دسیسه های مرگبار زیر شعار های دیموکراسی و حقوق بشر ادامه دارد : دکتر سیـد احـمد جهـش

 آنچه درین نوشتار می خوانید:           

 – پیش تبصره بر استعمار دیموکراتیک

  – تاریخچه محورشرارت

 – چرادرغرب ازستالین اینقدرنفرت دارند؟

  – مورخین روسیه در مورد ستالین     – پالیسی های گلوبالیزم راست جهت تکمیل پروژه اداره جهان ازیک مرکز:

بمباردمان، تخریب، اشغال- دی اندسترولایزشن یاغیرصنعتی سازی- نسل کشی ونفوس زدائی- ایجاد هرج ومرج دوامداروقابل کنترول  – سقوط تعلیم وتربیه وسویه علمی ***

ازتاریخ می آموزیم که نیروهای اهریمنی غربی ازچندین قرن بدین طرف با راه اندازی استعمارکهنه ون، واکنون ” استعمار دیموکراتیک “  تحت شعاردیموکراسی وحقوق بشر، مصروف کشتارمردم وچوروچپاول وتاراج منابع طبعی کشور های آسیائی، افریقایی وامریکای لاتین اند.  یکی ازمراکزبزرگ نیروهای اهریمنی غربی ایالات متحده امریکا ومخصوصن وال ستریت درشهرنیویارک موقعیت دارد.

   نیروهای اهریمنی( الیگارشی اقتصادی جهانی) یک ساختار ما فوق دولتی ومافیایی موسوم به دولت زیرزمینی راتشکیل داده که آن را نسبت جنایات وتبهکاری هایش علیه بشریت میتوان ” محورشرارت ” نامید .

ابزار دولت زیرزمینی متشکل ازمافیای بانکی، مافیای صنایع نظامی وامنیتی، مافیای موادمخدر، مافیای انرژی ونفت وگاز، مافیای رسانه ئی وارتباط مخابراتی … میباشد.

واحدهای ستراتیژیک و اوپراتیفی سیاسی به اصطلاح نرم افزارهای دولت زیرزمینی ازسابق تا امروزدروجود سازمانهایی که خود دارای انجم نها، انستیتوت ها ومراکز پژوهشی و نهاد های متنوع میباشند، انسجام یافته اند.

این سازمانها و نهاد ها درظاهرنام های قشنگ و جذاب علمی وتحقیقاتی داشته، اما همه در روند تطبیق اهداف دولت زیرزمینی فعالیت دارند.

دولت زیرزمینی توسط ابزار سیاسی، نظامی، جاسوسی وامنیتی اش یعنی قصرسفید، پنتاگون، سیا، اف بی آی، ام آی شش( سازمان استخبارات خارجی انگلستان)، موساد، سازمان جنایتکار ناتو وپارلمان اروپا، مردم امریکا و اروپا را به گروگان گرفته و درکنترول خود دارد.

دولت زیرزمینی درتمام جهان حکومت های دست نشانده، پایگاه های نظامی، نیروهای نیابتی وهزارها ایجنت اجیر داشته، رهبران وممالک مستقل جهان را با بمباردمان، تجاوز واشغال تهدید مینماید.

تاریخچه محورشرارت:

ازقرن چهارده میلادی بدین طرف ابتدا درانگلیس یک تعداد اشخاص باداشتن افکارو اندیشه ی مشترک گردهم آمده انجمن هایی را بنام “میسن”  یا “فری میسن” تشکیل دادند. سپس یک تعداد شان به امریکا رفته بعد ازجنگهای داخلی امریکا به قدرت دولتی دست یافتند. چنانچه جورج واشینگتن، اندروجکسن وتامس جفرسن همه ازجمله فریمیسن هابوده، هدف شان خدمت گذاری به مردم وترقی وپیشرفت جامعه بود.

درقرن شانزده میلادی دراروپای مرکزی، مخصوصن درجرمنی گروه های بنام «الیومیناتی» یا روشنگران ظهورنمودند که خود را طرفدارمردم خوانده هدف شان سرنگونی دولت های شاهی اروپا وآزادی مردم بود.

