سران حکومات ورجال سیاسی اروپا و امریکا مسئول تشنج های امروزی وتباهی آینده در افغانستان و جهان می باشند. نویسنده : طاها کوشان فریمونت، کلیفرنیا

بعداز اعلام نتیجه هردو انتخابات ریاست جمهوری و شورای ملی افغانستان با پشتیبانی بی دریغ نهانی و آشکار از حامد کرزی از جانب سران حکومتی و رجال سیاسی اروپایی و امریکا از برنامه های کرزی دست آی اس آی پاکستان را در افغانستان بیش ازبیش آزاد ساختند؛ در حالیکه همه سیاسیون افغانستانی نگرانی که بر ضد برنامه های کرزی و برای هرچه بهتر نتیجه گرفتن از کمک های نظامی و مالی و اقتصادی و سازندگی کشور های کمک کننده، اعتراضات سازنده و معقول واصولی داشتند و دارند؛ بخاطر حفظ دست آوردهای نیک این ده سال درافغانستان است.

با پشتیبانی یک فرد تنها و بی پشتوانه ملی یعنی حامد کرزی هرروز بیشتر فاصله و بی اعتمادی که از حکومت کرزی ایجاد شده بود وادامه دارد بلکه این فاصله و بی اعتمادی و بدبینی ژرف علیه قوای بین المللی با تدویر لویه چرگه در حالیکه نمایندگان ملت افغانستان از جانب مردم افغانستان قانونا برگزیده شده و در شوری ملی افغانستان قانوناحضور دارند؛ اما نادیده گرفته می شوند که این به این معنی است که رای ملت افغانستان یا حق ملت افغانستان از جانب سران حکومات و رجال سیاسی و سازمان ملل متحد شناخته و باور نمی شود چه! که حتی پامال میگردد.

ما بخواهیم یا نخواهیم همین شخصیت های که برای خدا و حفظ شرف و آبروی ملت و مردم افغانستان با دیو سرخ شوروی سابق که ازنام آن لرزه براندام غرب و امریکا می افتاد پنجه نرم کردند و با شرمساری از وطن اخراج و حتی بیخ وریشه مارکسیزم لینیزم را خشکانیده و از بین بردند و باز با دیو سیاه جهالت و انسان ستیز و قانون گریز طالبان که ملا عمر از وطن خود و از جان خود گذشت ولی اسامه بن لادن را هم به دامادی خود مفت خر ساخت و هم ازو نگهداری نمود؛ جنگیدند.

مردم افغانستان همین رجال را که در آتش و دود و خاکستر همراه و در پهلوی شان سر خود را بکف دست شان گرفته و آماده فداکردن به پای مادروطن بودند، دوست دارند و اعتماد دارند و همن هارا میخواهند.

نه گریخته از وطن به گفته مردم دهات و قصبات دست پروده های غرب را.

این پشتیانی بی دریغ از یک شخصیت که هیچ گونه ریشه و پشتیبان در بین هم میهنانش ندارد؛ و آشکارا همدرد و هم آواز آی اس آی پاکستان و پشتیبان طالبهای متحجر جاهل بی سواد است؛ از جانب کشورهای که ادعای پخش و گسترش دیموکراسی وعدالت احتماعی را دارند؛ مردم روز تا روز علیه قوای ناتو و سازمان ملل متحد بی باور شده و میگویند که: فرق بین شوروی سابق که همه مردم را قربان یک دسته از بیخردان خداناشناس مارکسیست یعنی پرچم و خلق نموده بود، با امریکا و اروپا که همه مردم و ملت افغانستان را فدای آرمانهای یک دسته منفور به سرکردگی حامد کرزای می نمایند. چیست؟

چرا شماری از نمایندگان مجلس این جرگه را غیرقانونی خوانده اند:

در قانون اساسی افغانستان آمده: که لویه جرگه از اعضای شوری ملی، مجلس سنا و اعضای شوری های ولایتی تشکیل میگردد.

خانم کوفی نماینده بدخشان در مجلس شوری ملی دلواپسی نمایندگان ملت افغانستان را چنین توضیح میدهد: اگر این لوی چرگه برگزار می شود، حکومت باید از چگونگی مصارفش که با بودجه دولت که به پارلمان فرستاده نشده بود و پارلمان آن را تصویب نکرده، گزارش بدهد.

