نگاه سیاسی به کشور عزیزم افغانستان : احمد سعیدی

 احمد سعیدی  افغانستان كشوري باستاني است كه از يك قدامت تاريخي چشمگير برخوردار است – مردم اين سرزمين از همان آغاز تشكيل حكومت و حيات سياسي اجتماعي خود اکثر اوقات داراي زندگي ناراحت و پر تلاطم و بدون بدست آوردن آرزو های دیرینه ای خویش که همانا آزادي امنیت و هم پذیری بوده نرسیده اند زمانی تحت حكومت هاي مستبد و ديكتاتور و خودكامه بسر برده اند و جنگ بين مردم و زمامداران شان هم در گذشته ای تاریخ هم در سال های اخیر تا به امروز ادامه داشته بدون از دوره ای زمامداری    

  مرحوم محمد ظاهر شاه مردم افغانستان هرگز موفق به تشكيل حكومت کههمه آنرا عادل و دمكرات بدانند و باعث خاتمه ای جنگ و جدال و كشمكش ها گردد نرسيده اند بطوري كه همين امروز پس از گذشتن چند دهه از دوران پادشاهی ظاهر شاه به نزد مخالفین سیاسی حكومت ادیال که مورد قبول همه باشد در افغانستان به وجود نیامده در حال حاضر نیز مبارزه و تلاش براي رسيدن به عدالت اجتماعي در جريان است چون مردم اين سرزمين پس از انتخابات سوم ریاست جمهوری که موجب شکل گیری حکومت وحدت ملی شد باز به این تصور اند که تصاحب قدرت مانند غصب زمین ها بین هر دو تیم ادامه دارد با این شیوه و با این خود کامگی رهبران ما هرگز به و دمکراسی و عدالت اجتماعی نخواهم رسید .در رابطه با مسايل و مشكلاتي كه مردم افغانستان امروز يا آن دست به گريبان هستند و در رابطه با تخريب کاری های دشمنان مردم افغانستان در ولایات مختلف بخصوص در روستا های بدخشان قندوز و مهاجر شدن و دربدرشدن بيش از هزار ها نفر زن ومرد وكودك و پير وجوان اين روستا لزومي به ورق زدن تمام مشکلات این سر زمین نیست و لذا حرف ما را از زماني شروع ميكنيم كه حكومت که حکومت وحدت ملی تسلط سيستماتيك خود را نتوانست بر نقاط مختلف کشور قایم سازد باید نوشت كه در حدود یک سال قبل وضعیت چگونه بوده و چرا اينطور يا آنطور بوده و چگونه ميباست در حال حاضر باشد. آنچه که باور دارم دیدگاه شخصی من است . تشویشی ندارم که چه برداشتی از این نوشته ام میگیرند. در آغاز لازم است اين توضيح را بدهم كه بنده در جريان اظهاراتم حقايق را مد نظر دارم و از بابت اظهاراين حقايق که کدام ها راضي يا ناراضي ميشوند چون بنظر من اين خيلي مهم است در كوششي كه يك فرد ميكند هدف و نيتش حد اقل بازكردن گرهي از گره هاي متعددي باشد كه انسان هاي محكوم به وسيله آن بسته شده اند و خود قادر به باز كردن آن نيستند تا كمكي به نجات يك جامعه و يا مجموعه اي از انسان هاي تحت ستم شود و در مقابل، آن انسان به آسودگي وجدان و رضايت خداوند و نهايتا به هدف خویش برسند و من همين را پيروزي يك انسان در زندگي اش ميدانم و نه جمع مال فراوان را به ازاء منافقت و سرپوش گذاشتن بر حقايق و همساز و همنوا  شدن با دنيا خواران و در نتيجه افتادن به عذاب وجدان و جهنم.  پس حالا كه قرار بر اظهار حقيقت است و نه سرپوش گذاشتن بر آن،  حقيقت اينست كه مردم افغانستان در انتخابات بخاطر انتخاب خدمت گذار به پای صندوق های رای رفتند نه بخاطر انتخاب بادار هدف این نبود که رهبران موجوداز پياده رو به كاخ مرمری برسند و محكمتر از شاه هان مستبد بر پشت ملت سوار شوند  و چماق را در دست بگيرند و بر سر همه آن كساني كه از درد هاي بيدرمان فغان و ناله دارند و هر روز فریاد می کشند بكوبند كه صداي خود را از حنجره ای تان بیرون نکنید تلویزیون ها و رسانه ها حقیقت را نگویید که امنيت كشور در خطر است . شنیده می شود مصلحين ملت هرچه تلاش میکنند و زور ميزنند كه نكنید عالی جنابان بگذارید اين مردم كمي نفس بكشند، صاحب لقمه ای نانی شود بگذارید كمي طعم آرامش و سعادت را