درینجا میخوانید:
-عوامل تهاجم و اشغال افغانستان
– برداشتن موانع بزرگ از سر راه، قبل از تهاجم ( اولین هدف تیر رس، فقید دوکتور نجیب الله رئیس جمهور پیشین افغانستان)
– بعد از هجوم، انتصاب مزدوران برای رهبری کشور
– شو ها و نمایش ها برای اغفال ذهنیت عامه جهان و موجه نشان دادن اشغال
– مزدوران منطقوی تاریخی در خدمت امپریال
– پیروزی های شگرف نیرو های اشغالگر و اعلام خروج از کشور
– آغاز جنگ روانی برای ایجاد وحشت، رعب و ترس؛ جنگی بمقابل مردم، ” نه جنگ برضد ترور”؛ مداخلات آشکار انگلیس، سعودی، ایران، پاکستان…
– آخرین حرف های ببرک کارمل فقید در مورد اوضاع آینده افغانستان، فقط چند لحظه قبل از پدرود حیاتش؛ که تاکنون برای مردم ناگفته مانده است.
– وظایف و رسالت ها و مکلفیت های نیروهای مترقی و وطنپرست افغانستان درین آزمون بزرگ و دشوار ملی – تاریخی و میهنی و فرود و فراز ها؟!
——————————————————————————
بیخ های اصلی معما های مرگ آفرین و تباهی آور
سفری که به ده ها سوالم پاسخ داد
اواخر نیمه اول سال 1995میلادی بود. جریان جنگ های سخت میان تنظیم های جهادی. ناگزیر بودم برای شرکت در مراسم ترحیم و فاتحهء یکی از دوستان عزیزم به پشاور سفر نمایم. با سه نفر از دوستان دیگر که راه و چاه را درین سفر بلد بودند، باهم به پیشاور سفر کردیم. فردای آن روز، پس از ختم مراسم ترحیم، من بائیست تنها به وطن برمیگشتم. دوستان مرا تا هده تورخم (ایستگاه موتر های تورخم) همرایی کردند. ازانجائیکه از پیش عادت داشته ام که در سفر ها، حتی سفر های تفریحی برای مطالعه باخود کتابی داشته باشم، در همان هده چهار روزنامهء پاکستانی را برای مصروفیت راه خریدم. با دوستانی که من را مشایعت کرده بودند، وداع کرده و موتر حامل مان به سمت تورخم به حرکت افتاد. بعد از حدود یک ساعت، موتر حامل ما( که وطنداران مان آن را پلنگ کوچ مینامیدند و برای من هم جالب بود که چرا نام فارسی دری؟ اما وقتی دقت کردم که هدف و نام اصلی به انگلیسی(« فلاینگ کوچ») بوده است، در یکی ازتنگنا های مرتفع دره ی کوههای خیبر نزدیک به سرحدات افغانستان متوقف شد. متوجه شدم که قطار دور و درازی از موتر ها نیز در پیشاپیش مان ایستاده و منتظر اند. من بازهم مصروف مطالعه شدم. زمانی به ساعتم نگریستم، دیدم بیش از یک ساعت از توقف مان میگذرد. شخصی که پهلویم نشسته بود، و یکی از استادان یونیورستی اسلام آباد خود را بمن معرفی کرده بود، و در آغاز صحبت های جالب باهم داشتیم که نظریات و اظهارات،لبخند ها و نیشخند های زهر آلودش در مورد مردم افغانستان تا دم ِ مرگ در خاطرم زنده باقی خواهد ماند و ایجاب یک مقال جداگانه را مینماید؛ به گفتهء خودش، موصوف نیز عازم شهر کوچکی در نزدیکی تورخم بنام “لوالگی” بود. این مرد هم چوکی ام هم با استفاده از روزنامه های من مصروف شده بود؛ از وی پرسیدم. چه خبر است؟ چرا همه ء این موتر ها متوقف شده اند؟ این آدمک با انتهای بی تفاوتی و خالصانه برایم گفت: فکر میکنم امروز هم انگلیس ها پوسته های نظامی را کنترول میکنند. فقط همین را گفت و دوباره مصروف مطالعه ء روزنامه شد. اما چنین نوع اظهاراتی بسان جرقهء یک صاعقه و آذرخش نیرومند در تار و پود واستخوانم دوید و رخنه کرد و من را دگرگون ساخت. من را به نیرومندی پاکستان که تا هنوز هم از کجا شیر میخورد، متقن و باورمند ساخت.
و ادامهء داستان:
پس ازان میدیای غرب چنین مسایل را در سرخط نشرات روتین خود قرار داده و هی تکرار میکنند و تکرار.
