نادم : نوشته نذیر ظفر لویزیانا –امریکا

 ظفر

پیری رسید و دست عصا را گرفته ام

تمکین و عجز و ذکر خدا را گر فته ام

ایام نو جوانی به عیش و طرب گذشت

نادم شـــــدم ز کرده صفا را گر فته ام

گسترده ام سجــاده و خوانم نماز نفل

با اشک و ناله دست دعا را گرفته ام

موی سفید و روی سیاه گریه میکنم

چشـــــم پر آب آه و نوا را گر فته ام

نومید گر چه نیستم از در گه ی خدا

با آنــکه از شـــباب خطا را گرفته ام

عاشـــق بدون گریـه مداوا نمی شود

با قــطره های اشک دوا را گرفته ام