زبانـهـای پـامـیـری آیـنـه قـدنـمـا زبـان اوستـایـی وفـرهـنگ کـهـن سال مهـیـن مـا : هزاره بیک سوداسپندکوهی

سپند کوهی

بدخشان سرزمین که با تمدن بیش از پنج هزار ساله اش باداشتن معادن لعل و لاجورد در جهان مهشور است و یگانه مهد پرورش آریاییان اصیل بشمار میرود. جای بسا تاسف که باگذشت زمان بگونه درست از طرف محقیقین و پژوهشگران,این سرزمین تاریخی مورید مطالعه دقیق قرار نگرفته است.

اگرتحقیقات هم صورت گرفته از دست دوم و سوم بوده واقعات درآن بگونه دیگر بیان شده است و بدخشان که یک سرزمین وسیع را احتوا میکند –دوستان پژوهشگر ما اصلآ از زیاد ترین نقاط و محلات این خط باستانی هیچ نوع آگاهی ندارند و چنین کار سبب آن میشود که گاهی نام یک محل را به جای دیگر نسبت می دهند و کلیمات اصیل آریایی معنی دیگر را به خود میگیرد که دراین اوراق چند کلمه اوستایی و محلات که به جای دیگر نسبت داده شده ذکر میگردد

همچنان درین خط باستانی مردمانی زیست دارند که مهشور به پامیری بوده و زبان ایشان از یک مادر زاده شده دراین سرزمین پرورش یافته و درطلاطم امواج زمان تا امروز زنده نگهداشته شده است که دانشمندان ومحقیقین زبان های پامیری را جز شاخه مشرقی خانواده السنه ایرانی میشمارند که باقیمانده زبان (زند یا اوستایی) است که قدامت آن نظربه ساسانی بیشتر میباشد

محترم (احمد علی کهزاد)در تاریخ ادبیات افغانستان می نوسد! هماطوریکه زبان سرود های( ویدی) از لسان هندی مشترک نمایندگی میکند .زبان زند یا(اوستایی)قدیم ترین مظهر لسان ((ایرانی مشترک))است.

در زبان (زند)منظومه های داریم بنام (سرود گاتا) که شباهت آن بازبان وید دلیل برمبدا مشترک آنها و متکلیمین آنهاست در شمال افغانستان یا حوزه آمودریا – وآنچه بیشتراین مطلب را تایید می کند شباهت زیادست بین زند و پشتو وبین زند و زبانهای دسته غلچه پامیری که همه امروز در افغانستان معمول و مروج است.

چنانچه دربشتر کتب ادبی و تاریخی مذکور است نخستین مهد پرورش آریایها را سرچشمه های اکسوس و شمال سلسله کوه هندوکش ثبت نموده اند که به اثر ازدیاد نفوس و تاثرات وضع جوی بتدریج از نقاط مرتفع به مهاجرت ها پرداخته و شهر نشینی را اختیارنموده  اند . که در قدیم ترین اثر (کتاب اوستا)درسرودهای ریگ وید جملات صد زمستان و صد خزان زیاد استعمال شده که نشان دهنده مناطق زیست آنهاست . با آنکه اقلیم گرم شده هنوزهم تقربیا این سرزمین درسال بیش از دو ماه گرمی ندارد و ده ماه سال را میتوان زمستان شمارید که ثبوت جملات سرودهای ریگ وید است .که در کتاب اوستا بیان گردیده

چنانچه در فوق ذکر گردید آنچه درآثار دوستان اهل قلم بیان شده بگونه اساطری وقول نقل هستند که نمیتوان آنها را جواب گوهی بیان تاریخی دانست .چرا که طبیعت بهترین کتاب زنده گی است که آثاروعلایم باقیمانده درین سرزمین بیان کننده زبان گویا به قدامت تاریخی این سرزمین میباشد

گر چه محترم دکتورصاحب )مرادی( زحماتی را در رابطه به تاریخ بدخشان متحمل شده اند که جای افتخاراست، ولی نکته مهم آنکه در بیان درورهای اساطری در اثر خویش راجع به سرزمین که دانشمندان آنرا نخستین مهد پرورش آریاییا- پیشدادی،کیانی دانسته اند خصوصآ واخا،اشکاشم و زیباک ذکر شایان به عمل نیآورده است نمیدانم چرا؟

در صورتکه نقاط متذکره از نظر استراتیژی و جیوپلوتیکی درطول تاریخ دروازه مهم شاهراه ابریشم به شمار میرود. آثار وعلایمکه درکوه پایه هاو درهای واخان، اشکاشم و زبیاک با گذشت هزاران سال تاهنوز باقی مانده که از نظر مهندیسی جواب گوی تمدن یونان  باختر اند . ازجمله صدها دژ نظامی و اجساد مومیایی شده که امروز به طور ناجوانمردانه از طرف مافیای منطقه و جهان به غارت برده میشوند و از هیچ مرجع توجه صورت نمیگیرد که این عمل برای فرزندانی اصیل این مرز وبوم سخت درداور است