متعاقب آن جلسهء بزرگ پاکستانی ها زیر نام نخبگان و استراتیژیست های پاکستانی در آلمان تدویر یافت که پیامد آن نشست، بر استراتیژی پیشبرد جنگ افغانستان بوسیله امریکا، نیز سخت اثر گذار بود.( 38)
نشرات فرانسوی نیز به مزدوری باداران لبیک گفته و به کارزار تبلیغاتی درین راستا آغاز نموده و به ویژه نشست ناتو در شیگاگو را پذیرش شکست غرب در افغانستان اعلام کرد. ( 39)
اما سر نخ بدست کسانی بود که کنفرانس خاصی را با شرکت طالبان در کشورش تدویر کرد که به نام کنفرانس لندن افغانستان مسمی شد. و بی بی سی صفحات ویژه ای را درتبلیغ و ترویج اهداف این کنفرانس اختصاص داد. که یکی از دست آورد های این کنفرانس، حذف نام سران طالبان از لیست سیه تروریستی بود و هم اکنون عملی شده است و این روند ادامه دارد. و حضور افغان ها درین کنفرانس فقط نمایش بود و بس. زیرا سناریو از قبل تدوین و آماده شده بود. جان مطلب درین کنفرانس این بود که مقامات انگلیس حکمم قطعی ای صادر کردند که تنها جنگ راه حل بحران افغانستان نیست، باید مذاکره با طالبان صورت پذیرد. و تصامیم این کنفرانس بائیست در نشست های بعدی پیگیری شود.( 40)
تعهدات جامعهء جهانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای لشکر کشی به افغانستان، عبارت بود از قلع و قمع و نابودی نیرو های اکستریمیستی و بنیاد گرای (طالبان و القاعده) و حامیان شان که امنیت جهانی را تحدید و به مخاطره انداخته بودند. اما امروز می بینیم که همین ها حتا اجازه به کسی نمیدهند که نام پاکستان را در حمایت از تروریزم بگیرند( مطلبی که آقای دوکتور سپنتا در یکی از مصاحبه های خویش به صراحت برآن تاکید کرده اند). درحالیکه اکنون همه میدانند که مراکز تروریستان طالبان و القاعده در پاکستان و به حمایت سازمان جاسوسی آی اس آس مصروف فعالیت های تروریستی در افغانستان اند و هم اکنون به کشور سوریه در برابر حکومت بشار اسد، و سایر کشور های مطمح نظر نیز اکسپورت میشوند.( 41)
از جانب دیگر یک ونیم سال تمام است که به تجاوزات آشکار بر حریم کشور پرداخته اند.ویدیو( 42)
– روزی، هنگامی که مصروف مشاهده اخبار یکی از تلویزیون های بین المللی افغانستان بودیم، پسرم از من پرسید: این همه گزارشات تصویری از طالبان تازه به تازه نشر میشود، ولی 150 هزار نیروی نظامی غرب شاید از موقعیت و فعالیت آنان بیخبرند، پس این تصویر ها و فلم ها از کجا می آیند؟
برایش گفتم که مقامات غربی از مراکز فعالیت های تروریستان که در کویته پاکستان و تحت سر پرستی سازمان جاسوسی پاکستان است نیز چشم پوشی میکنند. تو راست میگویی. ژورنالیستان غربی هرآن گزارشاتی از فعالیت های طالبان تهیه وبرای ایجاد بزرگنمایی و هیولا سازی شان ریکلام میکنند. اما استخبارات آن ها گویا نمیتواند به محلات و موقعیت آن ها دسترسی پیدا کنند. بلی اینجا بازی بزرگی در جریان است.
– تیزاب پاشی بر روی دختران مکتب و مسموم ساختن آنان از جانب طالبان بیدین که هیچگاهی شوراهای علمای افغانستان در مورد این همه اعمال شنیع و وحشیانه ی ضد اسلامی ، فتوایی صادر و یا، حتا این جنایات ننگین ضد اسلامی و ضد انسانی را محکوم هم نکرده اند شاید اجازه نداشته باشند. در حالیکه به فرموده حدیث حضرت محمد “ص”(طلب علم برهمه زنان و مردان مسلمان واجب است).( 43)
– کشتار 4500 تن از شاگردان مکتب( اعلام رسمی کمیت جانباخته گان مکاتب یعنی کودکان و نوجوانان وطن اولین بار توسط محترم فاروق وردک وزیر معارف و یکی از حامیان پرو پا قرص برنامه های پاکستان و طالبانش بوده که بخاطر ترور نافرجام ملاله یوسفزی در پاکستان صورت گرفت). بلی همین آقا در کنفرانس لندن به نیابت از طالبان تعهد سپرده بود که طالبان مانع رفتن دختران به مکتب نخواهند شد.؛ به آتش کشیدن و مسدود ساختن صدها باب مکتب از سوی طالبان و سایر گروهک های مزدورو وحشی و ضد علم و فرهنگ، خود برنامهء سازمان یافته ایست برای ایجاد وحشت و دهشت.( 44)
– سنگسار ها، ضرب وشتم دختران جوان در ملاء عام، گردن زدن، گوش و بینی و انگشت بریدن، همه و همه بصورت سازمانیافته بوسیلهء روحانیون و ملا امامان مسلمان نمای مزدور عملی میگردد.
