اشرف غني، رييس جمهوري افغانستان در آغاز مراسم دومين نشست «روند کابل» به منظور ايجاد اجماع منطقهيي و بينالمللي به خاطر صلح در افغانستان که با اشتراک بيش از 25 کشور و نهادهاي بين المللي هفته گذشته برگزار شده بود، بستة پيشنهادي طلايي را با فرش قرمز به اميد به دست آوردن صلح زير پاي طالبان گذاشت.
آقاي غني طي سخنان اميدوار کننده اي در آن نشست گفت: رهبري حکومت وحدت ملي به تساوي مشترک تمامي افغانها و حق زندهگي صلحآميز و با عزت از جمله اعضاي طالباني که از خشونت دست بردارند، باور دارد و در اين راه تلاش همه جانبه مينمايد.
به گفتة رييس جمهور غني، همه جوانب جامعة افغانستان، در مشوره با دولت و شوراي عالي صلح، بر خواست تأمين صلح به اجماع رسيده اند. زنان در اين گفتمان عمومي فعالانه اشتراک داشته اند تا از حقوق حقة شان که در قانون اساسي تضمين شده است، حفاظت نمايند. نمايندهگان علما، جامعة مدني، بزرگان قومي، سرمايه گذاران، زارعان و کارگران، کارشناسان، احزاب سياسي، دانشجويان و استادان و ساير گروهها بر ضرورت صلح از ديدگاه هاي متمايز تأکيد داشته اند. اينکه اجماعي را که آقاي غني اظهار نموده و گفته است همه نهادها، احزاب و شخصيتها توافق نظر دارند، حقيقت است يا دروغ مربوط به اوست به ما ارتباطي ندارد.
از سوي ديگر، به گفتة آقاي محمد اشرف غني مردم افغانستان صلح را يک ضرورت ميپندارند که اين نياز برخاسته از آسيبهاي حدود چهار دهه جنگ و بدبختي و به خصوص جنگ تعريف ناشدهايکه در چند سال اخير بر مردم کشور تحميل شده است. اعمال وحشيانة تروريستي که در هوتل انترکانتيننتال و چهارراهي صدارت در شهر کابل انجام شد بخشي از سلسله خشونت هايي است که در مقابل مردم ما صورت مي گيرد. پاسخ حکومت وحدت ملي به اين اجماع و نيازمندي عبارت است از؛ ايجاد يک ديدگاه براي صلح و طرح يک روند و برنامه براي تحقق آن. ديدگاه ما مطابق اوامر الهي مي باشد چنانچه الله متعال در قرآن ميفرمايد: ترجمه:- هرگز نيکي و بدي يکسان نيست، هميشه به نيکوترين شيوه پاسخ ده، پس ناگاه مي بيني همان کسي که ميان تو و او دشمني است، گويي دوست صميمي است.«قرآن کريم سورة فصلت آية 34». ما اهداف مشترک ملي را از طريق يک روند صلح تعيين خواهيم کرد تا بتواند تفرقه و منازعات داخلي اين اواخر را پايان دهد و منجر شود به ساختن يک دولت مؤثر، جامعة همه شمول، اقتصاد پويا و يک فرهنگ تحمل پذير مبتني بر باور ها و ارزش هاي دين مبين اسلام.
تحقق اين ديدگاه به مهر ورزي، باورمندي و شجاعت در توافق با طالبان نياز دارد. ما بايد شفقت لازم را در درک ديدگاه جنگجويان داشته باشيم. ما بايد باورمندي به اطاعت از اوامر الهي را داشته باشيم و نقاط مشترک خويش را به حيث يک فرد افغانستاني و مسلمان جستجو کنيم ما بايد شجاعت شنيدن نارضايتي ها را داشته باشيم، عوامل ريشه اي و دلايل جنگ را ارزيابي کنيم و همچنان به پيشنهادات مختلفه براي آشتي و مصالحه گوش دهيم. کنفرانس پروسة کابل اجماع ما روي يک صلح عادلانه و پايدار را به يک روند عملي تبديل خواهد نمود که باعث دستيابي به يک نتيجة معتبر خواهد شد.
