری در سده های میانی یعنی قرن هشتم تا سیزدهم میلادی بود.[۴] دلیل دیگری که باعث رشد جهان اسلام در این برهه زمانی شد، آزادی بیان و سخنوری بود. [۱۱]
نخستین رسالهها و دانش نویسهها، در مورد علم محیط زیست و دانشمندان علوم محیط زیست، که مخصوصاً در رابطه با آلودگی زیست محیطی مطرح شد، توسط ابویوسف کندی، محمد زکریای رازی، ابن الجزار القیروانی، بنی تمیم، ابوسهل مسیحی جرجانی، ابن سینا، علی بن رضوان، عبداللطیف البغدادی و ابن النفیس به رشته تحریر در آمد.
مقالات آنها همچنین موضوعات مختلفی را از قبیل آلودگی هوا، آلودگی آب، آلودگی خاک و سوء مدیریت شهری تشریح کرده بود.[۱۲] شهرهای کوردوبا و آندولوس که جزء ممالک اسلامی محسوب میشدند، دارای سطلهای زباله بودند. [۱۳]
مؤسسات آموزشی و نهادها
تعدادی از مراکز علمی و آموزشی که سابقاً در دنیای قدیم گمنام بودند، خاستگاه شان از سالهای نخستین عصر طلایی اسلام نشأت میگیرد. بارزترین مثالی که در این زمینه میتوان گفت، بیمارستانهای عمومی است که به جای معابد شفاء و معابد خواب و استراحت، تأسیس گردید.[۱۴]
هچنین بیمارستانهای مربوط به بیماریهای روانی نیز در آن دوره ساخته شد. [۱۵] از دیگر مراکز علمی پژوهشی که در دوران طلایی اسلام بنیان نهاده شد، کتابخانههای عمومی (با قابلیت امانت دهی کتاب)، دانشگاهها (با اعطاء درجههای علمی به دانشجویان) و رصدخانههای نجوم به عنوان مراکز پژوهشی را میتوان نام برد.[۱۴] تفاوت آشکاری که رصدخانههای عصر شکوفایی اسلام با رصد خانههای کهن داشتند، غیر خصوصی بودن این گونه مراکز بود.[۱۶]
در دوران طلایی اسلام حدود قرن نهم میلادی، نخستین دانشگاههایی که به دانشجویان خود مدرک تحصیلی پزشکی اعطاء میکردند تحت عنوان بیمارستان بر پا شدند. این مراکز دو منظوره بوده و حالت دانشگاه- بیمارستان داشتند.[۱۷] کتاب گینس که رکوردهای دنیا در آن ثبت میشود، دانشگاه قرویین (تأسیس ۸۵۹ میلادی) واقع در شهر فز مراکش را به عنوان کهن ترین دانشگاهی که مدرک تحصیلی به دانشجویان خود اعطاء میکرد، معرفی نمود.[۱۸]
دانشگاه الاظهر که در سال ۹۷۵ میلادی در قاهره بنا شد، در رشتههای گوناگون دانشگاهی، مدارک تحصیلی به دانشجویان خود اعطاء میکرد. این مدارک شامل مدارک تخصص تری و ارشد (کارشناسی ارشد امروزی) نیز میشد. دانشگاه الاظهر به عنوان یک دانشگاه کامل در دنیا شناخته شدهاست. خاستگاه و اصل درجه و مدرک دکترا به مجوز و مدرکی با نام اجازه (به عربی: الإِجازَة) بر میگردد. دانش آموختگانی که این مدرک را اخذ میکردند اجازه داشتند در مدارس اسلامی به نشر آراء و افکار خود و همچنین تدریس علوم مربوطه به پردازند.[۱۹]
گفته شدهاست کتابخانه طرابلس در لبنان تا قبل از جنگهای صلیبی حدود ۳ میلیون کتاب داشتهاست. این کتابخانه در جریان جنگهای صلیبی ویران شد. در این میان آثار بسیار مهمی به زبان عربی درباره علوم ریاضیات وجود داشت که تعدادشان به طور قابل ملاحظهای از مجموع کتابهای لاتین و یونانی قرون وسطی بیشتر بود. البته تعداد کمی از این کتابها در دانشگاههای عصر حاضر تدریس میشود.[۲۰] به عنوان مثال جمیل رجب کارشناس تاریخ علوم دانشگاه مک گیل در این زمینه میگوید:
