خط سوم؛ اما فرهء ایزدی در بزنگاه سیاسی کشور 
 : مـهرالـدین مشید

 هرچند سرنوشت “خط سوم” گرهء ناگسستنی با همان خط سوم گره خورده است که آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لا غیر … یکی را هم او خواندی هم غیر او … یکی نه او خواندی نه غیر او. آن خط سوم منم که سخن گویم؛  اما این به معنای بسته شدن دست و پای خط سوم در تار و پود آن سخن خطاط نیست؛ بل این خط حال و هوای دیگری دارد که حرف آن خطاط را صرف به عاریه گرفته است و هوای بلندتر از آن خطاط دارد که از فرط حیرت در خود مانده است و در جهان سکر فرو رفته و در گلیم حال پیچیده است و در چنین حالی زبان به شطحیات گشوده و بر م مصداق این سخن معروف ملکداد شمس تبریزی ، به این صورت «گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم: تفسیر ما چنان است که می‌دانید. نی از محمد! و نی از خدا! این «من» نیز منکر می‌شود مرا. می‌گویمش: چون منکری، رها کن، برو. ما را چه صداع (دردسر) می‌دهی؟ می‌گوید: نی. نروم! سخن من فهم نمی‌کند؛ بل این خط فراتر از آنچه گفته آمد ریشه در فرهء ایزدی دارد و نور از “کسرالزجاجه” می گیرد که روغن رلال اشلاشرقیه و لاغربیه” است. از این رو

همخوانی بیشتر با فرهء ایزدی دارد. در اساطیر کهن سرزمین مان یکی از مفاهیمی که بسیار جلوه گری میکند ،واژه فره ایزدی است که به صورت های مختلف چون فره شاهی ،فره کیانی ، فره پهلوانی و فره موبدی دیده می شود و  مشروعیت حاکم را در گرو آن  قرارمی دهد وشخص باخویشکاری های خود می تواند به درجه از کمال برسد ودر برابر فرمانروایان محکوم به زوال، که خود نوعی بازگشت فره از آنها می باشد قیام نماید یا در میان شاهزادگان قدرت طلب بعد از وفات پادشاهی به قدرت برسد و همچنین همین فعل اوست که می تواند او را در پایداری این  فره ایزدی حمایت کند و  یکی از ارکان مهم آیئن پادشاهی و لازمه قدرت و فرمانروائی بر جامعه ، برخورداری از بخت واقبال و حمایت ایزد یا ایزدان مورد پرستش مردم می باشد و شاه مشروع  شاهی است که دارای فروغ و موهبت ایزدی باشد و بتواند بیشتر توده های مردمی را در جهت اهداف و فرمانروائی بر جامعه با خود همرا سازد .بنا بر این خط سوم رخ اصلی این فرهء ایزدی است که همه را زیر یک چتر جمع می کند و نمایانگر ارادهء استوار و خلل ناپذیر یک ملت است که برای آزادی عشق دارد و انسانش ریشه های آزادی را با خون های پاک خود آبیاری کرده است و درخت باشکوهء آزادی را در قله های شامخ تراجمیر و شاه فولاد سبز و شاداب نگهداشته آرزو دارد تا آن را در قله های آرمان های بزرگ انسانی پله به پله تا آستان خدا به اهتزاز درآورد تا باشد که در زیر سدره و در مرز های قاب و قوسین انسان خودآگاه و دیگر آگاهی را به تماشا نشیند که مولانای روم آن را چراغ بر دست در روز روشن سراغ داشت:” دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرروست” آری خط سوم، خطی روشن و خیلی شفاف است که در آنه نه غل و غش است و نه فریب و دغل و تنها صاف و پاک مانند شیر سفید است. این خطی است که راست و درست به سوی شفق تاریخ کشیده شده و عاشقانه به دنبال سرخ ترین سرانجامی های خونین تاریخ است و هرگز خون های سرخ بی سرانجامی های یاران رفته را هرگز فراموش نمی کند و با فراموش کاران آن خون های پاک که در هر قطرهء آنها دل های امیدوار و سرشار از آرمان می تپد، هرگز سر آشتی ندارد؛ زیرا آنانی که با عاشقان راهء آزادی و راهیان خط خونین شهادت بیوفایی و بی مهری می کنند و خون ها و آرمان های آنان را ابزاری برای رسیدن به اهداف پلید و ناروای خود می شمارند. در این شکی نیست که به هر جنایت خیانتی متوسل می شوند و به هیچ اصول و موازینی باور ندارند. از همین رو است که این گونه افراد جز برای قدرت به هیچ ارزشی باور ندارند. یک روز هویت تباری

هویت تباری یک قوم، روز دیگر هویت زبانی یک قوم و روز دیگر هم فرهنگ ملیت های ساکن در کشور را به گونهء ناشیانه مورد حمله قرار داده و روز دیگر هم با بی مهری تمام فتوای انتقال جنگ و کشتار اقوام دیگر را صادر می کند و شماری دیگر آنان با غارت های شاخدار دارایی های عامه و غصب زمین های شخصی و دولتی به زعم خود شان  تاج افتخار بر سر نهاده اند و نه تنها عزت و شرف دین و حتا هویت اسلام را زیر پرسش برده اند. شگفت آور این که با این همه بدنامی ها باز هم داد از اسلام و جهاد و ارزش های دینی می زنند. در حالیکه همه را به تمسخر گرفته و خود شان لکۀ ننگی بر جبین اسلام آند.

