دوسال پیش در خجسته سالروز سرور و سردارما حضرت محمد مصطفی صلی الله و علیه وصلم. در سالون پذیرایی دایموند پالاس شهر فریمونت. که از طرف دست اندر کاران انجمن معلم که خود آقای ستار سیرت ریاست آنرا عهده دار می باشد؛ در پایان سخرانیها بخش پرسش و پاسخ نیز در برنامه بود
من محمد طاها کوشان پرسشی را خدمت استاد نوشته و به یکی از دست اندر کاران سپردم و ایشان نیز پرسش مرا چنین خواند: اقای طاها کوشان نوشته که نسل جوان ما به ویژه در داخل افغانستان با دست رسی به کتابهای از نویسنده های مانند علی دشتی و
سلمان رشتی که افکار الحادی بسیار زیرکانه و تر زبانی و کژ اندیشی و تفسیر اشتباه.؛ این جوان ما نا خود اگاه در مسیر اشتباه اندیشه های بی دینی و لامذهبی روان می گردند.
برای جلو گیری از خطر؛ شما چه نظری دارید که چگونه جلو گیری گردد؟
من با خود اندیشه داشتم که استاد رئیس انجمن معلم جناب دکتور ستار سیرت فی المجلس به هیئت علمای انجمن معلم دستور صادر خواهد فرمود تا در رد اینگونه افکار منحرفه بنویسند.
در ستیژ دایموند پالاس یک میز دراز پنل بود پشت آن میز بنام علمای دین زیاده از 12 نفر تشریف شریف را داشتند.
و اقای سیرت چنین پاسخ مدبرانه و عالمانه و راهگشایانه فرمودند:
چون تا حالا در افغانستان یک حکومت اسلامی به قدرت نرسیده؛ اینگونه کتابها سرازیر میگردد؛ آنوقت که حکومت اسلامی برقرار گردد؛ ما جلو واردات اینگونه کتابها را می گیریم.!؟!؟!؟
حالا در چنین مطقع و برهه حساس زندگی هم میهنان و میهن هردم شهید ما در این بامداد ملت گرایی و وحدت و یک پارچگی ی راکه چند هفته پیش این ملت باشهامت به نمایش گذاشتند.
باز لاشخوران و گرگان باران دیده وکفتارها جمع شده اند؛ تا گوشت لاشه های باز مانده این ملت را بخورند.
آقای سیرت شما تاریخ تان گذشته و دست از سر این ملت بردارید؛ بلاخره این ملت چشم و گوش شان باز شده و راه خود را پیدا کرده میتوانند و دنیا شاهد این مدعای منست که چند روز پیش این ملت مسلمان باوقار و شجاع و کبیر توانستند باهم همه یکجا پای صندوق های رای بروند.
حالا کی کی را می پسندد به هم میهنان مان تعلق دارد و خواست مردم مهم است نه داروهای تاریخ گذشته و شیطانی و نفاق افگن.
شرم تان باد بر گردید به لانه تان و دست از سر ملت ما بردارید.
سپاس خداوند کریم را که در افغانستان امروز ما قانون؛ دولت و حکومت؛ دادگستری و پارلمان؛ حالا خوب یا بد؛ موفق یا نا موفق؛ داریم. دیگر نه دولت موقتی در کار است و نه هم نسخه های شیطانی و ازپا افگن.
جوانان این گونه اشخاص بی حیا و پله بین و استفاده جوی که در زمان وزارت شان یک کاری را به نفع مردم فقیر و بیدانش و بدبخت نگه داشته شده ما در زما نادر و زایر و داود سرخ ؛ کرده باشند کدام است؟
آن کار چه بود؟
آن قانونی که حق را واقعا بحقدرا می رسانید کدام بود؟
و اگر پرسشها را بنویسم هفت من کاغذ بکار است. جوانان باید به اینگونه اشخاص ابن الوقت گوش و اهمیتی نداده راه خود را بروید که با خون وگوشت و استخوان هم میهنان ما؛ تا اینجا رسانیده اید. به پیش نه به عقب!
جاوید با میهن دوستداشتنی ما افغانستان امروزی.