اخلاق درقلمرودولت واجتماع « قسمت دوم» : دکتور علی احمد کریمی

 karimi ahmad ali…. انحطاط اخلاقی ریشه های هویت ملی را می سوزاند ومردمیکه دچارفقدان معنویت واخلاق گردند چنان هبوط می نمایند که داوطلبانه با افتخارولب خندان تعین سرنوشت خودرابه دست بیگانگان می سپارند…..   درعصرما چرب زبانی،پررویی وتملق اخلاق وفرهنگ روزمره ما گردیده است، حرص شدید به تجمع پول وحماقتهای جاه طلبانه،ظاهرسازی ودروغگویی وبداخلاقی های عصیانگرانه امید وآرزوی مردم رابه آینده باعزت وانسانی بدبین گردانیده است وفرزندان جوان کشورما پاسدار ونگهبان پولداران دزدی گردیده اند که قیافه های عبوس وتندخو وقبا های ابریشمی برتن دارند اما ازاخلاق وفضیلت انسانی بی بهره اند، نفرین براین تمدن که امروز دستآوردهای هزارساله آن  درخدمت بد اخلاق ترین ووحشی ترین آدم نما ها قرارگرفته است که قلبهای درنده تر ازحیوان دارند،آدمهای که آخرین دستآورد تمدن  رادراختیاردارند اما فرهنگ استفاده ازتمدن را نمیدانند، انسانیت رادرپول میبینند ونه پول را درانسانیت، نفرین  برجامعه بداخلاق ما که خوبترین وجوان ترین وفداکارترین حافظان مرزوبوم ما بجای پاسداری از وطن بادیگارد پست ترین آدمها که به خیانت ووطن فروشی افتخار می نمایند گردیده اند.