درعین زمان بین سالهای 25 – 85 قرن شانزده میلای جریان مشابه به الیومناتی بنام جنبش روشنی درمنطقه وزیرستان مربوط امپراتوری مغلی هند،  تحت رهبری یک مبارز مردمی بنام  “بایزید روشان” یا پیرروشان بوجود آمده بود.

جنبش روشنی یک جریان “ایگلیتار” یا مساوات طلب بود که بر ضد نابرابری ها وبه خاطر حقوق وعدالت اجتماعی در برابر حاکمان آنوقت می رزمید.

به مرور زمان خصلت الیومیناتی ها وفری میسن ها تغیرنموده توسط بانکرها یا بانکداران جذب وبه آله دست شان تبدیل گردیدند.

گرچه بانکرها یا مافیای بانکی درطول تاریخ مرتکب جنایات بیشماری شده اند؛ اما تمویل وتحریک جنگهای ناپلیون، جنگ عمومی اول ودوم که ملیونها انسان را دراروپا و جنوب آسیا به کام مرگ فرو برد خیلی برجسته میباشد.

چرادرغرب ازستالین اینقدرنفرت دارند؟

ایده ای آقائی جهان و ایجاد دولت واحد جهانی باشکست روسیه،  المان ودولت عثمانی بعدازجنگ عمومی اول وسقوط بعدی دولت تزاری روسیه توسط بلشویکها ارتباط نزدیک دارد. زیرا بانکداران مخصوصن خاندان “راتچایلد” وشرکای شان با تقویه باندهای سفید ضدانقلاب وتمویل پولی سیزده کشورامپریالستسی اروپائی، درنظرداشتند تا دولت شوروی راازبین برده بانکها ومنابع موادخام آنراتصرف نمایند. امابرخلاف توقع شان بلشویکها ومخصوصن ستالین یوسف ویسرانویچ درطول سالهای 18 الا 20 قرن بیستم پلان راتچایلد هارا نقش برآب ساخت.

سالها بعد بانکرها بازهم پلان جنگ عمومی دوم رابه راه انداخته هتلررا تمویل مالی نموده درنظرداشتند تا شوروی را توسط هتلرازبین برده بعد خود به حساب هتلربرسند وکنترول ساحه اقتصادی یوروآسیارابه دست گیرند ولی بازهم ستالین باشکست جرمنی برای دومین بارپلان بانکرهاوشرکای امپریالیسی شان راخنثی نمود. اینست علت آنکه چرادرغرب ازستالین اینقدرنفرت دارند.

مورخین روسیه در مورد ستالین

درسالهای اخیر مورخین روسیه باتحقیق ومطالعه آرشیف های مربوط به سالهای زمامداری ستالین،  شخصیت والای اورابه مثابه رهبروسازماندهنده بزرگ همه دستاورد های عظیم مردم شوروی اعاده نموده خروشچف ورفقایش را به حیث پیروان لیف داویدویچ تروتسکی (عضوهیت رهبری حزب بلشویک وگلوبالیست چپ یعنی حامی نظریه انقلاب جهانی ) وگریگوری زینووف (رهبرکمنترن، عضوهیت رهبری حزب بلشویک وگلوبالیست چپ) مسئول خشونت آن سالها دانسته اندروپف وگرباچف رابه مثابه پیروان خروشف مسئول بربادی اتحاد شوروی میدانند.

ستالین خودگفته بود که بعدازمرگم کثافات زیادی را روی قبرم می اندازند اما تند باد زمان آنرا جاروب میکند.

   دولت زیرزمینی باتسخیرامریکای شمالی واروپا مخصوصا بعدازسقوط اتحاد شوروی توسط گرباچوف وباند وطن فروش و جنایت کارش خودرایکه تازمیدان ویگانه ابرقدرت نظامی تصورنموده اندیشه وپروژه گلوبالیزم راست وسیاست تسخیرجهان وتشکیل دولت واحد جهانی رابطورعریان روی دست گرفته نظم نوین جهانی را توسط یکی ازکارمندانش یعنی رئیس جمهور جورج بوش پدراعلان کرد.

