همگرایی سعادت در پی دارد : عـبـیـد جـاهـد

بنیاد های  که اساس و سنگ بنای شان بر  مبنایی وحدت وهمدلی و همدیگر فهمی گذاشته شود مدام مستحکم و پا برجا اند  و به هر بادی  سقف شان فرو نخواهد ریخت و در مقابل سخت ترین طوفان ها از خویش مقاومت وپایداری نشان می دهند و اصالت شان را حفظ می کنند چون چنین  بنیادِ بر خیر مشترک اساس گذاشته شده است و مورد قبول همه گان است، از این رو  نیاز امروزی ما نیز همین است که با ایده جدید و با همدیگر فهمی و پذیرش یک دیگر معمار  بنیاد ها ای باشیم که در آن وحدت و اتفاق نظر همۀ مردم افغانستان مد نظر گرفته شود و امور شان بر اساس خِرد ، آگاهی و دانایی اداره شود .     چون با اتکا به خرد و آگاهی می شود امور را بهتر سامان داد و به سهولت به  غایت اصلی رسید  به قول اکویناس ” انسان با نیروی عقل امور این جهان را سامان می دهد ”  ما با بهره گیری بهینه  از نیروی عقل و درک درست از  اوضاع و احوال جهان می توانیم  کشتی شکسته این سرزمین را به ساحل نجات رساند و کانون گرم و آبادانی  برای همه شهروندان  این کشور  ایجاد نمود. این جز با همدلی و همگرایی ممکن نیست  تنها در همدلی و همگرایی است که ما می توانیم در راستای  خیر مشترک مان  کار کنیم  و جامعه ی خویش را از این همه نا هنجاری ، فقر و تهی  دستی به سوی  قله ای  آبادانی  ، سعادت و بهروزی  رهنمون کنیم .

در بخش دیگر این  وجیبه دولت است که  با گام های سنجیده  به دور از تک روی و تک گرایی و افزون طلبی و با اعتماد به همه مردم  و کلیه اقشار این مملکت  نظام این سرزمین را سامانمند کند و بر زخم های  باز مرهم گذاشته  و نفاق و چند دستگی و نا برابری که عامل  واماندگی و عقب ماندگی این ملک شده است  از میان بر دارد  چون تاریخ گذشته ما  بیانگری این امر است که تک گرایی و افزون طلبی بد بختی  و تیره روزی  به مردم  به ارمغان آورده  و مردم را درمانده و بی چاره ساخته است.

از این جهت  دولت وظیفه دارد  جایی واگرایی  به همگرایی تاکید کند و عملاً در این راستا گام بر دارد .  به قول  ژان دوپاری ” حفاظت از خیر مشترک از وظایف  شهریار است ”  توقع مردم هم از  نظام و سیاست گذاران کشور همین است که بر بنیاد خیر مشترک سیاست کنند و کدورت و کج خلقی های گذشته را  کنار گذارند  چون در آن  سعادت  و سر فرازی  وجود ندارد .

دید و نگاه تباری در حکومت های مدرن و مردمی  جایی ندارد و سیاست کردن و حکومت کردن در یک جامعه مردم سالار نیز باید مردمی  باشد یعنی سیاست تباری و قومی نباید  دنبال شود و هژمونی  قومی دوباره  زنده شود و تنها و تنها یک تبار ویک قوم  خویش را مالک و صاحب این ملک بداند،  چون دید تباری و نگرش های  افزون طلبی  برای  بقاء و آینده این سرزمین نهایت خطر ناک و زیان بار است.

تنها با عقلانیت سیاسی و بها دادن و شریک نمودن نیروی های متخصص ، دانش آموخته و میهن پرست  در رده های  بلند حکومتی  است  که ما  به هدف می رسیم و بر دشمنان این خاک و سرزمین  در میدان های نبرد و عرصه های  سیاسی  پیروز می شویم .

در هرگام باید همگرایی و وحدت ملی  را در نظر داشته باشیم .