– زمینه سازی برای فرار سیلی از جوانان کشور( نیروی لوکوموتیف و و پر انرژی و سازنده گان جامعه) بسوی کشور های غربی که ده ها تن ازایشان در راه فرار از کشور جان های شیرین خود را از دست داده اند.
– میدیای مزدور غرب با شستشوی مغزی جوانان توانست بسیاری از جوانان را از لحاظ اندیشوی دگرگون سازد. پیامد این استحمار را ما در تظاهرات دانشجویان پوهنتون یا دانشگاه کابل (این مهد و مرکز جنبش های روشنفکری و ترقیخواهانه وطن) مشاهده کردیم که بخاطر واکنش نشان دادن در برابر ساختن یک فیلم ضد اسلامی ( یک بازی برنامه ریزی شده استخبارات های غربی)، با پرچم های سیاه و سفید ( تروریزم القاعده و طالبان) به جوش و خروش آمده بودند وراهپیمایی می کردند. در حالیکه در برابر تمام جنایات طالبان و کشتار مردم مظلوم کشور هیچگونه واکنش از خود نشان نداده اند.( 45)
– جهادی سازی قبیلوی – پاکستانی سیمای جامعهء افغانی با پیراهن و تنبان و ریش… برای اثبات مدارکی به جهانیان که گویا این کشور تا هنوز در شرایط قرون میانه بسر میبرند.( 46)
–
– هدیهء غرب بنام دموکراسی، برای شاگردان مکاتب ما( لباس نیمه کفن)
– در ین برنامهء انگریزی آقای حامد کرزی و تیم کاری اش چون فعالترین گماشتگان با نقش تاثیر گذار، گوش بفرمان، رول خویش را ایفاء کرده اند.( 47)،(48)
جنگی به مقابل مردم؛ نه” جنگ بر ضد ترور”
چرا طیارات ناتو- امریکا بمباردمان خانه ها ، قریه ها ، محلات وگردهمائی های مردم را ادامه میدهند و نیروهای زمینی بدون تمیز به خانه ها و محلات کار مردم ملکی حمله میکنند؟ چرا به درخواست های نمایشی همدست ناتو رئیس جمهور کرزی جهت توقف بمباردمان خانه های مردم اهمیت داده نمیشود؟ و بلاخره با دانستن آنکه کشتارمردم ملکی، همه اعضای یک فامیل به شمول اطفال، مادران و پیران مردم محل را متنفر ساخته بطور وسیع خصومت بار میاورد باز هم نظامیان ناتو- امریکا نمی پذیرند تا تکتیک و ستراتیژی خود را تغییر دهند؟ اما برعکس کشتار مردم با بیتفاوتی تمام ادامه دارد. تنها یک نظامی ایکه درمحیط ملکی متخاصم عملیات جنگی را پیش میبرد چنین میپندارد که درعقب دروازه هر خانه یک ” دشمن” مسکن دارد و اینکه هر فامیل جنگجویی را پناه داده است پس بهتر است ” داخل به فیر کردن بروم ” از اینکه خطر گلوله ای را به شکم خود قبول کنم. “تصادفات جنگ ” به ندرت واقع نه شده بلکه در طول ده سال تمام مملکت را احتوا کرده است. کشتار مردم ملکی نتیجه جنگ استیلاگرانه استکبار برضد مردم است. پیلوت ها و نیروهای زمینی اعتراف میکنند که آنها نیروی متخاصم خارجی اند که حضورشان ناشی ازامر جنرالان و سیاستمدارانی است که با طرح انتزاعی ” تروریست ها با القاعده ارتباط دارند”مصروف میباشند بدون آنکه شبکه وسیع روابط شخصی وهمبستگی بین نیروهای مقاومت و مردم ملکی را درا فغانستان مدنظرگیرند. ستراتیژیست ها درنتیجه کار با کتگوری های خیالی خانه های متصل بهم و قلعه های مردم را “مخفیگاه “،مراسم خانوادگی را” مجلس تروریستان” وکاروانهای تجارتی را “قاچاقبران تروریست ” برچسپ میزنند. منافع متضاد سیاستمداران امپریال ، جنرالان ، ستراتیژست ها و افسران از یک طرف و سکنه ملکی و مقاومت از طرف دیگر فاصله وسیعی ایجاد میکند . هرقدر تعداد مقتولین ملکی و جنگجویان زیاد باشد به همان اندازه افسران امپریال که مشتاق گرفتن ترفیع ، جایزه و امتیازات تقاعد اند رتبه میگیرند و ارتقاء میکنند .” موفقیت “طبق نظر جهان امپریال بطور بین المللی توسط تعداد فرمانروایان وابسته به ایشان و درسویه ملی نظر به تعداد بیرق های که روی نقشه جنگ بالای شهرهای تسخیرشده سنجاق میشود و درسطح محلی نظر به تعداد اجساد فامیل های که به قتل میرسند اندازه میگردد.