«کمتر از پنج درصد از کتابهای موجود قرون وسطی اسلامی در حال تدریس میباشند.»[۲۱]
سهیم الحسنی پروفسور و مهندس مکانیک اماراتی دانشگاه منچستر در این باره میگوید: «تعداد پنجاه هزار نسخه خطی به جا مانده مورد بازبینی قرار گرفتهاند و هنوز پنج میلیون نسخه در نوبت بازبینی قرار دارد.»[۲۲]
در جریان جنگهای صلیبی یک صد هزار جلد از کتابهای دارالعلم غارت شده و یا به آتش کشیده میشود.[۲۳]
نخستین بیمارستان مسلمانان در سال ۸۸ هجری قمری در زمان خلافت امویان تأسیس شد، طی این دوران بیش از ۶۰ بیمارستان در بغداد و ۳۳ بیمارستان در قاهره ساخته شد.[۲۴] در دوران طلایی اسلام مراکز حقوقی ویژه ای تأسیس شدند که به امور خیریه، وقف و امور حقوقی می پرداختند. همچنین مراکز حواله پول، حل اختلاف و دادخواهی نیز بنا شدند.[۲۵][۲۶][۲۷][۲۸]
دریاهای دانش و حکیمان چند علمی
از دیگر ویژگی های دوران طلایی اسلام، وجود دانشمندان، حکیمان و دانش پژوهانی است که در چندین دانش متفاوت سر رشته داشته و در آن سرآمد روزگار خویش بودند. این حکیمان هم در علوم مادی و فیزیکی و هم در علوم دینی و متافیزیکی، در شاخه های متعدد، دخیل بوده و پژوهش های ارزنده ای می کردند. مثالی که در این زمینه در دنیای غرب، در دوره رنسانس می توان نام برد، لئوناردو داوینچی می باشد.[۲۹][۳۰]
در خلال دوران طلایی اسلام، تعداد حکیمان و پژوهشگرانی که در چند زمینه علمی فعالیت داشتند بسیار بیشتر از دانشمندانی بودند که تنها در یک رشته تخصصی تحقیق و مطالعه می کردند. [۲۹] از این میان می توان ابوریحان بیرونی، جاحظ، ابویوسف کندی، ابن سینا، شریف ادریسی، ابن باجه، ابن زهر، ابن طفیل، ابن رشد، جلالالدین سیوطی، [۳۱] جابر بن حیان، [۳۲] عباس ابن فرناس، [۳۳] ابن هیثم، [۳۴] ابن نفیس، [۳۵] ابن خلدون، [۳۶] محمد بن موسی خوارزمی، علی بن حسین مسعودی، مقدسی، بدیعالزمان جزری ، فخر رازی، محمد بن جریر طبری و خواجه نصیر طوسی [۲۹] را نام برد.
اقتصاد
دوران اکتشاف
امپراطوری اسلامی در طول دوران طلایی اسلام نقش بسیار کلیدی را در جهانی سازی بازی کرده است. بازرگانان و جهانگردان مسلمان، به وسیله اقتصاد، دانش و تجارت، کشورها و تمدن های گوناگون و جدا افتاده را از سر تا سر دنیا به هم پیوند زدند.[۳۷] گستره شبکه جهانی تجارت مسلمانان از سواحل شرقی اقیانوس اطلس آغاز و پس از گذشتن از دریای مدیترانه و میان رودان (خاورمیانه) تا هند و چین ادامه داشت.[۳۸] این شبکه بازرگانی جهانی نقش مهم و کلیدی را در برقراری و حفظ امپراطوری های اسلامی ایفا کرد. تجارت مسلمین به عنوان یک قدرت اقتصادی پیشرو در طول قرون هفتم تا سیزدهم میلادی، ابزار بسیار مهم و عامل کلیدی شد تا به کمک آن امپراطوری های اسلامی عباسی، اموی و فاطمی بنا شده و به سهولت بیشتری به اهداف سیاسی و حکومتی خود برسند.[۳۷]
آسیاب آبی حماة بر روی رود العاصی Orontes River در کشور سوریه، دستگاه های آسیاب آبی (چرخ آب کشى) Noria، ساقيه Sakia، پمپ زنجیری Chain pump در انقلاب کشاورزی مسلمانان توسط مهندسان مسلمان ابداع و به طور گسترده در آبیاری و کشاورزی مورد استفاده قرار گرفتند.
