مدیا چیست؟ رسانه های گروهی که بنام مدیا معروف گردیده درجهان معاصرمهم ترین وسیله ارتباطات مردم وکشورها است،به کمک مدیا فاصله ها کوتاه وجهان کوچک شده است.امروز کاروزندگی همه با مدیا ارتباط دارد ورسانه های گروهی به زندگی ما کنترول دارند. مدیا درجهان معاصر رکن چهارم دموکراسی محسوب میگردد. تاثیرونفوذ مدیا سریع ترازموشکهای قاره پیما است.قدرت ها اول باشایعات و خبرافگنی هدف رانشانه میگیرند وبعد از پخش خبروشایعات برای عملیات انتخابی موشکها راپرتاب می نمایند.تسلط برمدیا حاکیمیت بر جهان است. رسانه های گروهی افغانستان باید صدای قوی ومحکم برای منافع ملی ماباشد، تا زمانیکه امنیت خبری ما تامین نگردد ما نمی توانیم امنیت ملی راازخطرنجات بدهیم. دفاع ازامنیت خبری جنگ با رسانه های سایرجهان نیست،اما رقابت های خبری به منظورکشف وارزیابی واقیعیت ها،طرفداری ازصلح،آزادی، حقوق بشرومنافع اقتصادی درجهان معاصرکه مملوازشک وتردید وجعل وتقلب است همیشه ادمه خواهد داشت.
میزان فرهنگ وتمدن کشورها به کیفیت رسانه های انها سنجیده می شود.ارتقای سطح دانش و علاقمندی مردم به فرهنگ مطالعه ارتباط مستقیم به رسانه ها دارد،رسانه زمانی میتوانند ارتقای با کیفیت داشته باشند که مستقل ازدولت باشندوبراعمال دولت نظارت وکنترل داشته باشندوبه دولت کمک نمایندتا نواقص واشتباهات خودرااصلاح نماید. اما مشکل خبرنگاران درآنست که وقایع همیشه نمی تواندبیانگر سلیقه ها باشد.خبرنگاران معمولا درد واشتباهات رامی دانند اما نمی توانندآن راانعکاس بدهند.قدرت ها درذات خود انتقاد ناپذیرند.مارکس درکتاب سانسوروآزادی مطبوعات،سانسوررااقدام پیشگیرانه درانحصاردولت می داند. با توجه به این موضوع که دولت یک نهاد است ورسانه ها نیزیک نهاداند وبنا ارتباط بین این دونهاد نباید آمرانه واجباری باشد،دولت درکاروفعالیت رسانه ها مداخله نه نماید ورسانه ها برعلیه دولت رفتارنه نمایند. نقد دولت رفتاربرعلیه دولت نیست.
اما مشکل اصلی درآنست که حیات خبرنگاران وابسته به دخل وخرج آنها می باشد. درهیچ جای دنیا نمی توان رسانه راپیدانمود که قدرت سیاسی واقتصادی مستقل داشته باشد،وابستگی های سیاسی ومالی موج سانسوروخود سانسوری راجاری می گرداند.تشکیل موسسات نشراتی که سودمالی داشته باشدتا اندازه می تواندغرض ورزی های سیاسی واقتصادی راکاهش بدهد که اتحادیه های خبرنگاران کشور های صنعتی وپیشرفته این موفقیت راکسب نموده اند.
شایان تذکراست که حتی دردموکرات ترین کشوردنیا مانند امریکا سرمایه داران تاثیرونفوذ محسوس به رسانه ها دارند وتلاش به عمل میآورند تا ازرونق موسسات نشراتی وسهم آنها درمالکیت مالی ومعنوی جلوگری نمایند.