از ملیونها نفر در حلقه های خصوصی فامیلی، درقوم و قبیله جای ایکه سوگواری و خشم یکجا باهم است مقاومت با اشکال گوناگون آن اشکار میگردد. تعهد به قربانی، تعهد به جنگ . بیحرمتی مقدسات و تحقیرهر روز بالای جوانان ، پیران ، زنان و شوهران درخانه ها ، مارکیتها ،سرکها و راه ها تاثیر کرده تعداد شان را به ملیون ها نفر میرساند. نگاه خیره و خصمانه مادریکه طفلش را ازشرسپاهیانی که به خانه شان هجوم آورده به آغوش پناه داده گویای صدای فیر مرمی نشانزنی است که درکوه عقب سنگی پنهان میباشد.( 49)
اما امروز خارجی ها باچنین کنشی، با یک تیر دو فاخته را بدست می آورند: یکی نفرت و انزجار مردم را( ایجاد شرایط برای خروج هرچه سریع نیرو ها) و دیگری کشانیدن جوانان مان را به صفوف بنیادگرا های طالبان و سایر گروهک های دهشت افگن. ( برای نیرومندی طالبان).
– خلاصه غرب طی 11 سال اخیر کلیه زیر ساخت های نظامی، اقتصادی و فرهنگی موجود در افغانستان را زیر و زبر و دگرگون ساخت که پیروزی بزرگی را نصیب شدند. اکنون برای ترک گفتن افغانستان همه روزه اعلامیه های رسمی صادر میکنند. تا طالبان و حامیانشان را مورال داده و به پیروزی هر چه بیشتر مطمئن سازند. از جانب دیگر نیرو هایی را که تا کنون مثل طالبان در گذشته معما شمرده میشدند بنام “قیام های مردمی” در گوشه و کنار کشور با تمویل، تجهیز و مدیریت و برای تحقق اهداف اقتصادی منطقوی ، یکجا با طالبان در سیستم سیاسی و نظامی آینده جا بجا خواهند کرد. تا بعد از به قدرت رسیدن قلمرو نفتی آسیای میانه و کسپین را تحت نفوذ قرار دهند.
پیروزی امپریال
پیروزی های امپریال طی حدود 11 سال عبارت اند از: ایجاد دولت دست نشانده ، شورا های گونه گون، نهاد های مدنی، ان جی او ها، سازمان های استخباراتی و پایگاه های نظامی که احتمالا با جابجا کردن حدود سی تا 40 هزار سرباز در پایگاه هایی که ساختمان آن صد ها ملیون دالر هزینه برداشته است.نیرومندی گروپ های بنیادگرای طالبان و مماثل ها، که حتی امروز سرو کلهء این مزدوران ( طالبان و القاعده) به کمک نیرو های مرئوس و مزدور چون کشور های حوزه خلیج و پاکستان و ترکیه از سوریه نیز قد برفراشته است. ( 50)،(51).
قرار داد های معادن به اتمام رسید. بعد از خروج!؟، سیستم سیاسی – نظامی افغانستان را نیروهای بنیادگرای مطمع نظر تحت نظر پاکستان و قسما سعودی وقطر عهده دار خواهند شد که بعد از مدتی منطقهء نفت خیز آسیای میانه توسط این بنیاد گرا ها فتح شده و شاه لوله های بزرگ نفت گاز به سمت بحر هند و جنوب آسیا کشیده خواهد شد.
اما پیروزی دایمی در افغانستان و منطقه یک خیال و اهی و پوچ بوده، زیرا منابع زیر زمینی بزرگ در منطقه؛ قدرت های منطقوی ( چین، روسیه، هند و ایران)را به هیچصورت بی تفاوت نگذاشته و در برابر نیروهای غرب با احتمال قوی تشکلات نیرومند سیاسی، نظامی را، که همین حالا خبر های آن در رسانه ها درز کرده است، ایجاد و توسعه خواهند داد.
اما شوربختانه پیامد این همه بازی ها، ادامه ی جنگ های فرسایشی و تباه کن برای ده ها سال آینده در کشور مان خواهد بود.( 52)
– آخرین حرف های ببرک کارمل فقید در مورد اوضاع آینده افغانستان، فقط چند لحظه قبل از پدرود حیاتش؛ که تاکنون برای مردم ناگفته مانده است.
روزی با محترم کاوه کارمل پسر مرحوم ببرک کارمل صحبت میکردم.