عالمی بلخی یک دیگر عضو مجلس نمایندگان افغانستان اظهار نموده: مصالح ملی، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور” به عوض لوی جرگه ای که در قانون اساسی پیشبینی شده، تصمیم بگیرد، این امر تخلف است و این تخلف بزرگتر از یک تخلف ساده بوده، واین کار “خیانت ملی” است.

ائتلاف “تغییر و امید” که جناح عمده اپوزیسیون سیاسی حکومت حامد کرزی است، برگزاری لوی جرگه در افغانستان را “غیرقانونی” اعلام کرده است.

ائتلاف “تغییر و امید” همچنین قطعنامه ای در مورد لوی جرگه منتشر کرده و در آن گفته است که برگزاری لوی جرگه برای مشورت در مورد مسایل مهم کشور در موجودیت پارلمان، خلاف قانون و مداخله در کارهای این نهاد است.

شماری از احزاب و فعالان جامعه مدنی هرات از روند گزینش افراد برای اشتراك در لویه جرگۀ عنعنوی انتقاد می كنند.

ایتلاف تازۀ سیاسی به نام جبهۀ ملی افغانستان در شهر کابل متشکل از سه حزب، جنبش ملی، وحدت اسلامی و کنگرۀ ملی، و تعدادی از شخصیت های مخالف حکومت رئیس جمهور کرزی و شماری از اراکین پیشین دولت می باشد. مخالفت با تدویر لویه جرگه یی که برای بحث روی پیمان ستراتیژیک با ایالات متحدۀ امریکا مدنظر گرفته شده، نکتۀ برجستۀ نشست افتتاحیۀ این ایتلاف در کابل بود.

امریکا به یاد داشته باشد که درزمان عقب راندن طالبان این وحشیان بی آزرم و جاهلان متحجر و زن ستیز انسان کش قانون گریز

همین ها بودند که پلان برچیده شدن طالبان لباس حقیقت بتن کرد و رنه اولین دسته کماندوها نزدیک بود که در کام این دژخیمان وحشی یعنی دشمن زن و دشمن قانون و دشمن پیشرفت، رفته و نابود می گردید.

شما می بینید که همه اعضای مشورتی و رئیس دفتر کرزی از حزب اسلامی حکمتیار است و نقشه پلان امنیتی لویه چرگه را به طالبان سپرده اند.

چنانچه بار ها نوشته ام که خدا ناخواسته اگر روزی رسد که بمب های اتمی پاکستان بدست این خیل بی معرفت و جاهل بیافتد آنگاه:

به سبب استراتیژی نامعلوم و یا پنهانی امریکا در افغانستان و جهان باعث کشته شدن هرچه بیشتر افراد بیگناه و غیر نظامی میگردد که مسئولیت مستقیم آن بدوش حکومت آقای اوباما انگلیس المان و فرانسه و سازمان ملل متحد است./

 

این نامه بتاریخ 14 آگست 2011 نوشته و فرستاده شده بود

محمد طاها کوشان فریمونت کلیفرنیا

بی نصیبان را هدایت مایه ای گمراهی است

سایه رنگش درفروغ مه مکدر میشود

نامه سرگشاده به جناب آقای رئیس جمهور حامد کرزی رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان!

درود و سلام بر شما باد!

جناب رئیس جمهور!

سه دوره حکومت شما برای افغانستان آنهم با کمک و یاری قوای بین المللی دست آوردهای نیک و بدی در پی داشت که روز تا روز به اثر بی تدبیری ها و فروگذاشت ها از جانب شخص شما و مشاوره های ناشیانه ای مشاورین شما، اوضاع روبه وخامت می گراید و این قابل ملاحظه دقیق و عمیق و ویژه از جانب خود شما و یاران شما می باشد.

بازی با قوانین، بازی با نماینده های انتخابی مردم، نادیده گرفتن آرمان و آروزهای اکثریت ملت؛ به ویژه حمایت و پشتیبانی از به اصطلاح خود شما برادران ناراضی تان؛ دیده میشود که از پشت پرده شما با طالبانی که هیچ وقت سر سازش و نرم خویی و نیک سیرتی را ندارند، با گونه های روش قومی و قبیولوی آنها را جسورتر و گستاخ تر ساخته اید.