دردولت های دیکتاتوری وقبیلوی قدرت سیاسی ،آزادی مطبوعات راتعین می نماید وخبرنگاران پای روی مینی می گذارند که پیش ازآن گذاشته شده است. معمولا درکشورهای دیکتاتوری مانندشوروی سابق مطبوعات حزبی می باشد،رسانه ها درمطبوعات حزبی تنوع وابتکارندارند. لنین مبتکرمطبوعات حزبی بود او دراثرمعروف خود درباره مطبوعات حزبی می نویسد(مرگ برمطبوعات غیرحزبی)
مطبوعات حزبی مردم را درحیات سیاسی واقتصادی کشوربی تفاوت وبی خاصیت می گرداند درزمان شوروی درباره روزنامه های پراودا«حقیقت» راسیا«روسیه» وایزویستیا«شهرت»فکاهی ورد زبانها گردیده بود، شخصی به غرفه روزنامه فروشی میآیدوخواهش میکند تا به اوروزنامه های پرودا،راسیه وایزویستیا رابدهد،فروشنده به احترام میگوید،بیبخشید حقیقت وجود ندارد،روسیه فروخته شده وشهرت هم باقی نمانده. مردم به زبان فکاهی حرف دل خود رابه همدیگرمی گفتندوانزجار خود رابا طنزوفکاهی ابرازمی نمودند. درکشورهای که آزادی بیان ومطبوعات تحت فشاروکنترول دولتها قراردارند،هرچند ازقدرت عظیم نظامی،قضایی،امنیتی ونیروهای سرکوب کننده برخوردارباشد بازهم نمیتوانند دردرازمدت براوضاع کنترل داشته باشند به هراندازه که فشاربرآزادی بیان ومطبوعات بیشترگردد به همان اندازه بی اعتمادی مردم به دشمنان آزادی بیان ومطبوعات بیشترمیگردد،مارکس میگفت روزی فراخواهد رسید که کارگران جهان با لب خندان با سرمایه داری وداع نمایند،ولی قدرت وکنترل مطلق دولت کارگران وزحمتکشان برآزادی مطبوعات خلاف پیشگویی اورا به اثبات رسانید. چنانچه کارگران وزحمتکشان شوروی سابق دریک روزروشن بالب خندان بادولت پرولتری وداع نمودند،چون آزادی بیان ورسانه ها توسط یک حزب به مردم تحمیل میگردید ومردم خودرا عضواضافی جامعه تصورمی نمودند.بی احترامی به آزادی بیان ومطبوعات برای هرکشورخسارات جبران ناپذیردارد، بعد ازفروپاشی شوروی جامعه بطورآنی واردمرحله نوین آزادی های بی بند وباروچپاولگرانه گردید،درسالهای 1990 درواقع مردم روسیه ازجهنم جامعه بسته آزاد ودربرزخ جامعه آزاد وبی بند وبارسقوط نمودند،مطبوعات مروج سکس، فحشا،خشونت،بداخلاقی ومبلغین دزدان وچپاولگران وتجزیه طلبان گردید که خطرفروپاشی روسیه را مانند شوروی ناگزیرگردانیده بود. پیروزی پوتین درسال 2000 روسیه را از فروپاشی حتمی نجات داد وتامین امنیت خبری روسیه یکی ازبرزگترین شاهکارهای سیاسی پوتین میباشد،اوبهترین وورزیده ترین خبرنگاران وصحنه سازان روسیه را که درآشفته بازار آزادی های بی بند وبار حاشیه نشین ویا درخبرگزاری های خاریجی مانند بی بی سی، صدای امریکا ویا آزادی کارمیکردند با امتیازات بهتر وخوب ترجلب نمود تاازقلمروامنیت خبری کشورخود دفاع نمایند،قدرت نظامی واقتصادی روسیه نوین نسبت به شوروی سابق ضعیف تراست،اما صدای تنوع رسانه های آن قویترومرغوب ترازرقبای آن امریکا وغرب گردیده وخبرنگاران روسیه ازقلمروامنیتی کشورخود بهترازهرزمان دیگردفاع می نمایند وحتی رقبای نظامی وژپولیتیک ازصدای روسیه، امروزبیشترازموشکهای قاره پیمای آن میترسند نخست وزیرانگلس اعتراف نمود که درجنگ خبری باروسیه شکست خورده اند ومهم ترازهمه تنوع مطبوعات درروسیه باعث اتحاد وهمبستگی احزاب مختلف،عشق سرشارمردم بوطن ومحبوبیت بی سابقه پوتین درکشورگردیده است بدون تردید فشارهای طاقت فرسای اقتصادی غرب باعث محبوبیت روزافزون تر اوخواهد گردید.درجوامع بسته مطبوعات مرثیه خوان ومداح قدرت است. امنیت خبری کشورقربانی مداحان چاپلوس میگردد،مطبوعات بجای دفاع ازمنافع ملی وتاریخی به چاپلوسی افراد واشخاص مقتدرومشهورمی پردازند،کرامت های انسانی وحقوق بشرنقص میگردد وجامعه به تنبلی عادت می نماید ومانع رشد وترقی میگردد وروغن بروی آتش نفاق ها ونزاع های قومی می پاشند،افراد بی قریحه به هرپدیده نو ومترقی بدیده دشمن ومظنون می نگرند تاعمراختلافات قومی،زبانی ومذهبی طولانی ترگردد.