سفر بی برگشت زنده یاد نصیر نشاط روزنامه نگار وطنز نویس کشور یک ساله شد : استاد پرتو نادری

سفر بی‌برگشت زنده‌یاد نصیر نشاط، روزنامه‌نگار و طنزنویس کشور یک ساله شد!

نصیر احمد نشاط در زمستان 1379 خورشدی گزینۀ از شعرهایش را زیر نام «نزع كابل» در شهر پشاور به چاپ رساند. بخش بزرگ این گزینه طنزهای منظوم شاعر است او بیش‌تر به طنز نویسی منظوم دل‌بسته‌گی داشت. نشاط در دهكدۀ بابای علی ولسوالی آب‌شار ولایت پنجشیر به دنیا آمد، دورۀ ابتدایی را در همان‌جا خواند، ولی بعد‌ها مشكلات زنده‌گی نگذاشت تا به آموزش‌ خویش ادامه دهد. با این حال او تا هفده ساله‌گی در مدارس دینی به آموزش علوم دینی پرداخت. در دهۀ پنجاه خورشیدی با زنده‌یاد علی اصغر بشیر مدیر مسؤول هفته نامۀ طنزی ترجمان در كابل آشنا شد و این آشنایی به او فرصت داد تا در این یگانه نشریۀ طنزی كشور مشغول كار شود و از حضور استاد علی اصغر بشیر فیض برد. 

نشاط علاوه بر مجموعۀ نزع كابل چهار مجموعۀ دیگر از طنزهای منظوم خود را آمادۀ چاپ داشت که در این سال‌های پرغوغا نمی‌دانم نشر شدند یا نه!

او مردی بود، پاکیزه روان، مهربان و عزیز که در فقر جان‌سوزی زیست؛ اما چه با وقار و چه با شکوه!

این هم نمونه هایی از سروده های او که با استفاده از پیام تسلیت بانو داکتر زرغونه عبیدی این جا آوردم.

خلاق ز آب و خاک ایجـــادم کرد

در کورۀ غم فکند و بربادم کرد

کس بر درِ مکتبی مــــرا راه نداد

دانشکــــدۀ حيـات اسـتادم کرد

نصیر احمد نشاط

محشر‌نما چـــرا شده ای، کابل عزیز!

ماتم‌سرای ما شــــــده‌ای، کابلِ عزیز!

بر فرق و دست و پای تو با توپ می‌زنند

رنجور و بی‌دوا شده ای، کابلِ عزیز!

از پیکــــرِ تو دودِ سیــــه می‌شود بلند

دل‌گیر و بدنمــــا شده‌ای، کابلِ عزیز!

ظرفت شکسته، فرش ترا چور کرده‌اند

محتاجِ بوریـــــا شــده‌ای، کابلِ عزیز!

نصیر احمد نشاط

روزی به خانه‌اش رفته بودم، در بلندی‌های آسمایی، همیشه در ذهنم می‌گذشت که نشاط چگونه هر روز از این کوه بالا و پایین می‌شود. خانه‌اش در آن بلندی‌ها بود مانند همت بلندش. 

بدرود دوست عزیز من، ای مویه‌گر همشه‌گی کابل جنگ‌زده و سرزمین به خون نشستۀ ما.

روانت شاد باد! دردهای ما را در طنزهای خود چنان بازتاب دادی که ما به دردهای خود خندیدیم و کم‌تر فهمیدیم که دل بزرگ تو خانۀ اندوه یک سرزمین خونین است.

پرتو نادری