اما در مورد شرايط کنوني:
در اين اواخر نشانه هايي در جريان جنگ ظهور کرده که احتمال صلح را بلند برده است. نخست اينکه افغانستانيها از اثرات وسيع کمي و کيفي اين جنگ تعريف ناشده در زندهگي روزمرة شان به ستوه آمده اند. به اين ترتيب، ما نياز به اصلاحات همه جانبه در رويارويي با مشکلات ميراثي خويش همچون منازعات، جرم و جنايت و فساد اداري را احساس ميکنيم. روند مصالحة بين الافغاني با حزب اسلامي به مثابة يک مثال موفقانه بوده و بيانگر چگونگي امکان پذيري آشتي است.
دوم اينکه انتخابات پارلماني سال 1397 و رياست جمهوري سال 1398 براي کسب اعتماد مردم افغانستان نسبت به پروسه هاي دموکراتيک به مثابة گامي براي تداوم مشروعيت دولت مهم پنداشته ميشود.
سوم اينکه در سطح بين المللي تأکيد بر اين است که جنگ بايد از راه سياسي با طالبان پايان يابد.
نکتة چهارم اينکه در سطح منطقوي، ما با موفقيت به همسايهگان خويش مزيت هاي اقتصادي و صلح آميز يک افغانستان باثبات را ابراز داشته ايم.
پنجم اينکه، جهان اسلام در يک گفتمان جدي براي مقابله با تعبير هاي سوء از متون ديني براي توجيه اين جنگ تعريف نا شده، در حال رسيدن به اجماع اند. طالبان از اين تغيير شرايط آگاهي دارند و به نظر ميرسد که در مورد پيامد هاي اعمال خشونت آميز بر آيندة خويش نگران بوده و در ميان خويش به گفتمان مي پردازند.
اما در مورد بسته طلايي صلح با طالبان:
حکومت وحدت ملي به دنبال يک صلح واقعي و پايدار با طالبان آشتيپذير است. ما به تساوي مشترک تمامي افغانستانيها و حق زندهگي صلحآميز و با وقار، به شمول طالباني که از خشونت دست بردارند، باورمند هستيم. ما اين پيشنهاد را بدون پيششرطي، به منظور دستيابي به موافقتنامه صلح که شامل موارد ذيل باشد، ارائه مينماييم:
1- تأمين حقوق و مکلفيتهاي تمامي اتباع (به ويژه زنان) مطابق قانون اساسي؛
2- پذيرفتن قانون اساسي ويا تعديل آن مطابق احکام قانون اساسي؛
3- پيشبرد فعاليتهاي نيرو هاي دفاعي و امنيتي و خدمات ملکي در مطابقت با قانون.
4- اجازه ندادن براي هيچ گروه مسلحي که با شبکههاي تروريستي فراملي، سازمانهاي جنايتکار فراملي و نهاد هاي دولتي ويا غير دولتي که به دنبال نفوذ در افغانستان مي باشند.
ما گام هاي ذيل را به منظور آشتي و مصالحه پيشنهاد مينماييم:
1- يک روند سياسي: آتشبس، شناخت به عنوان حزب سياسي، ترتيبات اعتماد سازي انتقالي و انتخابات فراگير، معتبر، آزاد و عادلانه.
2- يک چارچوب قانوني: بازنگري قانون اساسي، عدالت و حل شکايات، تطبيق قوانين و فرامين، رهايي زندانيان و حذف نام آنان از فهرست تحريمها.
3- سازماندهي مجدد نهاد هاي دولت: حاکميت قانون و اصلاحات، توسعه و توسعه متوازن، استقرار مجدد مهاجرين و بيجا شدهگان داخلي.
4- امنيت: تأمين امنيت براي تمامي شهروندان و همچنان کساني که خواهان آشتي بوده و مجدداً به دولت مدغم مي گردند.
5- توسعه و انکشاف اقتصادي/اجتماعي: رشد فراگير و پايدار، دسترسي مساويانه به زمين و دارايي هاي عامه، مبارزه با فساد، برنامه هاي ملي اشتغالزايي، ادغام مجدد مهاجرين و جنگجويان سابق؛
6- حمايت و مشارکت جامعه بينالمللي: حمايت مالي ديپلوماتيک، حذف تحريم ها و وضعيت جنگجويان خارجي.