( بی بی سی 23 اکتبر 2011

آقای کرزی در گفتگو با تلویزیون “جیو پاکستان” می گوید: “خدا ناخواسته، اگر هرگاه میان پاکستان و آمریکا جنگ شروع می شود، افغانستان از پاکستان طرفداری خواهد کرد.”

او خطاب به مصاحبه کننده تلویزیون پاکستان می گوید: “اگر پاکستان مورد حمله قرار گرفت، و در صورتی که مردم پاکستان به کمک افغانستان نیاز داشته باشند، افغانستان با شما خواهد بود.”

از آقای کرزی پرسیده شد که اگر هند گاهی به پاکستان حمله کند، موضعگیری افغانستان چه خواهد بود؟ او گفت: “هر کسی که به پاکستان حمله کند، افغانستان با پاکستان خواهد بود. افغانستان با پاکستان برادر خواهد بود. افغانستان هرگز نسبت به برادر خود خیانت نخواهد کرد.”)

روزی نیست که در میهن ما دست کم جان پینج انسان بیگناه و خدمتگار میهن بدست این جانیان بی آزرم گرفته نشود و به دهاتن بیگناه دیگر زخمی نگردند!

اما تا امروز چند تای ازین دجالهای بی حیا را اعدام نموده اید؟ در حالی که همه با سند و مدرک از میدانهای جنگ به چنگ پاسداران میهن می افتند و نه به داوری و نه به سزای اعمال ضد اسلامی و انسانی شان سپرده میگردند؟

آنها را درپناه حقوق بشر زنده نگهمیدارید و و به آنها اجازه میدهید که حق زندگی دیگران را بگیرند؟؟؟

حالت در افغانستان اضطراری و جنگی است، هیچ کسی نمی داند از زمانیکه ازخانه برای درس و کار و غریبی می برآیند، سلامت بخانه برمیگردند یانه؟

دیدیم که این برادران ناراضی تان حتی برادر ناتنی خود تانرا هم کشتند!

آیا از دست دادن برادر برایتان ناگوار و غم انگیز نبود؟ یا اینکه مانند اسلاف اورا نیز قربانی هوس ادامه قدرت قبیله سالاری نمودید؟

آیا برادران ناراضی شما این همه مردم را که با ماین کنار جاده و بم دستی و واسکت پراز مواد انفجاری روزانه به قتل می رسانند، مادر و پدرو زن و فرند ندارند ؟ بر سر آنها چه می گذرد؟

این همه پول و وسایل را که بیهوده از راه وزارت قبایل؟ شورای عالی صلح؟ و کمسیون تحکیم صلح؟ به جیب بزرگ آنهای که هیچ سیرایی ندارند می ریزانید، چرا در راه ساختمان مکاتب و لابراتوارهاو کتابخانه ها و میدانهای ورزشی جوانان که آینده بدست آنها است، به مصرف نمی رسانید؟

طالبان را برادر خطاب کردن یعنی خدمت آی اس آی کردن نیست؟ و ای برادر بیا و ازین نوده نوع دیگر پیوند کن: ” افغانستان با پاکستان برادر خواهد بود. افغانستان هرگز نسبت به برادر خود خیانت نخواهد کرد.”؟!؟!

که یعنی: اما اگر فرهیختگان و غازیان و سر سپردگان مهین مارا می کشید بکشید!!! لعنت الله علی المنافقین والکاذبین!

برادران، خویشاوندان و وزیران نزیدیک بدل تان مانند پسران و خویش و قوم و دور وبر هیتلرو صدام و معمرالقذافی و حسنی مبارک؛ چه کاری نیست که انجام نمی دهند؟!

سایه رنگش از فروغ مه مکدر میشود بی نصیبان را هدایت مایه گمراهی است

آیا از پیآمد اینها برای یک ثانیه هم در ذهن شما خطور میکند که مبادا: معاذالله اگر روزی به چنگ روزگار افتی؟

شما خود شخص تحصیل یافته و با تمدن غرب آشنا، ولی هنوز با افکار اقتدار قبیلوی مغز تان ملوث است؛ چرا؟

جناب آقای کرزای!

از خواب بیدار شوید! از هیتلر فاشیست آلمان که خودرا کشت، از حبیب الله امیر مقتول،محمد ظاهر شاه مخلوع، از محمد داود رئیس جمهور مقتول، ازمحمد رضا شاه مخلوع ، از صدام حسین مقتول، از حسنی مبارک و از معمرالقذافی مقتول پند بگیرید!!