قابیل یاد آوری است به نسبت فرهنگ پروری و ایمانداری فرزندان اصیل این خط تا دهه هفتاد به عنوان زیارت گاه و مکانات تاریخی مورد هیچ نوع دست برد قرار نداشتند و حفاظت شدند ولی مافیای منطقه و جهان به اثر کم ساختن اعتقادات فرهنگی زمینه غارت را مهیا ساختند. چنانچه در آغاز از زبانهای پامیری ذکر بعمل آوردیم و هدف مان بالای زبان اوستا و سرزمین اولی پیشدادیان است . بنده که یکی از متکلمین زبان اشکاشمی  . تاحدی به زبان وخی  دسترسی دارم چنین متعقید هستم که زبان اوستای تاهنوز درمیان زبان های پامیری بگونه زنده موجود اند گرچه  استاد روان شاد (شاه عبدالله یمگی )تعداد از کلمات و واژه های پامیری را در اثر ارمغان بدخشان و  واژه های پامیری گردآوری نموده ولی متاسفانه خودش به زبان های پامیری آشنایی کامل نداشته درهنگام مصاحبه متکلمین کلمات را به گونه دیگر تلفظ نموده اند که اکثر واژه ها از نظر تلفظ و معنی به زبان اصلی اش مطابقت ندارند همچنانکه واژه ها معنی اصلی را افاد نمیکند اسمای این سرزمین را محقیقین خارجی به جای دیگر نسبت داده اند .  بگونه مثال-

در آبان یشت فقره ۴۹ اوستا آمده است :پهلوان ((هوسراوا)) عقب دریاچه کیکسته که عمیق است صد اسپ,هزار نرگاو و ده هزارگوسفند برای اناهیتا ربه النوع آب قربانی نموده و خواهش کرد تا برشیاطین و ناکسان دست یابد.بعضی ها این کلمه را نام قدیمه دریاچه ((ایورومیه))درآزربیجان میدانند،دسته دیگر مدققین موقعیت آنرا بطرف شمال شرق  آریانا قرار میدهند و (گا یگری) آنرا عبارت از دریاچه (اسیک کل)میداند اگر بگونه درست تحقیقات صورت گیرد و از واقعیت نگزریم اسیک نام دره در زبیاک است که بجای حرف اول فعلا یا تلفظ میشود وبه یسیک مسما است ونیز میتوان گفت که شاید ایسک کل به اسکتل تبدیل شده باشد که هردو دریاچه مذکور از سرچشمه های دریای کوکچه بشمار میرود. در اشکاشم تاامروز چندین محل به نامهای (شاگان کیو، قّژدکیو،کیوان یا گیوان دره ،گوخانه ) مسمی اندکه نماینده گی از اقتدار کیانی میکند و در هریک از نقاط یاد شده دژهای نظامی وجود داشته که تاامروز دیوارهای برج و باروهای آنها نمایانگر حضورنظامی را درآن قله ها میکنند- و شاهان کاوی همه اوالاده واحقاد((کواکوابا))موسس این دودمان بودند که درسرودهای وید در زمیادیشت فقره۷۱ و فروردین یشت فقره۱۳۲در مورد کاوی – کوی و کاویا ذکر رفته است که احتمال دارد اگر دژتل کوک گوان دره و دژشاگان کیو در اشکاشم از طرف باستان شناسان حفریات و مورد بازجوی قار گیرد شاید آثار بدست آید که ثابت کننده بیان ما باشد.

چنانچه فرمودیم که زبان های پامیری در شمال هندوکش و زبان پشتو و دیگر لهجه ها در جنوب فرزندان یک مادر هستند که اوستا نامیده می شود.واکثر کلمات و واژه ها در آنها از نظر تلفظ همصان وهم معنا میباشد و از نظر قواعد دستوری باهم مطابقت  دارند . گرچه کتاب اوستا توسط دانشمندان چون( دارمستر)و دیگران ترجمه گردیده ولی به نظر بنده اگر کمیته فرهنگی از گوینده گان خبره و فصیع البیان و آگاه این زبانها تشکیل گردد شاید کتاب اوستا را بهترین مترجم خواهند  بود.