ایشان ضمن یادآوری و تذکراتی در موردآخرین اظهارات شادروان ببرک کارمل، لحظاتی قبل از پدرود حیاتش، گفتند: یکی از تذکرات پدرم؛ که آن را در آخرین لمحه، و آخرین نفس هایش بیان داشت، هیچ کسی نشنیده است و حالا میخواهم برای خودت بگویم. پدرم پیش ازآخرین نفس هایش؛ بازهم در مورد وطن و مردم می اندیشید. ایشان درین مورد بسیار گفتند. ولی آنچه که دران شرایط دشوارکه جنگ ها میان گروپ مجاهدین و طالبان شعله ور بود( 1996)؛ بعد ازتصریح بسیار مختصر مسایل پیچیده و غامض بین المللی در رابطه به افغنستان، به ویژه در رابطه به مداخلات و جنایات همسایه ها ؛ در مورد مداخلات پاکستان چنین گفتند:
تا زمانی که جنرال های پاکستانی در اریکهء قدرت باشند، متاسفانه مردم ما روز خوشی را نخواهند دید. زیرا پاکستان پشتوانهء بزرگترین قدرت اصلی جهانی را با خود دارد. فقط ی یک راه برون رفت ازین بحران وارد شده در وطن، برای درهم شکستن این طلسم اهریمن تاریخی وجود دارد؛ وآن عبارت است از وحدت و یکپارچگی عام و تام تمام ملیت های باهم برادر افغانستان. درانصورت، هیچ کدام یک ازغول های استعماری ، نخواهند توانست در برابر این نیروی منسجم میهن ما مقاومت نمایند.
با این اظهارات محترم کاوه کارمل شعر نغز اقبال لاهوری بخاطرم افتاد که:
خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت
به آن ملت سرو کاری ندارد که دهقانش برای دیگران کشت
در همین رابطه و به تأئید اینکه مرحوم ببرک کارمل تا آخرین لحظات حیاتش؛ به سرنوشت مردم کشور می اندیشید و با تعمق و تبحر دسایس دشمنان را در مقیاس های بسیار وسیع پیگیری می نمود؛ شهادت یکی از سیاسیون خبره و قلمدار محترم جناب ابراهیم ورسجی را هم باید شنید که طی مقاله بسیار پر متن و مستدل و خواندنی اخیراً به نشر سپرده اند:
« چندی بعد از پیش رویی طالبان و خوش رقصی ربانی- مسعود- سیاف برایی آن ها و فرستادن پول برایشان، در ریاستِ شاروالی/شهرداریی کابل نشسته بودم که یکی از دوستان از مزارآمد وآغاز کردیم به قصه وخنده! برایش گفتم که با کارمل تماس داری یا نه؟ گفت که بلی! برایش گفتم که آقایی کارمل درباره ی طالبان چه می گوید؟ گفت که کارمل می گوید: “این آخرین کارتوس ارتجاع است که برویی مردم افغانستان فیر می شود”!»
از مقالهء” سازمان های مذهبی- طالبی افغانستان، بخشی از استرتژیی ضدافغانی ارتش پاکستان به شمارمی آیند”
حقایقی که محترم ببرک کارمل منجمله در مورد پاکستان میدانست و مشابهات آنرا من و بسیاری همردیفان از ایشان شنیده ایم معمولاً بالاتر از سطحی بود که در زیر میخوانید:
” چرا پاکستان و اسرائیل به تجاوز ادامه میدهند؟
بعد از جنگ جهانی دوم تاریخ پیدایش دو مملکت در نقشه ای جهان « اسراییل و پاکستان» معلولی از اهداف استراتیژیک امپریالیزم شمرده میشود. از نظر امپریالیزم انگلیس پس از جنگ جهانی دوم، اسرائیل در سواحل بحیره مدیترانه و پاکستان در سواحل بحر هند می توانند کانون تشنج بوده و بازار های تجارت اسلحه را گرم نگاه دارند.
تجربه نشان داده که هر دو مملکت با بحران هوویت دست و پنجه نرم میکنند. جنگ های پاکستان با کشور هند بر سر مسئله کشمیر، تجهیز و تربیه بنیاد گرایان اسلامی و صدور آنان به افغانستان، ممالک عربی و کشور های حوزه آسیا پاسفیک، تولید جنگ افزار اتمی در جنوب قاره اسیا بوسیله پاکستان، و همچنان جنگ های اشغالگرانه علیه ملل عرب، اشغال فلسطین، تجاوز به لبنان، اردن، اشغال برخی از سرزمین های سوریه در غرب آسیا همانندی های با هم دارند که از یک منبع ریشه یابی میشوند.