ازخواب برخیزید و چشمان خود را خوب بمالید و دنیا را بنگرید که خداوند دستور داده: تأمل، تفکر، تعقل و تدبر را پیشه خود سازید.

عرق گرفته زپندم رخ نکوی تـــرا

زمن مرنج که میخواهم آبروی ترا

خواهی بخوان خواه مخوان ما نوشته ایم./

طاها کوشان فریمونت، کلیفرنیا

سند اثبات خدمت گذاری کرزی

به آی اس آی

درشناختن هر چیزاز گونه های ماده ونبات و حیوان؛ بعد از پژوهش و کاوش مداوم و پی گیر چند روز و هفته بلاخره جوهر و گونه و ارزش ماده ونبات یا حیوان بدست می آید و انسان بدان پی می برد میداند و بکار می بندد.

اما شناخت حیوان دوپا یعنی اولاد آدم؛ بسیار زمان بکار دارد تا بلاخره جوهر ذاتی و گونه های شخصیت و ارزش و سوها و گرایش های ذهنی ومکتب فکریش دریافت شده هویدا گردد.

پیشینه های گفتاری و نوشتاری فرهنگ والای ما نکته ها و پیامهای پردانه و ریشه یی نغزدارد که دریک ظرف کوچک گفتاری یک دنیا سخن را در خود نهفته می داشته باشد.

مانند این دو تا: عاقبت گرگ زاده گرگ شود   گرچه با آدمی بزرگ شود . ویا

شنیدم گوسفندی را، بزرگی     رهانید از دهان وچنگ گرگی
شبانگه، کارد بر حلقش بمالید     روان گوسفند، از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی     چو دیدم عاقبت گرگم، تو بودی .  سعدی(رح).

پیکار و غزای فرزندان دلیر و با ایمان میهن ما چه با بی خدایان مرتد؛ و چه با کافر مسلمان نماهای افغانستانی و پاکستانی یعنی متجاوزین قطاع الطریق بنام طالب اما نوکران آی اس آی پاکستان ؛ به دستور خداوند و پیروی از مانده های سرور پیامبران محمد مصطفی صلی الله علیه وصلم؛ بود. که پیروز و سر فراز ازین دو آزمون خدایی و دنیایی بدر شدند.

اما دشمنان دین و میهن ما یعنی آی اس آی به دستور باداران وهمکاری اجیرانش برای ستردن نام شهدا واز بین بردن ارزش پیروزی غازیان در آن دو آزمون بزرگ: قتال و جهاد یعنی نبرد و تلاش؛ در بین مردم ما همان سیاست انگلیس که تفرقه بینداز و بکام دل برس، را به همت و مردانگی و سر سپردگی گلبدین حکمت یار و مولوی حقانی؛ که در باره هردو در همین نامه میهن پرستان افغانستانی یعنی امید به کرات ومفصل نوشته و توضیح گردیده است؛ بابرنامه جدا ساختن فارسی وان و اوغان و برتری دادن این دومی بر دیگران؛ همه میهن پرستان با باور سترگ و پایدار به خداوند را به گونه های زیرکانه و شگفت آوری از میدان پیروزی یکک یکک سره سره و چیده چیده از سر راه شان روفیدن گرفتند و که هنوز این روند ادامه دارد؛ همین امروز حمله ناکام انتحاری دیگری به قصد ازبین بردن یکی دیگر از سرداران و غازیانی جهادی ما جناب جنرال بسم الله خان محمدی وزیر داخله صورت گرفت ؛ همه گلبدینی ها در قصر ریاست جمهوری حامدجان کرزای و طالبی یعنی حقانی ها در مهمانخانه دولتی کمسیون صلح سرگرم برنامه ریزی ازبین بردن میهن پرستان با خاطر آرام نشسته اند.

درین راستا همانگونه که در یکی از مقاله های پیشین خطاب به حامد جان کر زای نوشته بودم:” دیدیم که این برادران ناراضی تان حتی برادر ناتنی خود تانرا هم کشتند!

