حقایق انکار نا پذیر در سخنان داکتر سپنتا : احمد سعیدی

39B46C46-D7CA-431D-9083-2B9CA5D8DE52_w640_r1_s
پسر بزرگم میهن سعیدی در هندوستان محصل است در علوم سیاسی یک ماه بعد انشا الله با اخذ دیپلوم دوکتورا ب کشور بر می گردد دو روز قبل برایم ایمیل فرستاده گفته بود پدر در مورد سخنان داکتر صاحب سپنتا چیزی بنویس گفتم خوب خوشحالم که حالا فرصتی دارم و میتوانم وعده داده شده به پسرم را پوره کنم  در  حالیکه خود را به غم و اندوه بزرگ و فراموش نا شدنی  داکتر صاحب رننگین دادفر سپنتا و خانواده به گلیم نشسته آن بخاطر شهادت برادر جوانش احمد ولی طاهری شریک میدانم فرض خود میدانم تا در مورد گفته های جناب داکتر سپنتا تبصره ای داشته باشم البته در باره سخنان داکتر سپنتا در روز تشیح و خاک سپاری برادرش در  هرات به گفته آقای سپنتا   پاکستان به کانون و پرورشگاه تروریزم بین المللی تبدیل شده است .

 مشاور امنیت ملی آقای کرزی، پاکستان را کشوری دانست که به گفته وی به کانون و پرورشگاه تروریزم بین المللی تبدیل شده است و دارای اقتصادی ورشکسته و وضعیتی بحرانی می باشد. داکتر رنگین اسپنتا؛ مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری در پی شهادت  برادرش سارنوال احمد ولی طاهری روز پنج شنبه (۲۷سرطان ) به هرات سفر کرده بود

داکتر سپنتا در اظهاراتش در کنفرانسی خبری مبنی بر شهادت  برادرش توسط طالبان مسلح در ولسوالی کرخ ولایت هرات با انتقاد شدید از کشور پاکستان بیان داشت که پاکستان کانون تروریزم بین المللی می باشد. وی در اظهاراتش گفت: برای نجات افغانستان دو گزینه بیشتر وجود ندارد و این دو برای افغانستان مهم می باشد.  به باور داکتر سپنتا مبارزه با طالبان و مذاکره با آنان از جمله گزینه هایی هستند که در دست دولت افغانستان قرار دارد. مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری کشور گفت: ما حاضر هستیم که به طالبان مصئونیت بدهیم که به کابل بیایند و مذاکره کنند و دوباره به لانه تروریزم خود( پاکستان ) برگردند. داکتر اسپنتا با اشاره به تشکیل دفتر رسمی طالبان در قطر گفت: هنگامی که طالبان به قطر آمدند و در آنجا دفتر سیاسی تشکیل دادند، چرا هیچ شخص و کشوری از آنها سوال نکردند که با کدامین پاسپورت و از طریق کدامین میدان هوایی وارد قطر شده اند؟ و پس از انحلال این دفتر به کجا بر میگردید؟ آقای اسپنتا همچنان گفت: دفتر قطر به خاطر مذاکرات به وجود نیامده است و کسانی که پشت سر آنها هستند باید بدانند که داشتن زندگی صلح آمیز آرزوی ما و مردم افغانستان است و ما تا آخرین لحظه با آنها میجنگیم تا در این جنگ پیروز شویم. آقای اسپنتا در مورد واگذاری برخی مناطق به طالبان مسلح گفت: اینکه دولت افغانستان یک ولایت یا حتی یک ولسوالی را به طالبان بدهند تا آنان موجودیت دولت مرکزی و قانون اساسی را تضعیف بکنند طالبان این آرزو را با خود به گور خواهند برد سخنان داکتر سپنتا یک حقیقت انکار نا پذیر بوده هر انسان آگاه و وطن دوست ماهیت این