پاکستان در دوره اشغال افغانستان توسط شوروی، بهانه خوب و شانس طلایی برای توسعه به سوی شمال بدست آورد. نقشه نظامیان پاکستان، در دوره نه چندان طولانی، با تفرقه اندازی میان مجاهدین وتحمیل جنگ های تنظیمی چنان کارآیی خود را نشان داد که حتی در اسلام آباد برای چند سال بعد از آن، پلان الحاق افغانستان با پاکستان را خواب می دیدند. صدور طالبان درست در همین راستا بود. پاکستان پس اشغال کل افغانستان میخواست مردم را خلع سلاح مطلق نموده و پس از آن لشکر پنجابی ها را داخل افغانستان سرازیر نماید. باین جهت با براه انداختن جنگ های تنظیمی، تخریب زیربنایی اقتصادی و فروپاشی اردوی افغانستان اقدام نمود. طالبان بعد از فتح هر ناحیه به طور گسترده ای به خلع سلاح مبادرت می ورزیدند و هر نوع مقاومت را به شیوه ای اشغالگران اسرائیلی، با قتل عام، حریق و تخریب پاسخ میدادند. لیکن از یکطرف مقاومت دلیرانه در شمال و از طرف دیگر چرخش جریان طالبانی به سوی اسامه بن لادن که حادثه ١١ سپتامبر را بوجود آورد، نقشه پاکستان را نقش بر آب کرد.
پاکستان برای کسب هوویت راکت ها و همچنان بم های اتمی خود را بنام یکی از مناطق افغانستان چون غوری، غزنوی ودرانی نامگذاری نموده و میخواست تا باینوسیله برای اشغال سر زمین افغان ها زمینه سازی کند.
اسرائیل قرار راپور مقامات بریتانیایی در سال ١٩٦١ در زمان صدارت هارلد ویلسون با دریافت مقداری آب سنگین، پولوتونیم و معلومات فنی در سال ١٩٦٦ به تولید اسلحه ای اتمی دست یافت « سایت بی بی سی ١١ مارچ ٢٠٠٦». و باینترتیب به حیث ژاندارم منطقه شرق میانه قد بلند کرد
به همین ترتیب پاکستان در سال های ١٩٨٦ مقداری یورانیم غنی شده و آب سنگین را از کمپنی های بریتانیایی با زد و بند های جاسوسی دریافت و در سال های ١٩٩٦ موفق به ساختن بم اتمی گردید.
حرکات نظامی و جیوپولتیکی پاکستان و اسرائیل در راستایی سیاست های امپریالیزم از یک منبع دیکته میشود. کارزار تشنج زایی وگرم نگهداشتن جنگ های منطقوی با تبانی امپریالیسم امریکا و شرکایی غربی آن، جهان را به سوی جنگی همه گیر و جهانی سوق خواهد داد و تا زمانی که این نوزاد های نا مشروع نفس میکشند، جهان و خاصتا قاره ای آسیا روی صلح و آزادی را نخواهند دید.”( 53)
اما امروز به خوبی میبینیم که اهریمنان ددمنش و ویرانگر مزدور ارتجاع بین المللی و منطقوی به ویژه با کاربرد سوء مذهب و بیخبری مردم از حقایق دین مقدس اسلام ، در تمام شئونات رسمی – دولتی و اجتماعی، اعم از رهبری حاکمیت (ارگ نشینان)، پارلمان، سنا، قضاء، و سایر مؤسسات دولتی، سازمان های سیاسی، اجتماعی – فرهنگی، نهاد های مدنی، میدیا و “ان جی او” های مزدور که مراکز توطئه، تخطئه و خرابکاری شمرده میشوند، همه وهمه با شاخ و پنجه های کریه جولانگرانه و سیاه اختاپوتی، ریشه دوانیده اند. مداخلهء آشکار و مستقیم انگلیس اغاز شده است. تا جائیکه روزنامه اندپندت بریتانیا اهداف و تلاش های محرمانه ای را از زبان معاون وزیر خارجه ی برحال بریتانیا “توبيس اِلوود” به نشر سپرده است که بر اساس این طرح که بنام طرح ” سی” نامیده شده است، افغانستان به هشت قلمرو تجزیه شده و ساحات جنوبی و شرق تحت تسلط غیر مستقیم پاکستان به طالبان سپرده خواهد شد. به قول این روزنامه این طرح تحت بررسی مقامات بریتانیا و امریکا قرار دارد… وقتی یکی از سناتوران کشور بنام گل احمد اعظمی ازین نیات شوم انگلیس ها باخبر میشود میگوید:« همین تاثیرات اش است که ما و شما نتوانستیم که از روز استقلال افغانستان به درستی تجلیل به عمل بیاوریم ».