7- روشهاي تطبيقي، تعيين اهداف عاجل، کوتاه مدت و ميان مدت و نظارت و تأييد ميکانيزمها و ترتيبات.
از طالبان توقع داريم تا، نظريات خويش را در مورد روند صلح که هدف آن کشانيدن آنها به مثابه يک سازمان به گفتوگوهاي صلح مي باشد، ارائه نمايند. دولت افغانستان در مورد اينکه کي به صلح رو ميآورد، پيشداوري نمي نمايد، چون اين روند خود منتج به شناسايي کساني که صلح را رد مي نمايند و آشتيپذير نيستند، ميگردد.
حکومت وحدت ملي به گشايش دفتر طالبان، صدور پاسپورت و آزادي سفر به آنها، کمک در از ميان برداشتن تحريمها، دسترسي آنها به رسانهها و انتقال خانواده هاي آنها موافقت خواهد نمود. شوراي عالي صلح که توسط يک تيم مسلکي حکومت حمايت مي گردد، تيمي را به منظور مذاکرات معرفي خواهد نمود؛ تيمي که زنان و اعضاي جامعة مدني نيز در آن عضويت خواهند داشت. محل برگزاري ترجيحاٌ کابل بوده ولي گزينه هاي ديگر مي تواند منجمله کشورهاي اسلامي غير دخيل در اين جنگ، يکي از دفاتر ملل متحد ويا کشور ثالث باشد.
اما توقع رهبري حکومت افغانستان براي حمايت بينالمللي:
افغانستان از سال 2001 به اين سو مورد حمايت سخاوتمندانه بينالمللي قرار گرفته است که ما از آن قدرداني مينماييم.
از آن جايي که تعهدات موجوده از طريق ميکانيزمها به خوبي و تعريفشده تنظيم ميگردد، حمايت بينالمللي در مورد صلح و ثبات را در ساحات ذيل پيشنهاد مي نماييم:
1- حمايت همآهنگ شده بين المللي ديپلوماتيک براي پيشنهاد صلح به طالبان؛
2- يک ابتکار منطقهيي که تلاشهاي گوناگون کشورها يا سازمان هاي منطقوي را با پروسة کابل همآهنگ نموده و از پيشنهاد صلح با طالبان حمايت کند.
3- گفتوگوهاي جدي به رهبري جهان اسلام جهتِ مقابله با استفاده از برداشت و تفسير از متون ديني براي توجيه نمودن جنگهاي تعريف ناشده.
4- تلاش هاي همآهنگ شده و همهگاني براي قناعت دادنِ پاکستان در رابطه با فوايد و مزاياي يک افغانستان با ثبات براي راه اندازي گفتوگوهاي همه جانبه دولت با دولت و حمايت از پيشنهاد صلح با طالبان.
5- پشتيباني از تطبيق موافقتنامة صلح، به ويژه ادغام مجدد مهاجرين وجنگجويان سابقه.
6- حمايت از هرگونه ابتکاري در راستاي تأمين صلح در افغانستان از طريقِ پشتيباني از ترانزيت، تجارت وسرمايه گذاري، اصلاحات و استراتيژي مبارزه عليه فسادِ اداري دولت و حمايت از انتخابات پارلماني 1397 و رياست جمهوري 1398.
ما باور کامل داريم که يک پاکستان باثبات که از طريق افغانستان با آسياي ميانه متصل است، به سودِ منافع ملي ما ميباشد. ما پيشنهادِ راه اندازي گفتوگوهاي همه جانبه با پاکستان، به شمولِ بازگشتِ مهاجرين افغانستان از آن کشور در يک چارچوب زماني 18 تا 24 ماه، يکبارِ ديگر ارائه ميکنيم. پيشرفت کار پروژه «تاپي» مثال و الگويِ خوبي از يک تحول و توسعه مثبت در منطقه است، الگويي که نشان ميدهد مناطقِ مختلف چگونه عناصر کليدي توسعه و پيشرفت را تشکيل ميدهند. ما آماده هستيم تا مذاکرات دولت با دولت را با پاکستان بر مبناي برنامة کاري افغانستان- پاکستان براي همبستگي (APAPS) يا بر اساس يک سند مشابه تنظيم و سازماندهي نماييم.