در این آشفته بازار سیاسی کشور که سرخورده گی های سیاسی عام شده و سیاستگران جهادی و غیرجهادی را فراتر از گذشته به آغوش گرفته و حتا خواب و خورش آنان را به چالش کشیده است، دیگر هیچ چیزی در آنان مقام تمکین ندارد؛ بل همه چیز حتا تو بودن آنان را سخت زیر پرسش برده و آنان را سرگشته و حیران در بازار مکارهء از خود بیگانگی رها کرده و ملامت نیستند که هر روز با فیری تازه آتش جدیدی را در میان مردم مشتعل کنند و به قولی خود را “ناف زمین خواندهو ناشیانه از زمین به آسمان ربسمان بتنند و به قول معروف رویای پهلوانی را در سر بپرورند که ” زنده خوش است”. این در حالی است که پهلوان ببچاره در حد “پهلوان فضلو” تقلیل یافته و دیگر سخن از حماسه ها و قهرمانی های او نیست. آن بیچاره کالبدی را ماند که روحش سال ها قبل به عالم بالا صعود کرده و به روح مطلق پیوسته است؛ اما در این میان خط سوم به مثابهء درفش دار راستین تفکر و پرچمدار ایمان و عقیده خواسته تا با کشیدن خط درشت در میان میان پهلوانان، رستم پهلوانان را از نارستم پهلوانان سره و ناسره کند؛ زیرا ایمان پاسدار آگاهی، آزادی و عدالت است و عقیده پاسدارعبودیت محض که سرنوشت اش سخت با تعبد گره خورده است که یکی بدون دیگری نامکمل است و زمانی کامل و تمام می شود که آگاهی از دل عقیده و عقیده از دل آزادی و آگاهی صعود و نبعان کند تا عقیده و آگاهی در مرز های معلوم و مشخص “امت وسط” یا خیرالاموری اوسط” استوار تمکین کنند. از این رو خط سوم رسالت بزرگی را بدوش گرفته است تا داد را از بیداد، حق را از باطل و زشت را از زیبا تفکیک کند و یاران را نماد وصل باشد و اغیار را نماد فصل و اما در ضمن یاران امروز را از یاران دیروز تفکیک و رسم یاری تازه را سر و سامان بدهد.

خط سوم نه تنها الگوی بک تفکر و اندیشۀ انسانی و اسلامی است که منادی راستین رهایی انسان از بند بنده گی ها و بردن او به قله های پیروزی های سبز و شاد در خط وسط و میانه است تا معنای وصل در قاموس بشری تحقق کامل پیدا کند که قرآن به آن تاکید کرده است و مخالف جدی هر نوع افراط و تفریط فکری است؛ بلکه “صراط مستقیم ” ی است که معبر سالمی برای نسل جوان کشور می تواند باشد، نه تنها یک معبر؛ بلکه یک را ه و یک چراغ روشن بر فراز راۀ رستگاری انسان است تا با عیث و ثمین کردن زشتی ها به زیر افتند و زیبایی ها به اوجها به پرواز آیند. خط سوم راهی که به تعبیر قرآن خداوند آن را برای نجات بشریت نازل کرده است و از آن به عنوان نعمت بزرگ و عظیم یادآور شده است. برای آنانی که در این راه صادقانه و استوار گام برمیدارند، پاداش عظیم عنایت می فرماید و نعمات خویش را در هستی برای آنان به ارمغان آورده است و آنانی را مورد غضب و قهر خود قرار داده است که با کفران نعمت های الهی زمین را در زیر پای انسان مظلوم که خداوند آنان را وارثان واقعی زمین خطاب کرده است، به آتش بدل می کنند. آرزومندیم تا نشریۀ  “خط سوم” در بزنگاۀ سیاسی کشور خط روشن و شفافی باشد در حد فاصل افراط و تفریط و در راستای حمایت و پشتیبانی از مظلومان و مجاهدان راستین و حفاظت از داد و نفی بیداد و نبرد بی امان در برابر آن تا باشد که خط سوم تیغ برهنه و آبدار یا به قول فخرالدین رازی برهان قاطع  باشد، در بخاطر سکوت در برابر الموت. وی این سخن را پس از تهدید از سوی فدایی الموت  گفت که او در بدل اخذ  365 دینار طلا به گونۀ سالانه  از فدایی الموت،  برای 45 سال سکوت اختیار کرد و هرگز بد گویی از الموت به عمل نیاورد. بنا براین خط سوم نه آن شمشیر آهنی و برنده است؛ بل برهانی قاطع  در برابر غارتگران  و غاصبان و قلدران ستمگران و جنایتکاران و خاینان و جهادخواران و تمامی مستبدان و حق کشان تاریخ تا دست از توطیه بر ضد دین بردارند. انشاالله