این طرح انگلیسی زمانی در رسانه ها درز کرده و بروز مییابد که سال پار آقای ” رابرت بلک ویل” سفیر سابق امریکا در هند طرحی را بنام ” طرح بی” پیشنهاد کرده بود که بر اساس آن از قندهار تا لغمان به طالبان و سایر مناطق به اقوام تاجیک، هزاره و اوزبک واگذار شود. ( 54)
من نمیدانم که احزاب به اصطلاح چپی و مترقی و میانه رو،…، شخصیت های متنفذ قومی و این نهاد های مدنی و همه وهمه اگر واقعا وطنپرست اند و حال و اوضاع کشور را توانسته اند درک و به تحلیل گیرند، برای جلوگیری از تطبیق چنین سناریو های شوم و پرآشوب و ویرانگر امپراتوری امپریالیزم، چرا یکپارچه نمیشوند و منتظر چگونه انکشافات و رویداد ها و سرنوشت سیاه و تیره روزی دیگری در آیندهء نزدیک میباشند؟
ارچند راه برون رفت را یکی از کاراگاهان مجرب و کوره دیده در اوضاع و احوال جغرافیایی و اجتماعی و به ویژه در امور امنیتی افغانستان، محترم جنرال نبی عظیمی طی مصاحبه ای با ژورنالیست آزاد افغانستان محترم امان معاشر تصریح کرده اند و آن اینکه: « درباره این پرسش که بعد از خروج قوای ناتو از افغانستان در سال 2014 سرنوشت افغانستان چه خواهد شد؟ گمانه زنی های فراوانی وجود دارد. برخی ها سقوط دولت اسلامی را در طول چند روز حتی بیست و چهار ساعت پیش بینی می کنند، همان طوری که پس از خروج نیروهای شوروی سقوط دولت ما را پیش بینی می کردند. اما اگر تا دو سال دیگر – دو سال زمان اندکی نیست – رهبری جدید وزارت دفاع دست به کار شود و توانایی های اردو را چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی ( اندیشه یی ومهارت های مسلکی ) ارتقا دهد، هرگز سقوط نخواهد کرد. رییس جمهور و وزیر دفاع باید صد کار هول را گذاشته و مشکل نبود هوا پیما های جنگی و اسلحه ثقیل را در ظرف یکی دوماه آینده با ایالات متحده امریکا ودیگر دوستان خارجی شان حل کنند. در صورتی که امریکاییان حاضر به تسلیح و تجهیز اردو نشوند، ضرور است تا اسلحه ، وسایط ووسایل مورد نیاز از کشور های دیگر تهیه گردد. شاید مشکل نبود توپچی و تانک را با ترمیم نمودن توپ ها و تانک هایی که از صف محاربه خارج ساخته شده و در دیپو ها انبار شده اند، تا اندازه یی حل نمود. پیدا کردن افراد مسلکی برای فعال ساختن واستعمال اسلحه ثقیل و پیلوت هایی که با طیاره های جنگی ساخت شوروی آشنا باشند، کار دشواری نیست. برای من تعجب آور است که ارتش پاکستان شب و روز بالای مردم فقیر و بینوای کنرها با انواع اسلحه ثقیل آتش نماید ؛ ولی اردوی ما به بهانه نداشتن اسلحه ثقیل هیچ واکنشی از خود نشان ندهد. آخر آن همه تانک و توپ چه شدند؟ به دریای آمو ریخته شدند و یا اره شده و به بازار های پاکستان فروخته شدند؟ اگر انبار شده باشند آیا نمی توان از میان صدها ضرب توپ و راکت انبار شده یک یا دو گروپ توپچی به وجود آورد و پاسخ آتش را با آتش داد؟ ( 55)
حرف دیگر این که با خروج نیروهای رزمی خارجی بهانه یی برای جهاد در برابر دولت برای طالبان باقی نمی ماند و آنان اگر درهمان گرماگرم روزهای نخستین خروج قادر به اجرای یک اقدام گستردهء نظامی برای سقوط دولت نشوند، در آینده نخواهند توانست از اسلحهء برانی مانند “دین ” و “خارجی” استفاده نمایند.».
من با تحلیل دقیق علمی- نظامی، منطقی و عقلانی محترم جنرال نبی عظیمی کاملا موافق میباشم. اما باید اذعان داشت که از حاکمیت دست نشانده و مزدوری چون ولسمشر جناب آقای کرزی و تیم کاری و ضربتی ی ایشان هیچگاهی توقع کنش و عملکرد به چنین راهکاری ، که بر مبنای ی ارزش های ملی و مردمی و مترقی استوار باشد نمی توانم داشته باشم.