هم به چشند. ميگويد نخیر ما رهبر هستیم سیاست های داخلی و خارجی را از شما ملت افغانستان بهتر میدانیم حتی بعیضی اوقات این رهبری با حضورداشت حلقات معین خویش می گویند وضعیت همين است كه هست چه كسي خوشش بيايد يا نيايد ما خطر را براي عدم دوام حکومت خود قبول نميكنيم از حکومت ما زمان کمی گذشته بعد از هشت ماه الحمد و الله کابینه را تکمیل کردیم شما مردم افغانستان از خورد تا بزرگ از مرد تا زن همه شما بايد این همه مصیبت ها را تحمل كنید تا چهار سال دیگر که حکومت ما بر سر می رسد و ضعیت خوب می شود هركسي كه تحمل نكند و صداي خود را بلند کند ما همچو صدا ها را بعنوان حمله بر منافع ملی تلقي كرده و اجازه نمی دهیم نفس به راحت بکشد بیایید صادقانه عرض شود رهبری عاقلانه يعني عدالت برای همه از حضرت عمر(رض) روایت است: وقتيكه آن حضرت در روز جمعه بر منبر مسجد قرار گرفت و خواست خطبه اش را آغاز كند يك نفر بدوي از ميان جمعيت برخاست و به حضرت عمر(رض) گفت تا به اين سئوالم جواب ندهي به حرف هايت گوش نخواهيم كرد. آنگاه گفت كه شما جامه اي نو بر تن داريد از همان پارچه اي است  كه از بیت المال  بين مسلمين تقسيم شده است مقداري كه بما عامه مردم رسيده است كافي براي درست كردن يك جامه نبوده است سهم شما چطور به اندازه يك جامه شده است حضرت عمر(رض) براي جواب  دادن به اين شخص پسرش عبدالله را از ميان جمعيت صدا زد و عبدالله از گوشه اي برخاست.حضرت عمر گفت جواب اين شخص را بده. عبدالله رو به شخص معترض كرده و گفت كه من سهم خودم را به پدرم دادم تا با سهم هردوتاي مان براي خودش يك جامه نو درست كند چون لباسش خيلي کهنه شده بود. معترض چون گمان كرده بود كه خليفه فزون طلبي كرده و از سهم ديگران مقدار بيشتري پارچه از خزانه دولت براي خودش برداشته است از اين جواب قانع شد و آنگاه رو به خليفه كرد و گفت جواب فانع كننده است خطبه ات را شروع كن. اين است عدالت و این است اسلامیت چون عمر با آنهمه قدرتي كه داشت به اين بدوي ساده پرخاش و جنجال نكرد مانند زمامداران موجود به ارگان های مربوط اش هدایت نداد که تیلفون های این و آن را کنترول کنید و فلان اشخاص را تحت نظر بگيرید که علیه حکومت وحدت ملی انتقاد نکند حضرت عمر(رض) پس از قانع كردن اين شخص معترض رو به مردم كرده و گفت اي مردم تا زمانيكه اينطور افرادي در ميان مسلمين هستند من مطمئن هستم كه كسي نميتواند جلو پيشرفت اسلام را درجهان بگيرد چون از نظر آنها اسلام معنايش عدالت بود ، عدالت محض. امروز كجاست عدالت در مملكت بدروغ حکومت موجود باید تلاش نکند تا نظام را پولیسی و استخباراتی بسازد سياست ترس ووحشت بر جامعه را مروج نسازد من معتقدم كه هنگام اظهار نظر در مورد هر مسئله اي و بخصوص در مورد مسايل سياسي اجتماعي و تاريخي كه سعادت وسرنوشت ملت افغان به آن بستگي دارد در هر حال جانب حق بايد گرفته شود هرچند كه اين حقگوئي براي بعضي ها ناگوار باشد و مشكلاتي را هم براي اظهار كننده حق ايجاد كند ولي جانبداري از حق امري ضروري است تا عدالت هم در حمايت خود كساني را داشته باشد و در نهايت حق بر باطل پيروز گشته و سعادت جامعه و رضايت خداوند حاصل گردد. پس اگر از آن نيروهاي ديكتاتور و ضد حقي كه هميشه در صحنه میخواهند یکه تاز باشند و هميشه مصمم بر زير پا کردن حق دیگران هستند نترسيم و موضوع را از موضعي عدالت خواهانه زير بحث قرار دهيم بي مهابا خواهيم گفت كه حق اين است که ملت ها حکومت تعین کنند نه حکومت ها ملت در حقيقت آنچه كه انسان به آن نياز دارد خوشحالي و خوشبختي امنیت و سعادت است و انسان جبرزده افغانستان باید به این آرزوی مقدس برسد .

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.