انقلاب و دگرگونی های کشاورزی
در دوران طلایی اسلام، دگرگونی های بزرگ کشاورزی تحت عنوان “انقلاب کشاورزی اعراب” رخ داد.[۳۹] بازرگانان مسلمان با گسترش و انتشار روش ها و تکنیک های صنعت کشاورزی و همچنین انتشار بذرهای گوناگون کشاورزی انقلابی را در نشر محصولات کشاورزی ایفا کردند. تجار مسلمان با خرید بذرهای سورقوم از سرزمین های آفریقایی، مرکبات از چین، نیشکر، پنبه و برنج از هند و با فروش و پخش آن در سرزمین های اسلامی که قبلا” این محصولات کشت نمی شد، محصولات زراعتی را در دیگر بلاد اسلام منتشر کردند.[۴۰]
این تغییرات بزرگ کشاورزی، علاوه بر گسترش زراعت و محصولات کشاورزی، موجب گسترش و توسعه اقتصاد، پراکندگی و افزایش جمعیت، تغییر در پوشش های گیاهی،[۴۱] افزایش تولید و درآمد کشاورزی، رشد زندگی شهری، گسترش و قوت نیروی کارگری، توسعه آشپزی و تنوع غذایی، گسترش صنعت نساجی و پوشاک و بهبود و بالاتر رفتن سطح زندگی در جهان اسلام گردید.[۴۰]
در قرن هشتم میلادی، در خلال انقلاب کشاورزی، صنعت تصفیه نی شکر و چغندر قند توسعه پیدا کرد و این دو محصول به صورت شکر تجاری در آمدند. اعراب صنعت تولید شکر را توسعه دادند و با گسترش مزارع نی شکر و چغندر قند، صنعت تولید شکر و محصولات تابعه آن را در جهان اسلام انتشار دادند.[۴۲]
برای نخستین بار مسلمانان “کشاورزی تجاری” را مرسوم کردند و محصولات زراعی را علاوه بر احتیاجات خانوادگی، به منظور کالایی برای فروش، تولید کردند.[۴۳] کشاورزان چندین بار در سال و به صورت چهار فصل از مزارع محصولاتی نظیر اسفناج، بادمجان و غیره به دست می آوردند. در یمن گندم و در عراق برنج، دو بار در سال از یک مزرعه درو می شد.[۴۰] مسلمانان یک روش علمی را در کشاورزی توسعه دادند که این روش بر سه عامل اصلی و بنیادی بنا شده بود. نخستین عامل، سامانه پیچیده و تخصصی گردش سالانه کشت محصولات است، دومین عامل، روش کاملا” توسعه یافته آبیاری است و سومین عامل، ارائه تنوع زیادی از محصولات کشاورزی است. مسلمانان زراعت را با علم به اینکه چه محصولی را در چه فصلی، در چه زمینی و با چه میزان آبی آبیاری کنند، انجام می دادند. در دانشنامهها، موارد بی شماری به تفصیل در رابطه با کشاورزی و گیاه شناسی ارائه شده است.
اقتصاد و بازار
نخستین شکل نظام سرمایه داری و بازار آزاد در زمان سلسله های اسلامی و دوران طلایی اسلام شکل گرفت.[۴۴] در خلال قرن هشتم تا دوازدهم میلادی، ممالک اسلامی جایی برای نخستین بازارهای تجاری، داد و ستد و سرمایه داری در آمدند، که از آن به عنوان ” سرمایه داری اسلامی” یاد می شود.[۴۵]
در دوران طلایی اسلام یک اقتصاد پولی قدرتمند بر پایه چرخش پولی (دینار) حکمفرما بود. ممالک و قلمروهای مختلف اسلامی که قبلا خودمختار و مستقل بودند دارای یک سیستم یکپارچه اقتصادی و پولی با واحد پولی مشترک شدند.
