بـیـانـیـه دونـالـد تـرمـپ و طبـقۀ حـاکـم امـریـکا : مبـصـر سیـاسـی: میـرعبـدالرحـیـم عزیز

 بیانیۀ حلف وفاداری دونالد ترمپ در نوع خود استثنائی و خارق العاده بود. استثنائی بدین مفهوم، این بار اول بود که یک رئیس جمهور امریکا جملات  و کلماتی بکار برد که در تاریخ امریکا سابقه نداشته است. خارق العاده بدین معنی که این هم بار اول بود که یک رئیس جمهور امریکا آنهم یک بیلیونر علیه گروه نخبۀ و سیاست کشتگان این کشور صحبت نمود و خود را طوری جلوه داد که گویا از طبقۀ رنجبر امریکا برخاسته است. در آوانیکه چهار رئیس جمهور سابق  و دو معاون ریاست جمهوری در پهلوی وی نشسته بودند و به حرف های غیر عادی و نیشدار ترمپ گوش میدادند، مشت بالاکردن هایش  به سوی مردم که هرگز در گذشته چنین اتفاقی نیفتاده بود، همه را حیرت زده ساخت. نتایج سخنرانی ترمپ “پاپولیست” بعداً آشکار خواهد شد، البته به شرط اینکه اگر برای مدتی “بقاء” نماید.

دونالد ترمپ به تاریخ 20 جنوری من حیث چهل و پنجمین رئیس جمهور امریکا حلف وفاداری یاد کرد و برای مدت 16 دقیقه بیانیۀ خود را  ایراد نمود که از نظر شکل و معنی یک نقطۀ برگشت از مسیر اصلی بیانات روسای جمهور سابق امریکا  در چنین روز تاریخی  بود. یک عده معتقد اند که نطق ترمپ فحوای جنگ طلبانه داشت که خواست آن را در خورد حامیان خود بدهد. ترمپ کمترین احترام و حساسیتی از خود نسبت به سیاستمداران گذشته نشان نداد و در واقعیت آن ها را توهین کرد. نزدیک به ختم گفتار خود، ترمپ با مشت گره کرده مانند شاهان فاتح نه روسای جمهور منتخب استاده شد و ادعای پیروزی نمود. طرز حرکات دستانش مرا یه یاد فیلم های تاریخی انداخت که امپراتوران روم با صلابت و در یک محل بلند مقابل رعایای خود استاده میشدند. روحیۀ صحبت ترمپ، گاهی چپی و گاهی دست راستی بود. در هر دو صورت، “پاپولیسم” ترمپ اول امریکا و منافع اش را ترجیح داد و خود را میهن دوست واقعی معرفی نمود. باوجودیکه از “تروریسم اسلامی” یاد کرد، مبصرین به این عقیده اند که نطق ترمپ در مجموع محتوی ضد اسلامی هم داشت. مهم ترین قسمت بیانیۀ ترمپ، روحیۀ ضد طبقۀ نخبۀ و ضد سیاست مداران کهنۀ کار امریکا بود که یک عده ای آنها در همانجا نشسته بودند. طرز کلام ضد گروه نخبۀ ترمپ طوری عرضه شد  که گویا او یک کارگر صنعتی با روحیۀ مارکسیستی بود.  ترمپ عملکرد سیاست مداران امریکا را در مجموع رد کرد و یک فصل  جدید را  در حیات  سیاسی و اقتصادی امریکا وعده داد. حال می پردازم به تحلیل نکات عمدۀ بیانیۀ دونالد ترمپ که برای امریکا و جهان سرنوشت ساز خواهد بود.

با هم، مسیر امریکا و جهان را در سال ها آینده رقم خواهیم زد… این مراسم یک معنای خاص دارد. زیرا ما امروز نه  تنها صرفاً قدرت را از یک اداره به ادارۀ  دیگر و یا از حزبی به حزبی دیگر منتقل نمی کنیم. بلکه قدرت را از واشنگتن دی سی به شما مردم امریکا انتقال میدهیم.