آیا از دست دادن برادر برایتان ناگوار و غم انگیز نبود؟ یا اینکه مانند اسلاف اورا نیز قربانی هوس ادامه قدرت قبیله سالاری نمودید؟ ”

و حالا به ولی نعمت های خود یعنی آی اس آی و دولت مردان پاکستانی چه صادقانه از راه یک تلوزیون بی پرده نشان میدهد که یک اجنت وفادار، تا پای جان خود و میهن و همیهنانش را در خدمت گذاری آی اس آی قربان خواهد نمود:

(بی بی سی 23 اکتبر 2011

آقای کرزی در گفتگو با تلویزیون “جیو” می گوید: “خدا ناخواسته، اگر هرگاه میان پاکستان و آمریکا جنگ شروع می شود، افغانستان از پاکستان طرفداری خواهد کرد.”

او خطاب به مصاحبه کننده تلویزیون پاکستان می گوید: “اگر پاکستان مورد حمله قرار گرفت، و در صورتی که مردم پاکستان به کمک افغانستان نیاز داشته باشند، افغانستان با شما خواهد بود.”

از آقای کرزی پرسیده شد که اگر هند گاهی به پاکستان حمله کند، موضعگیری افغانستان چه خواهد بود؟ او گفت: “هر کسی که به پاکستان حمله کند، افغانستان با پاکستان خواهد بود. افغانستان با پاکستان برادر خواهد بود. افغانستان هرگز نسبت به برادر خود خیانت نخواهد کرد.”)

خواننده دوست داشتنی من!

باری نوشته بودم که “کرزای به پای خود به دفتر آی اس آی رفته بود و اظهار همکاری کرده حلقه ای بندگی شان را بگوش انداخته بود”.

اینک امروز اثبات آن ادعای من از دهن و زبان کثیف شخص کرزی را که از طریق ویب سایت بی بی سی بدست آورده ام پشکش تان گردید.

هر مطلبی که در امید هفته نامه مردم افغانستان نشر میگردد هیچگاهی بی پایه و بی مایه و هوایی نبوده و نیست و نخواهد بود./

4 جنوری 2011

طاها کوشان فریمونت، کلیفرنیا

این نوشته از دو دیدگاه نوشته شده ، اول از دیدگاه کُردکی و نداشتن آگاهی از قضایای سیر تکاملی تاریخی . دوم مجملی با دید و آگاهی و برداشت از سیر تکاملی تاریخی به ویژه بعد از دهه هفتاد تا امروز.

بارها گفته ام و بار دگر می گویم:

زنده باد جهالت بیچاره باد دانش

طالبان در یک موضع‌گیری نادر خود گفته اند که برای تفاهم با جامعه جهانی آماده گشایش دفتر در قطر هستند.

این گروه با صدور اعلامیه ای در این مورد گفته است: “ما حالا آماده هستیم که در کنار حضور نیرومند خود در داخل کشور، برای تفاهم با جامعه جهانی در خارج دفتر سیاسی داشته باشیم و به همین منظور با برخی کشورها و از جمله قطر به صورت مقدماتی تفاهم کرده ایم”. سه شنبه 3 جنوری2012 بی بی سی. لندن.

زمانی را همه بیاد داریم که با وقاحت تمام ملا عمر سردسته ای طالب ها همان اسامه بن لادین را هم داماد خود ساخت هم درهم و هم روپی کلدار وهم دینار کمایی کرد وهم اورا از چنگ پنجه محاکمه نجات داد.

امریکا در آن زمان چنان به غضب بود که هم القاعده وهم همکاران و همفکران القاعده را دشمن درجه یک معرفی نمود.

سازمان ملل متحد؟!؟! نیز همه سرگروپ هایشان را درلست سیاه آن سازمان سیه نمود.؟!؟!

اما آن زمانیکه طالبها درمزارشریف قتل عام نمودند وشمالی را سوزانیده و زن و دختران جوان آنهارا درتابستان به دشت های سوزان ننگرهار و در زمستان در زیرزمینی خرابه های سفارت روس در سرک دارالامان شکنجه روانی و جسمی میدادند و سر انجام بسیاری از آنهارا به بازار فحاشی هیره مندیی لاهور وکاباره های دوبی و قطر و ابوظبی و به عقد شیخ های سعودی فرستادند.

گلبدین که بدعت تیزاب پاشی بروی شاگردان دختر را در کابل رواج داد، وبعد در یک روز دو هزار راکت به دستور آی اس آی بالای کابلیان بیچاره فیر می نمود.