به باور رهبري حکومت وحدت ملي، برقراري و تأمين صلح، فرآيندي است که از آرزومندي آغاز گرديده و به سوي امکان پذيري و مورد اعتبار و قابل قبول بودن، به پيش ميرود. منتظر اعلاميه هايي مبني بر پيگيري و تقديم پيشنهادات براي همآهنگي بهتر با پروسة کابل به رهبري افغانستانيها هستيم. همانطوري که رسيدن به يک اجماع همهگاني براي دستيابي به صلح يک امر مشکل به نظر ميرسد، به همين ترتيب، تأمين وبرقراري صلح مستلزم توجه و بذل مساعي خستگي ناپذير ميباشد.
استفاده از تجارب به دست آمده از موافقتنامه هاي قبلي صلح به معناي تمرکز روي تطبيق و جامة عمل پوشانيدن به توافقات صلح از طريق تأمين صلح و انجام اصلاحات و شناسايي و مديريت خطرات قبل از مورد تهديد قرار گرفتن پروسة صلح ميباشد. بنابراين، شفافيت اساسِ ارتباط و گفتوگوهاي مؤثر را تشکيل ميدهد. با درنظرداشت ضرورت، تيمهاي کوچک بايست موافقتنامه هاي صلح را مورد بحث و مذاکره قرار دهند. هرچند، تصويب و تأييد توافقات صلح نيازمند يک فرآيند شفاف و ترسيم شده اي از مشورتها ميان طرفهاي مختلف ذينفع در جامعة افغاني است. زنان، که از ضايع شدن حقوق و دست آوردهاي خويش هراس دارند، بايد در پروسة صلح دخيل و از تحولات مربوط به آن، آگاه باشند.
مسايل مهم ديگر نيز شامل نکاتِ آتي شده ميتواند: ادغام مجدد مهاجرين و جنگجويان سابقه، حمايت هاي منطقوي و امنيت، اصلاحاتِ توسعة اقتصادي و اجتماعي. شفافيت و مؤثريت، باز هم کليد و اساسِ اعتماد سازي و نگهداشتِ آن با استفاده از فرآيندِ گفتوگو و مشورتها ميباشد.
با مسؤوليت پذيري در قبال مشکلات، درکِ نقاط قوت و باور داشتن به چشم انداز و آيندة کشور خويش منحيثِ يک پُلِ زميني و چهار راه آسيايي، ما توانسته ايم تا پيشنهاد واقعي و صادقانة صلح را براي طالبان ارائه نموده و نداي صلح خواهانة خود را براي راه اندازي مذاکرات با پاکستان يکبار ديگر بلند نماييم. ما به فرمانِ الله تبارک وتعالي باور و اعتقاد کامل داريم که گفته است: « واگر تمايل به صلح نشان دهند، تو نيز از در صلح درآي و بر خدا توکّل کن ، که او شنوا و داناست».
گرچه بعد از ختم نشست روز چهار شنبه هفته گذشته در کابل اشتراک کننده گان اين نشست طي يک اعلاميه مشترک حمايت شان از يک روند صلح به رهبري افغانستان را اعلام کردند. همچنان در اعلاميه مشترک، اشتراک کننده گان دومين نشست کابل از تمامي گروه هاي شورشي در افغانستان به شمول طالبان خواسته که «هر چه زودتر دست از خشونت بردارند» و اهداف خود را از طريق گفتوگوهاي مستقيم تعقيب کند. در اعلاميه آمده است: «يک توافق صلح پيروزي براي تمام جناح ها و شکست براي هيچ کدام آنها خواهد بود.
در حاليکه آقاي غني رييس جمهور در آغاز کنفرانس پروسه کابل به طالبان پيشنهاد آتش بس و گفتوگوهاي بدون پيش شرط را ارائه کرد. متأسفانه طالبان به زودي اين پيشنهاد صلح خواهانه دولت افغانستان را با نشر اعلاميه اي رد کردند.