حقیقت را که آقای داکتر سپنتا اظهار نموده میدانند تنها کور دلان تاریخ به این حقیقت به سخنان داکتر سپنتا باور ندارند نویسنده این مقاله به یقین   باور دارم جناب داكتر سپنتا هم معلم سياست است و هم مدير سياست در گزشته ها گاه و بيگاهي بخاطر حفظ مقام  و حضور در ارگ از حقايق بعضی اوقات  طرفه مي رفت حالا كه ناگفته ها را گفته در راه حقیقت گویی برایش همت و جراات زیاد تر آرزو میکنم من نيز میخواهم ديدگاه خود را از زاويه ديگري با جناب شان  شریک سازم و تاكيد دارم تا داكتر صاحب سپنتا در شرایط مناسب که فرصت برایشان یاری کند  در مورد عوامل نابساماني هاي  داخلي نيز حرف به زبان بیاورند و قلم فرسايي كنند باور كامل دارم داكتر صاحب سپنتا از من بهتر مي داند كه   افغانستان در جهان متشنج کنونی هم چنان یکی از کانونهای داغ و بحران و بی ثباتی در منطقه است . بحران افغانستان شاخه های بهم پیوسته ای بسیاری با سایر قضایا و اتفاقات دارد که طی سه دهه ای پسین در این منطقه اتفاق افتاده است، کوتای جنرال ضیا الحق در پاکستان ، انقلاب اسلامی در ایران و کودتای تحول هفت و هشت  ثور در افغانستان باعث شد تا توازن و تعامل استراتیژیک و جیوپولیتیک در منطقه برهم خورد ، آنچه که بر این قوا مض افزوده است حركت هاي بود که پای بازیگران غیر منطقوی را نیز به این بحران کشاند . از لحاظ تاریخی و جغرافیای نیز افغانستان طی قرون متمادی گهواره صلح و ثبات منطقه شناخته شده، لذا حرکت و سکون این گهواره می تواند نقش مهم و تعین کننده در سر نوشت حال و آینده منطقه داشته باشد، زیرا از یکطرف موقعیت حساس جغرافیای کشور ما از طرف دیگر تداخل و تقابل قدرت هاي ماجرا جوي  منطقوی و فرا منطقوی در میدان افغانستان بخصوص پس از 11 سپتمبر 2001 میلادی و عدم استقرار حاکمیت ملی باشنده گان این سر زمین به حیث مثلثی افغانستان را به کانون تشنجات جیوپولیتیک و جیو استراتیژیک در منطقه و جهان مبدل ساخته است که راه بیرون رفت از آن را برای کارگذاران و مجریان سیاست در منطقه و جهان دشوار ساخته است . بحران افغانستان هم چنان میتواند منشا حوادث و واقعات مهمی در منطقه و جهان گردد كه گريديده . اگر مسولين و قدرتمندان ارگ بشمول داکتر صاحب سپنتا  یکنظر اجمالی به وضعیت کنونی بيندازند میدانند که ضرورت آن وجود دارد تا با دو باره اندیشی در برخورد بابحران جاری در افغانستان آن را در یک جمع جهانی با مشارکت فعالانه تری کشور های منطقه و قدرت های بزرگ مورد ارزیابی مجدد قرار دهند  و تصامیم مشترکی برای مهار این بحران اتخاذ نمايند گرچه همچو درايت و همچو درك را كمترمشاهده می کنم  . کشور های که پس از 11 سپتمبر 2001 میلادی وارد افغانستان شدند با سیاست های لرزان و پر از نوسان وارد قضیه افغانستان شدند هر چند اجماع جهانی بر سر مبارزه قاطع با تروریزم در آن زمان وجود داشت ولی آهسته آهسته آن اجماع  از بي كفايتي و عدم درك زمامداران ما از واقیعت هاي كه بود و هست با در نظرداشت  نبود تعهد دايمي خارجي ها و تحرکات