جنگ زبان درکشورما چالش برانگیزگردیده است وکسانی خودرا دوستان مطبوعات آزاد میدانند بیشترازهمه اتش این جنگ را شعله ورمیگردانند بجای دوستی ووحدت برخلاف قانون اساسی جنگ الفاظ وکلمات را براه میاندازند درقانون اساسی زبانهای دری وپشتوزبانهای ملی کشوراند«دوستان آزادی بیان ومطبوعات» به کلمه دانشگاه و صدها کلمه زیبا ودلپذیردیگردری چون چالش حساسیت نشان میدهند واگرپرسیده شود که معنای پوهنتون درزبان دری چیست جواب میدهند دانشگاه آیا این گونه حساسیت های غیرعلمی وبیمورد بی احترام به زبان رسمی کشورنیست؟ هرزبانی که به رسالت تاریخی وفرهنگی خود افتخار مینماید آگاه اند که هرنوع منع وخصومت به زبان غیرخودی علامه ضعف وحسادت آن زبان است که قدرت پویایی را دراشراق واژه علمی ندارد. دشمنان آزادی بیان ومطبوعات بخاطرتعصب،فخرفروشی وامتیازگیری وتجارت های سیاسی درمقابل کلمات مانند، دانشگاه، دانشجو فارسی ودری افکارعمومی اقوام مختلف افغانستان را ازحل مشکلات اساسی ساختن افغانستان آزاد،با امنیت ومترقی وسربلند دورمیگردانند. دفاع دوستان نادان ازآزادی بیان ومطبوعات خطرناک ازدشمنان دانا است، دوستان نادان با زبان وعقاید مردم می رزمند مزاحم کارصلح آمیزمردم میگردند تادرتفرقه ونفاق افگنی مانع آگاهی مردم به علم ودانش گردند چرچیل می گفت برای تسلط هریک ملت اقلیت خاین واکثریت نادان لازم است، دوستان نادان مشکل ذهنی دارند،چون دهان شان همیشه به دشنام دیگران بازاست، دوستان نادان زیبایی زندگی را همواره درجنگ می بینند هراس دارند اگرصلح بیاید با خود درگیرخواهندگردید. دوستان ظاهرالصاح از آزادی بیان ومطبوعات به منظور تحریک اکثریت نادان واقلیت خاین استفاده می نمایند. متاسفانه کشورما امروزپرورشگاه کریمهای بی قریحه ودوستان نادان گردیده است واشخاص بی قریحه که ازلشکریان ودشمنان آزادی بیان ومطبوعات اند بیرق انحصارگرایی را دردین، قوم ومذهب بلند می نمایند .درشرایط امروز وطلوع قرن 21 مطبوعات باید ازوسوسه های شیطانی و آزادی های بی بند وبار وچپاولگرانه واستبدادهای واپسگرایانه مذهبی وسیاسی نجات نجات یابد، تامطبوعات سرافراز وبا وجدان داشته باشیم وبزبانهای اقوام مختلف افغانستان درزیر یک سقف واحد ازتساوی طلبی وافتخارات تاریخی وفرهنگی وزبانی همه دفاع نمایم.مطبوعات آزاد وجدان وشرف هرکشوراست ومردم هرکشوررا بروحیه انسانی واحترام به کرامت های بشری تربیت مینماید.افراد بی انصاف،متملق،جاه طلب دشمنان آزادی بیان ومطبوعات میباشند ومخصوصا سرمایه داران حریص بادستیابی باین ابزار قوی اجتماعی تلاش دارند تا به مقام های حساس دولتی نفوذ نمایند که طبعا منافع ملی وتاریخی را برمنافع مقطعی ترجیح خواهند داد.
خبرنگاری کارفوق العاده خطرناک است،خبرنگاران حرفه ای درشرایط جنگ وصلح درخطربه سرمی برند،کشف ونشرواقعیت ها بینش وشجاعت می طلبد. قدرت میان نقد دوستانه ودشمنانه فرق نمی گذارند چون انواع انتقاد که اقتدارآنرا به مصاف می طلبد دشمنانه میداند.عقل ومنطق درجوامع که تابو ها درهمه جا حاکم اند وسیله تفهیم وتفهم نیست،مقابله با ریاکارانیکه با تظاهربه دموکراسی برای جلب خوشی مردم سخن میگویند وآنرا وسیله ای اطفای قدرت شهوت خودمی دانند جرات وصداقت می طلبد. دشمنان آزادی مطبوعات ازانواع تفرقه دراردوی دموکراسی بهره برداری می نمایند.وظیفه خبرنگاران متعهداست که نگذارند تا منافع افغانها دستخوش نفاق وانواع تفرقه هاگرددوازآزادی وحقوق بشردفاع نماید،اگرچه حقوق بشرمانند سایرواژه ها چون دموکراسی مد گردیده وکمترکسی با معرفت به عمق آن می نگرد وکمترتوجه میگردد که این اعلامیه سی ماده ای حقوق بشرحاصل 11 سال کارفکری وجمعی نخبگان ومتفکران برگزیده جهان درکمیسون حقوق بشرمیباشد. مخصوصا خبرنگاران جوان وتازه کارکه شفته خبرها وگزارشهای هیجانی می باشند باید گزارشهای خود رابرمبنای منابع موثق که فاقد هرنوع گرایش ونظرشخصی باشد انعکاس بدهند.خبرها می توانند خوب ویا بد باشند اما مهم آنست که حقیقت داشته باشند وبا دقت به عناصرخبری و ارزشهای خبری چون شهرت، دربرگیری، برخورد، استثنا، فروانی وبزرگی،مجاورت وتازگی که زبان مشترک خبرنگاران درمعیارهای بین امللی است توجه گردد.
