حامد کرزی آمد رویداد های اخیر در کشور های عربی ، جهان عرب را وارد مرحله ی نوینی از تاریخ خویش گردانیده است ـــ مرحله ییکه به گمان اغلب ، غرب پیشبین آن نبوده و هما نگونه که برخی از تحلیلگران گفته اند : دگرگونی های اخیر ، همه غربیان بخصوص آمریکاییان را حتا غافلگیر و شوکه کرده است . بدون شک غرب و قبل ازهمه امریکا ییان میکوشند تا از وضعیت موجود نیز سود برده ، هرچه زودتر بر اوضاع تسلط پیدا نمایند ؛ اما سرعت حوادث و رخداد ها تا هنوز این مهلت را به آنان نداده است . ملتهای عرب و مسلمان ، بخصوص جوانان بیدار و بی تعصب عرب که جفای حکومات مستبد و مزدور خویش را با تمام وجود درک نموده اند ؛ دیگر نمیخواهند زیر بار استبداد سلاطین ، امیران و شیوخ عیا ش بروند .
آنان از استبداد رژیمهای فاسد شان و از پیوند و حمایت سودجویا نه ی غرب بخصوص امریکا با این رژیمهای مستبد و خودکامه ، خسته شده اند . آنان در آرزوی دگرگونی های بنیا دی در کشورهای شان و به امید تغییرات جدی در روابط ملتهای عرب با کشورهای غربی هستند .
آنان دولتهای ملی و مردمی میخواهند ــ دولتهایی که مزدور غرب نبوده ، برای رفاه و آسایش مردمان خویش کوشش نمایند نه برای آسایش خانواده های عیا ش و جاه طلب شیوخ و امیران و کشور های بیگا نه .آنان هما نند سایر ملل آزاد جهان ، خواهان آزادی ، دموکراسی و تأمین حقوق مسلم انسانی در سرزمینهای شان هستند .
پرسش اینجاست که چرا غرب با وجود ادعای پاسداری از حقوق بشر، آزادی و دموکراسی ؛ ژیمهای خودکامه و مستبد عربی را طی سالهای متما دی حمایت نمودند و هنوز حمایت مینمایند ؟
آیا غرب بویژه ایالات متحده امریکا پیش از قیام های مردمی تونس و مصر ، رژیمهای خودکامه و دیکتاتور بن علی و حسنی مبارک را نمیشناختند ؟
آیا آنان نمیدانستند که رژیمهای مطلق العنان و مستبد حسنی مبارک یا بن علی به دموکراسی ، آزادی و حقوق بشر کوچکترین اهمیتی قایل نبوده ، با جبر وزور بر مرم حکومت مینمایند ؟
پاسخ این پرسشها روشن است .
غربیان در رأس امریکا ، بیشتر ازهمه با رژیمهای خودکامه ی عربی و اسلامی آشنایی دارند . آنان هم بن علی و حسنی مبارک را خوب میشنا سند و هم خانواده ی آل سعود ، ملک عبدالله و سا یر شیوخ ، سلاطین ، امیرا ن و روسای جمهور مستبد و فاسد اسلامی و عربی را .واقعیت انکار ناپذیر این است که جهان عرب از سالها به اینسوست که در زیر شلاق امیران ، سلاطین ، شیوخ و روسای جمهور خودکامه و ظالمی عذاب میکشند که همه مورد حمایت مستقیم غرب بویژه ایالات متحده امریکا میباشند . غربیان بمنظور دست یافتن به امیال سودجویانه و توسعه طلبانه ی شان ، بخاطر تاراج منابع زیرزمینی و فروش سلاحهای مرگبا ر شان برای اعراب ؛ نه تنها ازین امرا و شیوخ مستبد حمایت مالی ، نظامی و سیاسی مینما یند ؛ بلکه همراه با دولتهای مستبد و بیکاره ی عربی و اسلامی در فرو نشاندن و سرکوب بیداری ملی و مردمی درین کشورها نیز کمک میرسانند.
همین اکنون دیکتا تور های بیرحم تر و فاسدتر از مبارک و بن علی در کشورهای مختلف دنیا ازجمله در کشور های عربی و اسلامی مورد حمایت بیدریغ غرب قرارداشته ؛ درحالیکه ادعای پاسداری از دموکراسی ، عدالت و آزادی دارند ، زمینه ی ادامه بیعدالتی ها ، عیاشی ها ، سودجویی ها و فسا د بیشتر را برای آنان فراهم میآ ورند .
حقایق تلخ نشان میدهد که غرب در رأس ایالات متحده امریکا ، در طول سالها هرگز نکوشیده اند تا در کشورهای عربی و اسلامی ، خورشید آزادی ، عدالت و دموکراسی بدرخشد و رژیمهای مردمی جاگزین رژیمهای فاسد و خودکامه ی عربی ــ اسلامی گردد .