دستگاه جهنمی ضد زن و ضد فرهنگ وضد تمدن طالبی بنام امر به معروف و نهی از منکر زنها را درخانه هایشان زندانی نموده بود و با کیبل در انظار عامه لت وکوب مینمودند و در غازی ستدیوم دست می بریدند و زن را قصاص می نمودند. کتابخانه و مکتب و سینما و تلویزیون و کست هارا آتش می زدند و غرغره می نمودند.

هیچگاهی هیچ سازمان و یا موسسه ای بنام حقوق بشر حرفی نگفتند و اشکی نریختند وداد و بیداد راه نیانداختند.!

حالا به یقین می شود درک نمود که امریکا و ناتو بجز یک مانور نظامی ده دوازده ساله در منطقه هدف دیگری نداشت و اگر دارد پوشیده و در خفا که قطعا با معیارهای دیموکراسی منافات دارد.

اظهارات جوبایدن معاون ریاست جمهوری امریکا و خوشحالی کرزی خان و دیگر طالبان مصدق این ادعا است یا نه؟

اینجا پرسشی در ذهن هر هم میهن مان پیدا میشودکه: قوت آی اس آی پاکستان و طالبان قوتهای ناتو و امریکارا مقهور واز پا درنیاورده؟ که طالبان چنین اعلامیه ای پرتمطراق را صادر می نمایند و یا بازهم : آب از قوت سرچشمه روان می گردد؟

ای وای بر اسیری کزیاد رفته باشد

در دام مانده سیدی و سیاد رفته باشد

مردم افغانستان است که باید بعداز سی سال بازهم خون بدهد و بازهم شکنجه شوند و زجر روحی ببینند و بازهم زیر بار جهالت همه چیز خود را از دست بدهند و حریصان بازهم پول بیاندوزند و به قطر کمر و گشادی جیب خویش بیافزایند.

زمانه کج روشان را ببرکشد بیدل

هرآنکه راست بود خارچشم افلاک است

ای کسانی که سنگ میهن پرستی و دینداری و راست کاری را به سینه کوبیده بودید، حالا جواب بدهید که با خودمحوری ها و خود پسندی ها و حرف ناشنوی های تان چه ارمغانی به مردم میهن داشتید و دارید؟

بازهم همان گپ های پیشین خود را تکرارا می نویسم: اگر خدا ناخواسته روزی بم های اتمی پاکستان پشت لشکر جهالت طالبی یکجا رخ سوی غرب نمود چه گل های را به آب خواهد داد؟

پاسخ این پرسش از کارکردهای امریکا با نوازشهای کرزی و طالبها در آینده روشن خواهدشد. و آن این خواهد بود: که هیاهو برای هیچ!

دوم:

قول معروف است که: آخر هرجنگ صلح است

ازنگاه سیرتاریخی در میهن ما:

ما با خلقی ها و پرچمی های مارکسیست و بی دین و طالبهای دین دار جنگیدیم و دشمنی نمودیم. اما آیا میتوان این دشمنی را با بقایای گروه های خلق و پرچم و طالبها مادام العمر ادامه داد؟

در پشاور درآن سالهای جهادی (دهه هشتاد) من خود شخصا با جناب آقای حداد رفت و آمد فامیلی داشتم، چون دوست پدرم بود و دخترش هم هم صنفی خواهرم؛ و با آنکه تضاد فکری سیاسی واضح و پوست کنده داشتیم، اما سر میزنان ازمن و خانمم خانواده آقای حدادبا دوستی و راستی پذیرایی می نمودند.

مرحوم مغفور غازی مولوی خالص در همان دهه شخصی را پناه داده بود؛ آن شخص هم بسیار با صداقت می گفت بلی من خاکه اساس نامه حزب خلق را با نور محمد ترکی نوشته بودم. ومولوی صاحب هم برای اینکه از گیر حزب اسلامی گلبدین پناهش داده باشد به حیث یک فرستاده اش در رادیو صدای مجاهدین افغانستان که در پشاور زیر زمینی بود مقررش نمود.