گفته میتوانم به صدها و هزارها واژه درزبان های واخانی،اشکاشمی ،منجانی، شغنی و سنگ لیجی که جز زبان اشکاشمی میباشد و همچنان پشتو از زبان اوستایی تا امروز باقیمانده و گاگاهی نسبت گذشت زمان باتغیر یک هجا بازهم همان معنا را افاده میکند موجود هستند.      مثلا چند واژه از زبان اوستایی در اشکاشمی:

o    هورامزدا : در زبان اشکاشمی تخفیف شده به رهمزد(آفتاب)

o    یات: در اشکاشمی با کاف  تصغیر تلفظ میشود  یاتک( پل )

o    پرین : در اشکاشمی ام پرین ( رهفک یا راه صحب العبور)که جمع آن در اوستا پریوانها

o    خررفّ: هم سان در اشکاشمی (درگاو،دریاچه )

به صدها واژه و کلمه دیگر که در واخانی و شغنانی و دیگر لهجه های پامیری یافت میشود که از زبان اوستا نماینده گی میکنند.

همچنان از نظر فرهنگی گوینده گان لهجه های پامیری با دیگراقوام خیلی ها تفاوت به نظر میرسد مثلا عرف و عادات خانه نشیمن که همان طرح است که هورامزدا به یما گفت (وارا )را درست کند که همین خانه پامیری است که از آن زمان تاکنون باقیمانده که در دیگر نقاط جهان وجود ندارد (مرحوم شاه خمار اف  ابوسید )نوسنده تاجک اصلآ پامیری در اثر خویش خیلی ها معلومات ارزنده درین مورد آرایه فرموده اند.گرچه استاد محترم (دولت محمد جوشن ) در وجه تسمیه بدخشان و اشکاشم مطالب را بیان فرموده است که قابیل احترام  ماست وبه دیده قدر به نظریات ایشان مینگریم ومن هم همچون گوینده زبان اشکاشمی توافق نظر دارم که زیاد ترین قریه جات ومحلات بدخشان به زبان های پامیری نام گزاری شده که اگرخداوند یاری کند نامهای محلات که به زبان اشکاشمی یا درست تر بگویم آریایی گذاشته شده اند با تعداد از واژه های اشکاشمی را همراه با بقیح واژه های ارمغان بدخشان اثر مرحوم( شاه عبدالله یمگی) تقدیم خواننده گان محترم خواهم نمود.

قابیل یاد آوری میدانم بتاریخ ۶/۱۰/۱۳۹۵ دراداره محترم ولسوالی اشکاشم به کمک محترم (محمد دین پیمان) به مطالعه راپور شمار مال، مواشی که توسط وزارت محترم مالیه حکومت شاهی افغانستان در سال۱۳۲۸ تهیه گردیده دست یافتم.

که درآن قریه جات دفتری اشکاشم باتعداد خانوار و تعداد مال،مواشی چون :اسپ،گاو،گوسفند،بز و مرکب با جمع پول محصول به خرانه دولت دقیقآ درج گردیده که قریه جات دفتری آن زمان اشکاشم از این قرار اند.

1.    از قسمت بداردبن الی زروار دره بنام غاران بالا ۳۴ خانوار

2.    زیچ و انداج ۱۳خانوار

3.    یخدرو از قسمت یشدیو الی سرجنگل وارکد۲۷ خانوار

4.    شوالدره ۴ خانوار

5.    بازگیر۵۰ خانوار

6.    نیچم ۱۴ خانوار

7.    خوشپاک ۵۰خانوار

8.    اسکمال ۳ خانوار

9.    چشخان ۳۴ خانوار که شامل قاضیده و کنگرک بوده

10.    آهنگرده  ۲۶ خانوار

11.    تربت ۲۱ خانوار

12.    اوساست ۱۷ خانوار

13.    خیرمنی شامل سیخچ،بار بازارالی باشند۲۶ خانوار

14.    زرگران شامل صیاد،داروند و کندکاد ۲۳ خانوار

بنام ساکینین اصلی اشکاشم که مجموعآ به تعداد ۳۴۲ خانوار بوده همچنان در آن دفتر به تعداد ۱۷ خانوار بنام افغان تشکیلی با اسمای شان درج گردیده که از دیگر نقاط کشور در این سرزمین متوطن گردیده اند که  مجموعه خانوار اشکاشم با۱۷ تشکیلی کلآ از ۳۵۹ خانه تجاوز نکرده تا امروزکه مدت ۶۷ سال میگزرد اگر بصورت درست احصایه گیری بعمل آید دیده میشود که نفوس در این مدت چقدر رشت سرسام آوری داشته که هریک ازقریه جات متذکره به چندین شوراها تقسیم گردیده و به هزاران نفر از دیگر نقاط دراین محلات وطن دارگشته است بازهم از محترم  ( پیمان ) تشکری میکنم که به همکاری آن توانستم مطالب فوق را شریک دوستان گردانم ارقام مواشی و مجموع محصول مردم به عواید دولت را در مقاله واژه های اشکاشمی تقدیم تان خوهم فرمود .

باعرض حرمت.

تهیه کننده / طرح دیزاین : عبدالصبور.عریف سپندکوهی.

تاریخ  :                           ۷/۱۰/۱۳۹۵