مغرزانه پاکستان  در راه مبارزه با تروريزم از میان رفت در میان اعضای ائتلاف و ناتو نیز اختلافات بروز کرد که همه میدانیم ولی در لحظه حاضر متاسفانه از یک طرف همکاری بین المللی در قضیه افغانستان طوری که لازم است وجود ندارد از طرف دیگر مردم افغانستان که 11 سال قبل بر خلاف روحیه تاریخی شان از حضور قوت های بین المللی استقبال کرده بودند ، اکنون از حضور این نیرو ها و حكومت خود  ناخشنود اند ولی چون بدیلی ندارند به تحمل این حكومت و اين  نرو ها در حال حاضر  مجبور اند ولی اگر حكومت افغانستان  جهان و کشور های منطقه فکر میکنند که بحران در افغانستان متوقف می ماند سخت در اشتباه اند و این اشتبا به قیمت گزاف برای شان تمام میشود. پیش زمینه های بحران در افغانستان از ابعاد مجاری  مختلف میتواند مورد بحث قرار گیرد طوریکه تمام  ارگان های ملی وبین المللی نظامی فعال در افغانستان به نوع در ایجاد انگیزه های بحران نقش خودرا داشته و دارند اما پاکستان سر قافله همه شمرده می شود . در ست در حدود 11  سال قبل از امروز نظام طالبان در افغانستان  ومنطقه وجهان به صفت یک بحران فراگیر وخطر ناک بحساب میرفت واثرات آن در منطقه وجهان بدرستی محسوس بود.جامعه جهانی در رأس آمریکا برای ریشه کن کردن این بحران با ساز برگ نظامی با طالبان والقاعده طبل جنگ را نواختند واما هر گز مؤفق به نابودی این پدیده نشدند.آمریکا وکشور های متحد  ونیروهای مقاومت در افغانستان صرف توانستند طالبان والقاعده را طور مؤقت از صحنه دور کنند .به این معنی که طالبان با هجوم نیروهای بین المللی از قدرت خلع وبه دهات وکوه ها وآنطرف مرز افغانستان پرا گنده وپناهنده شدند. تعداد زیاد از  افرادی کلیدی طالبان  نه اسیر شده ونه هم نابود.ایشان در کمین ومنتظر اوضاع بودند تا زمینه ظهور مجدد آنها مساعد ودوباره وارد صحنه شوند.

حال به بر رسی زمینه های ظهور مجدد طالبان ویا بحران در صحنه می پردازم. همه بحرانها زاده بحران امنیتی است.اگر امنیت نباشد هم فساد اداری است وهم اقصاد در هم شکسته روی بحران امنیتی متمرکز خواهد بود. دولت موجود  در چندین مورد بحران آفرین بوده که طور فشرده به آن اشاره میکنیم. بیانات احساساتی جناب رييس جمهور آقای کرزی روي قضاياي افغانستان و موقف گیری های خصمانه رئیس دفتر آن آقای کریم خرم در مورد دوستان بین المللی و کشور های منطقه در زمان و مكان مختلف  نه به نفع صلح در منطقه و جهان هرگز بوده  این تصامیم و بيانات  عجولانه و بدون تحلیل از عواقب ناگوار  آن  مشکلات موجود در افغانستان را زیاد تر ساخته نه کمتر. دولت در ظاهر با طرح بر نامۀ دیدی آر ودایاک وخلع سلاح گروپ های غیر مسئول که در واقع حامی دولت ومخالفین طالبان بودند به مسئله جایگزینی وپر کردن خلاء فکر نکرده بود فکر شده  بود طالبان نابود شده اند در حالیکه طالبان نابود نه که رانده شده بودند.دولت پولیس کافی مجرب تربیت شده  با مورال وآ شنا به جغرافیا کشور نداشت.