رشد صنعتی
در دوران طلایی اسلام انرژی آبی، انرژی بادی و انرژی جزر و مدی، انواع انرژیهای گوناگون جهت استفاده برای انواع آسیاب و کارخانههای متعدد بودند. [۴۶] در خلال سده یازدهم میلادی استفاده از آسیابهای آبی و بادی در جای جای سرزمینهای اسلامی مثل شمال آفریقا، اندلس، آسیای مرکزی و میانرودان کاربرد فراوانی پیدا کرده بود. [۴۷] مهندسان مسلمان در این برهه زمانی موفق به اختراع توربین آبی و میللنگ شدند. آنان از چرخدندهها در اقسام آسیاب و دستگاههای بالابرنده آب استفاده کردند. مهندسین دوران طلایی اسلام در استفاده از سدهای آبی به عنوان تامینکننده انرژی آبی پیشرو بودند و برای انواع آسیاب و دستگاههای بالابرنده آب، انرژی افزوده تولید کردند.[۴۸]
اختراعهای دوران طلایی اسلام
مسلمانان در طول دوره اسلامی اختراعات زیادی را به ثبت رساندهاند.اختراعات ذیل زیر فهرست اختراعات مسلمانان در دوران طلایی اسلام میباشند که بین قرنهای ۲ تا ۱۰ هجری قمری (۷ و ۱۶ میلادی) به ثبت رسیدهاند.[۱]
صنایع شیمی
فرآیندهای شیمیایی
در طول تاریخ فرآیندهای شیمیایی زیر به دست مسلمانان اختراع شدهاند:
- تشویه
- تکلیس، بهوسیله جابر بن حیان اختراع شد.
- تبلور، بهوسیله جابر بن حیان اختراع شد.
- تقطیر، جابر بن حیان اولین فردی بود که توانست مواد شیمیایی را تقطیر کامل کند.
- تقطیر تخریبی، به وسیله مسلمانان برای به دست آوردن قیر از نفت خام انجام گرفت.
- تقطیر خشک
- تصفیه، بوسیله جابر.
- تقطیر بخار، بهوسیله ابن سینا اختراع شد.
- تصفیه آب
مواد شیمیایی
جابر بن حیان، پدر کیمیاگری توانست الکل را تقطیر کند و صنعت عطرسازی را بنا نهد. وی بسیاری از مواد شیمیایی را کشف کرده است.
- تیزاب سلطانی، زاج سفید، نمک جیوه بهوسیله جابر بن حیان جدا سازی شدند.
- ارسنیک، قلیا، نمک قلیایی، بوراکس و نمک آمونیاک خالص بهوسیله جابر بن حیان جدا سازی شدند.
- جیوه، تقطیر و جداسازی بهوسیله جابر بن حیان انجام گرفت.
- اسید نیتریک و اسید سولفوریک، نمک جیوه، آنتیموان و بیسموت بهوسیله جابر جداسازی شدند.
- اسید سولفوریک، نیتروژن، گوگرد بوسیله جابر کشف شدند.
- اتانول، اسید سولفوریک، آمونیاک به وسیله دانشمندان عرب جداسازی شد.
- نیترات پتاسیم (شوره) بهوسیله حسن الرمح کشف شد.
- گلاب، اولین بار به دست مسلمانان از راه تقطیر گل سرخ به دست آمد.
- اسید اوریک بهدست جابر.
- اسید هیدروکلریدریک به دست جابر
خوردنی و نوشیدنی
- قهوه بهوسیله فردی به نام خالد در کفا، اتیوپی در قرن ۳ هجری کشف شد.
- شیرینی، به علت پیشرفت مسلمانان در تولید شکر به دست آنها تولید شد.
- آب مقطر به دست مسلمانان اختراع شد.
- تقطیر الکل و اتانول بهوسیله الکندی .احمد یوسف حسن، اسلامشناس، مینویسد:تقطیر الکل و شراب به علت ممنوعیت شراب در اسلام باز نایستاد. جابر بن حیان روشی سرمایشی برای تقطیر شراب پیشنهاد داد.
- رستورانها قبل از اینکه در چین رونق بگیرند توسط مسلمانان برپا شده بودند.
- المقدسی مینویسد:در قرن ۴ هجری رستورانهای بودند که سه وعده غذا برای مشتریان خود آماده میکردند.زریاب، اصرار میورزید که غذا باید به صورت سوپ، وعده اصلی و دسر سرو شود.
- شربت و شراب، اولین نوشیدنیهای غیرالکلی کربناتدار بودند که در دنیای اسلام به وجود آمدند.
شیشه
- مروارید مصنوعی و پاکسازی مرواریدها: جابر ابن حیان در کتاب «الدورا المکنونا» (مرواریدهای پنهان) برای اولین بار شرح چگونگی ساخت مروارید مصنوعی و پاکسازی مرواریدهایی که به خاطر آب دریا یا روغن تغییر رنگ دادهاند را ارائه نمود.