شواهد نشان میدهد که غربیان در رأس امریکا ، تا پیش از قیام های مردمی تونس ومصر ، کوچکترین نکوهش و انتقادی از رژیمهای فاسد و مستبد بن علی و مبارک نداشته اند . آنان حتا در برابر برنامه ی جاگزینی پسر مبارک بجای خودش واکنش جدی نشان نداده بودند . همچنانکه آنان تاکنون در برابر خودکامه گی و استبداد امرا ، شیوخ و سلاطین عربستان سعودی ، اردن هاشمیه ، بحرین ، امارات و دیگران انتقاد و سرزنشی نداشته و ندارند .
مگر آنان هم اکنون نمی بینند که متحد بزرگ منطقوی شان رژیم آل سعود ، در پیش چشم جامعه ی جهانی ، بیشترین حقوق انسانی مردم آن سرزمین را زیر پا مینمایند ؟
مگر امریکاییان این حامیان بزرگ آل سعود نمیدانند که در آن کشور زنان حتا اجازه ی راننده گی ندارند چه رسد به آنکه حق رأی و انتخاب آزاد داشته باشند . چه رسد به آنکه آزادی بیان ، آزادی مطبوعات ، پارلمان و حکومت انتخابی در آن کشور وجود داشته باشد .
مگر آنان تاهنوز به شیوخ قدرتمند آل سعود گفته اند که بالای چشمان تان ابروست ؟ که نه . هرگز نگفته اند .
حقیقت اینست که غرب در رأس ایالات متحده امریکا هرگز در آرزوی دگرگونی های مثبت برای اعراب و مسلمانان نبوده اند . آنان با استفاده از بیخبری و بی اتفاقی اعراب و مسلمانان ، رژیمهای فاسد و خودکامه را بقدرت رسانیده ، از آنان حمایت بید ریغ نموده و به یا ری همین شیوخ و امیران فاسد و عیا ش ، به سودجویی های خویش ادامه داده اند .
اما حوادث اخیر نشان میدهد که جهان عرب اکنون خارج از اراده و خواست غرب دستخوش دگرگونی گردیده و تب و التهاب تغییر را آزما یش مینماید .
شاید زمان آن فرا رسیده است که پس ازین اعراب و مسلمانان جهان ، هر پدیده را در دایره ی تنگ مذهب به سنجش نگرفته ، سلاطین ، شیوخ و امیران عیا ش و خود کامه را دیگرسا یه ی خدا نپندارند !
شاید زمان این فرا رسیده است که جوانان اعراب و مسلمان دیگر اجازه ی چپاول دارایی های ملی شا نرا برای غرب و امریکاییان نداده و اجازه ی بازی با احساسات و روان پاک شانرا برای تندروان اسلامی نیز ندهند !
شاید دوران این نیز فرا رسیده باشد که اعراب و مسلمانان به هوش آمده ، بجای ازهم دریدن خویش زیر نامهای شیعه و سنی وغیره ؛ علم و دانش بیشتر فراگرفته ، به یاری آن خویشتن را با کاروان تمدن جهانی همراه نمایند !
درست متکی به همین شایدها و باورها ست که ما امروز شاهد دگرگونی های غیر قابل پیشبینی در جهان عرب هستیم که بدون تردید جهان عرب و مسلمان ، دگرگونی های بیشتری را نیز تجربه خواهد کرد . حالا زمان این رسیده است که دیکتاتوران و خودکامه گان دیگر ( از خانواده ی سعود تا ملک عبدالله ، صالح ، قذافی ، زرداری ، احمدی نژاد ، کرزی و دیگران ) به خواسته های برحق مردم تن در دهند و دامن بیعدالتی ، ظلم و فساد را از کشور ها و دولتهای خویش برچینند به باور صاحبنظران ، بر غرب و امریکا نیز هست تا بخاطر دستیابی به صلح دایمی در خاورمیانه ، جهان عرب را از نو به سنجش گرفته ، بر کلیه برداشتها ، سیاستها و کردارهای شان نسبت به ملتهای بیدار عرب و مسلمان ، تجدید نظر نمایند .
تذکر آخر اینکه ، بی گمان قیام های مردمی تونس ومصر به تغیراتی در آن دو کشور و در سایر کشورهای عربی و اسلامی منجر خواهد شد ؛ اما از آنجاییکه هردو قیام فاقـد رهبری و سازماندهی ملی و فاقـد برنامه ی خاص برای دگرگونیهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی بوده اند ؛ به مشکل میتوان به اثرات سازنده و موثر آن برای بهبود زنده گی مردمان این کشورها باور نمود . ولی آنچه این خیزشهای مردمی را اهمیت تاریخی میبخشد اینست که ، این قیامها نقطه ی عطف و تکا نه ی شدیدی بود برای جهان عرب و جهان اسلام که پس ازین ، با بیخبری وداع خواهند گفت و زیر بار ظلم و بیعدالتی امرا ، شیوخ و سلاطین خودکامه و مزدور نخواهند رفت .
پایان