بناء طالبان دوباره از کوه ها به مناطق وقراء دور دست ولایات جنوب وجنوب غرب پایان شدند ومردم را به گروگان گرفتند .از خانه سرمایه وزمین های زراعتی بخاطر زرع کوکنار استفاده کردند وآهسته آهسته به تشکیل صفوف خود پرداختند .ابتداء چندین ولسوالی را در ولایات قندهار هلمند ارزگان وزابل و غزنی کنترول خود در آوردند وسلاح ومهمات کافی را تصاحب شدند.وعملا تشکل پیدا کردند.اشخاص و افراد را كه همين دولت به مصارف ميلون ها دالر خلع سلاح كرده بود حالا بنام پوليس ملي و مليشه قومي دوباره مسلح مي سازد اين سياست نه علمي بود و نه منطقي  خود سری نیروهای بین المللی یکی از دلائل عمده افزایش بحران در افغانستان است همزمان با ظهور مجدد طالبان نیروهای ناتو در رأس آمریکا پروسه انگیزه دهی در صفوف طالبان ومردم محل را آغاز کردند.واین انگیزه دهی شامل  تلاشی خانه ها زنان ودست زدن به کالاهای زنانه در جنوب بمباردمان خانه های مردم عادی محافل عروسی  مساجد وزیارت ها واماکن مقدس و هتک حرمت قرآن در گوانتاناما وکشتار مکرر غیر نظامیان وتا پرتاپ توب منقش به کلیمه توحید در خوست که همه عامل بزرگ در توسعه وگسترش بحران کمک کرد. مداخلات پاکستان را  آنچه را كه داكتر صاحب سپنتا باور دارد وی تنها نیست همه افغانان وطن دوست و با وجدان مي دانند كه  همسایه های افغانستان در بی ثباتی افغانستان نقش زیاد دارند.در مورد پاکستان به استدلال نیاز نیست گرچه مزدوران پاكستان در داخل نظام نقش پاكستان را از عينك مزدوري خود مي دانند  ودر مورد ایران باید عرض کنم که سیاست ایالات متحده در برابر ایران از لحاظ زمانی خیلی غیر منطقی وبه ضرر افغانستان تمام میشود وعاقلانه نخواهد بود اگر کسی پا به گلون کسی بگذارد وما بگویم باید شخص افتیده دست وپای خودرا هم تکان ندهد.لذا اگر ایران به افغانستان مداخله میکند این مداخله متأثر از سیاست ـامریکاست . آمریکا قبل از رساندن افغانستان به مار شال پلان رویائی به عراق حمله کرد وافغانستان را به مشکل مواجه ساخت. غرور بی جاه ومحاسبات غلط آمریکا با عث مداخله کشور های همسایه به افغانستان شده. ار طرف ديگر  پاکستان دوست استراتیژیک آمریکا وافغانستان یک تخته خیز ویا محل اشتغال شرکت های نفتی برای آمریکا ست، لذا این به دوش آمریکاست تا به هر نحو ممکن جلوی پاکستان را بگیرد.وبا تغییر  سیاست در برابر ایران به افغانستان فرصت دهد تا نفس براحت بکشد مسئول مداخلات همسایه ها آمریکاست. جناب داکتر سپنتا نسبت به من خوب تر میدانند که حکومت افغانستان یا به عباره دیگر قوه إجرائیه نیز به نوبه خود در بحران آفرینی هر گز  کوتاهی نکرده است. وجود فساد واختلاس در ادارات حکومت حتي در وجود بعضی اشخاص در ارگ ریاست جمهوری دور از حقیقت نیست همه میدانیم ناکامی ار گانهای مبارزه با مواد مخدر و فساد اداری  به زایش وتشدید بحران در افغانستان نقش با سزای داشته است.در یک نظام کفایت اداری وجود نداشته باشد مردم به مشکلات گوناگون مواجه میشوند همین اکنون بیکاری وفقر بحران است که کتله بزرگ از مردم را بدامن دشمن انداخته.

