امروز سروصدای زیاد جاسوسی و استخبارات پاکستان در افغانستان بگوش میرسد. پاکستان نه تنها امروز این اعمال را در افغانستان انجام میدهد بلکه ریشه تاریخی داشته و این گونه اعمال را از آغاز تاسیس ان کشور در قبال افغانستان انجام داده است. برای معلومات بیشتر تاریخچه جاسوسی پاکستان صفحات (۲۰۴ – ۲۰۵) جلد دوم افغانستان در میسر تاریخ نوشته شادروان میرغلام محمد غبار را برای شما عزیزان مینگارم: « …. سفارت انگلیس در دوران جنگ (جهانی دوم ) موافقت صدراعظم ( هاشم خان) را حاصل کرد که تا اختتام جنگ برای کنترول تمام افغانستان دستگاه جاسوسی انگلیس تحت نظر سفارت برتانیه درکابل تاسیس گردد.
این دستگاه به عجله و در نهایت سادگی از اشرار ساده وجاهل افغانستان در واحد های ده نفره تحت قیادت یکنفر «دهباشی »درمناطق عمده شهرها و جوار راه های عمومی وقصبات تشکیل گردید .دهباشی ها بایستی دارای سواد میبودند ومعاش ماهانه خود و نفری متعلقه خود را از مامورین و نمایندگان سفارت برتانیه حاصل میکردند. دولت افغانستان این عمال را درفعالیت وظیفوی شان آزاد و مامون میداشت . وظیفه اینها عبارت بود از دیدن وشنیدن واقعات در منطقه محوله و دادن راپوربه دهباشی .
« رسانیدن این راپور ها بمقامات انگلیس وظیفه دهباشی بود. در اوایل اینکار سهل وساده بود مثلا ٌ جاسوس عبور یک طیاره – ورود یا عبور یک مسافر یا یک مامور – نظر یه فرد یا منطقه را راجمع به جنگ و دول متحارب و امثال آنرا به دهباشی روزمره اطلاع میداد و دهباشی آنرا به مرجع اصلی تقدیم میکرد . بعدها این دستگاه انکشاف کرد و بشکل یک دایره منظم جاسوسی و ضد جاسوسی انگلیس درامد که حتی در برابر افغانستان نیز بحیث یکدستگاه متخاصم مبدل گردید. محتاج تذکر نیست که محمد هاشم خان با چنین عملی بیسابقه ُ معناّ کشور افغانستان را تحت دومنیون دشمن گذاشت واخلاق ملی را زیر تهدید طویل المدتی قرار داد. درحالیکه از اجرای این خیانت خاموش وبیصدا در ابتدا هیچکس مطلع نبوده تنها خانواده ّ حکمران و عمال بزرگ جاسوسی انگلیس از این « سر و راز » اطلاع داشتند و بس . یکی از وابستگان خانواده حکمران ُ عبدالحسین خان عزیز بود که از این اسرار آگاهی داشت و پسر محبوسش عبدالحی خان عزیز که بعداٌ عضوحزب وطن واینک با ۱۲ نفر اعضای حزب محبوس سیاسی بود ( سال ۱۹۵۲ ) این « اسرار » را با نگارنده (غبار ) درمیان گذاشت در حالیکه آوازه این موضوع قبلا در بین روشنفکران پخش گردیده بود.
« بعدازآنکه جنگ جهانی خاتمه یافت و سفارتخانه جرمنی در کابل مسدود شد ( می ۱۹۴۵ ) و هم دوسال بعد دولت انگلیس مجبور به تخلیه هندوستان گردید ُ بازهم دستگاه جاسوسی سابق الذکر او در افغانستان باقیماند و چون دیگر خزینه هندوستان در اختیار انگلیس نبود لهذا دستگاه مذکور سالم ودست ناخورده ُ بحیث میراث بدولت پاکستان منتقل گردید. من در زندان سیاسی ولایت کابل در همان سال ۱۹۵۲ یکی از این جاسوسان محلی را بنام «میرزا حسین » بدیدم که از آینده خود در بیم بود. این شخص هنگام کشیدگی سیاسی افغانستان و پاکستان هر شامی داخل پارک شهرنو کابل شده و پشت دیوار باغ مقابل سفارت خانه آن روزه پاکستان به بهانه ًجواب چای می نشست وبلافاصله سگی از دروازه سفارت پاکستان خارج شده و داخل باغ میشد و بزودی برمیگشت .در گردن این سگ طوق چرمی حلقه داری همیشه موجود میبود. چون سفارت پاکستان تحت مراقبت خفیه پلیس های افغانی قرار داشت ً رفت و امد این سگ نظر دقت آنانرا جلب نموده وبزودی سگ را با میرزا حسین و راپور او که در طوق گردن سگ جا داده شده بود گرفتند وبه محبس تحویل دادند . آنگاه معلوم شد که میرزا حسین یکی از مربوطین همان دستگاه جاسوسی انگلیس است که قبلا در افغانستان تشکیل شده بود و اینک برای پاکستان خدمت مینمود .
« در هر حال در طول ایام جنگ عمومی جهانی محمد هاشم خان افغانستان را چنان زیر کنترول جاسوسی و مراقبت شدید قرار داد گو اینکه افغانستان نه کشور مستقل وبیطرف ُ بلکه پارچه ئی از دارالحرب و یا قسمتی از قلمرو هند انگلیسی است . در تمام ایستگاه های حمل ونقل کشور نماینده های ریاست ضبط احولات استاده بودند و هر فردی که داخل کشور میخواست از جائی به جائی برود بایستی هویت او تحقیق و اجازه سفرش از ضبط احوالات صادر گردد ُ و الا از مسافرت باز داشته میشد. »
از تحریر صفحات فوق الذکر افغانستان در مسیر تاریخ بر می آید که جاسوسی پاکستان ریشه عمیق در خاک ابایی ما دارد و توسط عمال اجنبی پرست خانواده نادری آبیاری گردیده است .