پالیسی های گلوبالیزم راست جهت تکمیل پروژه اداره جهان ازیک مرکز

1–بمباردمان، تخریب، اشغال،ایجاد پایگاه های نظامی، سرقت معادن،زرع وترویج وتجارت مواد مخدر، تشویق وسوق عمدی ملیونها انسان به اعتیاد باموادمخدر، کشتارمردم ورهبران ممالک مستقل ایکه ازآوامرقصرسفیدنافرمانی کنند مانند یوگوسلاویا، افغانستان، عراق، لیبیا وفعلن سوریه.

2– دی اندسترولایزشن یاغیرصنعتی سازی که بازهم میتوان ازپنج مملکت فوق یاداوری نمود که صنایع وزیربنای اقتصادی شان را بمباردمان نمودند ویا ذریعه عمال تروریست وبی فرهنگ خویش تخریب کرده به خرمن های آهن پاره تبدیل نمودند.

حتی درایالات متحده امریکا با انتقال صنایع به چین وجنوب شرق آسیا به خاطراستفاده ازنیروی کارارزان ومفادبیشترشهرهای پرنفوسی مانند.فلنت ودیترویت درایالت مشیگان راغیرصنعتی نموده طوریکه امریکائی ها میگویند به شهر ارواح تبدیل کردند وملیونها انسان رابیکار و بی سرنوشت ساختند.

3– نسل کشی ونفوس زدائی :

هدف ازاین پالیسی سهولت دراداره جهان است چه هرقدرنفوس کم باشد کنترول اش آسانترمیباشد.

بدین اساس تلفات انسانی ناشی ازقتل عام مردمان بومی امریکا، جنگ های عمومی اول ودوم، جنگ ویتنام وجنگهای استعماری درآسیاوافریقا وامریکای لاتین واکنون جنگهای متداوم درافغانستان، عراق، لیبیا، سوریه ویمن، سومالیا، کانگو، پروژه کشتارمسلمانان روهنجیا توسط بودایان دربرما یا میانمار، تشویق وترویج هموسکسوالیزم یاهمجنس گرایی، عقیم سازی ملیت های فقیر و مورد نظرتحت پوشش واکسینشن، تخریب کانون خانواده .

حکومت های فاسد ودست نشانده دول عقب مانده به عوض انکشاف ومکانیزه ساختن شیوه بومی زراعت جهت ازدیاد تولید وارتقای سطح زندگی دهقانان، کنترول مزارع وساحه وسیع زمین های زراعتی را از دهقان ها گرفته به شرکت های بزرگ زراعتی میدهند؛ این وضع باعث آن میگردد تا میلیون ها دهقان که سالانه نفقه خود وفامیل خودرا ازکاربالای زمین بدست میاورد بی زمین وبیکارگردیده بلاخره ازگرسنگی تلف گردند، چنانچه دراثرعین واقعه درهندوستان به اصطلاح ” دیموکراسی بزرگ” تعدادزیادازدهقانان باازدست دادن زمینهای شان معروض به بیکاری وگرسنگی گردیده بلاخره مجبوربه خودکشی شده اند.

قرارنوشته جیمز لوکاس درتارنمای” گلوبال ریسرچ “  ایالات متحده امریکا بعدازجنگ عمومی دوم تاحال اضافه از20 میلیون نفررادر37 کشورجهان به قتل رسانده است که ازجمله 1.8 میلیون آن ازافغانستان میباشد

همه آنچه راکه درفوق نگاشته شد میتوان پدیده های درروند پالیسی نفوس زدائی نیروهای اهریمنی غربی به حساب آورد.