بحران سیاسی: دولت افغانستان از جهات مختلف به بحران سیاسی مواجه است.نخست از رهگذر دوستان آمریکائی مردم میگویند  دوستان خارجی در ساختار نظام سیاسی مداخله نموده گاهی قبل از دولت استراتیژی سیاسی دولت را به چالش میگیرند.مثلأ مسئله جنگ وصلح بخاطر ایجاد دفتر قطر  قبل از دولت از حنجره خارجی ها بگوش ها طنین اندخته که باور مردم را نسبت به استقلال دولت کاهش داده است.امریکایی ها اکثر اوقات طوری در مقابل حکومت عمل میکنند که پایه های دولت ضعیف میشود بی اعتنائی در مقابل بزرگان قوم و به چالش گرفتن تصامیم مردمی مشکلاتی زیادی را به بار آورده است. وهم اختلافات دورونی نظام وبر خورد دوگانه پارلمان وحکومت دولت را به بحران سیاسی مواجه ساخته است. شما می بینید که آواز مذاکره با طالبان برای صلح اول از حنجره مطبوعات کشور های غربی بیرون میشود باز پاکستان آنرا نوشخوار میکند که مردم را نسبت به صداقت دوستان خارجی مشکوک میسازندوبسیاری به این عقیده اند که دولت های غربی زیر شعار دمو کراسی به پروژه های نفتی می اندیشند وهر کز امنیت این پروژه هارا که از تر کمنستان به پاکستان تمدید میشود برای آمریکا قابل قبول است واگر این کار را طالبان هم انجام دهند غرب از شعار دموکراسی غیر عملی خود در افغانستان صرف نظر خواهد کرد جناب داکتر صاحب سپنتا بخاطرنجات از بحران موجود اگر آقای کرزی به سخنان شما گوش میدهد نکات ذیل را خدمت شان پیشنهاد کنید. 1- اشخاص و افراد با تجربه سیاسی نظامی دعوت شوند از مشوره ها و دیدگاه شان دولت موجود استفاده کند در زمینه طرح و یک خطوط سیاسی را برای بیرون رفتن از بحران آماده سازند نقش كشور هاي  منطقه اگر صادقانه باشد  تاثير به سزاي خواهد داشت. 2- توجه شود تا اشخاص و افراد با تجربه وطندوست و مردم دار شامل حکومت و دولت گردند. از اشخاص ماجراجو که مشکل می آفرینند دوری گردد تجارب همسايه ها نيز از نظر به دور نباشد. 3- به هر قیمت ممکنه کوشش گردد تا اعتماد ملی دوباره احیاء گردد بی اتفاقی های زبانی قومی و منطقوی بر چیده شود.

4- کسانیکه والی یا مسئول ولایت مقرر میگردند باید اشخاص مردم دار بوده و شهرت نیک و اعتماد مردمان همان ولایت برخوردار باشد. نه روی رفاقت های شخصی و تنظیمی

5- به علمای دین مجاهدین شخصیت های علمی و با نفوس احترام صورت گیرد.

6- با رشوت خوران اختلاس گران اگر در ارگ هم هستند و کسانیکه منافع شخصی را بر منافع ملی مقدم میدانند برخورد قاطع صورت گیرد جناب داکتر صاحب

من و یک تعداد دوستان دیگرم مدت زیادی می شود روی سمت دهی کشور های منطقه ئی بخاطر همکاری و آوردن صلح در افغانستان تأکید داریم ما علاقه داریم تا در مورد دست آورد داشته باشیم این درمان وقتی تحقق پیدامی کند که آماده تجدید نظر در سیاست های خود باشیم و سمت نزدیکی و همگردی منطقوی حرکت کنیم اصل بنیادی در یک چوکات معین ابتکارهای عملی دپلوماسی امنیت منطقه ئی را روی دست و در سر فهرست بیاوریم. طی 11 سال گذشته مبارزه مشترک علیه تروریزم همکاری اقتصادی نشان دهی منبع تروریزم آرزوی هم سایه نیک و حسن همجواری نکته های بودند که هر روز ما به آن مصروف بوده ایم جهان هم از آن نام برده یک دهۀ دیگر مقبولیت خواهد داشت. من در این مورد دلائل زیاد دارم که هر کدام شان به نوبه خود قابل درک اند اگر ما دورۀ دپلوماسی را بنگریم و از جانب به فکر راه حل های موقت باشیم آینده روشن در انتظار ما بوده نمیتواند هیچ کس پیش بینی کرده نمی تواند طی پنج سال ها ده سال دیگر مناسبات ما با امریکا در کدام حد و اندازه خواهد بود. ده سال یا پنج سال دیگر ناتو با کدام موقف و در مورد افغانستان چه خواهد کرد؟ آیا خطر آن وجود ندارد که ناتو هم بالاخره پل پائی پیمان وارسا را با خود اختیار کند بعد از چند سال پولیس و اردوی ملی ما در کدام سطح خواهد بود تعویض در استراتیژی های موجود به وجود نخواهد آمد حتمی خواهد آید آیا در افغانستان همیشه به کمک های دیگران محاسبه کند چنانچه همین حالا بعضی از کشور های اروپائی در جنگ افغانستان دل و نادل اند اگر این وضیعت سخت تر و دوام دار تر شود دوام ماموریت این کشور در افغانستان مشکل به نظر می رسد این حقیقت را هر افغان آگاه میداند که قدرت های منطقه یی توان هر نوع تخریب و ترميم را در کشور ما دارند تجارت تلخ گذشته در کشور حتی در عراق نشان داد اگر کشور منطقه بخصوص هم سایه ها راضی نباشند میتواند هر نوع مشکل آفرین نمایند اگر در گذشته کمتر می دانستیم حالا باید زیاد تر باورمند شده باشیم که روابط سازنده باکشور های منطقه ئی با سنگین را از دوش ما ، دوستان بین المللی ما کم می کند. مشروط بر  اینکه همسایه ها همکار و صادق باشند نه ماجرا جو طی 11 سال گذشته ما با قدرت های منطقه ئی طوری حرکت و سیاست کرده ایم که در حقیقت دست آنها از همكاري در افغانستان مطلق کوتاه کرده ایم و با موجودیت امریکا و ناتو این طور تصور کرده ایم که دیگر همه چیز از ما و دست ما از همه بالاتر است اما حالا باید با این اشتباه متوجه شده باشیم که برداشت ما غلط بوده و کشور هاي منطقه ئی خوب میتواند ما را تهدید و تخریب و هم ترميم کنند. چنانچه پاکستان در راه تخریب قدم میزند  بلاخره باید مانند داکتر صاحب سپنتا اعتراف کرد که تا همسايه ها و بخصوص پاکستان مداخله گر  نخواهد در افغانستان امن سرتاسری نخواهد آمد نادیده گرفتن روسیه و توان مندي آن در وضع موجود افغانستان استباه بزرگ دیگر ما بوده و هست . اين حقيقت انكار ناپزير را همه ميدانند كه سلاح تجهزات و ضروريات ديگر را كه روسيه در وقت حضور خود به افغانستان داشت تا هنوز مورد استفاده است فابريكه خانه سازي فابريكه جنگلك ساختمان هاي مكرويان ها همه از جمله نمونه همكاري روسيه شمرده مي شوند فارم هده غازي آباد در جلال آباد و ده ها و صد ها پروژه موثر ديگر صدها افسران اردو و پوليس كه تحصيل كرده روسيه اند در صفوف قواي مسلح وجود دارد مردم افغانستان از تجارب گزشته آموخته اند كه همكاري هاي منطقوي در آوردن صلح و ثبات جائي گاه خاص دارد ما به همكاري هاي صادقانه و كشور هاي اسيا ميانه باور داريم آرزو مندم گام هاي بعدي و كشور هاي ديگر منطقه بخاطر صلح امنيت بازسازي كشور و مردم افغانستان را ياري برساند اين كشور ها بتوانند براي جلوگيري از مداخله پاكستان ما را همكاري كنند جناب داكتر صاحب در حاليكه افتخار مي كنم كه شما را استاد مکتب  سياست خطاب كنم و یکبار دیگر خود را در غم و اندوه بزرگ تان و خانواده شما شریک بدانم  و باور را که در اخیر  مي خواهم با شما شریک بسازم و  به آن تاكيد داشته باشم این است هر گز و هرگز باور ندارم با طرز تفكر كه جنايت كاران را درجن درجن هر روز اين دولت رها مي نمايد آدم کش را برادر می گویند از رشوت خوران طور علني حمايت صورت مي گيرد ابلیسان و مزدوران پاكستان از داخل ارگ تا جا های دیگر بدن هاي اين نظام را مكمل پوشانيده اند ما بتوانيم سياست درست و منطقي را مطرح سازيم كه از بحران موجود و سقوط نظام در حد توان جلو گيري كنيم به باور من بلند کردن صدای عدالت و گفتن حقیقت هم جراات میخواهد و هم شرافت خاموشی مرگ است ما هنوز رند