روح زنده یاد شادروان دکترعلی رضوی غزنوی شاد و قرین رحمت الهی باد که در رادیوی زیر زمینی صدای مجاهدین افغانستان در پشاور باهم همکار بودیم، زنده یاد رضوی بزرگوارفهیم بارها آن شخص را بر سر قصه می آورد و او می گفت و ما می شنیدیم اما در آخر سر اقرارمی نمود: حالا کم کم من به این باورم که راه خطا بود و باید از پیشگاه مردم وطن معذرت خواسته شود. و زنده یاد استاد می فرمود: پس برو وضو بگیر سر به درگاه یگانه ای بی همتا بگذار و اول از او معذرت بخواه.

ما می بینیم که امروز همانهای که همه درزمانه های گذشته از عدم دست رسی به سیر تکاملی دانش و تاریخ بی بهره بودیم؛ امروز دیگر آن دیدگاهای پراز تعصب و حب و بغض آهسته آهسته فرو کش نموده به ویژه در درون میهن آن پشتونی که تنها گسترش زبان و فرهنگ پشتون را، و آن تاجیک وآن ازبک و آن هزاره که همانند او عین تعصب را داشتند دریافتند که نه خیر این راهی که ما میرویم به گورستان است.

به ویژه جوانان میهن ما که امید آینده وطن را در یمن بازوان پرتوان و دانش با پهنای آنها وابسته است، بسیار آموختند و پند گرفته اند و میدانند که اگر بازهم بی اتفاقی وتنگ نظری و خود محوری و خود رایی را مانند گذشتگان ادامه دهند، باز هم همان آش و همان کاسه خواهد بود و همان بدبختی و بی دانشی و جنگ و پرکندن پرهای یک دیگر و نتیجه آن می شود که یا خرس قطبی سفید و یا دیوسیاه جهالت باز این وطن را قبضه وپامال جفا و ظلم سازند.

از جانبی هم همه کشورها دریافتند که در آخر سر باید به این داستان پایانی بنویسند، نمی شود که هی بگیر و ببند و بدست من پهلوانش بده.

تا کی و تا چند هرچه باشد این گفتمان که بازهم اگر پاکستان دخالت ننماید که انشاءالله چنین خواهد بود، دیگر آن طالب هم طالب دیروزی نیست، چون خودش لذت کاربرد مکتب و دانشگاه وتلویزویون ورادیو و موسیقی را چشیده؛ هیچگاهی دیگر دشمنی با اینها نمی توانند بکنند، با درک اینکه حالا دنیا دنیای دیروزی نیست، حالا مسلمان مسلمانی نیست که تنها از ملا بشنود و پیروی کند، چون واقف است که آیت تجلی خدا در آفاق و انفس را همه مسلمان و کافر به صورت کامل دانستند و با بکار گیری اینترنت و تیلفونهای دستی همه جوانان مسلمان به هر زبانی که بخواهند ازقرءأن کریم بدانند از راه گوگل به صدها زبان و از هزاران شخصیت ترجمه و تفسیر و شریعت را میخوانند و میدانند. یعنی دیگر کسی گفته نمی تواند که فلان ملا و مولوی وسید وخواجه ومیر وحضرت از فلان کرده دانا تراست و نزد اوبرو و پرسان کن.

پس به این اساس ما باید این گفتمان بین طالب و امریکای بدون واسطه کرزی و آی اس آی را فال نیک بگیریم، خدا کند که اینها صداقت داشته باشند و با زبان خود و با اراده خود و با عزم متین درین کار خیر پیش بروند و به این مسلمان کشی ها نقطه پایان بگذارن

فریمونت کلیفرنیا

به جای نامه سر گشاده به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد

کمیساری عالی حقوق بشر؟

شب شنبه هفتم جنوری در سایت بی بی سی خبری مسخره ای خواندم به این شرح:

ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد به دولت یمن هشدار داد “کسانی که مرتکب جنایت(جنایات) جنگی هستند نباید هیچ بخششی شامل حالشان شود”.

این سخنان خانم پیلای در حالی مطرح می شود که مجلس یمن خود را برای تصویب قانونی درباره عفو آماده می کند.

خانم پیلای می گوید که عفو نباید مانع از بازجویی و دادستانی از کسانی شود که مرتکب جنایات بین المللی شده اند.

و درخبردیگر از افغانستان در پی در خواست انتقال مسئولیت بازداشتگاه بگرام و زندانیان آن به دولت افغانستان، اداره زندانهای این کشور گفته که برای به عهده گرفتن این مسئولیت آماده است.