به گفتة گروه طالبان که در اعلاميه شان نشر گرديده چنين آمده است: غني موضوع اصلي را از نظر انداخته است. دليل اصلي جنگ حضور نيروهاي خارجي در افغانستان مي باشد که به باور طالبان نيرو هاي خارجي اشغالگر اند.
در اين اعلاميه طالبان گفتوگوهاي صلح قبل از خروج نيروهاي خارجي از افغانستان را بي معني و يک توطئه عليه خود ميپندارند.
به گفتة گروه طالبان، اگر اشرف غني در حضور اشغالگران خواب صلح را ميبيند، بايد بداند که چنين تلاشها در 17 سال گذشته نيز نتيجه نداده است. در حاليکه طالبان پيشنهاد صلح جويانه حکومت افغانستان را رد کرده اند در ضمن خواهان گفتوگوهاي مستقيم با ايالات متحده امريکا شده اند. گرچه در حال حاضر واشنگتن و جامعه جهاني تأکيد دارند که گفتوگوهاي صلح به رهبري حکومت افغانستان صورت بگيرد.
نتيجه:
به باور من دولت افغانستان در مورد صلح در اين کشور بايد سياست هاي فصلي و موسومي را کنار بگذارد، با تمام قوت از صلح و امنيت دفاع کنند، آمادهگي همه جانبه جهت سرکوب آنانيکه به صلح باور ندارند داشته باشد.
به باور من دولت افغانستان بايد بداند آوردن صلح و امنيت براي مردم افغانستان به يک استراتيژي دقيق و کار آمد ضرورت دارد. اگر دقت کنيد هم مقامات امريکايي و هم مسؤولين دولت افغانستان ديروز چه ميگفتند و امروز چه ميگويند و فردا چه خواهند گفت. متأسفانه در اين حاکميت همه سياست ها فصلي، موسومي و ديکته شدهاند.
در حدود يک ماه قبل بعد از حادثه خونين چهارراهي صدارت، دونالد ترامپ رييس جمهوري آمريکا طي اعلاميه در مورد مذاکره با طالبان گفته بود، مردم بيگناه افغانستان چپ و راست کشته ميشوند. به خاطر کشتن کودکان و زنان و خانوادهها، بمب ميگذارند و در همه جاي افغانستان مردم را ميکشند. براي همين نميخواهيم با طالبان گفتوگو کنيم. شايد زماني براي اين کار برسد اما به اين زوديها نخواهد بود. در مورد مذاکره با طالبان گفته بود ما هرگز با طالبان مذاکره نميکنيم.
آقاي اشرف غني رييس جمهور نيز بعد از حادثه خونبار چهارراهي صدارت شهر کابل در حاليکه خيلي عصباني به نظر مي رسيد گفته بود ما انتقام مردم خود را به زودي ميگيريم، شايد اين انتقام همين فرش قرمز باشد که طالبان به آن جواب رد داده اند. تنها دونالد ترامپ و آقاي غني عليه طالبان صحبت نکرده بودند، بلکه با گذشت 24 ساعت از اعلاميه دونالد ترامپ، شاهحسين مرتضوي، سخنگوي رييسجمهوري افغانستان به بيبيسي گفته بود که گروه طالبان با «کشتار بيرحمانه غيرنظاميان» عملاً فرصت گفتوگو را از دست داده است.
آقاي مرتضوي افزود که ستيزهجويان اين گروه با حملات انتحاري اخير «از خط سرخ عملاً عبور کردند. بنابراين، حکومت از تمام ابزارها و امکانات خود عليه اين گروههاي تروريستي استفاده ميکند.»
به گفتة آقاي مرتضوي، ما به اين نتيجه رسيدهايم که صلح را ديگر بايد در ميدانهاي جنگ جستوجو کرد. حالا بايد انتظار کشيد که دولت افغانستان يکجا با جامعه جهاني در مقابل اعلاميه طالبان که به صلح باور ندارند و خروج قوت هاي خارجي را شرط مذاکره آن هم با امريکا نه با دولت افغانستان ميدانند، چه خواهد بود.