- شیشه صاف و بدون ناخالصی: قدیمیترین شیشه صاف و بدون ناخالصی در قرن نهم میلادی توسط مسلمانان ساخته شد. مثل شیشه بلوری که توسط عباس ابن فیرانس ساخته شد.
- شاعر عرب البوهتوری در وصف این شیشه آنچنان گفته: رنگ این شیشه پنهان است گویی که در مقابل ظرفی خالی ایستادهای.
- آزمایشهای پیچیدهای در قرن هشتم میلادی در سوریه انجام شد که باعث پیشرفت در تولید شیشه صاف و بدون ناخالصی جدید شد. همچنین دو مجتمع مشابه دیگر هم کشف شده بود که بیش از ۳۰۰ دستورالعمل شیمیایی جدید برای تولید شیشه بدون ناخالصی داده شده بود.
- پنجرههایی با شیشههای رنگی: معمارهای مسلمان در جنوب غربی آسیا برای اولین بار از شیشه رنگی استفاده کردند که بعد از آن این شیشهها در کلیساها استفاده شد. در قرن هشتم میلادی جابر ابن حیان در کتاب الدورا المکنونا ۴۶ دستورالعمل اصلی برای تولید شیشه رنگی شفاف و بدون ناخالصی ارائه کرد و ۱۲ دستورالعمل نیز بعداً توسط المراکشی در کتاب اضافه شد.
- آینههای کاو ٬ کوژ و کروی: ابن هیثم اولین بار توضیح دقیقی دربارهٔ آینه های محدب و مقعر که هر دو به صورت استوانهای و کروی هستند ارائه نمود، همچنین وی اولین توضیحات دقیق را در مورد آینههای کروی بیان کرد.
- رنگ آمیزی مصنوعی سنگهای قیمتی و مروارید: در کتاب مرواریدهای پنهان جابر ابن حیان برای اولین بار شرح داده شد که چگونه میتوان سنگهای قیمتی و مرواریدها را رنگآمیزی نمود.
- کارخانه شیشه سازی: نخستین واحد صنعتی مربوط به ساخت شیشه و محصولات سفالی در قرن هشتم میلادی در سوریه احداث شد. آزمایشهای بزرگی در محلی به طول ۲ کیلومتر انجام میشد که نوآوریهایی در تولید شیشهٔ شفّاف در آنجا به وقوع پیوست. اولین کارخانه شیشهگری در اروپا در قرن ۱۱ یعنی سیصد سال پس از مسلمانان توسط مصریان در یونان احداث شد.
فنآوری نظامی
بعد از ورود باروت از چین به مناطق مسلماننشین، مهندسان و کیمیاگران مسلمان درصدد توسعه باروتهای انفجاری و تطبیق آن با سلاحهای ساخت خودشان برآمدند.
صنعت نفت
- نفت ضروری:در قرن یازدهم میلادی توسط ابو علی سینا اختراع شد.
- نفت سفید و چراغ نفتی:اختراع شده توسط محمد زکریای رازی در قرن نهم میلادی.
- میدان نفتی ٬ مواد نفتی ٬نفتا و قیر:اولین مواد نفتی در قرن هشتم میلادی زمانی که خیابانهای بغداد با قیر سنگ فرش شد بوجود آمد.که این قیر از تقطیر نفت خام بدست آمده بود.در قرن نهم اولین میدان نفتی در باکو در آذربایجان برای تولید نفت استخراج شد.این میدان نفتی توسط المسعودی در قرن دهم و مارکو پولو در قرن سیزده اینگونه توصیف شده که محصولاتش توسط صدها کشتی حمل میشده.
- بنزین:شیمیدانهای مسلمان برای اولین با از نفت خام توانستند بنزین تولید کنند.
سفالگری
- جادارویی سفالی:این جادارویی اصولا برای نگهداری روغنها و پمادهای عطاران و داروهای خشکشان درست شده بود.گسترش این کوزه اصلا از خاورمیانه اسلامی بوده است.این کوزه توسط بازرگانان اسپانیایی- مغربی به ایتالیا برده شد و اولین نوع ساخته شده آن در ایتالیا در قرن پانزدهم و در شهر فلورانس بوده است.
