شادروان محمد سلیم سرمست ٬ شادروان مسحور جمال و شادروان ننگیالی
24 اگست 2016 مصادف بود با دومین سالگرد درگذشت هنرمندگرانقدرموسیقی کشورجلیل احمد نظامی (مسحورجمال)
او درسال 1324 هجری خورشیدی برابر با 1945 میلادی پا به عرصه وجودگذاشت و از همان کودکی بموسیقی دل بست. علاقمندی وی نسبت به نواختن(نی) از دوران تحصیلات ابتدایی درهرات شروع شد و سپس نواختن هارمونیه را فرا گرفت، صنف دهم لیسه حبیبیه بودکه موسیقی را بعنوان نوازنده و آوازخوان همراه با گروپ آماتور آن لیسه ازکنسرت های هنری دنبال وآهنگهایش مورد توجه مردم قرار گرفت تا جائیکه بزودی لقب(چهوتا سیگل) را دریافت کرد تا اینکه پایش برادیو بازشد . مسحورجمال پس از پایان دوره مکتب، به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کابل پرداخت و سپس بعنوان آموزگار در لیسه حبیبیه تدریس زبان دری را آغاز کرد و مدتی هم بعنوان رئیس افغان موزیک ، کارمندرادیوتلویزیون وسپس درحلقه رهبری اتحادیه هنرمندان افغانستان مشغول اجرای وظیفه شد .
اوهمچنان یک آوازخوان درسطح بالای کشور بود ونیز درآهنگسازی و نوازندگی برخی آلات موسیقی ازجمله نواختن نی دستی چیره داشت و صاحب سبك مخصوص بخود بود
مسحورجمال بنا بگفتارخودش در سال۱۳۴۲ بطوراتفاقی بتشویق استاد برشنا رئیس وقت رادیوافغانستان به رادیو راه یافت وقتی اولین آهنگش بنام(وفا میکنی یا جفا میکنی) پخش شد مورد تشویق بیش ازحد هنردوستان قرارگرفت و از وی تقاضا بعمل آمدکه کارآوازخوانی را جدی بگیرد چنانچه با اجرای آهنگ های جدیدی که اکثرا از ساخته های خودش بود، با موفقیت چشمگیری رو برو شد.
مضمون آهنگهایش بیشتر مربوط است به ارزشهای والا و مقدس عشق، ترویج محبت ویکرنگی وهمچنان احساسات پررنگ وطن دوستی و وحدت واتحاد مردم سرزمینش ، چنانچه آهنگهای :
مدتی شدکه ترا مه ندیدم سرراه
بعدازخدا یگانه خدای دلم تویی
به نازی که لیلا به محمل نشیند
امشب اگر یاری کنی ای دیده طوفان میکنم
بیا نورچشمان مرو ازکنارم
نداند رسم یاری بیوفا یاری که من دارم
درنیمه شب ها ازکوهساری، آید صدایی
په مذهب نه د بلبل نه دی پتنگ یم
همینطورآهنگهای حماسی و میهنی او مثل:
منم زاده ی دامن کهسار
درین وطن درین زمین وآسمان.
یکی شوید برادران وخواهران
عشق پاک این میهن همچو خون به رگهایم
جهانیان جهانیان سرود صلح برزنیم
وغیره وغیره آهنگ های ماندگار او که همه وهمه نمایانگر ایمان و احترام لازم او نسبت بوطن، مردم و زادگاهش است.
مسحورجمال در سال 1367 هجری خورشیدی لقب «کارمند شایسته فرهنگ افغانستان» را دریافت کرد.
تااینکه با رویکارآمدن رژیم بنیادگرایان مذهبی،مجبور به ترک وطن گردیده و صدایش درهیاهوی جنگ قدرت طلبان و دشمنان فرهنگ وهنرگم شد و درسکوتی سنگین به عزلت نشست.
همینطورتلویزیون های تنگ نظر درغربت نیزبا لجاجت وکوردلی با آواز او بمخالفت پرداخته وازنشرآهنگهایش خودداری ورزیدند تا اینکه درتاریخ 24 اگست سال 2014 میلادی دراثر بیماری لاعلاج سرطان درکشورهالند درغربت چشم ازجهان بست و صدایش بخاموشی گرائید، اما آنچه مسلم است این (غل و زنجیرولاک ومهر گلو وحنجره) هرگزنتوانست کوچکترین مانعی دربرابرهنروالای اوایجاد، ویادش را ازخاطره ها محوسازد،حتی اگرمجبورش ساختند تا صدایش را فقط خودش بشنود زیرا مسحورجمال بوسیله ترانههای ماندگاروکارنامه پربرگ وبارش نسیم شوروشادی وامید را درقلب دوستداران صدایش بویژه جوانان سرزمین ما بوزیدن وامیدارد، جوانانیکه به نسل کنونی تعلق دارند و تنها نامی ازمسحورجمال شنیده اند.
البته تردیدی نیست که او یکی از هواخواهان رژیم چپ گرای قبلی بود ولی بعنوان هنرمند جدی و متعهد به همه تعلق داشت و هرگزآرمان اجتماعی وفرهنگی اش را نفروخته و آنچه میخواند، صدای رنج ها واندوه ها وخوشی ها و شادی های ملت ما بود که مستقیما ازقلب و احساسش مایه میگرفت.
وطن بهر حفظ تو جان می دهیم – ترا رونق گلستان می دهیم
یادش گرامی باد!