رسانه های ما باید با یک صداازآزادی حقوق تمام اقوام افغانستان که درطول تاریخ ملت آمیخته وبه هم پیوسته بوده اند دفاع نمایند وآزادی حقوق همه مذاهب وادیان محترم شمرده شود،خردسالاری برقدرت مداری و سیتیزه سالاری ترجیح داده شود،به گفته ارسطوازمنطق گریزی وعقل گریزی انتقاد گردد. مطبوعات باید یک صدا افراد جامعه رابا جرات،با شهامت وحقیقت پرست تربیت نمایدونگذارد تا بجای قانون زوروقلدری حکمفرما گردد واگراین جنایت صورت بگیرد افغانستان روی آرامش را نخواهد دید ما باید قدراین آزادی را بدانیم این آزادی به قیمت جانهای عزیزملیون ها شهید نصیب ما گردیده است . رسانه ها باید یک صدا ازمنافع افغانها درداخل وخارج دفاع نمایند وهدف منافع فرهنگی،آداب،رسوم وحیثیت اجتماعی وتاریخی ما درجهان باشد. رسانه های ما بایدازحیثیت وآبروی افغانها درخارج ازوطن دفاع نماید،امروزملیون ها آوره افغان درکشورهای خارج زندگی می نمایند ووسایل ارتباط جمعی کشور های خاریجی مهرتروریستی وقاچاق موادمخدررا به افغانها می چسپانند ودربرنامه های حساب شده خود افغانها رادشمن نشان می دهند،متاسفانه این دشمن تراشی ها ایجاد بدبینی وبدخواهی به افغانها گردیده و احساس شرمندگی ازهویت خود می نمایند،رسانه های ما باید برعلیه این اتهمات وریشه این دشمن تراشی ها اعتراض نمایند. هیچ انسانی،هیچ ملتی وهیچ کشوری کامل وبدون کمبود نیست،همه موجودات خدا و ملتها خوبی ها وبدی ها دارند.تاریخ تمدن اروپا شاهد وحشت،قتل،چپاول وتجاوزاین کشورها برعلیه همدیگروسایرکشورها است تا جامعه مدنی امروزاروپا بنا گردید،دموکراسی نورس وخام ما امروز همان راه دشواررا سپری می نماید،اما افغانها برای رسیدن به جامعه مدنی به کشوری دگری تجاوز نه نموده و برخلاف ازآزادی خود برعلیه تجاوزامپراطوری های بزرگ دفاع نموده است که شایسته احترام می باشند.سازمان ملل آزادی مطبوعات رابندی مردم سالاری وکرامت انسانی دانسته وازدولت ها خواسته است که این اصل رادرمطبوعات،رادیو،تلویزیون وانترنیت تضمین نمایند.
درسال1991 میلادی گروهی خبرنگاران با گردهمایی درشهرویندهوک نامبیا،فراخوانی عمومی برای حمایت ازاصول بنیادین آزادی بیان درانطباق با بند19 اعلامیه جهانی حقوق بشرامضاء کرده وسوم می را روزجهانی آزادی مطبوعات نام نهادند. این روز دراصل به منظورتجلیل ازمقام روزنامه نگاران و تاکید برامنیت خبررسانی نام گذاری وتعیین شده اما درعمل به بیان مشکلات،شکنجه و قتل خبرنگاران تبدیل گردیده است.طبق ارزیابی سازمان گزارشگران بدون مرز ابزاراطلاعاتی وتعداد خبرنگاران زیاد گردیده ودسترسی به اخباردردورترین مناطق که درگذشته اطلاع رسانی درآنها ممنوع بود گسترش یافته وازجانب دیگرسرکوب بیان وقلم نیزافزایش یافته وخبرنگاران درخط اول سرکوب قراردارند.
این سازمان هرسال لست دشمنان آزادی مطبوعات را در جهان نشر می نمایدونگرانی دارد که دیکتاتور ها درجوامع بسته ازانترنیت برای کنترل آزادی مطبوعات وسرکوب خبرنگاران استفاده می نمایند.
دوکتورعلی احمد کریمی- اتشه فرهنگی مسکو