صحبت ترمپ قسماً جالب  و قسماً هم خطرناک معلوم میشود. بار اول است که یک بیلیونر در قیافۀ یک انقلابی ظاهر می گردد و  انتقال قدرت را به مردم بشارت میدهد.  جملۀ اول ترمپ نشاندهندۀ عدم ترک  شیوۀ های امپریالیستی امریکاست. یعنی امریکا جهان را رها نخواهد کرد و مسیر آن را تعیین خواهد نمود. انتقال قدرت از طبقۀ حاکم به مردم  زمانی صورت می گیرد که انقلاباتی مانند انقلاب کبیر فرانسه، انقلابات  سوسیالیستی در روسیه، چین، کوبا و ویتنام اتفاق بیفتد و طبقۀ حاکم گذشته کاملاً از صحنۀ سیاسی بدور انداخته شود، در حالیکه در امریکا چنین تصوری در حال کنونی نا ممکن به نظر میرسد. ترمپ بیلیونر که هیچگونه خاستگاه “مردمی” ندارد، نمایندۀ طبقۀ زحمت کشان امریکا نیست. ترمپ  نه توان دارد و نه مایل است  که قدرت سیاسی و اقتصادی را از طبقۀ نخبه بگیرد و آن را واقعاً به مردم  بسپارد.  همه  بیلیونر ها و میلیونر ها در کابینۀ وی ایفای وظیفه خواهند کرد و سه جنرال هم در خدمت ترمپ خواهند بود. رویکار شدن ترمپ نمونه ای از یک انقلاب اجتماعی نیست که قدرت به مردم انتقال یابد، بلکه یک نوع کشمکش درونی در داخل قشر صاحبان سرمایه و طبقۀ حاکم امریکاست که هر جناح می خواهد در اریکۀ قدرت سیاسی قرار گیرد. صرف نظر از موقف اجتماعی ترمپ و نوع گفتارش، هر فردی که علیه طبقۀ حاکم امریکا و عملکرد شان حرف زند و اعتراض کند، ارزش خاص خود را دارد . ترمپ ادامه میدهد:

برای مدت طولانی یک گروه کوچک در پایتخت کشور ما از مزایای دولت مستفید شده در حالیکه مردم هزینه را پرداخته اند.

واشنگتن شگوفان شد، اما مردم سهمی در ثروت آن نداشتند.

سیاستمداران موفق و کامگار شدند، اما کار وشغل نابود شد و فابریکه ها بسته شدند.

مؤسسات و گروه نخبه خود را حمایت کردند، اما نه مردم این کشور را.

پیروزی آنها، پیروزی شما نبوده است؛ ظفر شان، ظفر شما نبوده است.

این مراسم متعلق به تمام کسانی است که امروز جمع شده  و  یا  سرتاسر امریکا مشاهده می کنند. امروز روز شماست. روز جشن شماست ، ایالات متحده امریکا کشور شماست ، آنچه که مهم است آن نیست که کدام حزب قدرت را دردست دارد بلکه مهم است که قدرت در دست مردم باشد.

هر کلمه و جملۀ ترمپ ظاهراً آرامبخش روح و روان میگردد  و چنگی به دل می زند. اگر کسی ترمپ بیلیونر را نشناسد، تصور خواهد کرد یک سوسیالیست و انقلابی دو آتشه حرف می زند و برای نجات بشریت دوکتورین خود را پیش کش می کند.  گفتار بالا واقعیت دارد. صرف یک طبقۀ خاص از همه نعمات مادی و معنوی امریکا برخوردارند و قرن ها قدرت را در دست داشته اند. لاکن ترمپ تا حال روشن نساخته است که چطور میتواند مردم را در پیروزی گروه نخبه شامل سازد و آنها را در ثروت کشور سهیم گرداند. سهم مردم در ثروت مستلزم تقسیم عادلانۀ ثروت است. آیا ترمپ “پاپولیست” توان و یا نیت چنین یک تحول زیر بنائی را در امریکا دارد؟ آیندۀ قریب به این سوال پاسخ خواهد گفت.

گفتار ترمپ در جنگ با تروریسم اسلامی می تواند تعابیر گوناگونی داشته باشد. او گفت:

ما در جستجوی تحمیل راه و رسم زندگی خود بر دیگران نیستیم، لاکن ترجیح میدهیم که بدرخشد و دیگران منحیث یک نمونه آن را تعقیب نمایند.

ما پیمان ها قدیم  را تقویت خواهیم کرد و در صدد تشکیل اتحادیه های جدید خواهیم شد. ما جهان متمدن را علیه ترویسم رادیکال اسلامی متحد خواهیم سخت تا آن را از روی زمین نابود سازند.

این قسمت از گفتار ترمپ مرا به یاد شعار “جنگ ضد تروریسم” جورج بوش انداخت که بعد از حادثۀ تروریستی سپتمبر 11 بیان نمود وبه  یک “جنگ مذهبی” علیه اسلام تعبیر گردید. جورج بوش بعد از تجاوز به افغانستان، عراق را منهدم ساخت و مصمم بود که هفت کشور شرق میانه را به سوی نیستی بکشاند. ترمپ شعار “جنگ مذهبی” را استعمال نکرد، اما لحن گفتارش در مورد “تقویت پیمان های قدیم و جدید” در مجادله علیه تروریسم اسلامی سبب شد که هلهلۀ با حرارت مردم را دریافت کند. شاید در تیولوژی مسیحت، “تقویت پیمان های قدیم و جدید” معنی خاصی را افاده نماید. جهان اسلام با بی صبری منتظر عمالکرد دونالد ترمپ است. 

باید منتظر بود که ترمپ به کدام سو سیر خواهد کرد. نیات ظاهری و باطنی ترمپ به زودی آشکار خواهد شد و خود را از سایر روسای جمهور امریکا  یا متمایز خواهد ساخت و یا اینکه در قعر سیاست امریکا مانند اسلافش فرو خواهد رفت.