هزارسال پیش ناصرخسرو درسفرنامه اش داستان گرمابه را نوشت وواژه ءگرمابه را بکار برد . امروزدرکشورما ودیگر کشورهای اسیایی مانند ایران ، ترکیه وغیره همه حمام میگویند . سعددی هم در گلستان حمام گفته است .
گل خوشبوی درحمام روزی رسیدازدست محبوبی بدستم
به اوگفتم که مشکی یاعبیری که ازبوی دلاویز تومستم
بگفتا من نه مشکم نی عبیرم ولیکن مدتی باگل نشستم
کمال هم نشین درمن اثرکرد وگرنه من همان خاکم که هستم
ازروی سفرنامه وگلستان معلوم میشود که حمام درسرزمینهای ما پیشینه ء دورودرازداردوشاید بکاربردن گل سرشوی که امروزهم درکشورما رواج دارد پیشینهء بیشترازهزارسال داشته باشد.
دریک داستان ملانصرالدین که تاریخ نوشتن آن معلوم نیست ازبردن تخم مرغ درحمام صحبت شده است .کسانی که ملا نصرالدین خوانده اند آن حکایت را میدانند. ناصرخسرووسعدی درنوشته های خود حمام را مفصل به تصویرنکشیده اند . نوشتهء مرااگرکسی هزارسال بعد بخواند تصویرروشنتری ازحمام های حقیرکابل ماخواهد داشت .سری به ویکی پیدیای فارسی زدم درکشورهای ایران وترکیه وبعضی کشورهای دیگرآسیایی حمامهای وسیع وهواداربامعماری زیبا دارای کاشی کاری های رنگین ونقاشیهای زیباوجودارد که بعضی ازآنها میراث فرهنگی یونیسکوشده اند وبعضی به موزیم ها مبدل شده اند.این حمام ها بیشتردردوره های صفویه وقا جاریه وترکان عثمانی ساخته شده اند.
ازمقایسهء انها با حمامهای محقرما درکابل شرم سارشدم.
ازگفتارسعدی معلوم میشود که درحمام با دوستش وگل خوشبو وقت خوش داشته است .اما ناصرخسروازرفتارناشاییستهء گرمابه بان شکایت دارد آنچه راکه من نوشته ام شکایتیست از ازکمی هوا یا اکسیجن درحمام . مرا ببخشید .امروزکه کشورما بحمام خون مبدل شده است باید حکایت های دیگررا نوشت نه حکایت حمام را . هوا داریا بی هوا. دیروزکابل حمام بی هوا داشت امروزکابل فضای بی هوادارد . امروزمشکل قوم وزبان درکشورما مهم ترازهوای پاک شده است .انتحاری ها وخون ریزی ها داستان های غمم انگیز دیگرند که باید نوشت.