درمورددیموکراسی هند باید اضافه نمود که هند را بنابر آنهمه افراط وتفریط های اقتصادی واجتماعی اش نمیتوان دیموکراسی خواند زیرادیموکراسی تنها به انتخابات ورفتن به پای صندوق های رای نیست بلکه یک جامعه وقتی عادلانه ودیموکراتیک میباشد که درآن نه تنها دیموکراسی سیاسی بلکه دیموکراسی اقتصادی واجتماعی نیزبرقرارباشد.

    : ایجاد هرج ومرج دوامداروقابل کنترول4

این پالیسی را دولت زیرزمینی توسط رسانه ها، مراکزتبلیغاتی ونشراتی وسازمانهای جاسوسی اش اعمال مینماید.

رسانه هاونشرات به اختلافات مذهبی، قومی، لسانی، قبیلوی ومنطقه وی دامن زده ملیتها واقلیت های مملکت موردنظررا ازنظرروانی آماده ومقابل هم قرارمیدهند، بعدا دستگاه های جاسوسی داخل صحنه شده با تمویل پولی وتسلیح نظامی پروسه راتکمیل نموده جنگ برادرکشی را بین جوانب مختلف مشتعل میسازند.

دستگاه های جاسوسی غربی ومتحدین عربی وپاکستانی شان تروریستان وآدمکشان را بانامها وپسوندهای به اصطلاح اسلامی درصفوف مفرزه های نیابتی خوداستخدام مینمایند. نیابتی ها بافیرراکتها وهاوانها ویاحملات تکتیکی باسقین وکمین ویا برخوردهای رویا روئی ویا حملات انتحاری وبه اصطلاح خودشان استشهادی اشخاص بی دفاع ملکی وعساکردولتی راهلاک ساخته درطول سالها بی نظمی وکشتاررا دوام میدهند وبه صاحبان خودخوب خدمت میکنند.

5– سقوط تعلیم وتربیه وسویه علمی: ایجاد فضای فقرمعلوماتی. مصروف نمودن مردم بامعلومات زباله ای (کی کیراکشت وکی کیرا ربود کدام هنرمند وسپورتمن طلاق گرفت وجداشد وغیره ) توسط رسانه های مزدور.

تخریب ومسخ آثارتاریخی، جعل تاریخ وایجاد احصائیه های جعلی، ترویج دین وفرهنگ خارجی.

به اساس آنچه نگاشته شد وبا مشاهده مقاومت تمدنها وخلقهای ستمدیده جهان میتوان گفت که جهان یک قطبی باابرقدرت حاکم پدیده ثابت وپایدارنمیباشد بناا ایجاد دولت واحد جهانی وکنترول جهان ازیک مرکزواحد نظرپوچ وبی معنی، خواب وخیال وراهیست به ترکستان.

جهان ماازازل وابد چندین قطبی ومشتمل برتمدنهای مختلف است.

تمدن های امروز( تمدن اروپا، روسیه، چین، هند، ساحه تمدنی ایران باستان، تمدن عرب، افریقاوامریکای لاتین ) همه شکل پیشرفته وعصری تمدنهای سابقه اند که امروز به مقابل تجاوزواستیلای غرب قاطعانه مقاومت ومبارزه مینمایند. سوریه پیروزمیشود. اشغال وکنترول نظامی، سیاسی واقتصادی افغانستان، عراق، سوریه ولیبیا محکوم به زوال است.

***

منابع:

https://www.youtube.com/watch?v=3I41pYs05LA

https://www.globalresearch.ca/us-has-killed-more-than-20-million-people-in-37-victim-nations-since-world-war-ii/5492051

https://www.youtube.com/watch?v=8TFmR3eBOGs&t=148s

https://www.youtube.com/watch?v=O1_AEjdmf4k51

https://www.youtube.com/watch?v=bZUu_VIakk

https://www.youtube.com/watch?v=8zTQcGBcoIw&t=1470sA

درتهیه این معروضه ازیاداشت های شخصی نویسنده، آثار پژوهشگران روسیه، غرب وکتاب کمیته سه صد اثرجان کولمن نیز استفاده شده است.