- کالای اسپانیایی-مغربی:این در واقع یک سبک کوزه گری اسلامی در اسپانیای اسلامی بود٬بعد از اینکه مسلمانان دو روش در حیطه صنعت سفال را به اروپاییان معرفی کردند که یکی لعاب دادن ظروف سفالی با لعاب مات سفید رنگ از قلع و دیگری رنگ آمیزی روی فلزهای براق بود.کالای اسپانیایی- مغربی با سایر محصولات سفالین دنیای مسیحیان به خاطر ویژگیهای اسلامی که درآن بود متمایز گشته بود.
- ظروف سفالین براق:در قرن هشتم توسط جابر ابن حیان اختراع گشته بود که در آن از لعاب سفالین استفاده میشد. این روش خیلی زود و در قرن نهم در ایران محبوبیت یافت. و در مصر نیز در ظل خلافت فاطمیان در قرون ۱۰ و ۱۲ تولید شد. همزمان با تولید این ظرف در خاورمیانه، این ظروف به اروپا نیز گسترش پیدا کردند و اول به اسپانیا و اندلس و سپس به ایتالیا راه یافت.
- کارخانه چینی و سفال:اولین واحد صنعتی ویژه ساخت محصولات شیشه و سفال در قرن هشتم میلادی در سوریه ایجاد شد.
- سرامیک: در قرن نهم در عراق اختراع شد٬که یک کالای شیشهای و یا نیمه شیشهای با کیفیت خیلی خوب بود، که اساساً از خاک نسوز ساخته میشد.
- لعاب قلعی: این نوع لعاب توسط سفالگران مسلمان در قرن هشتم میلادی در بصره ٬ عراق ابداع شد.لعاب کدر درست شده از قلع از اولین روشهایی بود که سفالگران مسلمان به آن دست یافتند و آن را پیشرفت دادند.اولین نمونه های بکار رفته از این روش را میتوان در ظروف آبی رنگ متعلق به قرن هشتم یافته شده در بصره مشاهده نمود.
- سفالگری با استفاده از لعاب قلعی: اولین کوزه گریهایی که از لعاب قلعی استفاده میکردند در قرن نهم در عراق بودند٬که قدیمی ترین تکه ها در طول دوران جنگ جهانی اول در پی کاوشهایی در پنجاه کیلومتری شمال بغداد در سامرا کشف شدند.که از اینجا به مصر و ایران و اسپانیا قبل از اینکه در دوران رنسانس به ایتالیا برسد و بعد به هلند در قرن ۱۶ میلادی و بعد از مدت کوتاهی به انگلستان و فرانسه و سایر قسمتهای اروپا گسترش یافت.
********
رویکرد ها :
1 – اینکه بازی شیطانی با اسلام ؛ عمدتاً با «لارنس عربستان»، «شریف مکه»، جریان وهابیت و تزویج آن با سیطرهء ددمنشانهء آل سعود پا گرفته است و ادامه دارد؛ حتی «بازی» از درون یا از کنار کعبه را اولویت می بخشد ولی عوام و عوامزده ها بیشتر تبلور این بازی شیطانی را در مدارس وهابی – سلفی که به پول و مدیریت عمال انگلیسی عرب – پاکستانی منجمله در مناطق قبیلوی دامنه های سلیمان برپاست؛ کم و بیش حس و لمس میکنند. بدینجهت «کعبه به دنبال مدرسه» شاید عنوان چندان بیمورد نباشد.
2- کتاب رابرت درایفوس با ترجمهء فریدون گیلانی که اخیراً سایت های انترنیتی زیادی به نشر آن همت گماشته اند.
3- کتاب رابرت درایفوس به ترجمه فرزاد فروزنده که روی ویبسایت آریایی در بخش «اطلاعات هفته گی» به رایگان و حتی بدون حالت پی دی ایف؛ گذاشته شده است. میتوانم عرض نمایم مسلمان صاحب سواد که این کتاب را عمیقاً نخواند؛ دنیا و آخرتش در خسران خواهد بود.
4 – مقالهء دکتور جهش با عنوان « در بارهء کتاب گوهر اصیل آدمی و نظریات محترمه ماریا دارو» که تقریباً روی تمامی ویبسایت های با ارزش افغانی قابل دسترس می باشد.
5 – این رهبر ح.د.خ.ا که بر علاوه صلاحیت شعری و ادبی هم داشت؛ در قبال سروده ای از بنده در مورد میهن؛ به من اخطاریه فرستاده بود که به جهت ایرانی گری منحرف شده ام و این عزیز در جریان امر قرار داشت.