نگارنده ی این نبشتار بیش از شش سال تمام است که از آمد آمد چنین بحران فریاد میکشد. و طی نبشته های عدیده ای ایندهء سیاه و تاریک وقرار گرفتن و افتیدن افغانستان را به لجنزار و گودال نیستی، با ارایه اسناد و مدارک و شواهد معتبر دیجیتالی زنده و مصور ارایه داشته و از دانشمندان، نویسندگان، احزاب چپ و راست و میانه، متنفذین اقوام، شخصیت های مستقل و ملی، سران قبایل اصیل و وطنپرست، علما و روحانیون مومن وبا عقلانیت و مسلمان دعوت بعمل آورده ام که در مورد طرح ها و پیشنهاد های اینجانب نظریاتی ارایه فرمایند و به غنا مندی آن بپردازند. اما متاسفانه که به جز عده ای معدود که به تائید ازآن طرح ها و پیشنهادات مندرج در نبشته هایم که یگانه راه برونرفت درآن ها پیشکش گردیده بود، نبشته هایی داشتند؛ بقیه همه خود منم گو هایی که خود را در تمام شئونات و سیاست های افغانستان مطرح میپندارند، خموشی و سکوت اختیار کرده اند؛ حتا نقدی هم برآن ارایه نداشته اند.
اما بوسیلهء همین نبشته طرحی راکه خدمت هموطنان عزیزدوسال قبل پیشنهاد و ارایه کرده بودم، یکبار دیگر تقدیم میدارم. با کلیک کردن روی دو عنوان زیر پیشنهادات را ملاحظه فرمایند:
فراخوان به یک کامپاین ملی، مدنی و تاریخی
شعارهای مردم در دهمین سالگرد مصوبات شورای امنیت
بازهم یگانه راه برون رفت ازین بحران پیچیدهء صادر شده، همانا وحدت و همبستگی تمام نیروهای ملی، وطنپرست، ترقیخواه مردم است و بس. بیائید باهم یکجا و یکسو و همپیمان شویم و این طلسم شوم سیاه استعمار کهن و نوین که بسان هول و هیبت شب های تار بر سرزمین ما بال و پر گسترانیده است را درهم شکنیم. پیروزی ازآن مردم افغانستان است.پایان
رویکرد ها:
(0) – http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=10735
(1) –http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2012/06/120609_mar_china_afg_ties.shtml
(2) – http://www.vatandar.at/AmanMahasher12.htm
(3) – http://balatarin.com/topic/2010/6/18/1005292/recent
(4) – Afghanistan.ru
(5) – http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=38587
(6) – مصالحه ملی درافغانستان، درسها و چالشها درگذشته و حال
(7) _ افغانستان؛ دو رئیس جمهور، دو طرح مصالحه
(8) – http://da.azadiradio.org/content/article/24548295.html
(9) – http://homayun.org/?p=20205
(10) – http://www.vatandar.at/SulaimanKabirNoori4.html
(11) – http://www.ariaye.com/akhbar.html
(12) – http://areu.org.af/Uploads/EditionPdfs/711D-A%20Matter%20of%20Interests%20IP.pdf
(13) – http://da.azadiradio.org/content/article/24709715.html
(15) – http://www.jabha.eu/?p=1751
(16) – http://www.jame-ghor.com/archive_metaleb/alams_metaleb/0069_10032011_alam.htm
(17) – http://www.washingtonprism.org/printarticle.cfm?id=946
(18) – http://armanemili.com/old/spip.php?article203
(20) – http://payam-aftab.com/fa/print/4316/
(21) – http://kabulpress.org/my/spip.php?article2818
(22) – http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2008/10/081002_s-times-uk-embassador.shtml
(23) – http://homayun.org/?p=20057
(24) – http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=10735
(27) – http://www.youtube.com/watch?v=TG2KErGQQKY
( 28) – http://www.kabul.net.au/Important%20News/300.php
(29) –
(30) – http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&op=view&sid=951
(32) – http://radiozamaneh.com/node/4485
(33) – http://www.vatandar.at/eftkhar49.htm
( 34) – http://www.ariaye.com/ketab/jehad/jehad.pdf
(35) – http://www.ariaye.com/dari9/siasi/asmai.html
(36) – http://www.ariaye.com/dari8/siasi2/eftekhar6.html
(37)- http://www.bbc.co.uk/
(38) – http://www.vatandar.at/SulaimanKabirNoori7.html
(39) – http://www.persian.rfi.fr/%D8%A2%D8%B1%D8%B4-20120521/%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C
(40) – http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2010/01/100128_l30_london_confab_conclusion.shtml
(41) – http://www.iranpn.com/view/15424.html
(42) – http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=tHGJuWQ1Uz0
(43) – http://www.8am.af/index.php?option=com_content&view=article&id=400:1387-08-25-17-44-17
(44) – http://da.azadiradio.org/content/article/24738400.html
(45) – http://razaqmamoon.blogspot.in/2012/09/blog-post_3948.html
(46) – http://www.vatandar.at/SulaimanKabirNoori40.htm
(47) – http://www.vatandar.at/SulaimanKabirNoori33.htm
(48) – http://www.afghanmaug.net/content/view/1547/36/
(51) – http://www.iranpn.com/view/15424.html
(52) – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2012/11feb/2/chin.html
(53) – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2012/11feb/2/chin.html