گوته میگوید اخلاق را طوفان های روزگارتقویت میکند.درکشورما بعد ازطوفان های سیاه هفت ثور،سفید هشت ثور وطوفان وحشتزای طالبان کشورویران وبروی ویرانه های آن کاخ های دزدان پلید، متملق وچاپلوس بنا گردیده است،  ومادران وخواهران سیاه پوش بروی سجاده های خود نفرین مینمایند که چه زمانی این کاخ های دزدی وتملق که عفت واخلاق وامنیت خانواده ها را به سرقت برده اند  به دریای لعن وخشم خداوند غرق و فرو میریزند.مزدوران بیگانه حامیان ومبلغان اخلاق بردگی مانند خدایان افسانوی مردم را به حفظ خرافات های پوشالی قبیلوی که ارمغان نا مبارک آن جهل،تعصب و ظلم است تبلیغ وترویج می نمایند تا افکارمردم ازاسارت اخلاق بردگی آزاد نگردد،اشتیاق مردم رابه عادی سازی فرهنگ بردگی ترغیب مینمایند تازشت هارا زیبا وپست ها را  والا جلوه بدهند،ومانند خدایان افسانوی ازجهل وترس تخم تعصب، ظلم وخشونت را دردلها بذر می نمایند. عصر ولتر را عصر روشنگری میدانند اودرباره ایجاد خدایان افسانوی می نگارد« خدایان افسانوی را جهل وترس انسان خلق کرده اند.توهم، تعصب ویا خدعه ونیرنگ آنهارا ستوده ویا زشت شمرده اند .ضعف این خدایان را می پرستد. حماقت وساده لوحی آنهارا زنده نگاه میدارد،سنت های پوشالی وعادت آنهاراارج می نهد وظلم وزورگویی آنان راتقویت میکند وبه خدمت واهداف خود میگرند.»  انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری سال 2014 میلادی نشان داد که مردم افغانستان اگرچه اکثرا بیسواد اند بهترازسیاستمدران منفعت جو وملاهای ظاهرالصلاح  با تظاهر ننگ آوربدین قدر آزادی، قانون ومنطق را درجامعه میدانند، اما افسوس وهزارافسوس که مردم تشنه به آزادی انگشتان خودرا درپای صندوق های رای ازدست میدهند ولی اشخاص مورد نظردرجای دیگر انتخاب میگردد وبه گفته معروف رای ازما وانتخاب ازدارالخلافه. وبی شرمانه نام این انتخاب و بی احترامی را درحق مردم مظلوم افغانستان دولت وحدت ملی میگذارند، یعنی انتخاب بین مرگ وزنده ماندن ،اقلیت جنایتکاروضع را برای اکثریت فقیر درفضای آزاد ازسوراخ سوزن تنگ ترگردیده است ومردم به خاظرآینده فرزندان خود به زنده ماندن قانع گردیدند وحتی حضور و سلطه منفعت جویانه کافران را دردیاروکاشنانه مسلمانان برمزدوران مسلمان نما وریاکارکه به مردم ووطن خود رحم نمی نمایند ترجیح دادند و این بارزنده ماندن را برمرگ به امید « تحولات واصلاحات» به وضع موجود تحمل نمودند اما وضع درکشورما غیرقابل تحمل گردیده است ، جروبحث های بدون نتیجه چون جنگ خرفروشان  درپارلمان ومناظره کارشناسان در رسانه ها پرده ازروی اسرار ورازهای پنهانی ورمزآلود برنمیدارند وبیشتر وسیله سرگرمی مردم ونزاع ودشمنی گردیده است .ادامه وضع کنونی افغانستان را به تباهی میکشاند ودراین کشتی شکسته وبدون ناخدا همه غرق میگردند، تعدادی دراین اواخربه آن اندازه ناامید گردیده اند که مردم را به انقلاب دعوت می نمایند ودولت وحدت ملی رادولت ننگ ملی میدانند وازنظرتئوری شرایط انقلابی در کشور بوجود آمده است، شرایط انقلابی زمانی بروزمی نماید که فرمانروا یعنی دولت فاقد اقتدارومشروعیت گردد و نمیتواند وظایف خودرا انجام بدهد وفرمانگزاران یعنی مردم همه ناراضی ومتنفراند وبحران های عمومی اعم از سیاسی،اقتصادی واجتماعی فراگیر و سرتاسری میگردد مردم از دولت ووعده های عوام فریبانه آن نا امید گردیده وبدولت به دیده دشمن ویا خائین مینگرند، اکثرا اززبان مردم فریاد های خشم وانزجار ازوضع غیرقابل تحمل کنونی شنیده میشود وفریاد میزنند که جنگ ازصلح ننگین ومتزلزل که هرروز قربانی میگرد بهتراست وآرزو دارند تا خداوند یک قهرمان ملی را بامشت های آهنین وقلب سرد ودستهای پاک نصیب ما بگرداند که از دیکتاتوری قانون، دولت مقتدر وتساوی طلبی بین اقوام مختلف دفاع نماید مردم از این دموکراسی تقلبی وانتخابات جعلی که هدف ونتیجه آن پیروزی اقلیت جنایتکار ودزد براکثریت فقیراست متنفراند، طولانی ترین انتخابات ریاست جمهوری سال  2014 میلادی درتاریخ جهان،  مملوازجعل، دسیسه،تقلب، کثافت و تیاتری ازصحنه سازی واتن ملی فرومایگان که وطن راآخرین پناهگاه سرمایه اندوزی وجاه طلبی خود میدانند وبدون احترام به اراده مردم که توانایی نبرد رادرجعل وتقلب ندارند وبه شوق انیکه نتیجه نهایی پیروزی در ماورای اوقیانوس اعلام میگردد بود،برای من وامثال من این کارنوال اتن ملی تمثیل زنده ازپرواز روح افلاطون برفرازافغانستان بود که اومشاهدات خودرادریونان باستان اینطورتشریح می نماید« جمعیت آن چنان عاشق تملق وچاپلوسی اند که عاقبت مکارترین ودروغگوترین چاپلوس درحالیکه خویشتن را محافظ مردم میداند به قله قدرت صعود می نماید.» وضع جاری شرایط را برای اصلاحات وتحولات آرام ومسالمت آمیزناممکن گردانیده دولت نه تنها برتمام کشوربلکه درمرکز وحتی درون ارگ کنترل کامل ندارد واین وضع آینده کشوررا به خطرغیرقابل پیش بینی مواجه گردانیده است.،اگرمردم به دعوت گروهی ازسیاستمدان بطورقهرآمیزبه گرفتن قدرت دست بزنند حمام خون درکشورجاری خواهد گردید،گرفتن قدرت بطور قهرآمیز بدون حزب سازمان یافته وقوی که پایه مردمی داشته باشد ویا رهبری که بتواند تمام اقوام افغانستان را درزیر یک سقف واحد بدنبال خود بکشاند تکرار اشتباهات بدترازسی سال اخیر خواهد بود وحتی خطرتجزیه افغانستان راتسریع خواهد بخشید و ادامه وضع موجود افغانستن رابطورتدریجی به تباهی می کشاند ونسل آینده را نیزبد عادت وبد اخلاق خواهد گردانید، انحطاط اخلاقی ریشه های هویت ملی کشورهارا می خشکاند ومردمیکه دچارفقدان معنویت واخلاق گردند چنان هبوط می نمایند که داوطلبانه،با افتخار وبا لب خندان بیگانگان را حاکم برسرنوشت خود میگردانند .فجایع سی سال اخیرنشان داد که درکشورما اشخاص فرصت طلب  ومشهورزیاد اند اما مردان اندیشه وفرصت ساز کم اند و هم نگذاشته اند تا مردان اندیشه وعمل تبارزنمایند و بقول ولتر جنایات بزرگ رامردان مشهوروجاهل مرتکب میکردند چون خودرابی نیازازاخلاق وقانون میدانند.درحالیکه فضیلت واخلاق براریکه قدرت ،زیبا ترین کارخداوندگاراست.بدبختی مادرهمین است که رهبرملی نداریم، تقریبا هیچ کاری بزرگی دردنیا صورت نگرفته مگر بدون نبوغ واندیشه مردی منوری  که با تعصبات وخرافات مبارزه کرده است. پرهیزگاری وپایداری مردان بزرگ کشورهارا ازجنگ وویرانی وتفرقه های زبانی،قومی ومذهبی بدترازافغانستان نجات داده است.سعدی میگوید:   خدا ترس را به رعیت گمار    که معیارملک است پرهیزگار           « ادامه دارد»

دکتورعلی احمد کریمی