روز پنجشنبه، ۱۵ جدی/دی دفتر حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان اعلام کرد که مسئولیت کامل این بازداشتگاه تا یک ماه دیگر به دولت افغانستان واگذار خواهد شد.

در ادامه خبر آمده: امیر محمد جمشید گفت که حدود سیصد تن از بازداشتی‌های بازداشتگاه بگرام و حدود دو هزار و ۵۰۰ تن از اعضای طالبان از زندانهای دولت افغانستان آزاد شده اند.

در گذشته این کار انتقادهای زیادی را در پی داشت و شماری از اعضای مجلس نمایندگان و منتقدان دولت آقای کرزی، او را متهم به آزادی زندانیان طالبان بدون بررسی پرونده های آنها کردند.

حالاهم این احتمال مطرح است که ممکن است دولت افغانستان با گرفتن مسئولیت بازداشتگاه بگرام، شماری از آنها را آزاد کند.

هر چند آقای جمشید تاکید کرد که هیچ کار غیرقانونی در مورد آزادی آنها صورت نخواهد گرفت؟؟؟، اما گفت: “اگر روند صلح عملی شود و طالبان سلاح به زمین بگذارند، یا شرایطی را که دولت و جامعه جهانی در برابر آنها می‌گذارد، قبول کنند، طبیعی است که دیگر ضرورتی به زندانی کردن جانب مقابل احساس نمی‌شود.”/ سایت بی بی سی شنبه شب ۷ جنوری ۲۰۰۱۲

حالا ازین خانم ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر باید پرسید که این طالبانی که خون بیش از ده ها هزار افغانستانی وبه چندین هزار مردم بی گناه و بی دفاع دنیا را چه در افغانستان و چه در پاکستان و هندوستان و سایر نقاط جهان ریخته با کدام دلیل و برهان موردعفو و بخشش قرار می گیرند.

در یمن آنطور و در افغانستان اینچنین؟؟؟ یعنی یک بام و دو هوا!

بطور مثال محسود طالب پاکستانی که در زندان گوانتاناموبی زندانی بود و رها گردید، با برگشت به صوبه خیبر پختونخوای پاکستان به چه پیمانه جنایات دیگری را مرتکب شد؟

این سیاستمدار های بزرگ هیچ از گذشته پند و عبرت نمی گیرند، و یا اینکه کشته شدن و ویران شدن شهروندان ومیهن افغانستانی ها برایشان هیچ ارزش ندارد و تنها چیزی را که میخواهند دلداری پاکستان و منافع خودشان است و بس.

به گفته لسان الغیب حافظ : ز رقیب دیو سیرت بخدای خود پناهم

وبقول علامه اقبال لاهوری:

براُفتد تا روش رَزم درین دیــــــر کهن      دردمندان جهان طرح نو انداخته اند

من ازین بیش ندانم که که کفن دزدی چند     بهر تقسیم قبور انجمنی ساخته اند

ارتش و سازمان بی حیای آی اس آی و دولتمردان دروغگو و نیرنگ باز آنها چه جنایاتی نیست که در حق مردم و میهن ما روا داشتند و با مردم دنیا چه جفاهای که نکردند ولی همه دولت های بزرگ دنیا در مقابل این کشور لجام گسیخته و بی بند و بار که حتی یک حرف و قول راست ازآنها شنیده و دیده نشده، زانو زده و با التماس درخواست همکاری و هم یاری می نمایند؟!؟!؟!؟!

ویا طالبان را چون دشمن خود نمی دانند چرا که از اول هم با آنها بودند، اینکه با دوباره برگشت شان باز چه بلاهای را درافغانستان و منطقه به ارمغان خواهند آورد، هیچ اندیشه بجز حرف مفت ندارند.

سعدی شیرین زبان پند گوی فرماید:

عاقبت گرگ زاده گرگ شود

گرچه با آدوی بزرگ شود

وباز می سراید که:

ترحم بر پلنگ تیز دندان

ستمگاری بود بر گوسفندان

ویا آنجا که گوید:

ریاست به دست کسانی خطاست

که از دست شان دستها برخداست

نکــــوکار پــرور نبیند بـدی

چوبد پروری خصم خون خودی

مکن صبر بر عامل ظلم دوست

چه از فربهی بایدش کَند پوست

ســرگرگ بـــایـد هم اول برید

نه چون، گوسفنـــدان مردم درید